در آخرین هفته ۱۳۹۹ (۲۶ اسفند ۱۳۹۹) یک فایل صوتی در اینترنت و شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن بخشهایی از سخنان شاهزاده رضا پهلوی در یک نشست مجازی شنیده میشود که وی به تشریح نظرات خود درباره موضوعات مختلف از جمله نظامهای پادشاهی و جمهوری میپردازد. این سخنان با اینکه پیش از این و در سالهای گذشته نیز به اشکال مختلف از سوی شاهزاده رضا پهلوی مطرح شده بود اما بلافاصله مورد تعبیر و تفسیرهای گوناگون قرار گرفت و رسانههای مختلف فارسیزبان در برنامههای متعدد به آن واکنش نشان دادند.
شاهزاده رضا پهلوی در یک مصاحبه اختصاصی که توسط نازنین انصاری روزنامهنگار بینالمللی و مدیرمسئول کیهان لندن انجام شده به پرسشهایی درباره پرنسیپهای سیاسی و فکری خود پاسخ میدهد.
نازنین انصاری: شاهزاده رضا پهلوی، از طرف خانواده کیهان لندن نوروز و آغاز یک سده نوین را به شما تبریک میگویم. با سپاس از اینکه فرصت این مصاحبه را به ما دادید.
شاهزاده رضا پهلوی: من هم به شما و همه رسانهها تبریک میگویم. این سده و عصر نوین مال شماست. در آینده، ارتباطات و اطلاعات بیش از هر دوران تاریخی رل عمده را در تعیین جهت تاریخ بازی خواهد کرد. اما خطرهای پنهان در انقلاب ارتباطات را نیز نباید فراموش کرد. خطر اقتدارگرایان مدرن و نیروهای پلیدی که با هزینههای شگفتآور وارد صحنه ارتباطات جدید شدهاند را نباید دست کم گرفت. این تیزهوشی و وفاداری به تعهد صنفی و حرفهای ژورنالیستی شماست که میتواند روایتهای جعلی مخالفین دموکراسی و حقوق بشر را خنثی کند تا دستاوردهای عصر روشنگری در ایران نیز پیروز شوند.
– شاهزاده، اجازه بدهید مستقیم وارد موضوعی بشویم که اخیرا واکنشهای بسیاری داشته. در بخش گزینشی پخش شدهای از نوار صحبتهای ظاهرا طولانی شما با جمعی، گفتهاید جمهوری را به پادشاهی موروثی ترجیح میدهید؛ چرا؟
-به عنوان یک دموکرات، باور به مقام موروثی و گزینش ژنتیک ندارم. در عرصه عمومی این تبعیض مسلّم را رد میکنم. میراث، موضوعی مربوط به زندگی شخصی و روابط فامیلی است، نه امور دولتی و حکومتی.
– یعنی اگر در فردای ایران رفراندمی برای انتخاب نظام جمهوری و پادشاهی باشد، رای شما به اولی خواهد بود؟
– به حقوقدانان جمهوریخواه و مشروطهخواه اجازه بدهید بهترین گزینههای خود را در پیشگاه مجلس مؤسسان که منتخب آزاد مردم خواهد بود ارائه دهند. آنگاه من میتوانم مثل همه ایرانیان رأی خود را بین معلومات، و نه مجهولات، بدهم.
– پس شما هنوز تصمیم خود را بین جمهوری و پادشاهی نگرفتهاید...
– ببینید، اگر پیش از تدقیق اینکه سخن راجع به چه نوع جمهوری و کدام پادشاهی است، بگویم که قطعا انتخابم جمهوریست، معنایش این است که هر جمهوری را به هر پادشاهی ترجیح میدهم! اما به تحقیق و بنا بر واقعیات موجود دنیا، این جواب درست نیست! بعضی از پیشرفتهترین نظامهای سیاسی مثل اسکاندیناوی، هلند و بلژیک پادشاهی و بسیاری جمهوریها نیز از بدترین حکومتها هستند!
– منتقدین این پاسخ شما میگویند آن کشورها در شمال اروپا ربطی به واقعیات کشورهای اسلامی و منطقه ما ندارد. اینجا پادشاهیها دموکراتیک نیستند!
– مگر جمهوریهایشان دموکراتیک هستند؟! ثبات و وضع زندگی مردم در مراکش، اردن، امارات و عمان به مراتب بهتر از لیبی، سوریه، عراق و یمن است. البته جمهوری سکولار و مدرن آتاتورک در همسایگی ما موفق بود. ولی آنهم امروز با تلاش برای وارد کردن دین در دولت وهمچنین پایمال کردن حقوق شهروندان کُرد آن کشور به وحدت ترکیه کمک نمیکند.
چرا راه دور برویم! مگر در رفراندم پس از انقلاب اسلامی مردم به یک جمهوری رای ندادند که ماهیتاش را نمیشناختند و نمیدانستند چیست؟! این اشتباه بزرگ تاریخی را تکرار نکنیم. بدانیم دقیقا به چه رأی میدهیم. پافشاری بر شکل نظام قبل از آنکه بدانیم محتوایش چیست، خواست جمهوری اسلامی است تا مخالفین خود را در یک بحث بیپایان فلج کند. آنچه امروز میتواند محور همگرایی و همبستگی ملی قرار بگیرد و راه کشور را به سوی آزادی و رفاه ایرانیان باز کند، یک نهاد مقتدر پارلمانی برخاسته از رای همه مردم و رفع هرگونه تبعیض و رعایت کامل حقوق بشراست. این حرف و باور همیشگی من بوده است.
تاکید میکنم، در سایه قانونی که آن حقوق، بخصوص حقوق اقلیت در مقابل اکثریت را حفظ میکند است که اقتدار و مشروعیت نهاد پارلمان تحکیم میشود. در حالی که تمرکز قدرت در دیکتاتوری اکثریت باعث میشود که اقتدار و مشروعیت حکومت در جامعهی متنوع و متکثر ایران کم شود.
– پس شما همصدا با آنهایی نیستید که در خیابانهای ایران فریاد زدند «رضا شاه، روحت شاد». چون به نظر میآید که آنها یک پادشاه مقتدر میخواهند.
– پدربزرگم از بیشتر همروزگارانش در ایران جلوتر و به فکر عظمت ایران در صد سال آینده بود. فکر میکنید اگر امروز زنده بود همان کارهای صد سال پیش را انجام میداد؟! برداشت من از این فریادها، اهداف و خدمات پدربزرگم، یعنی مدرنیته و عظمت ایران است. ما باید بهروز شویم. امروز این امر بدون مشارکت همگانی ممکن نیست. حل سازنده اختلافات بدون داد و ستد پارلمانی بین نمایندگان راستین همه مردم ایران ممکن نیست. آنچه ضروریست همکاری حول هدف مشترک رسیدن به آن پارلمان است. امروز درماندگی در اختلافاتی که فقط در آن پارلمان میتواند حل شود، کمک به استبداد دینی است که هر روز ادامهاش به فقر، نارضایتی و حتی خطر تجزیه کشور اضافه میکند. به همین دلیل کمپین «نه به جمهوری اسلامی» نه تنها بسیار اهمیت دارد بلکه همزمان میبایست جامعه سیاسی و مردم ایران درباره محتوای آینده به بحث و گفتگو بپردازند تا بدانند وقتی به جمهوری اسلامی «نه» میگویند قرار است به کدام جایگزین «آری» بگویند.
– حالا فرض کنیم مردم به نوع خوبی از پادشاهی رأی بدهند. اگر از شما بخواهند این مقام را بپذیرید، جوابتان چه خواهد بود؟
– بجای مفروضات و «اگر» بگذارید شک و شبههای درباره شخص خودم، یعنی آنچه میخواهم و آنچه قبول نخواهم کرد، باقی نگذارم:
صحنه سیاست به دو بخش جبری و اختیاری تقسیم میشود. اولی راجع به حکومت است؛ و ما در اینجا از یک «حکومت خوب» صحبت میکنیم؛ قانون اساسی و مصوبات این حکومت را باید پذیرفت و سرپیچی از آن قانونشکنی است و مجازات دارد. اما بخش دوم مربوط به تشکلهای آزاد مدنی و سیاسی مثل احزاب است. هرکس میتواند به آن بپیوندد یا از آن جدا شود.
من وقتی میگویم تصمیم خودم را گرفتهام، درواقع از پرنسیپهای سیاسی و فکری خودم صحبت میکنم که حاصل مطالعات و تجربیات خودم و در ارتباط با آیندهی با ثبات برای ایران است. من به هیچ وجه نمیخواهم هیچ نقشی را درحکومت یا بخش جبری و سیاسی به عهده بگیرم.
– شما گفتهاید که یک رل سمبلیک یا نمادین که قدرت حکومتی ندارد، ممکن است مطلوب باشد. آیا چنین نقشی را قبول میکنید؟
– اگر منظورتان یک رل کاخنشین و محدود به تشریفات باشد، ابدا! من اصرار دارم که در ارتباط با هممیهنانم آزاد و فعال باشم. به گوشه و کنار کشورم بدون محدودیتهای تشریفاتی سفر کنم. با مردم باشم، حرف دل آنها را بشنوم. نمیخواهم آنطور که به وابستگان قدرت حکومتی میگویند، به اصطلاح «آقابالاسر» آنها باشم و مرا از خودشان جدا بدانند.
ببینید، دولتها میتوانند بهترین قوانین را برای حمایت از زنان و کارگران و اقلیتهای مختلف وضع کنند. اما نمیتوان آنها را با هیچ قانونی مجبور کرد که از حقوق خود مطلع نیز باشند و برای به دست آوردن حقوق قانونی خود پافشاری کنند! من در رابطه با این آگاهی و بیداری اجتماعی است که میخواهم آنچه را که پس از دههها زندگی در جهان آزاد و پیشرو، تجربه کردم به هموطنانم منتفل کنم تا هرگاه هر بخشی از جامعه از حقوق خود محروم شد یا محروم ماند، صدایش را به گوش سایر ایرانیان و جهانیان برسانم. علاقه عمیق من به ایفای این نقش است. نه بیشتر، نه کمتر. تا آن زمان هم که ترجیح میدهم همین نقش خودم را در همگرایی و همبستگی ملی و در حمایت از کمپینهایی مانند «نه به جمهوری اسلامی» ایفا کنم و آن را با امکاناتی که دارم به گوش جهان و سیاستمدارانش برسانم تا مردم ایران پس از جمهوری اسلامی بتوانند آزادانه انتخاب کنند که کدام نظام را برای داشتن دموکراسی و حقوق بشر، برای تضمین آزادی و رفاه و امنیت و آبادی ایران، ترجیح میدهند.
هممیهنان پادشاهیخواهم, یک نکته را یادآوری میکنم.
ما یک ملکه رسمی داریم که تاجگذاری کرده اند و تا کنون هم از مقام خود کنارهگیری نکرده اند یعنی شهبانو فرح پهلوی. یکی از وظایف ملکه این هست که در فقدان پادشاه اگر ولیعهدی نبود و یا نخواست مقام پادشاهی را بر عهده بگیرد, بعنوان پادشاه یعنی ملکه این وظیفه را انجام بدهد.
پادشاهیخواهان میتوانند به ایشان مراجعه بکنند. شهبانو بسیار در میان مردم مقبول هستند و خدمات فراوانی را به ایرانیان کرده اند.
از این شوک بیرون آیید و دست به کار شوید که چرخ روزگار باز نمی ایستد تا ما به خود آییم.
مجید بیتا
۶ فروردین ۲۵۸۰
خانم سیمین، با تشکر از شما،
صرف نظر از جاه و مقام و محبوبیت و شخصیت والا، قدرت و منش رهبری برای مبارزات براندازانه در چنین برهه حساسی از تاریخ ایران، ویژگیها و معیارهایی خاصی را می طلبد.
بنظرم ، رهبری مردمی در بستری گداخته و در زیر ضربات چکش رویدادها و بر روی سندان روزگار در حال شکلگیری وآب دیده شدن است.
برون مرز چنین آزمونکده ایی را برای هیچ انسانی هر چند والا مقام ونیک اندیش فراهم نمی آورد.
نسبتهای فامیلی، تشابهات شناسنامه ایی و غیره انتظارات مردم را ممکن است بدون توجیه منطقی بالا برده باشد. اما باید روح زمانه وجغرافیای زیستی را هم در نظر گرفت. آیا کسی عکسی از رضا شاه را در لباس راحتی یا مهمانی یا در حال تفریح دیده است؟ همواره در لباس نظام آماده برای جانفشانی و خدمت افتخار آمیز به مردم.
در بزنگاه تاریخی، ایرانیان سرنوشت خود را رقم خواهند زد.
بوی ایران
وقتی با تور به تاجیکستان رفتم افتخاری عجیب وجودم را فرا گرفت زیرا آنجا تنها جاییست که انسان احساس ایرانی بودن میکند؛ حتی بیشتر از خود ایران!
از لحظهٔ ورود به فرودگاه «دوشنبه» که این بیت حافظ را بر آن نوشتهاند: «رواق منظر چشم من، آشیانهٔ توست/ کرم نما و فرود آ، که خانه خانهٔ توست» این حس شروع می شود.
زبان زیبای فارسی با تلفظ کهن خراسانی، اندیشه را تا دوردستهای دوران «سامانیان» واپس می برد. با آن لغات فراموش شدهٔ کهن دری و پهلوی.
