گفتگو با امیر طاهری درباره درگیری‌های ارمنستان و جمهوری آذربایجان: هر چیزی به نفع یک استراتژی امپریالیستی در منطقه باشد به ضرر ماست

- ترکیه امروزه دچار بحران هویت است و هنوز هم نمی‌داند که با این هویت باید چکار کند. بنابراین فکر می‌کنم نمی‌تواند تهدیدی جدی برای ایران باشد. البته برای کارهای خرابکارانه و جاسوسی که به هر حال با کشیدن چِک میسر می‌شود. برخی از همسایگان عرب ما هم در این کار شرکت داشته و دارند. ولی فکر می‌کنم فرهنگ و هویت ایرانی به اندازه کافی نیرومند است که در برابر اینها بایستد.
- پیوندهای تاریخی و فرهنگی محکمی‌ بین ایران و ملل قفقاز وجود دارد و همه ما از یک خانواده هستیم. نمونه اینکه در تاریخ دو شاخه از خاندان اشکانی، یکی در ایران و دیگری در ارمنستان، حکومت کرده‌اند. اسامی‌شهرها و آشپزی این ملل بسیار به همدیگر نزدیک است و در نوع زندگی و فرهنگ و رسوم  خط‌کشی‌ها غلاظ و شدادی وجود ندارد. با ترکیه کنونی نیز همینطور است. یعنی در مجموع در یک حوزه فرهنگی قرار می‌گیرند و کنترلش هم چندان مشکل نیست. من خودم هم در ایروان و هم در باکو احساس در خانه بودن دارم در حالی که این احساس را در شهرهای اروپایی بعد از دهه‌ها زندگی هنوز ندارم آنهم با وجود اینکه من ترکی آذری و ارمنی نمی‌دانم! گذشته از همه اینها ما منافع اقتصادی و بازرگانی مشترکی داریم و در چشم‌انداز درازمدت تاریخی نیز خطوط مشترکی داریم.

جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۲۸ مه ۲۰۲۱


جمهوری اسلامی از اواسط جنگ اخیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان یک گردان نظامی در مناطق مرزی ایران و جمهوری آذربایجان و ارمنستان مستقر کرده است. این حاکی از حساسیتی است که جمهوری اسلامی نسبت به تحولاتِ جاری در مرزهای شمالی ایران نشان می‌دهد و اوضاع را زیر نظر دارد.

تانکی سوخته در آتش جنگ؛ منطقه قراباغ؛ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۰

کیهان لندن جهت بررسی این تحولات و پیامدهای احتمالی آن برای ایران با امیر طاهری روزنامه‌نگار بین‌المللی و تحلیلگر سیاسی گفتگو کرده‌ است.

-آقای طاهری، چه منافع مشترکی بین دو کشور ایران و ارمنستان در حوزه‌های مختلف وجود دارد؟

-علاوه بر مشترکات و پیوندهای تاریخی و فرهنگی بین دو کشور ایران و ارمنستان که قدمت آنها به بیش از ۲۵ قرن می‌رسد و نیز تا آینده قابل پیش‌بینی ادامه می‌یابد، ما حداقل سه نفع مشترک، چه در نظام گذشته و چه در جمهوری اسلامی داریم.

