با گذشت شش روز از ریزش تونل معدن زغال سنگ طزره دامغان، عملیات نجات دو کارگر گرفتار در این معدن همچنان ادامه دارد. این حادثه بار دیگر کمبود و نبود ایمنی در معادن کشور و بیتوجهی دولت به نظارت بر فعالیت معادن را مورد توجه قرار داده است.
حادثه معدن زغال سنگ طزره دامغان در حدود ساعت ١٢ ظهر روز شنبه ١١ اردیبهشت ماه در تونل شماره ۴٢ رخ داد. در این حادثه میلاد روشنایی و اصغر افضلی دو تن از کارگران پیمانکاری شرکت که در تونل بودند محبوس شدهاند.
از ساعتی پس از بروز این حادثه تا کنون عملیات نجات این دو کارگر ناموفق پیش رفته است. بر اساس گزارشها صبح امروز پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ عملیات نجات ادامه یافته و همکاران کارگران محبوس شده امیدوارند همکارانشان را زنده بیرون بیاورند.
سعید صمدی دبیر انجمن زغال سنگ ایران درباره حادثه معدن طزره دامغان گفته است: «حادثه هنگام استخراج صورت گرفته است و تونل ۴۲ معدن زغالسنگ شرکت البرز شرقی ریزش میکند و این کارگران محبوس میشوند. هنوز نمیتوان دلایل اصلی بروز این حادثه را ارزیابی کرد و در حال حاضر مشغول باز کردن کارگاه استخراج هستند.»
او افزوده که نیروهای امدادرسانی در محل حضور دارند و تونلهایی از چند مسیر برای نجات آنان حفر شده است.
معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت زغال سنگ البرز شرقی است که عمری ۴۰ ساله دارد.
این حادثه سبب شده بار دیگر کمبود و نبود ایمنی و رعایت نشدن استانداردها در معادن کشور به ویژه معادن زغال سنگ مورد توجه قرار بگیرد. هر ساله حوادثی از این دست در معادن کشور جان و سلامت کارگران را به خطر میاندازد.
در همین ارتباط، دبیر انجمن زغال سنگ ایران با انتقاد از عملکرد دولت گفته است که «دولت در تجهیز معادن زغال سنگ و استقرار پایگاه های امداد و نجات اقداماتی را انجام نداده است و بجای کمک، حقوق دولتی معادن زغال سنگ را ۲۰ برابر کرده است.»
تقی نبئی رئیس سازمان نظام مهندسی معدن نیز معتقد است که افزایش هزینهها برای پیمانکاران و معدنداران سبب شده جهت ایمنی کمتر هزینه کنند. او همچنین گفته که «اغلب دستگاه نظارت ضعیف عمل کرده و خود به افزایش ناامنیها در معدن کمک میکند. به این ترتیب اگر چنین اتفاقهایی در آینده باز هم پیش آید و خبر ریزش معدن را بشنویم بازهم نگاهها باید به ضعف دستگاه نظارتی بازگردد.»
به گفته رئیس سازمان نظام مهندسی معدن بر اساس تبصره ماده ۳۴، نظارت برعهده وزارت صمت است که باید این مهم را با بهره از نیروهای کارشناس پیگیری کرد. اما این نهاد دولتی به دلیل ضعف نیروی انسانی اغلب نمیتواند از عهده چنین کاری برآید.
همچنین روز گذشته کارگران پیمانکاری معادن زغال سنگ البرز شرقی با اعتراض به دولت اعلام کردند که برخی از پیمانکاران طرف قرارداد با شرکت ذغال سنگ البرز شرقی از سالها پیش به منظور انجام تعهدات اجرای استخراج ذغالسنگ، حفاظت فنی و ایمنی کار را جدی نمیگیرند.