وارد شهر که میشوم. تمام کوچهها و خیابانها، با اسامی ایران باستان نامگذاری شده و تندیسهای «خیام» و «پسر سینا» و «رودکی» و «فردوسی» همه جا به چشم میخورد.
واحد پولشان «سامانی» است که ناخودآگاه شکوه شاهنامه را در دل، متجلی میکند. نامهای زنان گیسو فروهشتهٔ آنها ، با آن لباسهای شاد و رنگی و پوشیده، اینهاست: دلربا، دلکش، دلبر، فرنگیس ، مشک افشان، گیسو سیاه. نام مردانشان: سیاوش، ایرج، فریدون، فرهاد.
همهٔ شهر به سبک ایران باستان، غرق سرور و آواز ،رامشگری و خنیاگری است و در تقویمشان دوازده ماه سال را عزا پر نکرده است! پیش از نوروز، همهٔ مردم در کوی و برزن مینوازند و میرقصند. روز اول نوروز در مکان بزرگی به نام «نوروزگاه» که به شیوهٔ تخت جمشید آراسته شده جمع میشوند و هزاران هزار انسان، دستافشان و پایکوبان، شادی میکنند.
مکانهای جغرافیایی کشورشان برای اهل ادبیات و تاریخ نام های رویایی است: جیحون، بدخشان، خجند و… حتی مکانهایی که جزو تاجیکستان نیستند، ولی وقتی در آن فضا قرار میگیری نامشان به یاد میآید: خوارزم، بخارا، سمرقند، ذهن را به هرسویی می کشانند.
فاصلهٔ ده ساعتهٔ دوشنبه تا نزدیکترین ساحل فرارودان را با شوقی کودکانه طی میکنم و در ذهنم گذر کیخسرو از جیحون و تیر آرش و تسلیم شدن سیاوش که میگفت: «یکی کشوری جویم اندر جهان/ که نامم ز کاووس ماند نهان.»
ابتدا اندوه میخوردم که چرا این تکه از بدنهٔ ایران جدا شده، ولی بعد اندیشیدم که همان بهتر که جزو ایران نیست، تا حداقل بر روی این کرهٔ خاکی که روزگاری چهل و چهار سرزمینش، زیر پای پادشاهی داریوش بود.
زمین کوچکی باقی مانده باشد که رنگ و روی ایرانی به خود گرفته باشد بوی ایران بدهد.
از پستهای شما در این مقال بسیار استفاده کردم. سوالی که بی پاسخ میماند این است که آیا واقعا بعد از شاهزاده هیچ آدم بدردبخور، باحقیقت، غیروابسته و شناخته شدهای هست که بتواند جای خالی ایشان را پر کند، به عنوان پادشاه یا رئیس جمهور؟
رضا شاه کبیر ایران را از ویرانی نجات داد. شاهنشاه فقید ایران را ساخت و در آخر شاید ندانسته دودستی تقدیم اسلامیستها کرد و حالا شاهزاده رضا استعفا داد و امید تعداد بیشمار عاشقان ایران و دلسوختگتن را به این سادگی نابود کرد. هر کسی حق دارد که دنبال زندگی شخصی خودش برود ولی ایشان مسئولیتی را با سوگند خودش پذیرفته بود که به این توجیهات بسیار ساده و بی علاقگی و با دلایل غیرقابل فهم از آن گذشتن بسیار بسیار سوال برانگیز است. مسئولیت،؟
من شخصا ترجیح میدادم ولیعهدی داشتیم که خود را واقعا و باطنا وارث نظام پادشاهی می دانست و برای سرنگونی رژیم جنایتکار و بر پایی مجدد نظام پادشاهی ( که بصورت غیر قانونی و کودتا آمیز سرنگون شد) بدون عافیت طلبی و مصلحت جویی و تعارف تلاش و مبارزه می کرد و صراحتا اعلام می کرد در صورت رای مردم در رفراندوم به نظام پادشاهی ، با جان و دل و افتخار پادشاهی ایران را خواهد پذیرفت.
اما چنین نشد و هر چند دیر، اما ایشان نظر خود را بصراحت اعلام کرده است. ( دیر بهتر ازهرگز)
از آنسو، بنظرم شیفتگی در مورد بحث نوع و یا شکل نظام آینده در بین اپوزیسیون برون مرزی دارد از کنترل خا ج می شود و جنبه هیستریک پیدا می کند. این معضل باعث انحراف افکار عمومی از بحث سرنگونی رژیم جنایتکار می شود.
پرستوهای مهاجر و صادراتیها و اپوزیسیون نماها و شبه اپوزیسیونها به این بحث های اختلاف برانگیز دامن می زنند.
مثال : وقتی یک جمهوری خواه تبعه کشور پادشاهی سوئد با دهانی کف آلود خودش را جر می دهد تا ثابت کند جمهوری برای یک کشور فلک زده خاورمیانه بهتر است، در حالیکه برای برپایی جمهوری در کشور پادشاهی خودش گامی برنداشته، بدانید که به احتمال غریب به یقین پرستوی نظام خلافت شیعه است.
آنچه مسلم است، اکثریت غریب به اتفاق مردم ایران نشان داده اند که محتوای حکومت آینده باید بر مبنای حقوق بشر، آزادی، کرامت انسانی، رفاه ، پیشرفت، عدالت و دموکراسی بنیان نهاده شود.
بنظرم در سال جدید باید بحث و جدل های بیهوده ومبارزات گروههای اپوزیسیون بر ضد یکدیگر در مورد نظام آینده تعطیل شود و همگی همسوی ملت ایران بر تلاش بر سرنگونی رژیم متمرکز شوند.
پس از سرنگونی رژیم و تشکیل دولت موقت تا برگزاری رفراندوم،، وقت برای اینگونه بحثها ومبارزات متمدنانه سیاسی وجود خواهد داشت.
برای همه پادشاهیخواهان.
اجازه ندهیم در جریان پادشاهیخواهی فرقهگرایی و فرقهسازی بکنند.
پادشاهیخواهی یک اندیشه سیاسی هست که بنیاد تاریخی دارد و بر دانش سیاسی استوار میباشد. بحث مشروطهخواهی در سامانه پادشاهی هم بر اساس همان تجربیات تاریخی و نظریات سیاسی میباشد که در بسیاری از کشورها نظامهای پادشاهی را متحول کرده است.
فرقهگرایی برعکس هیچ پایه فلسفی و دانشی ندارد و بر اساس نظریه شخصی که رهبریت فرقه را بر عهده دارد بنیاد گذاشته میشود. بیشتر فرقهگراییها در باورها و جوامع مذهبی رخ میدهد زیرا اساس در مذهب بر تقلید و پیروی بی چون و چرا میباشد درحالیکه در سیاست پرسشگری و چالشهای عملی و عینی نقش اساسی را دارند. فرقه های مذهبی هم اکثرا به نام سرفرقه هایشان هست.
گاهی در جریانهای سیاسی هم فرقهگرایی میشود که نتیجه اش بجز تباهی و فروپاشی تا کنون چیزی نبوده است.
اکنون مهمترین و نامیترین فرقه ای که ما در جریانهای سیاسی ایرانی میشناسیم, فرقه مسعود رجوی یا مجاهدین میباشد. سازمان مجاهدین در آغاز دارای یک ایدولوژی بود و چهارچوب سیاسی خاص خودش را داشت. ولی از دهه ۶۰ که رهبریت مسعود رجوی در آن تحکیم شد, سازمان از چهارچوب ایدولوژیکی و سیاسیش فاصله گرفت و تبدیل به یک فرقه شد که چهارچوب و بنیادش را اندیشه های مسعود رجوی تشکیل میدهند. مسعود رجوی با تحمیل عقاید خودش به نام انقلابهای گوناگون در سازمان, این سازمان را به یک حرمسرا شخصی تبدیل کرد. اینکار را هم با ازدواجهای مثلا سیاسی که البته خودش نامش را انقلاب گذاشت آغاز کرد. اکنون اعضای این فرقه مقلدانی هستند که دارای هیچگونه استقلال رایی نیستند و در واقع همگی بندگان و پیروان بی چون و چرای رهبریت سازمان شده اند.
آنچه که شاهزاده در تخیلاتش از پادشاهیخواهی و مشروطهخواهی ساخته است, هیچ ربطی با موازین فلسفی و تاریخی و نظریه پادشاهیخواهی در تاریخ ندارد. یک جمهوری پادشاهی یا پادشاهی دوره ای, پادشاهی غیر موروثی و نامیدن پادشاه به نام میهنبان و نخست وزیر به نام دولتبان, نکاتی هستند که مندرآوردی میباشند و هیچگونه بنیاد و پایه دانشی و تاریخی و تجربی و نظری ندارند.
سامانه پادشاهی در جامعه ایرانی یک سامانه گسترده با سازمانهای گوناگون و اندیشمندان فراوان میباشد. این سازمانها و اندیشمندان نبایستی مقلد شاهزاده ای بشوند که میخواهد از یک جریان تاریخی و یک اندیشه کهن و در عین حال مترقی یک فرقه بسازد.
شاهزاده یا اصول پادشاهی مشروطه را میپذیرد و یا نه. اگر نپذیرد دیگر از جرگه این سامانه خارج شده و رهبریتی ندارد. رهبریت ایشان زمانی پذیرفته است که ایشان وفادار به اندیشه پادشاهیخواهی مشروطه باشند.
شاهزاده همیشه از جمهوری اسلامی بعنوان فرقه تبهکار نام برده اند. آیا میخواهند به سبک ملایان یا مجاهدین فرقه ای تازه بسازند و فرقهگرایی را باب بکنند؟
اگر فرقهگرایی بد هست, فرقهسازی شاهزاده هم بد میباشد.
من امروز برای بار دیگر به همه هممیهنان پادشاهیخواهم و همه جریانهای پادشاهیخواهی هشدار میدهم که ما بایستی پیشرو باشیم و جامعهمان را رهبری کرده به دروازه بزرگ تمدن که محمدرضاشاه پهلوی افتخار ایرانزمین برای ما آرزو میکرد برسانیم. نبایستی خود را گرفتار فرقهگرایی کرده و به انحراف برویم که نتیجه اش بجز تباهی چیزی دیگر نخواهد بود. حفظ اصالت اندیشه مشروطه که نیاکان ما برایمان به ارمغان آوردند وظیفه تک تک ما میباشد.
مجید بیتا
شاهزاده نظر خود را به صراحت بیان کرده اند.
در نظامهای پادشاهی اروپایی، معمولا یک سلسله مراتب جانشینی وجود دارد که بر اساس ارشدیت، ولیعهد و به ترتیب دیگر شاهزاده های خاندان سلطنتی را در بر می گیرد.
مثلا در مورد خاندان سلطنتی بریتانیا این سسلسله مراتب جانشینی عبارت است از : پرنس چارلز، پرنس ویلیام، پرنس جورج، پرنسس شارلوت، پرنس لوییس، پرنس هری.
اما در مورد خاندان پهلوی چنین سلسله مراتبی تعریف نشده است.
لذا مشروطه خواهان با مشورت خاندان پهلوی ، می توانند چنین سلسله مراتبی را تعیین کنند که قاعدتا شامل شاهزاده نور و شاهزاده ایمان و شاهزاده فرح ونوه های ایشان خواهد بود. البته در صورت عدم تمایل همه آنان، قضیه پادشاهی در خاندان پهلوی منتفی خواهد شد،
بغیر از تعیین سلسله مراتب جانشینی ، بنظر راهکارهای زیر نیز قابلیت بررسی را دارند :
۱- در ۱۶ کشور مستقل جهان ( کشورهای مشترک المنافع بریتانی، شامل کانادا و استرالیا ا) ، ملکه الیزابت دوم بدون حضور فیزیکی، شخص اول آن کشورها وپادشاه است.
این الگو، می تواند برای پادشاهی خواهان قابل بررسی باشد، مثلا شاهزاده رضا پهلوی صرفا به عنوان نماد می تواند به زندگی اش در آمریکا ادامه داده ، اما در عین حال پادشاه رسمی اما فاقد قدرت ایران باشد. شاید این الگو با روحیات و نظرات ایشان بهتر سازگاری داشته باشد.
۲- الگوی دوم مربوط است به پادشاه انتخابی که در کشورهای مالزی، کامبوج و امارات متحده عربی مرسوم است. در این کشورها پادشاه بصورت مادام االعمر و یا دوره ایی انتخاب شده وجنبه موروثی پادشاهی وجود ندارد.
بطور خلاصه بترتیب این راهکارها قابل بررسی هستند:
۱- تعیین سلسله مراتب جانشینی متشکل از قرزندان ونوه های شاهزاده رضا پهلوی
۲- پادشاهی نمادین شاهزاده رضا پهلوی، بدون نیاز به حضور ایشان در ایران و یا ایجاد اختلال در زندگی شخصی اش. (مانند پادشاهی ملکه الیزابت بر کانادا و استرالیا که در این کشورها حضور فیزیکی ندارد)
۳- پادشاهی انتخابی مادام العمر غیر موروثی مانند مالزی، کامبوج، امارات
درود. من بعنوان یک مشروطهخواه در صفحات گوناگون نوشتم و در اینجا هم مینویسم که پادشاهیخواهان بایستی هرچه زودتر از این شوک بیرون آمده و واقعیت را بپذیرند و در اندیشه راه چاره ای باشند.
