از تمام سالهای گذشته جمهوری اسلامی در پی آن است تا آثار و شواهد جنایات خود را در زندانها و آرامستانها از بین ببرد.
چند سال پیش که محمدباقر قالیباف شهردار تهران بود اعلام شد که قرار است زندان اوین به پارک تبدیل شود! گذشته از اینکه اشتهای سیریناپذیر مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی از جمله شهرداری پایتخت در زمینخواری میتوانست انگیزه اصلی برای مالکیت منطقهی خوش آب و هوایی باشد که این زندان در آن بنا شده، اما مهمتر از آن پاک کردن آثار جنایاتی است که خاک اوین بر آنها گواهی میدهد. ولی گویا به دلیل کمبود جا برای زندانیان تازه آنهم با وجود افزایش زندانهای استان تهران فعلا بالا کشیدن زمینهای اوین منتفی شده است.
از سوی دیگر از بین بردن آرامستان خاوران که زندانیان دهه شصت خورشیدی به صورت فردی و گروهی در آنجا به خاک سپرده شدهاند نیز تا کنون ناکام مانده است.
جمهوری اسلامی نه تنها در ارتباط با مشکلاتی که از حل آنها ناتوان است بلکه برای فراموشی جنایاتی که مرتکب شده نیز روی گذشت زمان حساب باز کرده است با این خیال که پدران و مادران و فرزندانی که عزیزان خود را در سراسر ایران از دست دادهاند، جای خود را به نسلهای تازهای میدهند که اوین و خاوران و اماکن مشابه دیگر برایشان اهمیتی ندارد! غافل از اینکه دستگاه بیامان سرکوب همواره خوراک تازهای برای زندانها و خاک خونین ایران تدارک میبیند و نسل به نسل بر خانوادههای داغدیده و سوگوار افزوده میشود!
نه فقط دگراندیشان سیاسی بلکه بهاییان نیز درگذشتگانشان از گزند جمهوری اسلامی در امان نیستند. بهاییان در ایران نه تنها از تحصیل و کار و زندگی عادی و داشتن حتا شغل آزاد محروماند و کسب و کار و خانه و کاشانه آنها یا غصب شده و یا به آتش کشیده و تخریب و تعطیل میشود بلکه مردگان آنها نیز آرامش ندارند. ممنوعیت خاکسپاری و تخریب مزار آنها در شهرهای مختلف، قصهایست پر از اشک چشم که پایانی در این رژیم برای آن قابل تصور نیست.
بهار سه سال پیش سازمانهای حقوق بشری گزارش مفصلی از تخریب گورهای گروهی کشتار سال ۶۷ منتشر کردند. از قضا آرامستان بهاییان در تهران در همسایگی خاوران قرار دارد.
در روزهای اخیر دوباره خبرهایی از مخدوش کردن خاوران و آزار بازماندگان بهاییان منتشر شده است. اینبار گویا به بهانهی افزایش فاجعهبار مرگ و میر بر اثر کرونا به بهاییان گفتهاند میبایست عزیزان خود را بین قبورشان و یا در خاوران دفن کنند و در خاوران نیز گورهای جدید ۲ و ۳ طبقه برای مردگان جدید کندهاند. حال آنکه هم خانوادههای بهایی که برخی از بازماندگان اعدامشدگان نیز هستند و هم خانوادههای کشتهشدگان خاوران نسبت به خاکی که عزیزانشان در آن آرام گرفتهاند حساسیت دارند و این اماکن را به درستی بخشی از تاریخ دردمند ایران معاصر میدانند. تاریخی که ایران برای تکرار نشدنش موظف به ثبت و به خاطر سپردن آن از جمله در اوین و خاوران است.
الاهه بقراط
از آن خاوران تا این خاوران…
آورده اند که:
” خاوراننامه از آثار ادبیاست که به نظم فارسی در سال ۸۳۰ هجری قمری سروده شده است. سراینده آن ابن حسام خوسفی از اهالی قهستان خراسان بوده است. این منظومه حماسهای دینی و مصنوع است که در بحر متقارب و به وزن شاهنامه فردوسی سروده شده است. موضوع خاوراننامه جنگهای ” دلاورانه علی بن ابیطالب ” در سرزمین خاوران ( خاور میانه و خاور دور؟!) به همراهی مالک اشتر، و نیز با قباد پادشاه شرق و تهماسبشاه است. این منظومه به گفته ابن حسام از یک کتاب عربی به نظم کشیده شده است. این منظومه با حمد خدا و نعت محمد پیامبر اسلام و دیگر امامهای شیعه آغاز میشود. این منظومه
را ” تازیاننامه ” نیز گفتهاند ( ویکی پدیا).
چو بر سال هشتصد بیفزود سی شد این ” نامه ی تازیان ” پارسی !
همگان میدانند که امام اول شیعیان و فرزندانش حسنین’ مالک اشتر، سعد ابن وقاص و… در طبرستان و…و دیگر سرزمین خاوران به قتل عام ایرانیان و زرتشتی ها پرداخته اند…در کتاب ” تاریخ سیاسی اسلام ” به نوشته حسن حسن نیز دقیق آورده شده که سالانه چه اندازه باج و خراج ( خمس و ذکات و جزیه کار آن کاروان به سرزمین حجاز و طوایف تازی سرازیر می شده).
خدا می داند که پس مانده های محمد و علی و… و میراث خواران کاروان دزدان مدینه و قزلبانانشان از سال ۵۷ تا ۶۰ و…تا به امروز چه اندازه ایرانی را بصورت وجیعی به قتل رسانده اند از غارت و چپاول و مصادره اموال مردم که بگذریم.