این معدنکاران گفتهاند «هماکنون چند شرکت دست اول پیمانکاری در تونلهای «برناکی» با ۱۵۰ کارگر، «کلاریز» با ۲۵۰ کارگر، «مادر» با ۲۰۰ کارگرو «رزمجای غربی» مجری استخراج زغال سنگ هستند که هریک مطابق عرف رایج کارهای پروژهای اجرای مسئولیت خود را پیش میبرند.»
آنها با یادآوری حادثه روزهای گذشته در معدن طرزه دامغان تأکید کردند که «با وجود فراهم بودن همه امکانات ایمنی در مجموعه معادن البرز شرقی، اما کمکاری پیمانکاران و نبود نظارت بر کار آنها موجب شده تا شاهد اتفاقاتی تامل برانگیز همچون از دست دادن همکاران در این مجموعه باشیم.»
این کارگران افزودهاند که «طی سالهای متوالی شاهد بروز حوادث دلخراش برای همکاران خود در مناطق مختلف معدنی بویژه در معادن زغال سنگ بودهایم که درناکترین این اتفاقات حدودا سه سال پیش در معدن زغال سنگ زمستان یورت استان گلستان با ۴۳ کشته رخ داد که هنوز به وضعیت خانوادهای آنها رسیدگی نشده است.»
https://kayhan.london/1396/02/26/%db%b3%db%b0%db%b0-%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1-%d9%85%d8%b9%d8%af%d9%86-%d8%b2%d8%ba%d8%a7%d9%84-%d8%b3%d9%86%da%af-%db%8c%d9%88%d8%b1%d8%aa-%d8%a8%db%8c%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%b4%d8%af%d9%86%d8%af
کارگران پیمانکاری معادن زغال سنگ البرز شرقی معتقدند «کارفرمای مادر برای پایین آوردن هزینهها کار استخراج را در اختیار پیمانکاران بخش خصوصی قرار میدهد. این پیمانکاران زمانی که کار را به دست میگیرند برای اینکه سودی برایشان بماند، تلاش میکنند هزینهها را از قراردادی که با کارفرما دارند، پایینتر هم بیاورند. کارفرمایان هیچگاه به کیفیت پایینِ کارِ پیمانکاران خود نگاه نمیکنند و تنها به کمیت آن نگاه میکنند. در واقع عدم تطبیق قیمت برنده شدن در مناقصه و هزینههای اتمام کار یک بحران است. برخی مسئولان فقط به فکر بازدهی محدوده کار خود هستند و به کارگری که بایستی ساعتها در اعماق زمین زغال سنگ استخراج کند، فکر نمیکنند.»
این کارگران در ادامه گفتهاند که گزارشهای پیدرپی آنها به مسئولان از نبود ایمنی در محل کار همواره بیپاسخ مانده است: «بارها در برابر این شرایط ناایمن کارگاهها به مسئولان بالادستی گزارش دادهایم اما نتیجهای نداشته است. حتی درباره حادثه اخیر تونل ۴۲ که منجر به محبوس شده دو نفر از همکارانمان شده بارها کارگران از شرایط ناایمن کارگاه و صداهایی که از سقف و دیواره کارگاه به گوش میرسید، به پیمانکار اخطار داده بودند.»
کارگران با اشاره به اینکه کاهش هزینهها امنیت جانی کارگران معدنچی را تهدید میکند، توضیح دادهاند که «به عنوان نمونه برخی مدیران بخش پیمانکاری معدن زغال سنگ البرز شرقی برای کم کردن هزینها از تعداد ستونهای چوبی نگهدارنده سقف کارگاه استخراج کم میکنند. این کم کاری موجب ناایمن شدن سقف کارگاهها شده و امکان ریزش آوار سنگ و خاک را از سقف و دیواره بیشتر میکند.»