امیر طاهری

نفع اول اینکه موقعیت ماوراء قفقاز چندملیتی از دو سه قرن پیش از دو سو مورد تهدید قرار گرفته. از یکسو، کوشش‌های روسیه تزاری و سپس  اتحاد شوروی برای یکسان‌سازی این منطقه و تسلط بر آن؛ از سوی دیگر کوشش‌های پان‌ترکیستم که از اواخر خلافت عثمانی ظهور یافته. هدف محوری این ایدئولوژی تسلط بر ماوراء قفقاز و رسیدن به دریای مازندران (کاسپین/ خزر) و از طریق ترکمنستان به کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی با هدف ایجاد یک امپراتوری است. در هر دو مورد، یعنی هم جاه‌طلبی روسیه تزاری و هم جاه‌طلبی‌های پان‌ترکیسم، به راستی کشور و ملتی که مورد تهدید قرار گرفته، ورای ارمنستان، ایران بوده است. بنابراین نفع ایران همیشه این بوده که نگذارد این دو جاه‌طلبی به اهداف خود برسند و آرزوهای امپریالیستی خود را برآورده کنند. می‌دانیم که بعضی وقت‌ها هم این جاه‌طلبی‌های امپریالیستی به تراژدی‌های تاریخی منجر می‌شوند. مثال مشخص کشتار عظیم ارامنه در جریان جنگ جهانی اول و بعدها کشتار بسیاری از ارامنه و آذربایجانی‌ها در دو جمهوری شوروی سابق توسط رژیم بلشویک‌ها و سربازان کمینترن است. بنابراین ما به عنوان ملت و کشور ایران نمی‌توانیم اجازه بدهیم که این دو شرّ تاریخی دوباره زنده شوند و بتوانند بر منطقه ما اثر بگذارند.

-آیا پان‌ترکیسم تهدید و خطری جدی برای تمامیت ارضی ایران است؟ و اگر آری کدام سیاست‌ها قبل و بعد از انقلاب ۵۷ این نیرو را در بین آذربایجانی‌های ایران تقویت کرده و آنها را به سوی ترکیه و جمهوری آذربایجان سوق داده است؟

-در این مورد هم البته به نظر من نباید اغراق کرد. می‌دانید که هم عثمانی و هم ترکیه‌ی جمهوری، خودشان را حداقل رقیب ایران می‌دانستند و نظر خوبی در کل نسبت به ایران نداشتند. در این مورد هیچ تردیدی نیست. ولی امکانات زدن ضربه جدی به ایران را هم نداشتند و اکنون نیز ندارند. خود ترکیه به خاطر اشتباه رجب طیب اردوغان در حال حاضر  با یک بحران هویت خیلی شدید روبرست. در  ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ اولین آمارگیری جدی و مدرن به دستور اردوغان انجام گرفت. در این آمارگیری تنها بیست درصد از اهالی ترکیه خودشان را ترک خطاب می‌کردند. بقیه خودشان را از گروه‌های مختلف از جمله داغستانی، چرکز، قره‌چای، اویغور، کلمُک، یونانی‌تبار، ارمنی‌تبار و یهودی‌تبار، آشوری‌تبار و کُرد اعلام کردند. البته اردوغان برای پوشاندن اشتباه خودش و این واقعیت گفت که همه ما جزو «هیتایت»ها هستیم که قبل از یونانی‌ها هم بوده‌اند!