مردم در خیزشهایشان شعارهای ساختاری سر دادند و آلترناتیوی معرفی کردند. کشور که شاه نداره حساب کتاب نداره. ای شاه ایران برگرد به ایران. بنابرین بخشی از ایرانیان آلترناتیو دارند و برایش دارند هزینه میدهند. پادشاهیخواهان باید بدانند که این بخش را نبایستی سرخورده کنند و سرگردان. ما نیاز به یک راه حل داریم. با توجیه سخنان شاهزاده راه بجایی نخواهیم برد بجز خالی کردن میدان برای دیگران و سرخوردگی این بخش از جامعه. این واقعیت را میتوانیم در کامنتهای همین سایت هم ببینیم. شاهزاده نمیخواهند پادشاه باشند و بدتر از آن مانند اصلاحطلبان حکومتی با ژنتیک دانستن پادشاهی و ساختار پادشاهی به تخریب این اندیشه پرداختند. پادشاهی موروثی هست ولی هرگز بر اساس ژنتیکی و ژن برتر نیست زیرا ما سلسله های گوناگونی داشته ایم و رضاشاه هم از خاندان پادشاهی نبود. باز هم همه مشروطهخواهان را فرامیخوانم چشم بر روی واقعیت باز کرده و با یکدیگر در پی جستن راه حل و رهبری و پادشاهی شایسته باشند. همگی سکوت کرده اند و یا در تفسیر و تعبیر سخنان شاهزاده به سر میبرند. سخنان شاهزاده نه عربی بودند و نه آیه قرآنی. فارسی بودند و بسیار روشن. دست از تعصب بردارید. وفاداری ما بایستی به میهن و نهاد پادشاهی باشد و نه به یک شاهزاده به قول خودش شورشی.
همه اینها را در کانال روشنگری و سایتهای مشروطهخواهی گفتم و باز هرجا که بتوانم تکرار میکنم. خیزشهای بعدی در راهند و ما موظف هستیم که به مردممان راهی روشن نشان بدهیم. جمهوریخواهان هر یک رهبری خود را دارند.
مجید بیتا
همی شرمم آید از این تاج خویش؟
هممیهن گرامی؛
شاهزاده رضا پهلوی هنوز شاه و شاهنشاه رسمی ایران نیستند، ایشان ولیعهد قانونی بر طبق قانون اساسی مشروطه ایران هستند همانطور که قسم یاد کرده اند. از اینرو هم هست که شهبانو فرح پهلوی عزیر، مادر محترم ایشان همواره ایشان را ” شاهزاده رضا ” مورد خطاب قرار داده اند.
وانگهی طبق اصل سی و نهم قانون اساسی مشروطه ۱۳۲۵ و متمم های آن که می گوید:
” هیچ پادشاهی برتخت سلطنت نمی تواند جلوس کند مگر اینکه قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاظر شود، با حضور اعضای مجلس شورای ملی و سنا و هیات وزرا بقرار دیل قسم یاد کند”…
بهر روی یاد داشت شما در جمع درست است و تشکیل پارلمان و مجلس موسسان منتخب ایرانیان بسیار مهم و ضروری است.
تاج افتخار آمیز ایران هزاران ساله عمامه و دستار تازیان و یا بیرق انترناسیونال مرتجعین سرخ و سیاه نیست، بدست آوردن آن از افتخارات و ارزشهای مردمان این سرزمین کهن است که بایستی آن را پاس داشت و نخست از میان شیران بدست آورد!
پاینده بماند ایران
شاهزادهٔ پهلوی بودن نشان «نماد ملی» بودن است که ایشان باید به آن افتخاربکنند، مردم ایران چه انتظاری از یک شهروند معمولی بنام «رضا پهلوی» میتوانند داشته باشند؟
امروزاکثریت بزرگی از ایرانیان از«امت اسلام» بودن پشیمان وحتی متنفر شده اند وآنهائی که دوران پهلوی را دیدند حسرت آن دوران را میخورند. وعده هائی چون دموکراسی وسکولاریسم برای مردم معمولی معنی ندارد.
با درود.
نخست، تا وقتی که شاهزاده پهلوی، از راه قانونی و اصولیش، از مقام پادشاهی و سوگندی که خوردهاند، برنگردند، همچنان شاه قانونی ایران هستند.
و دو، حتا اگر ایشان استعفا بدهند، نهاد پادشاهی در ایران منقرض نمی شود. نهاد پادشاهی ایران هیچ گاه وابسته به یک شخص خاص نبوده و نیست و همواره در سخت ترین شرایط، راه خود را رو به جلو در دل تاریخ ایران پیدا کرده است.
اگر در نهایت ایشان پادشاهی را نپذیرند، ایران خاندان های شایسته کم ندارد…
ضمنن، سنت شاهنشاهی ایران زمین، محل مزاح و بدعت نیست که یک روز بحث شاه دوره ای به پیش کشیده شود و یک روز انتخاب شاه با رفراندوم عمومی و روز دیگر الغای وراثت و…!
مصاحبه خوبی بود و شاهزاده بار دیگر اعتقاد خویش به رای آگاهانه مردم را اعلام کرد. با نگاهی به پادشاهی های پارلمانی در اروپا میتوان به وضوح دید که نقش خانواده های سلطنتی در آن کشورها نیز خارج از حکومت و سیاست و در عین حال نقشی بسیار سازنده است که از امور اجتماعی و اقتصادی جامه تا روابط دوستانه با پادشاهی های دیگر را در بر میگیرد. نگاهداری از میراثهای تاریخی و شناسه کشور و ایجاد محوریتی برای اتحاد نیز نقش مخم دیگری است که این خانواده ها بازی میکنند و جالب این که در برخی کشورها مانند انگلیس با جذب توریست به منبع در آمدی برای کشور نیز تبدیل گشته اند. امیدوارم که بتوانیم شاهزاده و خانواده گرامی پهلوی را در چنین نقشی در آینده ایران ببینیم.
ایران و انقلاب اسلامی اش نکات مثبتی را برای بشریت به همراه داشت (هنوز ابتدای این بحث هستیم) هرچند نباید رل متهم-قربانی ایرانیان را فراموش کرد. سماجت و جهل در آرمان خواهی های دینی بی بند و بار که به هیچ اصول خود علم کرده اش پایبند نیست و آنطرف قربانی این سماجت و جهل خود ساخته.
بعد از چند دهه از پشت بام رفاه!؛ امروز شاهد زمین گیر و کنار رینگ کشیده شده اسلام هستیم. الان وقت کوبیدن است و ندادن فرصت به دشمن بشریت.
قطعا غلط کاری اسلام در ایران؛ آیا درسی برای جامعه بیسوادیست که مسخ مزخرفات دینی با کمک schreib|tät|er همچون علی شریعتی؛ اکبر کوسه ها و گنوسه تروریست در رل نظافتچی جنایتکاری روح الله است را (ارث گنوسه مارکس لنین به مافیای پوتینی ختم شد؛ عاقبت مدل چینی را منتظر امام ۱۲ باید شد. حتما ساخت چینی است) بسختی میتوان پیش بینی کرد.
اما اینطرف؛ در جوامع مدرن تف اسلام روی صورت خود فرو نشست و میدانیم انتهای این تف در ترور ختم میشود و این بدون تلفات نیست و قدرت باسازی راحت امکانپزیر است.
از این زاویه غرب نباید اشتباه فروپاشی شوروی در مورد اسلام را تکرار کند. هر دو سیستم توتالیتر با انتهای جهنمی شان پتانسیل بالای خطر با امکان دستبابی آسان به تکنولوژی را در خود جای داده اند.
حماقت خواهد بود این تف را با عربده پیروزی و یا دعوای تاریخی (The Historikerstreit ؛ با آگاهی تم متفاوت اسلام و ج.ج.۲) جلوه و یا در حد ترور خانگی تقلیل داد.
برای مردمی که ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی داشته مشکل است بفهمد مردم آلمان هم بعد از جنگ جهانی دوم از سیاست و دمکراسی چیزی نمی دانستند اشخاصی پیدا شدند به مردم مسیرهای درست و پایدار را نشان دادند تا آلمان توانست از منجلاب خارج شود . امید وارم که شاهزاده یکی از این افراد باشد که حتماً هست
آنچه که ما امروز نیاز داریم یک رهبری قوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. شکل و محتوای نظام را آینده را مجلس موسسانی که تشکیل خواهد شد و رای مردم ایران مشخص خواهد کرد. شاهزاده رضا پهلوی شناخته شدهترین، و پر هوادارترین رهبر مخالف جمهوری اسلامی است. درگیر شدن خواسته و یا ناخواسته ایشان با اینگونه موضوعات شانس سرنگونی رژیم را کمتر میکند و همه براندازان از جمله براندازان جمهوریخواه را متضرر خواهد کرد.
ما با اویم هر چه بگوید وهرجا ببرد
اگر شما فرمانده را قبول ندارید میتوانید بروید این یک اصل در اتحاد است
فرمان بر باشید تا تفرقه در سپاهمان نیفتد
یک فرمانده هم بیشتر نمیخواهیم رضا پهلوی
ولی شما هریک میخواهید فرمانده باشید خیر نمیشودفرمانبر باشید تا کار پیش رود اگر صادقید.
درود به شاهزاده و درودی دیگر به همه دوستان.
نطرات و میخوندم و تاسف میخوردم. مغزهای منجمد. اظهارات ناشی از استیصال و درماندگی. انگار که یتم هستند و حتما باید قیمی بتراشند. این مردم تاریخی یتیم بودند. احساس بی پناهی و و گشتن بدنبال یک قیم از ابتدا در ایشان بوجود امده. تبل هستند و فقط میخواهند یکی را برگزینند تا او همه کار را برایشان انجام دهد. خوب باشدمیگویند وظیفه اش بود نهایتا دعایش میکنند و نباشد زیرآبش را میزنند. تاریخ را برعکس میخوانند. البته اگر بخوانند. تمام اقتدار شاهان را حمل بر رفاه مردم میدانند. در رویا دوران شاهان شاهنامه زندگی میکنند. همه انوشیروان خواهند چرا که طبق شاهنامه انوشیروان شاه خوبی بود. هیچکس هرمزد را نمیشناسد. جنگها را به نشانه اقتدار ایرانیان میدانند . اما کسی درباره بیچارگی مردمان در این جنگها چیزی نمیداند. همه بالاها را میبینند. سنگنوشته ها و کاخهای ویران و عطمت انها را مد نظر دارند. کسی نمیداند مزدکیان چطور و چرا قتل عام شدند. کسی نمیپرسد موبدان زرتشتی چرا پایگاه خود را در مواجهه با دین اسلام از دست دادن. از ظلم ها چیزی نمیپرسند. اما ما در اساطیر زندگی نمیکنیم. ایده آلها تغییر کرده و جناب شاهزاده از هرکس بهتر اینرا تشخیص داه . حال میگوید مردم خودتان شاه خود باشید خودتان دستی بنجانبانید تکانی بخورید و هرکدام یک شاه باشید. اما تنبلی و کهالت تاریخی در جان این مردم ریشه دوانده. شاه بودن همانطور که مزایایی دارد البته سخت هم هست. باید خواند و اگاهی کسب کرد. باید مدام درگیر بود. باید مطالبه گر بود. باید به وقتش در خیابان بود باید ایثار کرد. باید منصف بود و حقوق دیگران را نیز در نظر داشت و شرافتمند بود. اینها سخت است. کی حالش را دارد. پس دنبال کسی میگردند که همه اینها را برایشان انجام بدهد. تمام تاریخ اینطور بودند. بدبختی و فلاکتمان هم از همینجاست. ما مردم تنپرور و بی اراده ایم. ما نمیخواهیم مشارکت کنیم و زحمت بکشیم. ما بردگی را دوست داریم با لقمه نان تضمین شده اش. اما آزادی و امکان نانوا شدن را نه. ایشان نمیخواهند ارباب باشند نه چون اربابی بد است. میتواند ارباب ارباب خوبی هم باشد اما دوست ندارد بخاطر اینکه برده داری را از اساس منفور میداند. میخواهد تو و من از این برده بودن و تفکر بردگی خلاص شویم. جمهوری یا پادشاهی. تو و من برده ایم. چون تفکر برده ها را داریم. کسی نوشته من کجا بروم دنبال یک شاه دیگر برگردم. این برده زاده و برده بوده و هست. حتی اگر در بورلی هیلز ۶۰۰ تا پنت هاوس بنامش باشد. این افکار بردگی در ما نهادینه شده. تا افکار پوسیده مان را دور نریزیم همین آش است و همین کاسه.
شاهزاده گرامی چرا در آن فایل صوتی آنقدر صریح سخن می گویید ودر این مصاحبه بسیار کلیشه ای ،کلی،پیچیده و مبهم .