هیچ هم دانسته نیست که چگونه و چه زمانی این جنایتکاران و تبهکاران در دادگاهی مکاکمه خواهند شد،
از اینرو شایسته است که روزنامه وزین کیهان لندن صفحه ویژه ای باز کند و از روز نخست حکومت این اسلامگرایان و حامیانشان وقایع اتفاقیه را مستند برای نسل های آینده باز خوانی کند. ( نگارنده روزی در پاریس از ” حکیم ابوالحسن خان بنی صدر همدانی پرسید که : ” انقلاب اسلامی یعنی چه؟” گفت : ما می خواستیم در اسلام انقلاب کنیم!!!” گفتم مثل جمهوری فرانسه که در دهان امامت گذاشتید!؟…به جمهوریتشان هم رسیدند!
پاینده بماند ایران
کلمه، لغت، نوشتار، گفتار، خیال و تصور و پندار هرچه جمع شوند، تمام سکنه ایران بنویسند و بگویند آخر سر کم میارند از فساد و بدیهای این رژیم.
تمام دنیا اون قتل عام شنیع رو ندیده گرفتن. خود ایرانی ها هم بدلیل شستشوی مغزی دوران درگیری های دهه شصت به هر ناحقی تن دادن. همون مجاهدینی که زمان شاه پاسبون ترور می کردن و میشدن قهرمان ملی، در اون دهه آخوند و پاسدار و شکنجه گر میکشتن ولی شدن دشمن مردم. شخصا نه اون کار قبل از اتقلابشون رو تایید می کنم و نه دست به اسلحه شدن بعد از انقلابشون رو چون راه سعادت یه ملت تیکه پاره کردن همدیگه نیست. ولی هیچ عقل سلیم کپک نزده ای قبول نمی کنه که یه نوجوون یا جوون طرفدار مجاهدین که مثلا حکم دو سال حبس گرفته رو یهویی وردان اعدام کنن. چه برسه به اینکه در امتداد سکوت احمقانه ملت همیشه گیج ایران دنبال بچه های چپ هم رفتن و سر آخر هزاران هزار نوجوان و جوان که واقعا آرزویی جزکمک به بهبود کشور و مردموشون رو نداشتن به گورهای دسته جمعی سپردن. بعدش قتل بهایی ها و قتل های زنجیره ای داناترین نخبه های ایران و ترورهای خارج تا رسید به شلیک تک تیر اندازهای قهرمان جنگ به مغز و قلب زن و بچه های مردم توی خیابون.
بنظرم این همه فلاکتی که می بینیم نتیجه عملی سکوت در برابر ظلم و جنایت و حتی همراهی با اون بوده و ناشی این جهل ذاتی ایرانی هاست که حتی با گرفتن مدرک پی اچ دی هم بر طرف نمیشه. بقول الله : صم بکم عمی فهم لا یعقلون.
از خانم بقراط عزیز و کبهان لندن خواهش داریم ، که رژیم غاصب بر ایران را انگونه که حقیقتا در عمل و موجودیت میباشد خطاب بکنند ،،
۱ – اول انکه این سیستم ،، حکومت نمی باشد ،، بلکه یک رژیم است و انهم از نوع رژیم دیکتاتوری فاشیستی مذهبی ..
۲ – این رژیم نه جمهوری میباشد ،، و نه اسلامی ،،
بلکه ،، رژیم اخوندیسم ،، انهم از نوع اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه ،،
– ۳ – بهتر انکه این رژیم را در مقالات خود ،، رژیم داعشی اخوندیسم غاصب بر ایران خطاب بکنیم ،،
تا افکار عمومی جهان در شناخت این رژیم با ملت ما همدری مشترک پیدا بکنند ،،
مانند ،، نامیدن رژیم اپارتاید افریقای جنوبی ،، که موجب هو شیاری افکار عمومی جهان ،، جهت همدردی و کمک مبارزین افریقای جنوبی برای ازادی شد ،،
نامیدن و خطاب کردن رژیم داعشی اخوندیسم ،،
به حکومت جمهوری اسلامی ایران ،،
هم به رژیم اخوندیسم ،، در نزد افکار عمومی جهان ،، مشروعیت میدهیم ،،
و هم نام ایران سرزمین کورش کبیر ،، را الوده به عفونت داعشی اخوندیسم سرخ و سیاه میکنیم ..
همه گیریها در تاریخ بشرتاثیرات مهمی داشته اند. یا مسیر تاریخ را عوض کردند و یا فرآیندهای جاری را تقویت نمودند و یا اینکه باعث شدند تحولات غیره منتظره ایی رخ دهند.
مثال:
همه گیری آنتونین: مسیحیت گسترش یافت و امپراتوری روم بتدریج مسیحی شد.
همه گیری ژوستینین: امپراتوری بیزانس ضعیف و فروپاشی امپراتوری ساسانیان آغاز شد. در چند دهه بعد موجب شد اعراب مسلمان خلا را پر کنند و قدرتمند شوند.
همه گیری مرگ سیاه در قرن ۱۴: تضعیف سیستم فئودالی، افزایش مزد کشاورزان، بهبود نسبی وضعیت زنان، آغاز مرکانتالیسم، عصر اکتشافات دریایی، پیشرفت تکنولوژی، قدرتمند شدن اروپا
کرونا هم، یکی از آخرین میخها بر تابوت عصر روشنگری و نظم حاکم بر نظام بین الملل است،
جریان چپگرایی اسلام پناه و نسبیت گرایی فرهنگی و اخلاقی تقویت خواهند شد وحقوق بشر به موزه تاریخ خواهد پیوست.
پس از انتخاب جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان به عضویت شورای زنان سازمان ملل، دور نیست که این دو رژیم به اضافه خلافت اسلامی طالبان پیدوفایل به عضویت کمیسیون حقوق بشر و صندوق حمایت از کودکان یونیسف نیز درآیند.