البته می‌دانید که بعد از روی کار آمدن خمینی در ایران دولت‌های مختلف ترکیه، به استثنای دولت تورگوت اوزل، همگی تحریکات ضدایرانی انجام داده‌اند که گاه با اشاره ایالات متحده و گاه به منظور فشار بر رژیم ایران و گاهی نیز برای به دست آوردن دل گروه‌های راست افراطی مانند «گرگ‌های خاکستری» بوده است که البته موفقیتی نیز به دست نیاوردند چون خودشان دچار بحران هویت هستند. اگر مثلاً بخواهند از مسئله زبان برای ضربه زدن به ایران استفاده کنند، خوب زبان ترکی آذری ما با ترکی استانبولی فرق دارد. تازه این زبان ترکی استانبولی پیوندهای خودش را در زمان آتاتورک از زبان‌های فارسی و عربی بریده و سعی کرده از واژه‌های انگلیسی، فرانسه و آلمانی استفاده کند. فراموش نکنید که برای سیصد سال زبانِ اداری، ادبی و هنری خود امپراتوری عثمانی فارسی بوده. ترکیه امروزه دچار بحران هویت است و هنوز هم نمی‌داند که با این هویت باید چکار کند. بنابراین فکر می‌کنم نمی‌تواند تهدیدی جدی برای ایران باشد. البته برای کارهای خرابکارانه و جاسوسی که به هر حال با کشیدن چِک میسر می‌شود. برخی از همسایگان عرب ما هم در این کار شرکت داشته و دارند. ولی فکر می‌کنم فرهنگ و هویت ایرانی به اندازه کافی نیرومند است که در برابر اینها بایستد. اما عملیات ایذایی مانند سوزن زدن هر روزه است. اینها آدم را نمی‌کشد ولی  زندگی را برای آدم تلخ می‌کند. این کار را متاسفانه می‌کنند و به نظر من علت اصلی آن ضعف حکومت کنونی ایران است. من همیشه گفته‌ام که در ایران اصلاً دولتی وجود ندارد. پریروز دیدم که عباس آخوندی یکی از وزرای حسن روحانی می‌گوید در ایران دیگر دولتی وجود ندارد. وقتی دولتی وجود نداشته باشد سیاستی نیز وجود ندارد. در حالی که وقتی ایران دولت نیرومندی داشت، مانند زمان رضاشاه و محمدرضاشاه، یا حتا زمانی که رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی بود با تمام بی‌کفایتی‌ها و فسادی که داشت کم و بیش مانند یک دولت معمولی عمل می‌کرد. در چنین شرایطی مخالفان هویت ایران نمی‌توانستند شلنگ‌تخته بیندازند.

-آیا به نظر شما منافع ایران، چه امروز و چه در آینده، در حفظ و تثبیت شرایط موجود ژئوپلیتیک و مرزهای شناخته‌شده بین‌المللی نیست؟

-ببینید، اگر یک ایران دموکراتیک منظم به وجود بیاید، منافع ایران در برداشتن مرزهاست؛ برای اینکه هم ارمنستان، هم آذربایجان و هم گرجستان و خود شبه‌جزیره آناتولی با ایران در یک حوزه بزرگ تمدنی و فرهنگی قرار دارند. مثل اروپایی‌ها که دو هزار سال با هم در جنگ بودند ولی در مجموع در یک حوزه تمدنی قرار می‌گیرند. کشورهای نامبرده در ماوراء قفقاز هم از سیطره امپراتوری در آمدند و تبدیل شدند به ملت- کشورها و یا یک Nation State. به این معنا که دویست سال پیش ارمنی وجود داشت ولی ملت ارمنی به معنای امروزی آن وجود نداشت.  ایران وجود داشت ولی ملتی به معنای امروزی وجود نداشت. این در مورد ترکیه و گرجستان هم صادق است. اگر ما گرامر ملت- کشورها را بپذیریم گام بعدی برداشتن مرزهاست. دیگر مهم هم نیست که مرز چند کیلومتر باشد. از این گذشته، پیوند دادن آذربایجان شوروی سابق با نخجوان، به خودی خود مسئله‌ای را حل نمی‌کند. در خود نخجوان هم یک هویت جدایی‌طلب وجود دارد که از زمان ایلچی بیگ وجود داشته. ترکیه هم از آنطرف در یک موقعیت فرهنگی  و اخلاقی نیست که  بتواند نقش رهبری به عهده بگیرد زیرا امپراتوری‌سازی فقط با پول و ثروت به دست نمی‌آید بلکه باید جذاب هم باشی! باید فرهنگ داشته باشی! فیلسوف و شاعر و موسیقی و هنر و معماری باید داشته باشی! چین را در نظر بگیرید که پول دارد و مسلح هم هست و فن‌آوری را هم دارد ولی جذاب نیست. همیشه اینگونه رژیم‌ها از سر استیصال می‌روند دنبال ماجراجویی در خارج. خود جمهوری اسلامی هم همین کار را می‌کند ولی هیچکس نمی‌خواهد مانند جمهوری اسلامی شود! مگر مردم عقل ندارند! من در مورد آینده چندان نگران نیستم.