خانم انصاری گرامی چرا در مورد شعارهای جاوید شاه،ایران که شاه نداره حساب کتاب نداره،ای شاه ایران برگرد به ایران و… که حتا پیش از شعار رضاشاه روحت شاه در ایران رواج داشت از ایشان نظرشان را نپرسیدید؟
هرکسی به جای شاهزاده بود ،،
قبول نمیکرد ،، همانند ،، رضا شاه کبیر ،،
و محمدرضا شاه ،،
بوسیله حیله های سیاست گذاران جهان ،،
انگلیس ملعون ،، و امریکای منفور ،،
از کشورشان پس از انهمه خدمات به ملت و ایران ،، با نیرنگ و شورش مزدوران وطن فروش با ماسک جمهوری خواهی از سرزمین کورش کبیر اخراج بشوند ،،
و انگاه در غربت با مسموم کردنشان ،، انها را از میان بردارند ..
شاهزاده رضا پهلوی بخوبی میداند ،، انگلیس و امریکا فعلا پشت پرده ،، صاحب منابع زیر زمینی و روی زمین این کشور هستند ،،
و این مزدوران و نوگران وطن فروش که با ماسک جمهوری = است با باج دهی و رشوه خواری بر مسند قدرت در ایران برای ادامه غارت ایران و منطقه خلیج فارس نشسته اند ،،
نگاه کنید به کارنامه اولین جمهوری غارتگران ایران در عرض ۴۲سال گذشته ،،
بیش از ۵ الی ۶ هزار میلیارد دلار از سرمایه های ایران با جنگ افروزی و پولشویی و غارت توسط اولین جمهوری دزدان از ایران ،،
به انگلیس و کانادا و استرالیا و ترکیه و امریکا انتقال داده شده ..
رضا شاه روحت شاد .
لعنت ۸۵ میلیون ایرانی بر انگلیس ملعون و چماقدار اعظم جهان ایالات متحده الکاپونیسم امریکا ،،
و نوکر دست نشانده انها ،،
جمهوری دزدان اسلامی جیمی کارتری ..
با سلام ،درود برشاهزاده رضا پهلوی وشخصیت افتاده وپراز مهر ایشان،مردم ایران به خوبی میدانند که حرف دل با تظاهر چه تفاوتهایی دارد،آقای رضا پهلوی عزیز بدانید شما حتی اگر هیچ سمتی در حکومت آینده ایران نداشته باشید همین فعالیتهای سیاسی وکمکها ونیت پاک شما از چشم وذهن مردم ایران دور نخواهد ماند وشما همچنان در قلب وروح مردم ایران شاهزاده ایرانزمین باقی خواهید ماند…
دلمان خوش بود که تنها یک ایرانی بوجود دارد که مزدوران و بردگان گلوبالیسم نمی توانند در افکار ایشان نفود کنند، ولی افسوس !!!
بیچاره ایران، تو چقدر تنهایی که همه به تو پشت کردند.
براستی از ایران چه مانده است؟
نه رهبر میهن پرست دارد،
نه ارتش میهن پرست دارد،
نه حزب، و حتا یک گروه میهن پرست دارد،
ایران ماند با دشمنان فراوان از سراسر جهان،
ایران ماند با شماری میهن پرست که هیچ تشکیلاتی ندارد، ارتش های یک تنه، که از سوی اهریمنان یکی پس از دیگری تارو مار میشوند.
ننگ بر این افکار شوم روشنفکرانه که برای همه دشمنان ایران دلسوزی میکند، مگر برای ایران.
ای ایران تنهای من !!!
گفته می شود، ایران کشوری است منحصر بفرد. چند نمونه:
ولیعهد و وارث پادشاهی اش جمهوری خواه است..
جمهوری خواهش تبعه کشور پادشاهی بریتانیا یا سوئد است.
کمونیست اش تبعه کشور کاپیتالیستی آلمان است.
مبارز ضد استعماری اش تبعه کشور امپریالیستی آمریکاست.
مجاهد و جنگآورش، فقط بلد است در آلبانی سیرک وکارناوال راه بیاندازد.
روشنفکر دینی اش تبعه کشور لاییک فرانسه است.
ملی گرا ومصدقی اش سالهاست تابعیت ایران را گذاشته کنار وبجای مبارزه در دل کوهستان زاگرس یا البرز، در کشورهای متهم به کودتا بر ضد مصدق السلطنه، لنگر انداخته و در کنار منقل چنگر می خورد.
ملی-مذهبی اش هر جایی است غیر از ایرانی.
سلبریتی و هنرمند اش به آمریکا یا اروپا پناهنده شده اما از تبعیض بر علیه مسلمانان و تحریم و اسلامو فوبیا و نژاد پرستی می نالد،
شیعه گرای بی وطن رانتخوار و دزد و فاسد و تخم سلطان اسماعیل لواط کار ساکن طهران و آقازاده آمریکایی اش به اقوام ایرانی الاصل می گویند تجزیه طلب.
روشنفکر اش به همه اقوام وملتهای خاورمیانه فحش ناموسی می دهد، آنوقت غربیها را متهم به نژاد پرستی می کند.
تحصیلکرده اش شدیدا باستانگرا و ضد عرب است، اما روزی ۱۷ بار به سمت شبه جزیره عربستان به زبان عربی با الله سخن می گوید و بجای رکسانا و آناهیتا نام دخترش را می گذارد زینب یا هر اسم نامانوس دیگر.
فعال حقوق بشری اش صرفا به فکر زندانیان اصلاح طلب و تحول خواه است و بقیه را آدم حساب نمی کند.
اپوزیسیون اش، از اینکه خلافت شیعه به سواحل مدیترانه رسیده و در حال ساخت بمب و موشک است، در ماتحت اش عروسی است.
توده ایی سابق اش که در سال ۵۲ قصد داشت شهبانو و ولیعهد را ترور کند ، می شود حامی پاسارگاد و پهلویگرا.
ملی گرای زرتشتی اش، نه تنها ایرانی نیست بلکه لابی و کارچاق کن حکومت عرب زده خلافت شیعه در کشورش آمریکاست.
آمریکایی ایرانی تبارش، هم از لیبرالیسم وحقوق بشر آمریکا خوشش می آید، هم در نوروز چهره اش را سیاه می کند و در نقش حاجی فیروز پایکوبی می کند، هم در ایام الله های گوناگون در مسجد جامع لس آنجلس معتکف می شود
هنرمند اش نقاشی بلد نیست، ضمن کپی کردن آثار دیگران متهم به تجاوز جنسی نیز می باشد، اما تابلو اش رکورد می زند.
استاد دانشگاهش هر را از بر تشخیص نمی دهد، می شود تحلیلگر سیاسی تی وی لس آنجلسی.
خداناباور و نویسنده و سوپر سکولار اش، مجیز گوی خمینی بود و در زمان شاه به زیارت حج رفته بود.
اینها صرفا مثالهایی طنز آلود وخوش خیم هستند.
بحث در مورد حشرات الارضی همچون فرخ نگهدار و عطا مهاجرانی و نگار مرتضوی و اکبر گتجی و محسن میلانی و حمید دباشی و مسعود بهنود و ستاره درخشش و هوشنگ امیر احمدی و رضا اصلان و دیگر جرثومه ها ( که نمونه ایی از آنها در دیگر ملل کمتر یافت می شود) در این مجال نمی گنجد.
سازماندهی و احزاب تنها راه رهایی و آزادی و توسعه و اجتناب از بازتولید استبداد است.
دوستان، حزب بسازید؛ حزب سیاسی!
آقا اگر سیستم جمهوری خوب بود و پادشاهی بد، خوب تا حالا صدباره مورچه ها و زنبورهای عسل میرفتند سراغ جمهوری و نسل خودشون رو منقرض میکردند.
با درود به شاهزاده رضا پهلوی .
من خود از طرفداران ادامه حکومت ملی شاهنشاهی ۲۵۰۰ساله ایرانی هستم .
اما ،، ما ایرانیان باید بدانیم ،، وضعیتی که شاهزاده
رضا پهلوی در ان قرار گرفته اند ،،
همان وضعیت مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد میباشد ،،
شاهزاده با تجربه تاریخ زندگی پدر بزرگشان و پدرشان ،، دریافته اند ،،
که سیاست گذاران جهان پس از برپایی دو جنگ اول و دوم جهانی ،، با ترسیم و تقسیم نقشه جدید جغرافیای جهان و تقسیم منابع ان مابین خود ،،
خصوصا در منطقه خاور میانه و خلیج فارس ،، هیچگونه اجازه برپایی حکومت ملی و مستقلی که بسوی اموزش و پرورش و گسترش دموکراسی برود و برنامه ریزی کند نخواهند داد ،،
نمونه اش ،، بیرون کردن ،، رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه پهلوی ایرانساز ،، که پس از ۱۴۰۰ سال خدمات بی نظیری در برپایی مجدد هویت ملی و تاریخی ایران ،،
انجام دادند و ایران را از فقر و فلاکت و سیه روزی و تجزیه کامل نه تنها نجات دادند ،،
بلکه موجب رشد زیر بنای اقتصادی محکم و رفاه نسبی جهت اموزش و پرورش نهال دموکراسی در ایران را فراهم کرده بودند ،،
اما حاکمان کارتلهای جهانی ،، از جمله امریکا و انگلیس ،، برای حفظ تسلط خود بر منابع عظیم گاز و نفت خلیج فارس ،، مانع ادامه حرکات خاندان پهلوی ایرانساز شده و بطور کامل ،، با دسیسه و شورش پشت ماسک جمهوری خواهی ،،
هم به ارزوی خود تسلط بر خلیج فارس رسیدند و هم غارت و فلاکت ایران تا نابودی تدریجی کاملش از صحنه سیاسی و جغرافیای جهان ،، انهم –
در نبود حکومت ملی شاهنشاهی ایرانی ،،
تا با برپایی و ادامه جمهوری های غارتگر رجب طیب اردوغانی ،،و حافظ اسدی و جمهوری مادالمعری علی اوف آذربایجانی ،،
نوکری مافیای سیاست فروشان غرب و شرق باشند .
چگونه با بودن این همه عقرب و رطیلهای که با ماسک جمهوری خواهی ،، در نقش اپوزیسیون خارجی و داخلی که مثل خمینی ملعون ،، حامیان خارجی پشت پرده دارند ،،
شاهزاده میتواند تک و تنها ،، فریاد ازادی ایران با نام حکومت شاهنشاهی بر اورند ،،
هواداران باز گشت شاهنشاهی در ایران باید ،،
زنجیره کاوه اهنگران را در مقابل مدعیان دروغین جمهوری خواهی داخلی و خارجی برپا کنند ،،
و برای سرنگونی رژیم جمهوری غارتگران ایران ،،
در سراسر ایران ،، ،، با شعار متحد ،،
جنبش نوین ،، ایران نوین با رضا شاه دوم را ،، ،،
ما فرزندان کورش هستیم ،،
حکومت مشروطه شاهنشاهی ،،
حق مسلم ماست ،، حق مسلم ماست ،،
در قیام سراسری بپا کنند ،، و به شاهزاده ،، قول و تضمین امنیتی و پشتیبانی بدهند ،،
که دیگر به هیچ وجه ،، اجازه نخواهند داد ،،
که انگلیس ملعون و چماقدار اعظم جهان ایالات متحده الکاپونیسم امریکا ،،
بتوانند ،، او و خانواده او را همانند پدر بزرگ و پدرشان از ایران با دسیسه برای غارت ایران ،،
بیرون بکنند ،،
برپایی باز گشت به شاهنساهی ۲۵۰۰ساله ایرانی ،،
مستلزم هوشیاری و مسولیت پذیری ،، و فداکاری میهن پرستان ایرانی داخل و خارج از کشور میباشد.
رضا شاه روحت شاد .
درود به خانم انصاری مدیر محترم مسول کیهان لندن.
نظام پادشاهی ایران ربطی به خاندان پهلوی ندارد. سلسله ها و خاندان های زیادی بر ایران حکومت رانده اند. از مادها گرفته تا ساسانیان و سامانیان و زندیان و قبایل صفویه و قاجار.
بیشینه بنیانگذاران این سلسله ها با زور شمشیر تاج کیانی ایران را تصاحب کرده اند.
ارزش و شخصیت و شهرت بینالمللی شاهزاده پهلوی بیشتر از میراث بنیانگذار سلسله پادشاهی پهلوی گرفته شده است.
ایشان در سن قانونی به توصیه بزرگان خاندان پهلوی و سیاسیون ایراندوست در تبعید، ولیعهدی این سلسله را طبق قانون اساسی مشروطه پادشاهی قبول و قسم یاد کرده اند که بعدا در مجلس شورای ملی آینده به تصویب و تایید برسد.
هیچ اجباری و هیچ انتخابی و هیچ ژن موروثی برتری و چه و چه صورت نگرفته است.
بسیار هم ساده است : رسمن اعلان کنند، همانطور که قسم خورده اند، از این سمت استعفاده داده و دوست دارند بدنبال افکار و عقاید خود و بمیان مردم ایران بروند. این کار را دیگران نیز انجام داده اند.
برای دوست دارن ایران و تمامیت ارضی و یکپارچگی آن ، برخلاف نظر شاهزاده رضا پهلوی، نظام مشروطه پادشاهی پارلمانی درست تر و شایسته تر است. انتخاب در هر صورت با مردم ایران خواد بود: اگر اگر ایرانی باقی مانده باشد.
با سلام خدمت شاهزاده
شما نیز همانند شهنشاه نیروهای وفادار به خود را برای توهمی خام(اتحاد با بازماندگان انقلاب ۵۷) رها کردید. یاد اعدام هویدا و افسران ارتش افتادم. متاسفم برای خودم.
