«آ» مثل آب یا مثل «آزادی»؟

پنج شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۲۷ مه ۲۰۲۱


دانیال د. – نکته‌ی جالبی‌ست که با وجود گستردگی زبان‌های گوناگون، حروف الفبا در همه‌ی آنها با حرف «آ» آغاز می‌شود. «آ» را به ما با «آب» آموختند: آب، آب! نمونه‌ی بی‌بدیلی از مایه‌ حیات که برای ذهن یک کودک متصوّر است. بزرگتر که شدیم اهمیت مفاهیم بنیادی دیگر، چنان برایمان روشن شد که وجه افتراق انسان را با حیوان و نبات رقم زد، مفاهیمی‌چون آزادی، آگاهی، آزاد و آزاده، آباد و آبادانی، آرزوی آینده و بی‌شمار واژگانی که در فقدانشان شاید بتوان زنده ماند، اما زندگی کردن کیفیتی متمایز از زنده بودن است.

با معیار قرار دادن آزادی‌های فردی، اجتماعی و سیاسیِ تعریف شده از منظر مجامع بین‌المللی چون سازمان ملل، دیده‌بان حقوق بشر و سازمان عفو بین‌الملل می‌توان به لیست بلندبالایی از آزادی‌های مدنی، رایج و اخلاقی رسید. حقوق تعریف شده و مسجّلی که انسان قانونمند و حکومت‌های قانونمدار خود را موظف و مقیّد به رعایت آنها می‌دانند.

در این میان کم نیستند آزادی‌ها و حقوق اجتماعی که جامعه کنونی ما از آن کم رنج نمی‌برد. چنانکه ردّ تازیانه‌های تکفیر، تهدید و تحدید بر گرده‌ی مردمانِ آن گویای این سخن و شاهدی بر این مدعاست. وقتی به آزادی اجتماعات، آزادی انتقاد از قدرت، آزادی اندیشه، آزادی پوشش، آزادی رسانه، آزادی‌های مدنی، آزادی رأی دادن و انتخاب آزاد و دمکراتیک نظری بیافکنیم، با خود می‌اندیشیم که جایگاه حکومت جمهوری اسلامی در این میانه چیست؟ بی‌شک در آنچه مردم ایران را بیش از همه در تنگنا نهاده، فقدان «آزادی بیان» با حفظ «امنیت پس از بیان» است.

اندر حکایت آزادی‌های موسمی‌ در کارناوال‌های انتخاباتی همین بس که اشاره‌ای گذرا داشته باشیم به ممیزی‌ها و سیستم‌های فیلترینگ و غربالگری چون شورای نگهبان، نظارت استصوابی، احکام حکومتی و البته رهنمودهای رهبری جمهوری اسلامی که در هیچ حکومت دمکراتیکی قابل تصوّر و قابل فهم نیست. از سویی دیگر حکومت اسلامی در تلاشی نخ‌نما با شعار «میزان، رأی ملت است» سعی در برجسته کردن فرآیند انتخابات و جا زدن آن به عنوان رکنی از ارکان مردمسالاری دارد. هرچند این خود پرسشی است که نسبت آزادی بیان به آزادی رأی چیست؟

حاکمیت با برجسته کردن صندوق‌های رأی در تلاش برای احیای اعتباری است که از ابتدا فاقد آن بوده است. از این روی کلّیت روند این انتخابات‌ها شمایلی سیرک‌گونه به خود گرفته، تا جایی که قشر وسیعی از جامعه از این شوِ تبلیغاتی تحت عنوان «انتصابات» یاد می‌کنند.

«آزادی» تنها بیان یک واژه نیست که اگر باشد از ماهیت ساقط می‌شود. مفهوم آزادی حتا در نامحدودی یا بی‌محصوری آن نیز لحاظ نمی‌شود که قانون و اخلاق مقابل‌اش قد علم می‌کند. آنچه به آزادی اعتبار و وثوق می‌دهد، اراده‌ی آزادِ آحادِ ملت است. ملتی که به سطحی از درک و شعور اجتماعی رسیده که باور دارد، نبات نیست که به بهانه اصلاح، شاخ و برگش را بچینند!

شهروند آگاه با رصد کردن معضلات خرد و کلان جامعه از یکسو و روابط مسموم جناح‌ها، فساد و رانت‌های مدیریتی، امتیازات کارچاق‌کنان متصل به حاکمیت از سویی دیگر، به سطحی از خرد اجتماعی می‌رسد که انتخابات را نه تنها انتصابات می‌خواند بلکه مشارکت در آن را نیز نوعی جهل و بلاهت رأی‌دهنده در نادیده انگاشتن واقعیت‌های روز جامعه می‌داند.