-یعنی شما می‌گویید ما در آینده بطور طبیعی به سوی یک همگرایی سیاسی و اقتصادی در قفقاز پیش می‌رویم؟

-بله، این کاملا طبیعی است زیرا پیوندهای تاریخی و فرهنگی محکمی‌ بین ایران و ملل قفقاز وجود دارد و همه ما از یک خانواده هستیم. نمونه اینکه در تاریخ دو شاخه از خاندان اشکانی، یکی در ایران و دیگری در ارمنستان، حکومت کرده‌اند. اسامی‌شهرها و آشپزی این ملل بسیار به همدیگر نزدیک است و در نوع زندگی و فرهنگ و رسوم  خط‌کشی‌ها غلاظ و شدادی وجود ندارد. با ترکیه کنونی نیز همینطور است. یعنی در مجموع در یک حوزه فرهنگی قرار می‌گیرند و کنترلش هم چندان مشکل نیست. من خودم هم در ایروان و هم در باکو احساس در خانه بودن دارم در حالی که این احساس را در شهرهای اروپایی بعد از دهه‌ها زندگی هنوز ندارم آنهم با وجود اینکه من ترکی آذری و ارمنی نمی‌دانم! گذشته از همه اینها ما منافع اقتصادی و بازرگانی مشترکی داریم و در چشم‌انداز درازمدت تاریخی نیز خطوط مشترکی داریم. مثلاً می‌دانید که یکی از اهداف روسیه در تسلط یافتن بر قفقاز در حوزه منافع اقتصادی آن است که جلوی ایجاد هرگونه شالوده‌ی نفت و گاز ایران را به اروپا بگیرد تا همه اینها از طریق خودش تأمین شود؟! برای همین هم باید بر ارمنستان مسلط باشد. دو نقطه از گرجستان، یعنی اوستیا جنوبی و آبخازیا را بلعیده. داغستان و چچن هم که تحت کنترل روسیه است. در آنطرف اردوغان امیدوار است از طریق آذربایجان شوروی سابق و نخجوان به دریای مازندران راه پیدا کند و از طریق آن به کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی و منابع نفتی و گازی موجود در آنجا برسد. ولی تمام اینها محاسباتِ کوتاه‌مدت و از موضع ضعف است.

– در جنگ اول قراباغ جمهوری اسلامی بطور پوشیده بیشتر تمایل به ارامنه داشت. در  جنگ اخیر اما نه فقط بی‌طرف نماند بلکه مشوق جمهوری آذربایجان شد. پس از پیروزی نظامی آذربایجان هم به الهام علی‌یف تبریک گفت. به نظر شما کدام سیاست بیشتر به سود ایران می‌بود آنهم در حالی که جمهوری اسلامی حالا نسبت به تشدید احساسات پان‌ترکیستی در استان آذربایجان حساس شده؟

-اولاً نباید به هیچ وجه طوری صحبت کنیم که گویا در ایران یک دولت منظم سرکار است و یک سیاست مشخص دارد. در حال حاضر در ایران دو گروه در جنگ با هم هستند. یک گروه «روسوفیل» هستند البته نه به آن معنا که روسیه را دوست داشته باشند ولی فکر می‌کنند که تنها روسیه می‌تواند سر کار نگهشان دارد چنانکه اسد را در سوریه نگه داشته است. گروهی دیگر  بچه‌هایِ نیویورک هستند که امیدوارند با آمریکا کنار بیایند. در فایل صوتی محمدجواد ظریف وی به صراحت گفته که روسیه در روابط ما با غرب و آمریکا و برجام خرابکاری می‌کرد و نمی‌گذارد ما از زیر بلیت‌اش دربیاییم! حتا در مورد نیروگاه بوشهر نمی‌گذاشت که ما اورانیوم غنی شده توسط خودمان را استفاده کنیم و اصرار داشت که از آنها بخریم. طبق برجام هم روسیه قرار بود که اورانیوم غنی شده ایران  را منتقل کند به روسیه و بخرد که تنها نصف این کار را انجام داد.