بروید بدنبال مطرح کردن همان مسیح علینژاد که در تمام مصاحبه هایش با دیگر افراد از واژه »خانم و یا بانو« استفاده می کند ولی برای یاسمین پهلوی چندین بار از واژه »زن« استفاده کرد. فقط خدا را شکر می کنم در دی ماه ۹۶ در یزد بخاطر فریاد زدن نام شما دستگیر نشدم وگرنه زندگیم برای هیچ فنا شده بود. بدرود
با درود به همه گرامیان ،دوستان اگر خرده نگیرید ،تصور من بنا به نظر بزرگواران ،اقایان امیر طاهرى ورضا تقى زاده ،بر خورد میان مشروطه ومشروعه باید باشد .بقول شاهزاده ،با اما واگر واختلاف اینکه جمهورى خوب است یا پادشاهى ،مشکلى بر طرف نمیشود .چهل واندى سال است که انواع واقسام بحث ها شده ،فراوان ادمها اعلام نظر کرده اند .دوستان مردم ،در داخل کشور مشکلاتى بسیار بسیار بزرگ تر وسخت را متحمل شده اند ومى شوند .نه به جمهورى اسلامى را پیگیر باشیم ودر گیر اختلاف وتفرقه اندازى “ج.ا.م” نشویم که سم مهلک است ودور باطل زدن .در فرداى ایران ازاد با مجلس موءسسان طبق نظر متخصصین وبا راى مردم مشخص خواهیم کرد ،انوقت اگر شاهزاده توانایى داشتند ودر خود این قابلیت را دیدند ،”البته که از حالا انرا رد منمایند”انسانهاى توانا وقابل کم نیستند ،چاره بسیار است .امروز بکوشیم این دیو سیاه نعلین پوش ولباده پوش را نابود کنیم پس از ان “فکرى نو در خواهیم انداخت “پاینده باشید
بهترین گزینه انتخابات با نمایندگی متناسب (Proportional Representation) است:
۳۰ درصد از آرأ = ۳۰ درصد از کرسیهای مجلس = ۳۰ درصد از قدرت
فقط با نمایندگی متناسب است که دیکتاتوری دو حزبی و دیکتاتوری اکثریت مداوا میشود.
همچنین، در فردای آزادی ایران، برای تعیین نوع حکومت میبایستی دو رفراندوم برگزار کنیم. یکی در فردای آزادی، و دومی هشت سال بعد، وقتی که شور و هیجان فروکش کرده و نوع حکومت هشت سال در عمل امتحان شده. همچنانکه، رفراندوم «جمهوری اسلامی، آری، خیر؟» با نزدیک به ۱۰۰% آرأ مثبت، اگر امروز، بعد از ۴۰ سال، دوباره به رفراندوم و رأی عمومی گذاشته شود، مردود میشود.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تحریم_انتخابات
اختلاف نظر ما پادشاهی خواهان با شاهزاده گرامی در بحث نظری است. در راهکارهای عملی که ایشان ارائه میدهند با ایشان همفکریم. اینکه انتخاب بر عهده مردم است. اینکه شاه اگر قدرت تصمیم گیری داشته باشد آنگاه ممکن است از سوی مردم بازخواست شود. اینکه پادشاه بی اختیار (با پوزش فراوان) مترسکی بیش نیست و غیره ما نیز با ایشان موافقیم. اختلاف ما (یا دست کم من) با ایشان این است که اصولا مقامهای انتخابی فسادانگیز هستند. مثلا انتخابات ریاست جمهوری را در همه جای جهان ببینید. برای انتخاب یک رئیس جمهور چهار ساله چه فسادها و درگیریها و رسواییها که نمیکنند! حال پادشاه انتخابی را در نظر بگیرید (که جمهوری مادام العمر خجالتی است) که چه اوضاعی میشود. از سوی دیگر هر زمان که درب انتخابات باز میشود، بیگانگان نیز برای نفوذ هجوم می آورند! نتیجه گیری با خودتان. از سوی دیگر تاج و تخت شاهنشاهی ایران میراث چند هزار ساله ماست که نه میتوان (و نه درست است) که آنرا دور ریخت و نه حتی به رای عمومی گذاشت. متعلق به یک فرد و یا حتی یک نسل از ایرانیان نیست و برای آیندگان نیز هست. چیزی مانند تخت جمشید است. یکی میراثی است ملموس و دیگری میراثی معنوی.
انسانی خردمند و آگاه است. او مسیر و راهی را انتخاب کرده است که قلب دارد. راهی را انتخاب کرده است که سرشار از عشق است عشق به بشریت.
با سپاس از شاهزاده گرامی.
هر شخص دیگری هم به جای شما بود بعد از این همه بلایی که این ملت قدر نشناس سر پدر و خانواده شما آوردند شاید همینگونه عمل میکرد.
واز ه بیداری اجتماعی که شما بیان میکنید اصل فاجعه را بیان میکند. مشکل اصلی ایرانیان ر ژیم ج ا نیست بلکه فرهنگ عقب افتاده و مذهبی آنها است که در ۴۳ گذشته به انحطاط اجتماعی رسیده است. .
آخوندها هم که بروند، به فرض آنکه کشور تجزیه نشود، چه کسی میخواهد این اوضاع را درست کند؟
میگویند که شبکه های تلویزیونی به مردم آنچه را میدهند که آنها میخواهند. ایرانیان بی بی سی و ایران اینترنشنال و voa دارند. هر کسی چند روزی آنها را ببیند میفهمد که وضع فرهنگی و اجتماعی ایران چگونه فاجعه آمیز است.
شاهزاده عزیز، این ملت بیدار بشو نیست و ظاهرا همین که هست را میخواهد.
ایران بلافاصله در پی فروپاشی رژیم آخوندی به آن سادگی که شاهزاده آرزو میکنند به یک کشور «ایده آلی» تبدیل نخواهد شد که شاهزاده بتواند در آنجا مانند یک کشور امن، آن طور که میخواهد، : «در ارتباط با هممیهنانم آزاد و فعال باشم. به گوشه و کنار کشورم بدون محدودیتهای تشریفاتی سفر کنم. با مردم باشم، حرف دل آنها را بشنوم». همه میدانند که فردای فروپاشی رژیم آخوندی دوران پرخطری خواهد بود که درآن یکمرتبه همهٔ نیروهای اهریمنی تاریخی ایران فرصت صف آرائی برای نابود کردن کشورما خواهند یافت واگر انتقال قدرت بوسیلهٔ یک شخصیت کاریسماتیک، مورد اعتماد ومیهن پرست واقعی انجام نگیرد احتمال بروز فتنه و جنگ داخلی وحتی تجزیهٔ ایران وجود خواهد داشت. به این دلیل که چنین شخصیت نادری بجز ایشان ؛ فرزند شاه فقید ووارث قانونی تاج وتخت ایران دراین برههٔ تاریخ حیاتی کشورما وجود ندارد ومردم چهل سال است که روی ایشان حساب بازکرده وهمهٔ امید وآرزوی رهائی خود از گنداب رژیم اسلامی را در شخص شاهزاده رضا پهلوی متمرکز نموده اند، روا نیست که ایشان یکمرتبه کشتی طوفان زدهٔ ایران را بدون کاپیتن بدست حوادث تلخ بسپارند وبه مسئولیتی که تاریخ به عهدهٔ ایشان گذاشته است پشت کنند.
من فکر میکنم دیدگاه شاهزاده کاملا روشن و انقلابیست…همان انقلابی که ایرانیان به آن نیاز دارند.
انقلابی ژرف که به ارتجاع ۵۷ پایان دهد و ایران در جهت مثبت ۳ محور دادگری, برابری و آزادی قرار دهد.
جمهوری اسلامی یک اشغال گر هست و قانون اساسی مشروع کشور قانون اساسی مشروطه هست که میتواند مورد بازنگری قرار گیرد و بروز شود . #نه به جمهوری اسلامی
درود بر آقای رضا پهلوی که حرف درست و منطقی را زده است. تنها راه رهایی ملت آگاهی از قانون و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی است. حتی پدر بزرگ ایشان آقای رضا پهلوی هم از جمهوریت دفاع می کرد، متاسفانه روحانیون مرتجع آن زمان با توجه به افکار و عقاید اسلامی خود با جمهوریت مخالف کردند.و دیکتاتوری را در کشور به حکومت رسانده و حالا هم از دیکتاتوری بر مبنای اسلامی دفاع می کنند.چون در اسلام آزادی وجود ندارد و حکومت از آن خدا و یا نماینده خدا می باشد که توسط عالمان اسلامی مشخص می شود، و این یعنی دیکتاتوری. تنها حکومت مناسب ایران امروزی حکومت جمهوری دموکراتیک مبتنی بر قانون و حقوق بشر و قوانین بینالمللی می باشد ?????
این نگرشتان با مصاحبات گذشته تان بسیار متفاوت است ای کاش یا قبلا از مروطه نمیگفتید و دلشاد و امیدوارمان نمیکردی یا امروز اینچان دلشکسته و سر در گممان نمیکردی??
چند روز اخیر گاهی باخودم فکر میکنم چرا جانم رو کف دستم گرفتم رفتم خیابان درحالیکه همسایه ام با مجیزگویی از ضحاک صاحب خانه شد چرا بخاطر شعار نویسی رفتم زنداد در حالیکه رفیقم با شرکت در مراسمات مسخره فرمایشی وامهای میلیاردی و مجوزهای رنگارنگ گرفت!!
تو به من بخاطر امیدی که برای احیای مشروطه دادی بدهکاری جناب شاهزاده و من از حقم نمیگذرم کاری نکن که بجای ازادیخواهی به صف منفعت طلبان حکومتی بپیوندم??
الان تکلیف منه مشروطه خواهی که تمام عمرم جهت احیای مشروطه نوین سپری شد اموال پدرم بدلیل عشق به خاندان پهلوی مصادره و پدر و مادرم در فقر مطلق از دنیا رفتند چیست ایا باید به دنبال یک شاهی که نمیشناسم بگردم تا قاجاری دگر را رقم بزنم یا جمهوریی همچون سوریه عراق.یمن و…را در ذهن تداعی کنم?نیک میدانم تمام جمهوریهای منطقه با شعارها و قوانین خوش رنگ و لعابرای مردم را جذب کرده اند قوانینی که بعدها بلای جانشان شد!! اگر از خواست قلبی خود بگذرم وظیفه من در مقابل این تمدن کهن چیست ایا ۲۵۰۰سال شاهنشاهی را باید به خاطره ای درتاریخ بدل کنیم یا نفر به نفرمان در این قبال وظیفه ای داریم!؟؟
اگر به عدم از خود گذشتگی و صرفا حقوق شخصی باشد پس منم بجای مبارزه علیه دیکتاتور بهتره برم تو دستگاههای رژیم تا بجای تحمل فقر و انواع محرومیتها سهمی از این سفره بردارم!!؟حق منی که عمرم را برای مبارزه با رژیم گذاشتم سردرگمی در روزهای پایانی این حکومت نبود??
با تشکر از خانم انصاری
کاش می پرسیدید که این نقشی که شاهزاده گفتند چه ساختاری دارد، و آیا مشابه آن در دیگر نظامهای پادشاهی پارلمانی دنیا وجود دارد.
من از دوستداران خانواده پهلوی و طرفدار پادشاهی پارلمانی هستم و
شاهزاده را برای آینده ایران کاملا شایسته مقام پادشاهی می دانم.
متاسفانه عده ای گوش شنوا ندارند و هرچه آقای پهلوی با دلیل و منطق و گاه با بیان احساسات و ادراکات فردی خود می خواهد واقعیتی را بگوید آنها نمی خواهند باور کنند. حتی گاه مثل همین ملاها دست به تعبیر و تفسیر خلاف واقع شفاف ترین کلامها می زنند.
پادشاهی خواهان ( مشروطه یا مطلقه) اگر بر خواست خود مصر هستند باید قدری دایره ذهنشان را باز کنند و در خارج از خانواده پهلوی دنبال پادشاه آرمانی خود بگردند. یا اینکه با آقای رضا پهلوی هم آوا شوند و بحث نوع سیستم سیاسی را موکول کنند به دورانی که تلاش جمعی تحول خواهان جمهوری اسلامی را برانداخته و آنگاه برا جلب نظر اکثریت مردم و پیروزی ایده خود در قالب حزب وارد عمل شوند. وقتی که ملا جماعت با اسلحه و سرمایه های بیکران ایران بر مسند نشسته دیگر دعوا بر سر چیست؟
از مواضع جدید شاهزاده رضا پهلوی حمایت میکنیم ، و این مواضع خردمندانه گام بزرگ در اتحاد ملی و اینده در اختیار نخبگان ملی و میهن پرست برای تشکیل پارلمان. ملی قرار خواهد داد ، پارلمان ملی محل اتکا مردم و چراغ راه مردم خواهد بود
شاهزاده گرامی بیشتر مردم ایران شما را رهبر خود میدانند و شما میتوانید حتی در جایگاه یک پادشاه عادل بین مردم باشید و دردو دلهای مردم را بعدها هم بشنوید ، در کاخ را بروی مردم باز بگذارید . ما شما را بهترین فرد شایسته برای نجات ایران و ایرانیان می شناسیم.