هرچند جای تعجبی نیست که در مناسبات سیاسی رژیم‌های استبدادی، آزادی‌های فردی و اجتماعی، حتا کرامت انسان، اولین قربانیان تفکرات افراطی صاحبان قدرتند. از همین رو هرگونه تخطّی در این خصوص زنگ خطری برای جوامع جهانی و حقوق بشر در نقض آزادی‌های مدنی است.

حال در نظر بگیرید که در جامعه‌ای چون ایران که تمرین مردم‌سالاری، پیشینه‌ی چندان مستمری ندارد، مطالبات سیاسی و حزبیِ قشری به اصطلاح «اصلاح‌طلب» بر تمام واقعیات تلخ، روابط کثیف و ضد حقوق اولیه انسانی سایه می‌اندازد، تا جایی که مردم را به کوته‌فکری در استمرار این شرایط بحرانی ترغیب می‌کند. منفعلان حکومتی که از مشارکت‌های اجتماعی و نافرمانی‌های مدنی فقط انگشت‌های مُهرشده را می‌بینند، بی‌آنکه هیچ اعتنایی به خون جوانان آبان، خون کشته‌شدگان نیزارهای ماهشهر و بهبهان، کهریزک، کوی دانشگاه و… داشته باشند. توجیه استمرارطلبانِ نان به نرخ روزخوار نه تنها نوعی خیانت به ساختار و روند کلی مردم‌سالاری در ایران است بلکه ملعبه‌ای است برای در سایه قرار گرفتن و سود بردن از مناسبات قدرت، ثروت و سیاست.

در نازل‌ترین شکل آزادی، اگر آن را معادل انتخاب آزاد قرار دهیم، در حکومت اسلامی خبری از انتخابِ آزاد نیست، آنچه هست فقط انتصاب است. آنهم انتصابی شرعی که زیر نظر ولایت فقیه به منصوبان تفویض می‌شود. این شرایط بسان وضعیت پرنده‌ای است در قفسی نیمه‌باز، که پر و بال‌اش را چیده‌اند، چشم‌هایش را کور و پاهایش را بسته‌اند! این پرنده چه درکی از آزادی می‌تواند داشته باشد؟!

از این روی مشارکت در انتصابات پیش رو نه تنها نوعی از جعلِ رأی است بلکه کمک جاهلانه به کوبیدن میخ بر تابوت دموکراسی‌خواهی است. برای من، «آ» مثل آزادی است، مثل آگاهی، مثل آبان و مثل تمام آدم‌هایی که در این آتش جان باختند.

این واقعیتی است که در این چهار دهه‌ی خبیث، کارکرد حکومت اسلامی فقط تبدیل مشکلات ومعضلات به بحران است. اساسا ما در حکومت بحران بسر می‌بریم. بحران‌هایی که انباشت می‌شوند یا مثل انرژی از نوعی به نوع دیگری تغییر چهره می‌دهند. استبدادسالاری اسلامی نوعی از بحران‌سالاری حکومتی است که بیش از چهار دهه است به دست بی‌عرضه‌سالاران متملّق اداره می‌شود و بدون تردید این حکایت چاه‌کنی است که همیشه در ته چاه است.

پایان سخن اینکه، «آ» مثل آموختن است، از آزمون‌های زندگی آموختن. زندگی، چه از نوع اجتماعی چه سیاسی. مگر چیست این حیات هفتاد هشتاد و یا فوقش صد ساله که در مقیاس با تاریخ فقط یک درنگ محسوب می‌شود.

«آ« مثل آه است، آه از اندیشه‌ی سخیف «آقا» که پنداری امر بر او مشتبه شده که عمر نوح دارد. گویی این قماش به راستی قصه نوح را باور کرده‌اند! پایت را آنسوی قرن بگذاری که چه بشود؟ مگر تو چه کیفیتی بجز فلاکت به دنیا و آدم‌هایش داده‌ای؟! حتا نوح هم بعد از ۹۵۰ سال عمر، همه‌ی کافران زمین را (به زعم خودش) نفرین کرد* و رفت…!

«حضرت آقا»، تو که بیش از نوح عمر نخواهی کرد، حتا اگر تمام شوراهای استصوابی و انتصابی تو را قدیس‌گونه ستایش کنند و رأی آری به تو بدهند!