در مورد جنگ ارمنستان و جمهوری سابق شوروی هم دیدیم که علی خامنه‌ای وزارت خارجه را از این کار کنار گذاشت و علی‌اکبر ولایتی از گروه روسوفیل را به عنوان هماهنگ کننده تعیین کرد. روسیه هم ابزاری که برای فروش نظرش به خامنه‌ای و رفقا داشت این بود که اگر من نیایم ترکیه می‌آید! من می‌آیم تا جلوی ترکیه را هم بگیرم! در حالی که ترکیه آمده و نفوذ خودش را هم در قسمتی از منطقه گسترش داده است.

این بازی و نبرد قدرت در ایران ادامه خواهد داشت. این یک سیاست کوتاه‌مدت است و نمی‌تواند عمر درازی داشته باشد. روسیه هم از آنطرف کنترل اوضاع را در ماوراء قفقاز دارد. روسیه دو پایگاه نظامی در خود ارمنستان دارد و حالا در آذربایجان شوروی سابق هم پایگاه نظامی پیدا کرده و  ارتش آذربایجان هم اجازه ورود به قراباغ را ندارد و حتا در برخی مناطق هم بدون اجازه روس‌ها نمی‌تواند تردد کند. این به یک معنا بازگشت استعمار روس است و برای اردوغان یک شکست محسوب می‌شود. البته روس‌ها می‌ترسند که اردوغان با ارتباطاتی که دارد نیروهای جهادی را به جمهوری آذربایجان منتقل کند که این برای روسیه خطر‌آفرین است.  خلاصه اینکه نقش‌آفرینان این بحران جرأت و قدرت روبرو شدن با این وضعیت بغرنج را ندارند.

-در صورت از بین رفتن مرز مشترک ۴۴ کیلومتری ایران و ارمنستان  چه تهدیدات و خطرهایی می‌تواند در کمین ایران باشد و چه پیامدهای ژئوپلیتیک و زیان‌هایی را متوجه ایران خواهد کرد؟

-هر چیزی به نفع یک استراتژی امپریالیستی در منطقه باشد به ضرر ماست. منتها بر می‌گردم به موضوع اصلی که فعلاً ما دولتی نداریم که بتواند در این زمینه کاری کند. پیامی‌ که می‌توانم بدهم آن است که به هر حال ایران دیر یا زود دارای یک دولت ملی و جدی خواهد شد. در اینصورت هم روسیه و هم آذربایجان شوروی سابق و هم ترکیه باید بدانند با یک قدرت جدی و بزرگ منطقه‌ای روبرو خواهند شد. به‌خصوص که سیر تاریخ به ضرر جهتی است که آنها در پیش گرفته‌اند. تغییر مرزها و تسلط هر نیروی خارجی بر ماورای قفقاز به ضد منافع ایران در کوتاه‌مدت و میان‌مدت است. ولی آنچه در درازمدت اهمیت دارد وضع خودمان است که آیا ما می‌توانیم با این تهدیدها روبرو بشویم یا نه؟

