نیکزاد سپاسگزار – آنچه امروز ما را بر آن میدارد که در راه آزادی مردم ایران و رهایی ایشان از چنگال حکومت اسلامی به قضیه رفتار وحشیانه حزب کمونیست چین با مسلمانان اویغور توجه کنیم، طرفداری و حمایت از مسلمانان برای بیان و ترویج باورها و دستورات دینی و اسلامیشان نیست چرا که اگر هر کس نداند ما ایرانیان به نیکی میدانیم و با پوست و گوشت و همه وجودمان لمس کردهایم اسلام سیاسی چیست و چه پلیدیها و پلشتیهایی را از خود برجای گذاشته و میگذارد. البته هر کس نیز که تنها ذرهای توانایی دیدن و اندیشیدن داشته باشد میتواند دریابد که حکومتهای بر پایه اسلام (همان دین اویغورها) نه تنها دین و اندیشههای دیگر را بر نمیتابد بلکه رفتاری اغلب وحشیانهتر و بیرحمانهتر با مخالفین و منتقدین و رقبای سیاسی خویش داشته و دارند. اما آنچه بیش از هر چیز موجب تعجب نگارنده میگردد پرسش برخی فعالان سیاسی ایرانی است مبنی بر اینکه چرا دولت ایران به خاطر رفتارهای وحشیانه با مسلمانان معترض دولت کمونیست چین نمیگردد؟! گویی هیچکس نمیخواهد از خواب غفلتزدگی برخاسته و ببیند رفتار وحشیانه حکومت اسلام با ایرانیان مسلمان و حتی شیعه اثنی عشری چگونه است. حکومتی که به بهانههای گوناگون هر کس با هر کیش و مسلکی را مقابل رویه حکومتی خویش میبیند، با روشهای وحشتناک ترور و شکنجه مینماید چگونه این توقع ایجاد میگردد که جمهوری اسلامی بخواهد از وضعیت دشوار زندگی مسلمانان اویغور دفاع نموده و روابطاش را با دولت کمونیست چین- که دست ملایان را در دزدی و تقلب از پشت بسته- تیره و تار نماید؟
به بیانی بسیار ساده و کوتاه، حقوق بشر و آزادی اندیشه تا جایی معنا دارد که هیچ اندیشهای وجود اندیشهها و باورهای دیگر را منع و غیرقابل پذیرش ننماید و مسلم است اسلام که از بدو تولد در بیخ گوش نوزادان پیروانش اذان زمزمه مینماید هرگز آبش با آزاداندیشان در یک جوی نخواهد رفت. درواقع اختلاف قدرتطلبی و کامجویی از قدرت میان حکومت ایدئولوژیک چین با مسلمانان خودبرتربین (حال چه اویغور و چه سایرین) یک اختلاف خارج از حقوق بشری است اما اختلاف میان حکومت چین با مردم اویغور و ستم روا داشته به این مردم بیآنکه دین یا شریعتشان مورد بحث باشد یک فاجعه انسانی بوده و دفاع از حقوق ایشان وظیفه انسانی و حقوق بشری است و تنها محدود به قوم مسلمان اویغور نبوده و تمامی اقوام کشور چین که مورد ظلم و ستم و تبعیض و ترور اندیشه واقع شدهاند را نیز شامل میگردد.
پس امروز بسیار بجاست تا مخالفان و براندازان حکومت جمهوری اسلامی برای دستیابی به پیروزی نهایی و غلبه بر سیطره قدرتهای زالوصفت و غیردموکراتیک در منطقه نظیر جمهوری اسلامی و جمهوری سوریه و حکومت دیکتاتوری روسیه و ترکیه در کنار آزادیخواهانی باشند که در این کشورها همواره مورد ترور و وحشت شکنجه بودهاند. به بیان دیگر ایرانیان آزادیخواه میبایست در مورد مبارزین و مردم دربند دیگر نقاط دنیا به گونهای برخورد کنند که توقع میرود کشورها و دولتهای دموکراتیک در موردشان رفتار نمایند. برخورداری از این رویه در مبارزه این امکان را فراهم میآورد تا مردمان آزادیخواه امروز دنیا بیشتر از هر زمان دیگر بتوانند بر ضد حکومتهای توتالیتر و دیکتاتور در کنار یکدیگر همصدا فریاد رهایی و آزادی سر دهند.
در پاسخ به ایران بانو⚘. اتفاقا حق بیان و انتقاد از دیگران بر اساس آموزه های دینی یا هر آموزه دیگری اشکال ندارد. اشکال اینجاست که متدینین باور دارند دیگران حتما باید انتقادشان را بپذیرند و اگر نپذیرند آنگاه جور دیگر میخواهند دیگران را تغییر دهند. و این ایراد از متدینین نیست بلکه ایراد از خود دین و دستوراتش است. امر به معروف و نهی از منکر همین گونه است و از اسمش هم پیداست⚘
اگر اصل جدایی دین از حکومت را قبول داشته و هیچ شخصی حق بیان و انتقاد از دیگران بر اساس آموزه های دینی خود را نداشته باشد باید از آن شخص متدین حمایت شود.