*سوره نوح، آیات ۲۶ و ۲۷

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=242690

4 دیدگاه‌

  1. آناهیتا

    رأی ندادن باعث سقوط رژیم نمی شود اما دادنش حتما به استحکام آن کمک می کند، دلیلش هم واضح است: فرد مجبور است که از رأی خود دفاع کند و به توجیهش بنشیند و ناگهان به خود می آید و می بیند که مفت و مجانی برای حکومت عملگی کرده است.
    از طرف دیگر یک شکاف بین ملّت هم بوجود می آید و دهندگان و ندهندگان به بحثهای بی فایده و بی پایان می نشینند و از هم بدشان می آید و سودش را رژیم ابتذال می برد.
    در حکومتهایی مانند ایران، سخنانی از جنس وادار کردن رژیم به پاسخگویی، چیزی به جز بافتن طامات نیست و به قول شیخ اجلّ:

    به طامات مجلس بیاراستم
    پس آنگه ز حق مغفرت خواستم

    حکومت ابتذال یک ساختار هرمی هم ندارد که با زدن نوک آن بپاشد، در این چهل سال, اینها یک رژیم کاملا گانگستری شده اند با شبکه هایی در هم تنیده. فقط نگاه کنیم به تعداد سازمان و نهادهای امنیتی که وزارت اطلاعات بخشی کوچک از آن است، در چنین رژیمهایی حتی وقوع کودتای نظامی هم بی نهایت دشوار و ای بسا ناممکن است.
    فقط یک شبکه می تواند شبکه دیگر را از هم بپاشد، برای نمونه اسراییل در داخل حکومت ایران شبکه ایی درست کرده که به راحتی به اهدافش که جلوگیری از دست یابی ابتذالیون به بمب اتمی است برسد.

    متاسفانه اپوزیسیون هم در این چهل سال پول یامفت از این طرف و آن طرف کم به دست نیاورد که خرج زندگی های مجلل “فعالین سیاسی” شد. نتیجه این که ما حتی یک شبکه منسجم مخالف و تاثیرگذار نداریم اما تا چشم کار می کند “مبارز سیاسی حرفه ایی” و “فعال حقوق بشر” داریم.

    آدمهای حکومت هم در هیچ حالتی اگر گوشت هم را بخورند، استخوان هم را دور نمی ریزند و حتی اگر اصلا هم در قدرت نباشند بالاخره دستشان به دم گاوی بند شده و چند ملک مصادره ایی را هم صاحب شده اند و می دانند که اگر رژیم برود کسی پهن هم بار اینها نمی کند چه برسد به اینکه پای نظرات مشعشعشان بنشیند.

    اوضاع بدیست، تا در آینده چه پیش آید.
    راستی اگر رییسی رییس جمهوری شود قرار است در سه روز، به جای هزار و پانصد نفر, هزار و ششصد نفر را بکشند؟

  2. Maryam danaa

    درود بر شما جناب دانیال عزیز
    باید ابتدا گفت مرگ بر جمهوری اسلامی .لعنت به خمینی ملعون .مرگ بر خامنه ای ودیگر تبهکاران جمهوری اسلامی .به زودی شاهد نابودی این نظام تبهکار وجنایتکار سراسر فساد گرفته خواهیم بود مردم ایران باید یکصدا نه به جمهوری اسلامی را در شرکت نکردن در سیرک انتصابات این رژیم نشان دهند ‌.این رژیم سراسر فساد وتباهی باید هر چه زودتر گورشو از ایران گم کنه ایرانیان عزیز در سراسر دنیا از تمام آزادیخواهان جهان بخواهید که در براندازی وسرنگونی این رژیم تبهکار همراه وپشتیبان مردم ایران باشند .اپوزسیون از خواب بیدار شوید این فرصت مناسب را از دست ندهید .
    در پایان باز هم سپاس از شما دانیال عزیز با مقاله شورانگیزتان که واژه آزادی که سالها مردم ایران از آن بی بهره اند را اشاره کردید

  3. دانیال

    بهتاش, دوست علاقه مند,
    با سپاس از نقطه نظر دلگرم کننده تان,
    ما به دردهایمان حتا, با نگاهی فراتر از مویه, شیون و حرص خوردن نگاه می کنیم و می اندیشیم. ما تلاش داریم از دردهایمان خیلی چیزهای جدید یاد بگیریم, و آنها را بجای رنجی مضاعف برای ایندگان به نشانه بگذاریم.

  4. بهتاش

    ممنون .همچون دیگر مطالبتان بسیار عالی وپرمحتواست .امیدوارم تداوم داشته باشد .
    با مهر وسپاس فراوان

Comments are closed.