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=242692

11 دیدگاه‌

  1. opt

    باید بگویم که ایشان زیادی خوش‌بین هستند

  2. رها کردن خود از چنگال تاریخ

    تاریخ و تمدن و فرهنگ چیز بدی نیست اما در کل نباید انسان درش غرق بشه.اولا تاریخ پر از دشمنیهای کور هست و دایما ادمهایی با هم جنگیدن و طبیعتا در دنیا امروز مردم دنبال زندگی و رفاه بهترن که این مهم با صلح و گفتگو بدست میاد و صلح نیاز با پیش قدمی و خلاقیت داره یعنی همیشه باید یکی پیش قدم بشه و فضا رو عوض کنه تا صلح پدید بیاد.بخاطر همین تکرار کردن جنگهای تاریخی به نفع کسی نیست.دوما چیزهای مانند دموکراسی و حقوق بشر و تکنولوژی چیزای تاریخی نیستن و مال همین دوران معاصر هستن ودر تاریخ نمیشه اونا رو پیدا کرد.هر چند که چیزهای مشابه اون هست.مثلا در حکومت کوروش چیزی شبیه حقوق بشر بوده و نه خودش.حقوق بشر امروزی فقط یک واژه نیست بلکه یک سند خیلی عریض و طویل ا که در برگیرنده تمام حقوق انسانی هست و اینو در تاریخ و تمدن بومی نمیشه پیدا کرد و اگه هم کشوری در برابر پذیرش این چیزا مقاومت کنه و ادعا کنه تاریخ و تمدنش انقد عمق داره که نیازی به چیز بیشتری نداره قطعا دچار ارتجاع شده و عقب میمونه.اصلا مشکل اساسی در ایران همینه.انقلاب ۵۷ یک ارتجاع واقعی بود.انقلابیون ۵۷ افرادی بودن دنبال حکومت اسلامی حال اینکه این واژه حکومت اسلامی بی معنیه.عین واژه شکلات شور میمونه.معنی نداره.حکومت امری مدرنه که قراره مسایل مادی انسانها رو تامین کنه.اصلا خود واژه حکومت از حکمت میاد و نیاز به حکمت و عقلانیت داره نه اینکه ادم بره ببینه توی نهج البلاغه چی نوشته یا استخاره بکنه و رمالی بکنه و با عدد و رقم دست به رمالی بزنه.این که نشد حکومت.ولی اسلامچیها کلمه حکومت اسلامی رو جا انداختن و اینو حق خودشون میدونن چون میگن پیامبر اسلام حکومت کرده.حال اینکه پیامبر اسلام حکومت نکرده بلکه میخواسته بقیه رو به اسلام دعوت کنه که خیلیا نپذیرفتن مثل یهودیا و بعضیا هم بدلیل تعصب بهش شمشیر کشیدن و اونهم فرار کرد رفت مدینه تا لشکر جمع کنه و باهاشون بجنگه وگرنه این وسط حکومتی وجود نداره.حکومت یه چیز پیچیده ایه و یک معجونی از قدرت و ثروت و عقلانیته که باید تنظیمات درستی داشته باشه تا فاسد نشه.بنابراین ارتجاع کار غلطیه و هر ملتی از ایران گرفته تا ترکیه اولا باید به مزایای صلح و همکاری باندیشن و دوما باید دموکراسی و غیره رو بپذیرن.کلا جامعه انسانی بسیار دینامیک و دایما در حال تغییره.ترکیه و ایران مسایل مشترکی دارن.هر دو تقریبا شبیه همن و مشکلات مشابهی با شرق و غرب دارن و هر دو سعی دارن تا به نوعی فرهنگ بومی خود رو در کنار مدرنیزم نگه دارن و هر دو جنبشهای ملیگرایانه مشابهی دارن و البته اگه ادم از زاویه تاریخ نگاه کنه هر دو از گذشته تا الان درگیر جنگ و رقابت بودن اما در دنیای امروز همکاری مزیتش از ادامه دادن تاریخ بیشتره و ایران و ترکیه میتونن همکاری کنن.نه تنها ایران و ترکیه بلکه ایران و اعراب.در کل باید نگاه رو به جلو داشت.

  3. فاحشه بابیلیون و اژدهای هفت سر او .. G - 7

    انانی که به امیر طاهری خورده میگیرند ،، از دوحال خارج نیست ..