نظام پادشاهی برای ایران بهترین گزینه است…بی تعارف باید بگوییم ایران کشوری بسیار متفاوت است و نسخه های دموکراسی غربی در ان جوابگو نیست…شاهزاده مسوولیتی تاریخی دارد چنان که پدر ایران ساز رضا شاه بزرگ ناجی ایران برعهده داشت…میشود با قوانینی درست مانع از استبداد در اینده شد اما ایران قطعا بانظام پادشاهی موفق تر خواهد بود و خواست اکثریت مردم هم همین است و البته با مراجعه به ارای انها به قطعیت نظر و خواست ملتدخواهیم رسید
این نظریات یک انسان و یک پهلوی دیگر است که اتفاقاً مانند پدربزرگ و پدرشان ، جلوتر از زمان ، و در رُل یک پادشاه منتخب ملّت و نمایندهٌ آنان ، با اعتقاد راسخ و عملی به دمکراسی ،میخواهند علاوه برنماینده گی ملّت ، حق خواه مقتدر همان ملّت هم در قبال دولتمردان و قوای اجرایی باشند. تا در فرداها ما نه دولتمردانی خودخواه و غیر مسئول در مقابل ملّت داشته باشیم ،و نه ملّت اسیر جنایتکارانی مثل پوتین با جمهوری پینگ پنگیش و با مدودیف و یا سلطان اردُغان و چُماقدار اٌربان و قصاب لوکاشنکو در بسته بندی ایرانی شوند
آفرین به شاهزاده واقعاً دمکرات و آینده ساز ایران.
ایشان با خیال راحت بهترین نماینده من برای فرداهایِ نازنین ایرانمان هستند. با ایشان و امثال ایشان برای فرداهایِ دور و دراز آزاده و جاوید و سربلند باشی اِی نازنین ایران
آقای پهلوی، با درود و شادباش سال نو و نوروز ! با این جمله اصولی و درست و علمی، شروع کرده اید : « به عنوان یک دموکرات، باور به مقام موروثی، و گزینش ژنتیک ندارم » اما، بتدریج که جلو میرویم، در گفته و نظر شما، ابهام و چند پهلوئی خودنمائی می کند. از شما دعوت می کنم، این ابهام را، با صراحت و شفافیت کامل برای همگان روشن کنید. شما، انسانی بسیار آگاه، و در زمینه های مختلف، به روز و مدرن و با بینش ژرف اجتماعی، و یک سرمایه اجتماعی برای کشور ما هستی. همانگونه که در آن فایل های صوتی، با شفافیت و شجاعت، حرفتان را زده اید، در گزارش به افکار عمومی هم، لازم است که، ابهام زدائی بکنید. خودتان این را می دانید که، هر گونه شائبه ای که، شما را به کاندید سلطنت (بقول خود شما مقام موروثی) تبدیل کند، یک خط قرمز پررنگی را در بین مخالفین حکومت اسلامی، ترسیم می کند. اما، نظر شفاف و بدون ابهام شما، در گرویدن به جمهوری خواهی، این سد خط قرمز را بر می دارد، و به استحکام نیروهای مخالف حکومت، قدرت می بخشد. این کاری است که، از شما بر می آید. این کار شما، حکومت جهل و جنون اسلامی را هم خلع سلاح می کند. در فردای بزیر کشیدن این هیولا ی در قدرت، توانائی های شما، در خدمت جامعه و مردم قرار خواهد گرفت، چه در پستی چون ریاست جمهوری، یا موسس و گرداننده این یا آن نهاد و سازمان و موسسه ای که، در خدمت جامعه و مردممان باشد. ابهام زدائی کنید آقای پهلوی عزیز. سپاس
متاسفم که وادارنمودیدطبق خواست مسیح علینژادوعلی جوانمردی وشریعتمداری مامورج ا بگویم آقای پهلوی،،شمااگردرمیان ملت ایران جایگاهی داریدبخاطررضاشاه کبیروشاهنشاه آریامهراست،اینرابدانیدوقتی به پادشاهی مشروطه پشت کنیددیگرهیچ جایگاهی درمیان ملت نداریدوشماهم یکی مثل پسرشریعتمداری خواهیدشد،آری آقای پهلوی طبق خواست ج ا عمل کردیدوازاین ببعدحباب روی آب شدید،لطفادست ازسرملت برداریدوباجوانمردی ومسیح علینژادکه آنطوردرآن برنامه صدای آمریکاشماراوپادشاهان بزرگ پهلوی راتحقیرنمودهمپیاله وهم کاسه شوید،
بادرود به شاهزاده عزیز.
مسعولیتی که پدربزرگوارتان به شمادادندودرخواستی که ازمردم کردند رافراموش نکنید شماوارث پادشاهی ۲۵۰۰ساله ایران هستید واین خواست اکثریت مردم ایران است .ایران بدون پادشاه سرنوشتی بهترازجمهوری اسلامی نخواهدداشت.جاویدشاه.نه به جمهوری اسلامی وهرنوع حکومت جمهوری برای ایران .دوستتون دارم
.سیروس خلیلیان.
اگر شاهزاده بفکر مردم و آینده ایران هستند در مرحله اول میبایستی برای همبستگی و اتحاد مردم تشویق به یک حکومت پادشاهی کنند. چون تاریخ ایران با پادشاهی فرم گرفته و کاوه آهنگر ضحاک رو برداشت و فریدون پادشاه شد.و بعد از نابودی جمهوری اسلامی میشود یک همه پرسی راه انداخت تا ببینید نتیجه رفراندم و همه پرسی چه خواهد بود اگر مردم تصمیم بگیرند که چه میخواهند و بین پادشاهی و یا جمهوری دموکراتیک رو انتخاب کنند مرحله بعدی است. ولی در حال حاضر در یک نهضت احتیاج به یک رهبر دارد واگرشاهزاده تصمیم به کمک دارد باید آستین بالا بزند و بداند که مردم پشت ایشون هستند و انگیزه ی مردم الگوی تاریخ ضحاک وفریدون هست (خامنه ای و شاهزاده رضا پهلوی) وقتی رژیم اسلامی برکنار رفت بعد میشود با یک همه پرسی یک حکومت موقت دمکراتیک تشکیل شود و مردم رای به یک سیستم جدید بدهند. ولی وجود شاهزاده رضا شاه پهلوی برای شکل گیری یک اپوزیسیون خیلی حیاتی میباشد. هیچ کس شابسته تر ایشان برای تشکیل یک اپوزیسیون نیست
جاوید شاه ،صاحب خانه همیشه مراقب خونش هست اما مستاجر همیشه یه جای خونه رو داغون میکنه میره #نه_به_جمهوری اسلامی
امروز با خواندن گفتگوی شاهزاده رضا پهلوی با کیهان لندن بر همان نتیجه ای تاکید میکنم که با شنیدن سخنان او به آن رسیدم.
برای شاهزاده نوشتم و از جریانهای مشروطهخواهی خواستم که از او بپرسند که شاهزاده از کی به این نتیجه رسیدند. از پیش از خیزشهای مردمی در این چند سال اخیر و یا در روز جهانی زن در یک ماه پیش؟
اگر چندی هست که به این نتیجه رسیده اند چرا آن را شفاف با مردم در میان نگذاشتند که شفافگویی اصل دمکراسی هست و اصل داشتن اخلاق و وجدان.
بسیاری از مردم در خیزشها از او خواستند که بعنوان پادشاه به ایران برگردد. ای شاه ایران برگرد به ایران. بسیاری از آن جوانان امروز در زندانهای جمهوری نکبت اسلامی زندگیشان در حال سوختن میباشد و رضا پهلوی مسؤول این هزینه ها میباشد.
رضا پهلوی بایستی بداند که پهلویسم یک اندیشه میباشد. اندیشه حکومتی مسؤول, اندیشه ملیگرایی, سکولاریزم و لیبرالیسم. پادشاهی به یک فرد وابسته نیست که با رد آن از سوی رضا پهلوی از میان برود.
محمدرضاشاه پهلوی گفته بود که همه ایرانیان هریک وارث سیاسی پادشاهی ایرانزمین هستند. بنابرین در ساختار پادشاهی یکی از شایستهترین دختران و پسران این سرزمین میتواند پادشاه ایرانزمین گردد.
ما برای رضا پهلوی پادشاهیخواه نشدیم که با تغییر نظر او تغییر نظر بدهیم.
رضا پهلوی باید بگوید که چگونه میتواند با این موضعگیریش موجب همبستگی بیشتر میان مخالفان و براندازان جمهوری نکبت اسلامی بشود در حالیکه بیشتر مایه تفرقه شده است و ستیز میان دو جبهه جمهوریخواهی و پادشاهیخواهی را بیشتر کرده است.
رضا پهلوی بایستی بگوید که با کدامین احزاب جمهوریخواه ایرانی میخواهد جمهوری دمکراتیک در ایران برقرار بکند. کدام یک از جریانهای جمهوریخواهی دارای سه ویژگی ملیگرایی, سکولاریزم و لیبرالیسم هستند؟ ملی مذهبیها؟ مذهبیها و استمرارطلبان؟ مجاهدین خلق, مارکسیستها؟ وعده جمهوری از سوی رضا پهلوی وعده آنارشیسم و فاشیسم میباشد که در ایران منجر به درگیریهای پرخشونت حزبی خواهد شد و در هر دوره مردم بایستی با خیزش و انقلاب دولت را از دست حزبی ستانده به حزبی دیگر بسپارند. یا شاهزاده میخواهند حزب دمکرات و جمهوریخواه را از آمریکا به ایران وارد بکنند؟ به کشورهای جمهوری اطراف سرزمینمان نگاهی بشود.
از همه جریانهای پادشاهیخواه میخواهم که بجای توجیه سخنان شاهزاده چشمها را بگشایند و واقعیت را بپذیرند و در پی راه حل تازه باشند. شکیبایی جایز نیست و میدان را به رقبا واگذار نکنیم.
مجید بیتا
شاهزاده عزیز، چیزی که از سخنان شما ایجاد سردرگمی برای افرادی مانند من میکند اینست که جنابعالی به افراد پادشاهی خواه این پیام را میدهید که قبول نمیکند یک رل سمبولیک یا نمادین (یعنی نقش پادشاهی موروثی که یک رل کاخنشین دارد و محدود به تشریفات است و قدرت حکومتی ندارد) را در آینده ایران به عهده بگیرید و از طرف دیگر به افراد جمهوری خواه یادآوری کردید که اگرچه طرفدار جمهوری هستید ولی فرمودید « من به هیچ وجه نمیخواهم هیچ نقشی را درحکومت یا بخش جبری و سیاسی به عهده بگیرم» یعنی به عنوان کاندید ریاست جمهوری هم شرکت نمیکنید، سوال من اینست که شما دقیقا در چه مقامی میخواهید که « در ارتباط با هممیهنانم آزاد و فعال باشید و تا هرگاه هر بخشی از جامعه از حقوق خود محروم شد یا محروم ماند، صدایش را به گوش سایر ایرانیان و جهانیان برسانید»؟؟؟
آقای پهلوی اگر راست میگوید ، قسمنامهای را که یاد کرده پس بگیرد و از آنچه لقب ولیعهد به ایشان اطلاق شده بود استعفا بدهند ، حداقل با این کار کمک بزرگی کرده ، جایگزین ایشان مادر بزرگوارش میتواند باشد.
شاهنشاهان ایران، تاج کیانی رابا افتخار برسرمی نهادند؛ اجباری نبوده!
کتاب ” تاج و عمامه ” را آقای حیدری خارج از ایران به چاپ رسانده و من آنچه را که وی در پشت این کتاب نوشته را اینجا می آورم:
” … تاریکی طبقهطبقه روی سرمان خراب می شود… با زُلزدنِ یکساعتهای در این تاریکی، آنرا دیرینه و باستانی مییابم. این تاریکی در خونِ منست و این تاریکی را غریزۀ سربرداشتهاَم به یادم میآوَرَد. این تاریکی را پدرانمان دیدهاند و اجدادمان در آن غرقه بودهاند. دردِ ما همان دردِ صدسال پیش، همان دردِ پانصدسال پیش و همان دردِ هزارسال پیش و پیشتر است. دردِ ما تسلّطِ دیرپای نادانی، نادرستی، دروغ، چرک و ریختهشدنِ جریاناتِ پلید و پَلَشت و عُفونی به آبهای شفّافِ وجودِ انسانی و وجوهِ انسانی بوده است.دردِ بزرگِ سرزمینِ ما دردِ دیانت ـ دردِ اسلام ـ بوده است. این همان دردیست که پس از اعراب سلسلههای شاهان را نگهداشت؛ این سیاهی، هیکلِ آشنا و هیولاواریست که تاج را میداد تا آسمان را مقتدر بِدارَد و بعد، حالا، این همان سیاهیست که با زمینۀ مذهبیِ مردم، مردمی برپاخاسته در ۱۳۵۷، دست در دستِ «کاخی سفید» میگذارد تا تاج را بردارد و اینبار خودِ آسمان را مستقیمتر، یعنی خفّتآورتر و مرگبارتر و نابودکنندهتر، بر سرِ ایران و ایرانی فرو بیندازد. عمّامهای سیاه را همچون بختکی با ابعادی کوهوار بر سینۀ ملّتی فرود میآوَرَد و دردهای قرونِ وسطائی و ادامۀ هجومِ اعراب را، بس ظلمانیتر و شومتر و هولناکتر، به دردهای شاهنشاهی میافزاید و کُشندهترین ضربات را برای نابودیِ شخصیّت و شعور و روحِ انسانی به کار میگیرد و در اجرای یک میثاق، ممکن میسازد که ویترینهای مغازههای «اَجانب»، پُرتر و پُرنورتر شوند و اردوگاه های ضدّ ِانسانِ بینالمللی آسودهتر و لببهخندهتر گردند. این همانست؛ همان سیاهیِ شناخته و آشنا که در طولِ نسلها و نسلها، خوبی و نور و زندگی را بلعیده و حالا، سیاهتر از همیشۀ تاریخ، دستاندرکار، در قفسهائی بیشمار، نمایندگانِ نور و خوبی را به بند کشیده تا آنان را به مسلخ ببَرَد یا ذرّه ذرّه بپوسانَد…
………………..
