محمدرضا حسینی – خاوران اینک چیزی بیشتر از یک مکان در خاور تهران است. خاوران نهتنها زنده نگاهداشتن یاد زندانیان سیاسی قتلعام شده در دهه ۶۰ است، بلکه اینک به نمادی بدل شده است برای یادآوری تمام جنایات حکومت اسلامی.
در تاریخ جنایتبار حکومت اسلامی، جنایت تابستان ۱۳۶۷ که کشتار چندهزار زندانی سیاسی محکوم و بیدفاع بود، به یکی از مشخصترین سندها از وحشیگری حکومت تبدیلشده و خاوران نمادی برای این جنایت بزرگ است.
بهراستی چرا حکومت اسلامی در صدد محو خاوران است؟
آیا برای پاره کردن صفحهای از جنایاتش از کتاب تاریخ است؟
و یا اینکه بهمنظور محو فیزیکی نمادیست که نمیگذارد این واقعه از اذهان مردم پاک شود؟
سازمان عفو بینالملل جمهوری اسلامی را متهم میکند که اقداماتش در جهت محو آثار جرم خود در خاوران به گونهایست که حتی پس از سرنگونیاش، امکان شناسایی زندانیان قتل عام شده ممکن نباشد.
از این گزارش سازمان عفو بینالملل چه نتیجهای میتوان گرفت؟ محو آثار خاوران با این هدف آیا نشان از بیماری روانی وحشیانی نیست که سر میبرند، تجاوز میکنند، ویران میکنند و… وحشیانی که بجز نابودی و کشتار و شکنجه و زندان، چیزی در برگ برگِ کارنامه حکومتشان نیست.
آنها که ادعا میکنند کشتار زندانیان محبوس و بیخطر توسط حکومت اسلامی از روی ترس از شورش زندانیان سیاسی بوده، کسانی که این کشتار را محدود به باورها و آموزههای اسلامی دانسته که معتقد به نگهداری اسیر و زندانی نیست، چگونه میتوانند اینگونه محو کردن آثار خاوران را توجیه کنند؟
خاوران یک «حافظه جمعی» است. آنهم در زمانی که به گفته عفو بینالملل «جهان، چشم خود را بر روی اعدامهای ۶۷ بسته است».
حافظه جمعیای که بر یک دیدگاه واحد متمرکز است، هویت است و سعی در فراموشنشدن جنایات حکومت اسلامی دارد. اگر حافظه فردی گرایش به فراموش کردن خاطرات اندوهبار دارد، حافظه جمعی اجازه این کار را نمیدهد و بنا بر ماهیت زندگی جمعیاش، محدود نمیماند و گسترشیابنده است. این حافظه به تدریج به کل جامعه سرایت یافته و ایجاد «جوشش جمعی» میکند؛ جوششی که میتواند محور اصلی اتحاد برای سرنگونی باشد.
کسانی که سخن از گذشت و فراموشی گفته و داغ هزاران بازمانده را نادیده میگیرند، درواقع از زنده ماندن این حافظه جمعی نگران هستند زیرا به خوبی میدانند که در فردای سرنگونی حکومت اسلامی، این حافظه مانند آفتاب، همچون دشنامی سوزنده بر عاملان این جنایت خواهد تابید.
خاوران، آرامستان زندانیان سیاسی جانباخته نیست بلکه بیدارستان بازماندگان آنها و مردم ایران است. خاوران، برگ سیاهی از تاریخ است که برای اجتناب از تکرارش باید در خاطرهها زنده بماند.
زنده نگه داشتن خاوران نهتنها زنده نگاهداشتن خاطره زندانیان سیاسی، توسط بازماندگان آنهاست، نهتنها مسئولیتی بر دوش یاران آنهاست بلکه وظیفه انسانی تمام کسانی است که ادعا میکنند با خشونت و اعدام مخالفند.
(خاوران نهتنها زنده نگاهداشتن یاد زندانیان سیاسی قتلعام شده در دهه ۶۰ است، بلکه اینک به نمادی بدل شده است برای یادآوری تمام جنایات حکومت اسلامی.)
جنایات اسلام نه فقط در طی ۴۲ سال رژیم ملاها صورت گرفته بلکه در طی ۱۴ قرن استیلای تازیان انجام شده است و خاوران یکی از نمادهای جنایات آن هاست. ترورهای توسط فدائیان اسلام، سینما رکس آبادان، اعدام های پشت بام مدرسه علوی هم بخش کوچکی ازین جنایات است.