فرید خلیفی – Johann Elert Bode (یوهان ایلِرت بُدِ) ستارهشناس آلمانی متولد هامبورگ که طرح بهبود یافتهای از جدول نجومی در سال ۱۷۷۲ ارائه داد، در همان سال ایده وجود یک «سیاره گمشده» در سامانه خورشیدی را نیز مطرح کرد. سیارهای که از نظر او میبایست در مداری بین مریخ و مشتری وجود میداشت. بٌدِ به الگوی منظم بین اندازه مدار سیارات شناخته شده استناد میکرد که بین مدار سیاره مشتری و مریخ دچار یک ناهمگونی بود. پیش از آن یوهانِس کِپلِر ستارهشناس دیگر آلمانی هم در ۱۵۹۶ به وجود شکافی در منطقه بین مریخ و مشتری اشاره کرده بود. یافتن این سیاره گمشده تا حدی ذهن ستارهشناسان را مشغول کرد که «فرانز زاوِر وٌن زَک» فیزیکدان مجارستانی در سال ۱۸۰۰ از گروهی بیست و چهار نفره از ستارهشناسان که آنها را پلیس آسمان مینامید خواست تا روی یافتن آن متمرکز شوند. اما این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید تا آنکه «جوزِپِه پیاتزی» ستارهشناس ایتالیایی در اول ژانویه ۱۸۰۱ در حالی که در رصدخانه نجوم پالرمو به دنبال رصد ستارگان بود بالاخره این جسم آسمانی اسرارآمیز را مشاهده کرد.
سیریز؛ کشف سرزمینی اسرارآمیز در سامانه خورشیدی
Johann Elert Bode (یوهان ایلِرت بُدِ) ستارهشناس آلمانی متولد هامبورگ که طرح بهبود یافتهای از جدول نجومی در سال 1772 ارائه داد، در همان سال ایده وجود یک «سیاره گمشده» در سامانه خورشیدی را نیز مطرح کرد. سیارهای که از نظر او میبایست در مداری بین مریخ و مشتری وجود میداشت. بٌدِ به الگوی منظم بین اندازه مدار سیارات شناخته شده استناد میکرد که بین مدار سیاره مشتری و مریخ دچار یک ناهمگونی بود. پیش از آن یوهانِس کِپلِر ستارهشناس دیگر آلمانی هم در 1596 به وجود شکافی در منطقه بین مریخ و مشتری اشاره کرده بود. یافتن این سیاره گمشده به شدت ذهن ستارهشناسان را مشغول کرد.
Comments are closed.
در میانهٔ سدهٔ ۱۳ میلادی رصد خانهٔ مراغه ساخته شد تا در آن مُدل های هندسی کیهان ؛ (زمین ،خورشید ، ماه وستارگان) بررسی بشود. محاسبات پیچیده ایکه در آن رصد خانه توسط اخترشناس بزرگ ایرانی، نصیرالدین توسی، انجام گرفت، در سال ۱۲۷۴ میلادی به یک مدل «دایره های تودرتو» ؛ مدارهای ستارگان و ماه وخورشید با حرکات منظم، انجامید بدون اینکه بصورت یک اصل بنیادی بیان شده باشد. این مدل دایره های تودرتو در سدهٔ ۱۵ میلادی توسط اختر شناسان بزرگ ایرانی دیگری چون جمشید کاشی وقاضی زاده دررصدخانهٔ سمرقند تأیید شد.
در سدهٔ ۱۶ میلادی، نیکولاس کوپرنیک اخترشناس لهستانی آلمانی الاصل ، با قرار دادن خورشید بجای کرهٔ زمین در کانون دایره های تودرتوی این مُدل، اصل بنیادی «خورشید کانونی» را پیشنهاد نمود که برپایهٔ آن خورشید در کانون یک سیستم منظومه ای قرارگرفته است ودراطراف آن تعدادی «کُرات» ــ که زمین نیزجزوآنهاست ــ دونوع حرکت منظم؛ «چرخشی» بدور خودشان، و«گردشی» بدور خورشید، انجام میدهند وروی مدارهائی قرارگرفته اند که مجموعهٔ آنها با خورشید صفحه ای بنام « Ecliptica» تشکیل میدهد.
با تشکر از آقای خلیفی،
اتحادیه بین المللی نجوم در سال ۲۰۰۶ چهار معیار را برای اینکه یک جرم آسمانی سیاره باشد، تعیین کرد:
۱- جرم آسمانی باید به دور یک خورشید بچرخد.
۲- جرمآسمانی باید از چنان جرمی برخوردار باشد که به تعادل هایدرواستاتیک رسیده و شکلی کروی داشته باشد.
۳- یک ستاره و یا یک قمر نباشد.
۴- در همسایگی میدان جاذبه اش، غیر از قمر یا اقماری که بدور آن می چرخند و یا اجرامی که تحت تاثیر میدان جاذبه اش هستند، جرمی دیگری وجود نداشته باشد.
معیار چهارم باعث شد تا پلوتو از داشتن عنوان سیاره نهم محروم و Ceres به عنوان سیاره پنجم منظومه شمسی شناخته نشود.