بزرگیِ منصورِ حلّاج در آن نبود که پَی به عدمِ وجودِ خدا برد؛ مهم این بود که او به این درک رسید که انسان حاملِ نطفۀ بهترین صفات است و بزرگترین معنای هستی است و از همینرُو به بیانِ «اَنَاالحق» رسید؛ یعنی انسانِ واقعی را جانشینِ خدای خیالی ساخت.
«کوشیدهاند تا از خدایشان جبّاری هولناک و بُلهوس و متلوّن بسازند. آنان به چنین خدائی نیازمندند تا اورا خدمتگزارِاغراض ِخویش سازند» (مِلِیه، «اصلاحِدینی»، وِیل و آریِل دورانت)
«از تاریخِ ادیان چه آموختهایم؟ ـ آموختهایم که ادیان در همهجا عدمِ رَواداری و آزادیکُشی را ترویج کرده،دشتها را از اجسادِ مردم پوشانده و در کِشتزارها جویبارِ خون جاری کردهاند» (اِلوِسیوس، «عصرِ ولتر»، وِیل و آریِل دورانت)
«دین نیرنگی است برای تخدیرِ مردم به کمکِ تعصّب، به منظورِ بازداشتنِ آنان از مبارزه با مظالمی که دولتها بر آنان تحمیل کردهاند و میلیونها تن را به مردمی نامعقول و جفاکارانی بیرحم و سنگدل و مردمی تبهکار و متعصّب مبدّل ساخته» (اُلباک، همان)
«جهان روی نیکبختی نخواهد دید مگر هنگامی که اندیشۀ آفریدگار را از سر برانَد و مُلحد شود» (لامِتری، همان)
«دیدِرُ مصمّم شد که تا آخرین سلطان با رودۀ آخرین کشیش از دار آویخته نشده است، خود را مادّی بخوانَد» («لذّاتِ فلسفه»، وِیل دورانت)
«روزهائی فرا میرسند که آفتاب فقط به مردمِ آزادی میتابد که جز عقلِ خود اربابی نمیشناسند. دیگر جبّاران و غلامان و روحانیان و آلتاُلفعلهای ابله یا ریاکارشان وجود نخواهند داشت مگر در صفحاتِ تاریخ و بر روی صحنۀ تئاتر» “
حکومت به هر شکلی که وجود داشته باشد، بر تمام فعالیتهای شهروندان به طرق بسیار مهمی تأثیرگذار است. به همین دلیل، دانشمندان علم سیاست عموماً بحث میکنند که حکومت نباید به تنهایی مورد مطالعه قرار بگیرد، بلکه این مطالعه باید به همراه مطالعه انسانشناسی، اقتصاد، تاریخ، فلسفه، علم و جامعهشناسی باشد.
بنظرم من ایران چند هزارسال پادشاهی داشت البته پادشاه مشروطه داشتیم دیکتاتور هم داشته ایران ولی الان ایران نیاز به یک پادشاهی مشروطه (دموکرات)نیاز داره تا کشور یکپارچه و به هرج و مرح کشیده نشه
خیلى بهـتر بود که رضا شاه دوم (رضا پ ) به صورت رسمى انصراف خود را از این مقام اعلام کنند ?
تا مدافعان پادشاهـى جایگزین دیگرى براى این میراث فرهـنگى و ملى پیدا کنند
راستش ما هم نه پادشاهی صرفاً کاخ نشین میخواهیم و نه پادشاهی که اداره دولت را به عهده بگیرد. هدف ما داشتن پادشاهیست که سمبل مهر و اتحاد و حامی مردم در سختیها و شخصیتیست که وکیل مردم است. شاهزاده رضا پهلوی هم تصمیم مردم را بر خواست شخصی خود برتر دانستهاند که نشانگر مردم دوستی ایشان است نه رد مطالبه مردم.
نه به جمهوری اسلامی.
پاینده ایران، جاوید شاه.
خانم انصاری خواستند ، به ایشان موادبانه کمک نمایند تا با پاسخ
به پرسش های حاوی جواب های ساده از از این مخمصه بیرون
آیند . متاسفانه دریغ از یک جواب ساده . در پاسخ به یک سوال
ساده که آیا نقش یک پادشاه تشریفاتی را اگر در یک رفراندم مردم
به آن رای مثبت دادند قبول میکنید ؟ بجای پاسخ آری یا نه ؛ به
پوپولیسم پناه می برند که من می خواهم آزادانه به میان مردم
بروم !
الف : شاید شاهزاده اطلاع ندارند که “اولاف پالمه” آخرین رهبر
اروپا بود که جرات کرد با دوچرخه به سر کار برود و هنگام باز
گشت از سینما متاسفانه ترور شد . و او اولین و آخرین بود .
آنهم در کشوری لیبرالی مانند سوئد .
ب : شاید ایشان دچار توهم گشته و برای خود خواهان دو نقش
تشریفاتی و رهبری سیاسی است . هم سلطنت و هم حکومت !
هم قدرت رئیس جمهوری تشریفاتی آلمان و ایتالیا و هم قدرت
حکمرانی رئیس جمهوری آمریکا و فرانسه !
پ : این نوار که گفتارش قابل کتمان نیست به عمد در زمانی
که،” کمپین نه به جمهوری اسلامی” با شروع و استقبال خوب
آغاز شد و رضا پهلوی در مرکز ثقل فردی آن قرار داشت، می
خواست رفع تمرکز نماید .
ت : این نوار شد نمدی تا هر کس برای خود از آن کلاهی بسازد.
به آنها که سوار این جریان شدند ، به هیچوجه خرده نباید گرفت.
حق دمکراتیک آنها بوده و هست که در یک رقابت مثبت سیاسی
حرف خود را بزنند
ث : شاهزاده رضا پهلوی به نظر میاید هنوز تصمیم خود را نگرفته
اند . یا نمی دانند که اگر عده ای برای ایشان نقشی قائل شده
اند ، ایشان دیگر “من تنها” نیستند، باید به نظرات آنها که او را
از تنهائی در آورده اند توجه نماید . آنها میخواهند به ایشان
نقش ریش سفید سمبولیک البته به عنوان فرد سیاسی و نه متر-
سک بدهند .
د : این نوار در عین حال برای همه که زیادی حرف و جلسه می-
گذارند درس عبرتی است . کم بگو اما فکر کرده بگو ! هر بیشتر
حرف بزنی و پر حرفی نمائی میدان تپق زدن گشاد تر خواهد
بود .
ذ : من امیدوارم که آقای رضا پهلوی پرسش های خانم انصاری
را دو باره خوانده و پاسخ مشخص به آنها بدهند . شنودگان ایشان
برخی در میدان سیاست مار خورده افعی شده اند و برخی در
کمال سادگی اما با تمرکز فکری بدنبال خروج از بحران هستند .
ر : در آخر امیدوارم این نباشد که ؛ ایشان کالای خود را گران
نموده اند تا خریداری برایش پیدا نشود تا با افتخار خود را کنار
بکشد . امامطمئن هستم که این نیست و بیشتر کمبود تجربه
سیاسی و ترس از بازیچه قرار گرفتن است .
همه عمر با شاهزاده بودیم هستیم خوا۶یم بود تا آزادی ایران عزیز
با درود به شاهزاده رضا پهلوی ،،
از تبار و پرورش یافته اریا مهر ،،
و فرزند کورش کبیر ،،
شاهزاده گرامی ،، عالی جناب ،،
شما طبق وصیت پدر مهربان تان ،، محمد رضا شاه اریامهر ،،
بدست اهورا مزدا و ملت تاریخی ایران سپرده شدید ،،
تا سوگند او در پاسارگاد در جلوی چشم جهانیان ،، جهت هدایت ملت ایران به سوی دروزاه های تمدن بزرگ را با شاه شاهان کورش کبیر ،،
افتخار و یگانه خورشید درخشان حکومتداری در جهان را دنبال کنید ،، ،،
و ایران و ایرانی را به غایت راستینی که رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین و محمد رضا شاه پهلوی اریامهر ایران زمین ارزویشان برای ایران و ایرانی و هویت ایرانی بود ،،
همانند غافله سالار کورش کبیر ایران و ایرانی را در اتحاد و سربلندی به مقصد و جامعه دموکرات برسانید ،،
شاهزاده گرامی عالی جناب ،،
ظهور خاندان پهلوی به شهادت تاریخ و مردم چهارگوشه ایران از شمال و جنوب و شرق و غرب این سرزمین گواهی میدهد ،،
رضا شاه بزرگ با جوانمردی و دلاوری و رشادت همچون فرزند کورش کبیر و خدمات محمد رضا شاه اریامهر به ایران و ایرانی در ابادانی و رفاه ملت که ارزوی دست یابی هر دولت و سیاستمداران جهان میباشد ،،
حقیقتا ،، پس از ۱۴۰۰ سال تجاوز و گسترش جهل و خرافات و انواع ظلم و ستم به فرزندان کورش کبیر ،، ،، ،، هدیه ای اسمانی و تاریخی به ملت مظلوم و با شرف ایرانی بود ،،
شاهزاده گرامی ،، ،، همانگونه که همگان امروزه میدانند ،، دشمنان سیاسی چه داخلی و چه خارجی ایران و خاندان میهن پرست پهلوی ،، از جمله اعترافات رئیس جمهور امریکا رونالد ریگان ،،
در ایران عزیز ما که با ظهور خاندان میهن پرست پهلوی ،، با سرعت جامعه با زیر ساخت های فرهنگی و اقتصادی و رفرم های سازنده و مدرنیزه شدن بسوی برخواستن و بال کشیدن بسوی دموکراسی در حال رشد و حرکت بود ،،
بنا به درگیری های کارتلهای جهانی در باج خواهی از حکومت تاریخی و ملی شاهنشاهی ایران و دولت ایران ،، و مقاومت و جواب منفی محمد رضا شاه پهلوی به مفت بران و غارتگران جهانی موجب شد ،، ،،
حکومت مقتدر شاهنشاهی ایران را با شورش داخلی و حمایت خارجی از شورش گران سرخ و سیاه ،، ،، از صحنه سیاسی ایران و خلیج فارس حذف بکنند ،،
تا با برپایی ،، اولین جمهوری غارتگران خمینیسم ،، دشمنان شاهنشاهی ایران ،، بتوانند بر منابع عظیم گاز و نفت خلیج فارس تسلط داشته و با رژیم خود ساخته جمهوری اسلامی ،، هم بقول دکتر شاپور بختیار ،، ایران را بتدریح نابود کنند و هم با غارت در پشت ماسک برپایی جمهوری در سرزمین کورش کبیر ،، ،، ایرانی را به فقر و فلاکت و ذلت بکشانند ،،
ایا شما هم میخواهید تسلیم ،، بازی با لغات ،، مثل جمهوری ،، از سوی دشمنان سرزمین کورش کبیر ،، در ایران بشوید ؟؟؟
اگر میگوئیم رضا شاه روحت شاد ،، به خاطر درک و شعور و دلاوری بی نظیر ان بزرگ مرد میباشد ،،
که گفته ،، بر عزم خویش تکیه کن نه بر عصای خویش ،،
ما ملت ایران خواهان ،، حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی سکولار دمکرات پارلمانی ،،
با هدایت و گسترش و حفاظت فرهنگی و تمدن و هویت ایرانی ،، توسط خاندان با شرف پهلوی ایرانساز میباشیم ،،
زنده باد ازادی و برابری زن و مرد ایرانی ،،
پاینده و جاوید باد ایران سرزمین کورش کبیر ،،
رضا شاه روحت شاد ،، رضا شاه روحت شاد ،،
رضا شاه روحت شاد .
رضا شاه کبیر بود چون بسیار جلوتر از بقیۀ سیاسیون، ایران و جهان را می دید.
محمد رضا شاه آریامهر بود چون دید و ذهنی بازتر و پیش تر از “ارتجاع سرخ و سیاه” داشت.
شاهزاده رضا پهلوی هم چون پدر و پدربزرگ خود دیدگاه درستی دارد و شرایط قرن بیست و یکم را خیلی خوب می فهمد. و می داند که چگونه تمامیت ارضی ایران را حفظ کند.