کارگرانی که در این شرایط غیرانسانی و خطرناک برای تأمین هزینه زندگی مجبور به کار هستند، دستمزدهای اندکی نیز دریافت میکنند: «در مقابل اینهمه سختی کار در کارگاههای استخراج زغال سنگ، کارگران پیمانکاری معدن زغال سنگ البرز شرقی در مقابل کارگران قرارداد مستقیم، از حداقلهای مزدی برخوردارند و حقوق ماهانه آنها کفاف معاش خانوادگی آنها را نمیدهد.»
این کارگران علت بروز حوادثی مانند حادثه روز شنبه در معدن طزره دامغان را اینطور شرح میدهند: «نخست بیتوجهی کامل و عدم آموزش کارفرمایان پیمانکاری معادن که تقریبا هیچ آشنایی و التزامی به ایمنی کارگران و محیط ندارند. دوم سودجویی شرکتهای پیمانکاری که در تامین کفش، کلاه، لوازم و هرگونه تجهیزات ایمنی محیطی برای کارگران کم کاری میکنند. آنها در واقع با جان کارگران بازی میکنند. سوم مماشات نهادها در خصوص صدور مجوز پیمانکاران که به راحتی اجازه فعالیت هر کسی را در معادن میدهند. در کنار همه این موارد، موضوع دیگری که امنیت جانی کارگران را به خطر میاندازد، گماردن برخی افراد در مسئولیتهای کلیدی است که از تخصص کافی برخوردار نیستند. این افراد به واسطه سفارش و وابستگیهای خانوادگی با برخی مسئولان و مدیران داخلی شرکت و خارج از آن، عنوان و جایگاه شغلی حساس گرفتهاند. میزان تخصص این افراد که در پستهای کلیدی این واحد معدنی هم اکنون فعالیت دارند به نسبت مسئولانی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ مسئولیت داشتند، اندک است.»
به گفته آنها «معادن کشور رها شدهاند و کارگران صرفا با جان خودشان و تقریبا با کمترین امکانات و تجهیزات در دل کوهها مشغول به کارند. برای مثال کارگران معادن بعد از ۱۶ ساعت کار هنوز یک محل استراحت مناسب ندارند. در عین حال از وضعیت بهداشت در حمام، دستشویی، رختکن و حتی سرویسهای غذاخوری رضایت ندارند. در واقع شرکتهای پیمانکاری صرفا به دنبال سود بیشتر برای خودشان هستند و باید با این شرکتها برخورد شود. عرف کارگاههای استخراج اینگونه است که هر شش ماه یکبار لباس ایمنی و هر سال یکبار کفش ایمنی به کارگران داده میشود اما برخی شرکتهای پیمانکاری به دلیل مشکلات مالی یا هر دلیل دیگری این عرف را رعایت نمیکنند و این هزینهها از جیب کارگران پرداخت میشود.»
من به عنوان یه ایرانی میخواستم بگم که جیزی که خود من شخصا تجربه کردم اینه که توی ج.ا هیچ چیزی وحشتناک تر از سه تا چیز برای این حکومت نیست:۱-اگاهی مردم نسبت به حقوق خود ۲-کمک گیری مردم از قوای بین الملل برای رسیدن به هدف خود ۳-دفاع مشروع.این سه تا چیز بدترین کابوسای ج.ا ان.اینکه مردم ایران به حق خود اگاه بشن.جمهوری اسلامی به طرز ضد اخلاقی و کثیفی حقوق مردم ایرانو له میکنه.از حق اموزش رایگان تا بهداشت و درمان تا ازادی عقیده تا … بسیاری از مردم ایران نسبت حق خودشون اشنا نیستن و مثلا نمیدونن که دین اجباری در هیچ جای جهان جز این مملکت وجود نداره.هر چه مردم ایران حقوق خودشونو بیشتر میفهمن جمهوری اسلامی بیشتر به تته پته میافته و نمیدونه چجوری جواب ملتو بده که پولا رو کجا خرج میکنه و چرا تو لبنان بیمارستان و رستوران میسازه.