ما در بطن جامعه ایران و در شبکه های اجتماعی می بینیم که اکثریت جامعه ایران امروز خواهان یک حکومت پادشاهی هستند و در فردای سقوط جمهوری اسلامی در یک رفراندوم آزاد این سخن را به کرسی خواهند نشاند و شاهزاده مختار است که پادشاهی را بپذیرد یا رد کند اما گزینه هایی مثل شاهدخت نور ، ایمان ، فرح و ایریانا هستند که می توانند اولین پادشاه زن باشند ، پس هیچ اجباری برای شاهزاده نیست . جاوید شاه
بنده فردی سوسیال دموکراتم،با آقای پهلوی موافقم که بحث جمهوری و پادشاهی و اعلام موافقت یا مخالفت با آن قبل از برکناری دولت مستقر کنونی انحرافی است ،صحبتهای ایشان اسباب تشویق مخالفان پادشاهی بود(حتی دیکتاتوری خواهانشان)با پادشاهی انتخابی و دوره ای غیر موروثی ۱۷ سال پادشاهی موافقم، پادشاهی خواهان باید بنیادی برای تعیین پادشاه بعد از بازنشستگی شاهپور رضا داشته باشند،شعار راه شاه روحت شاد شعار مردم است و ایشان هم در این مورد یک نظر دارند،برای بنده پادشاهی انتخابی به عنوان نهاد ارجح بر جمهوری ست که طرفدارانش نمیشه دانست که آثارشان بر جمهوری برای چیست
جمهوری برای ایران مثل یک سَم مهلک و کُشنده عمل میکنه که نتیجه اش رو امروز میبینیم. ما ۲۵۰۰ سال ازمون خطا کردیم و می دونیم الان دقیقا چی میخواهیم، اما الان به نظر شما ایران آنقدر وقت و فرصت دارد که باز هم نظام های جدید جمهوری را به عناوین مختلف جمهوری دوم و سوم و دوهزارم تجربه کند؟ وقت و صبر به شدت کم است و دشمن زیاد.
شاهزاده با هوشمندی و درایت همیشگی بهانه ها را از گروه های مختلف گرفت و در مرکز ِ دایره ی وطن پرستی و ایران خواهی قرار گرفت . مهمترین کاری که در این شرایط می شود انجام داد ایجاد شفافیت است تا مردم با چشمانی باز مسیر را تشخص داده و حرکت کنند .ما در دوران بسیار خطرناکی هستیم .فروپاشی شیعه گری در ایران از سال ۸۸ آغاز شده بود ، دیگر جز ملیت ایرانی و هویت ایرانی ، عامل وحدت بخشی بین مردم ایران وجود ندارد و البته تکثرها و تفاوت ها در برخی مسایل زبانی و دینی ، به تنش زایی رسیده است .در این شرایط بهترین راه ، تاکید بر تکثرگرایی و دموکراسی (به صورت پارلمانی )برای همراهی همگی مردم و رعایت منافع همه ی اقشار و گروه ها و اقوام است .و شاهزاده به درستی مهمترین جهت گیری ها را در این زمینه داشتند .
به نظرم عدم ِ میل شاهزاده به پادشاه بودن یا نبودن ، و یا انتخاب ملکه در ایران به عنوان سمبل وحدت ملی ، همانطور که خود شاهزاده نیز بیان کردند ، امری است مربوط به پس از توافق مردم ایران در محتوی دموکراتیک و پارلمانی نظام آینده .
فکر کنم ایشان خیلی دیر به این نتیجه رسیدند. عمر خیلی انسانها بخاطر یک بام و دو هوا بودن ایشان تباه شد. در کل با طرز فکر ایشان مشکلی ندارم. ولی برای ایران بعد از جمهوری اسلامی جواب نمیده. این برای سالهای بسیار دور و بعد از توسعه اقتصادی و فرهنگی است. شکم گرسنه و جامعه مذهب زده دمکراسی نمیفهمد! باید اول زمینه را فراهم کرد که این مهم با فسیل های پنجاه و هفتی که از سفره انقلاب رانده شدند میسر نخواهد بود. از آن گذشته به عنوان شخصی که ۳۳ سال از بهترین دوران زندگیم را برای شنیدن و ترویج تفکر ایشان به هدر دادم، شرط اول دمکراسی را به چالش کشیدن سیاستمداران میدانم، حتی آقای پهلوی! ایشان با مطرح کردن مثال گوسفند و چوپان نه تنها توهین به بقیه کردند که آب روی آسیاب کسانی ریختند که با این حرفها تو سر طرفداران (سابق) ایشان بکوبند. “پافشاری بر شکل نظام قبل از آنکه بدانیم محتوایش چیست، خواست جمهوری اسلامی است”. این درست نیست. آقای پهلوی با کسانی همراه شده اند که زیر عبای دمکراسی و انتخابات آزاد دارند خواسته خودشان را به دیگران تحمیل میکنند و ربطی هم به جمهوری اسلامی ندارد. در حالی که هر کسی که به دمکراسی به معنای واقعی اعتقاد داشته باشد باید بپذیرد که رای یک مشروطه خواه و یک جمهوری خواه یکسان است. نه کمتر نه بیشتر! من عاشق هیچ نوع نظامی نیستم و دارم در یک جمهوری زندگی میکنم که در آن کسی را برای عقاید سیاسی اش دار نمیزنند ولی بالای ۶۰۰ چوپان برای میلیونها گوسفند تصمیم میگیرند و اسمش را هم گذاشته اند دمکراسی! میلیونها آدم هر چهار سال رای میدهند تا یک مشت لابی گر خواسته شان را به آن ۶۰۰ نفر و بقیه سیاستمداران دیکته کنند.
اگر جمهوری اسلامی سرنگون شد و قرار باشد که چهل سال دیگر نسل های بعدی به ما فحش بدهند و ما بگوییم که سرنگونی جمهوری اسلامی به بیراهه رفت و انقلاب ما را دزدیدند، همان بهتر که از همین الان راهمان را جدا کنیم. با کسانی که از روی کینه شخصی انقلاب ۵۷ را برای ما رقم زدند و امروز هم بیشتر درگیر دیکتاتوری پهلوی هستند تا مبارزه با جمهوری اسلامی، به هیچ جمهوری قابل دفاعی بعد از جمهوری اسلامی نخواهیم رسید. برای آقای پهلوی در کنار بنیانگذاران سپاه پاسداران و آیت الله زاده ها و شارلاتان های سیاسی آرزوی پیروزی دارم.
با درود بنده به عنوان نواده ائی از خاندان پیرنیا که فرمان مشروطیت را به توشیح مظفر الدین شاه رسانیده اشکالاتی به فرمایش ایشان دارم که در صورت دسترسی به مجال سخن عرائض خود را به پیشگاه ملت ایران و جناب شاه زاده عرض مینمایم چون کمی توضیح لازم دارد لطفاً نشانی ایمیل آدرس خود را ارسال فرمائید
با درود به شاهزاده رضا پهلوی گرامی و کیهان لندن
پیرامون سامانه پادشاهی ایرانی و (نه سلطنت )باید بگویم که این سامانه تنها سامانه ایرانیست که نه تنها از دل مردم برخاسته است که از هر گونه دژرفتاری و گروه و دسته بازی بدور میباشد، این سامانه پدافندگر همه مردم ایران خواهد بود و پادشاه یک چسب فرهنگی و یک پدافندگر و یک دادگر است. نه از گروه ویژه ای آمده و نه مزد بگیر گروه ویژه ایست. ما تنها بدین گونه و با داشتن دات ریشه ای ( غانون اساسی) ایرانی بروز شده، میتوانیم دوباره ایران را بسازیم و پاس بداریم.
#نه به جمهوری اسلامی
با سپاس
فر ایران را میستاییم
نماد پادشاهی میگوید نمیداند به چه نوع نظام رای خواهد داد! آنهایی که به این میگویند دموکرات بودن, گویا با عملکرد و روشهای سیاسی سیاستمداران, احزاب و سازمانهای دموکراتیک جهان غرب آشنا نیستند! دموکراسی فقط تئوری نیست.
از دید من مصاحبه ضعیفی بود و بیشتر شباهت به یک مصاحبه فرمایشی داشت! متاسفانه اجازه داده شد که به برخی پرسش ها پاسخ لازم داده نشود.
شاهزاده ی عزیز اگر نظر شما همین هست من هم به عنوان یک پادشاهی خواه با شما هم نظر میشوم، چون میدانم شما بجز رهائی و آزادی ایران چیزی در دل ندارید. جاوید ایران
۱- در چهار دهه گذشته، اپوزیسیون و فعالان برون مرزی انرژی و وقت خود را بیش از حد مورد نیاز صرف بحث و جدل در مورد شکل نظام آینده کرده اند و این باعث شده اصل مطلب که تلاش برای سرنگونی جیم الف است به حاشیه رانده شود.
۲- مسلم است که ایرانیان، صرف نظر از شکل حکومت، بدنبال حقوق بشر،آزادی، کرامت انسانی، سکولاریسم ، رفاه، پیشرفت و دموکراسی هستند.
۳- پس از سرنگونی جیم الف و تشکیل حکومت موقت، وقت کافی برای بحث و جدل و فعالیت سیاسی ومدنی بمنظور تبیین نوع حکومت فراهم خواهد بود. سپس، مردم می توانند با آگاهی در یک رفراندوم آزاد حکومت مورد نظر خود را انتخاب کنند.
۴- بحث وجدلهای برون مرزنشینان در مورد موضوع اختلاف برانگیز نوع حکومت آینده در حال حاضر هم زود است وهم غیر ضروری. زیرا هم مشکل فوری مردم نیست و هم اینکه جیم الف وپرستوهای مذکر و صادراتیها از آن برای انحراف افکار عمومی سو استفاده می کنند.
۵- نظر شاهزاده هم در مورد گزینه اش هیچگونه جای ابهامی ندارد وقابل احترام است.
۶- اما این سول اساسی پیش می آید که اگر مردم در رفراندوم به نظام پادشاهی پارلمانی ( از نوع بریتانیا و سوئد و هلند و بلژیک و دانمارک ونروژ) رای دهند، آیا فرزند ایشان شاهزاده خانم نور پهلوی حاضر است پادشاهی را بپذیرد و
در غیر اینصورت آیا پادشاهی باید به خاندان قاجاریه و یکی از شازده های قجری ( نظیر شازده محمد حسن میرزا و یا شازده بابک میرزا ) و یا یکی از سادات صفوی و اعقاب سلطان اسماعیل خونخوار ( که اغلب از شیعه اییست های دو آتشه هستند) سپرده شود.؟!!
۷-این پرسشها ممکن است ناخوشایند باشند، اما وقتی نیروهای اپوزیسیون بجای همکاری و همدلی برای سرنگونی رژیم ، از هم اکنون برای تعیین نوع حکومت به سر وکله هم می کوبند، باید به این سوالات نیز پاسخ دهند.
۸-بنظرم بحث شکل حکومت تا سرنگونی خلافت شیعه و تشکیل دولت موقت باید تعطیل شود وهمه قوا معطوف به براندازی این رژیم جنایتکار شود.
۹- هنوز نه به دار است و نه به بار، شیفتگی در مورد شکل حکومت آینده باید جای خود را به تمرکز قوای اپوزیسیون برای براندازی دهد،
۱۰- البته مشخص است که بحثهای تئوریک و فلسفی در بین برون مرزنشینان، بسیار شیرین تر و آسانتر و خود ارضا کننده تر از ورود به میدان مبارزه اصلی هستند.
۱۱- ایرانیان فلاکت زده و تشیع زده وقعی به اینگونه بحثهای توخالی وقعی نمی نهند و در بزنگاه تاریخی سرنوشت خود را تعیین خواهند کرد.
درود بر آقای پهلوی
عمو مانوک : ایشان رضان جان هست نه رضا خان !!
جاویدان شاهنشاهی ایران
پاینده ایران
شاهزاده عزیز درود بر شما ، سخنان شما بسیار زیبا , آگاهانه و دلمگرم کننده است. باور کنیددر این یک هفته بعد از سخنان شما امید تازهای در دل هموطنان افتاده که نوید دهنده روزهای روشن و شاد برای کشورمان است. اتحاد بین تمام گروههای مخالف حکومت اشغالگر اسلامی به رهبری شما می تواند مبارزه را وارد یک مرحله جدید بیاورد که همه با هم این اهریمنان را از کشورمان یک بار برای همیشه بیرون بیندازیم.
درود بر شما و خاندان پهلوی
شاهزاده عزیز این جمهوری همانست که میبینید در خاورمیانه و آفریقا و بسیاری نقاط از آسیا جمهوری همین است غیر از اسرائیل در این منطقه ممکن است جمهوری ها موروثی نباشد ولی مادام العمر ی میباشد . در حکومت پادشاهی اگر پادشاه لیبرال باشد با انتخاب نخست وزیر و عوض شدن وی در صورت بن بست ممکن است به نتیجه ای رسید ولی با این جمهوری ها وای به حال مردم . شما بار سنگین پادشاهی ۲۵۰۰ ساله را به دوش میکشید شاید خود نخواهید ولی , تاریخ ایران اینرا میخواهد . همانگونه که پدر شما با فداکاری و برای جلوگیری از کشتن ایرانیان که بسیار دوستشان میداشت کشور را ترک کرد شما نیز باید علیرغم میل باطنی خود بمانید تا برگردید و پرنسیب کشور را که همانا پادشاهی هست نجات بخشید . در کشور های مثل ما جمهوری مانند فرانسه نمیشود بلکه مانند بقیه دور و بر خودمان میشود که به فروپاشی کشور میانجامد .