از طرفی این حکومت سعی میکنه با دروغهای متافیزیکی و استفاده از احساسات ملی مذهبی و پیشوا مریدی که تو المان نازی خیلی شایع بود مطالبات مردمو سرکوب کنه و اونا رو با سیاستای این حکومت که همش ضرر مادیه همراه کنه.کل سیاست ج.ا دو تا چیزه :باج دادن به شرق و باج گرفتن از غرب.سیاست جمهوری اسلامی در خارج اینه و به این منظور از اهرمهایی مثل تروریزم و هسته ای و موشک بالستیک برای باجگیری از غرب استفاده میکنه و برای خروج از تحریم و امزوا به شرق باج میده.هر چی مردم ایران به عمق فاجعه این داستان پی ببرن بیشتر به ضرر این حکومته چدن نمیدونه باید چی جواب مردمو بده.فقط سعی میکنه با پروپاگاندا و قایم کردن پولای سنگینی که به شری باج میده ماله کشی کنه.مورد دوم اینه که توی دنیای امروز ظرفیتای زیادی هست.کشورای غربی علاوه بر اینکه دنبال منافع خودشونن اما تا حدودی به دموکراسی و حقوق بشر متعهدن و توی این کشورا رسانه های ازاد صندوقای حمایتی گروههای چپ و کلا بستری هست که مردم ایران میتونن ازش برای حمایت از جنبشای خودشون استفاده کنن.متاسفانه اپوزوسیون ایران بجای اینکارا به طرز لاشخور واری از بدبختی مردم ایران تجارت میکنه و بجای وصل کردن این عناصر به مردم ایران برای جلب حمایت میاد با بدبختی مردم ایرانو برای خودش تعریف میکنه تا به اسم رسانه پول به جیب بزنه.البته هستند کساییکه دنبال این مسعله ان.و مورد اخر دفاع مشروعه.مردم ایران حق دارن از خود در برابر تهاجم دفاع کنن.این حکومت چون حرفی برای گفتن نداره و چون نمیتونه مشکلاتو حل کنه و اصلا حکومت بجساب نمیاد چون اصلا تعهدی به عنوان حکومت نداره و فقط یه سری اشخاص متوهمن که توهم ارباب دیگران بودن رو بخاطر اصل امامت شیعه گرفتن و بخاطر همین این حکومت عین یک فشار و انگل رو مردمه و چاره جز سرکوب مردم برای ساکت کردنشون نداره و در این موارد دفاع مشروع حق مردمه که بتونن جلوی این سرکوبو بگیرن و به اعتراض ادامه بدن.خر چند اپوزوسیون واقعی هم مسعولیت داره که زیرساخت سیاسی لازم رو فراهم کنه تا الترناتیو در برابر مردم باشه که باخیال راحت اعتراض کنن و از هرج و مرج نترسن.وقتی الترناتیو خوب و دارای برد کافی سیاسی در خارج باشه مردم امیدوار میشن اگه اینا برن جیز به درد بخوری هست که جاش بیاد و لیبی و سوریه نمیشه و باز متاسفانه اپوزوسیون نما اینکارو نمیکنه و مردم در سردر گمی به سر میبرن.
دیگر لازم نیست «غصه» بخوری ؛ هردو نفر الان در بهشت هستند [حل شد].
چند روز پیش که خبر را در اینترنت خواندم یاد «مورد مشابه پلاسکو» افتادم؛ امروز خبر فوت هردو نفر تیتر رسانهها شد.
اعدام های فراوان و پی در پی، مرگ های بی دلیل و حوادثِی که قابل پیش گیری بوده ولی به علت عدم توجه منجر به مرگ و میر می شوند. بی کاری و فقر وفساد و فحشا و دزدی تصویر کنونی جامعۀ ایران است. حوادث چنان مسلسل وار ایجاد می شوند که درک و تأثیرشان شاید به چشم نیایند. ولی تا چه زمانی؟