    یا ناپخته و اسیر تزریقات و تبلیغات امپریالیست هزار چهره ، استعمار گر و استسمارگر هستند ..
    یا اینکه در زمین معرکه گردان وقایع جهان ، مست و سرخوش از انچه میشنوند و میخوانند و گاهی باورمند و گاهی ناباورند حکم صادر میکنند ..
    همان معرکه گردانی که از ۱۹۱۴ با رقم زدن جنگ اول و دوم جهانی چهره جدید خود نمایان ساخت ،،
    اهریمن باستانی و شیطان و ابلیس دیروزین و فاحشه بابیلیون امروز ..
    مشوق ازمایش نخستین بمب اتم بر روی ژاپن در سیاره زمین ..
    طراح ایجاد سازمان ملل دروغین و حق وتو – برای پنج سر افعی ایام اخر ،،

    طراح مکاتب مارکسیست لنینیسم – و غارت کننده ذخیره های طلای روسیه تزاری و انتقال انان به لندن .. نابود کننده حکومت پادهشاهی روسیه ..
    برپا کننده اتحاد جماهیر مسخره سوسیالیستی شوروی ..

    برپا کننده کشور اسراییل در منطقه خاورمیانه گنج جهان ،، انهم برای بهانه اختلاف و ایجاد جنگ افروزی دایم و غارت و مفت بری شبانه روزی ..

    ایجاد نمایش ۵۰ ساله جنگ سرد و تقسیم جهان با نمایش دو بلوک شرق وغرب .. همکاری با استالین در سرکوب ازادی خواهان روسیه ..

    پدر صیغه ای عبدالناصر و هوشی مین و فیدل کاسترو چه گوارا و غارت ذخایر امریکای جنوبی ..
    ایجاد اشوب در هندوستان تازه مستقل شده و جدایی قسمتی از ان با ایجاد نخستین جمهوری اسلامی منطقه بنام پاکستان ..
    برپا کننده جنگ دو کره – و جنگ ویتنام ..
    برپا کننده انقلاب الجزایر و – ایجاد احزاب بعصی سوریه و عراق ..

    همکاری با اتحاد جماهیر شوروی در نمایش ورود ارتش سرخ به افغانستان برای برکناری پادهشاهی افغانستان و ایجاد جمهوری مثلا سوسیالیستی ..
    مسلح کردن جمهوری اسلامی پاکستان به بمب اتم برای جلوگیری از قدرت هندوستان ..
    ایجاد دسیسه و شورش در ایران – با برپایی اولین جمهوری غارتگران اسلامی گوادالوپی – در ایران سرزمین کورش کبیر ..
    ایجاد جنگ افروزی بوسیله دست نشانده خود ،
    اخوند ابله خمینی ملعون شیطان صفت .. که میگفت جنگ نعمت الهی است ..
    گشودن دکان ادامه غارت شبانه روزی ایران ،، با شعار مسخره و نمایشی مرگ بر امریکا و مرگ بر اسراییل ..
    و تسلط ۴۳ ساله برمنابع عظیم نفیت و گاز جهان .. خلیج فارس متعلق به ایرانیان ..
    گشودن نمایش انرژی اتمی حق مسلم ماست توسط رژیم اخوندیسم
    جیمی کارتری ، برای ترساندن اعراب خلیج فارس و نا امن نگه داشتن منطقه برای ادامه غارت ..
    و و و و .. پس فقط این موضوع شیعه و اخوند نیست که در ایران وخلیج فارس ومنطقه جنگ حلال شیعه و سنی برپا کرده ..

    چرا این جماعت در ۵۷ سال حکومت پهلوی ،، حافظ منافع ملی که حاضر نشدن به انگلیس و امریکا باج بدهند و نفت مفت بدهند و نوکر حلقه بگوش باشند برای جنگ افروزی ،، این بلایا برسر ایرانیان نبارید .. بلکه برعکس ..

    امپریالیست هزار چهره قدمتی به پیدایش تاریخ بشریت دارد نه به ۴ کتاب و ایدیولوژی و لینک اینترنت و گزارشات خبر سازی مثلا اندیشکده های
    دست پرورده همین جماعت ..
    فاحشه بابیلیون و اژدهای هفت سر او .. G – 7

  4. عسگرآقا : آی تّف به روت ای ملا، سگِ امپریالیستِ شرق!؟

    حافظا، روز اجل گر بکف آری جامی
    یکسر از کوی خرافات برندت
    به بهشت!

    امیر طاهری در بالا می گوید: ” هر چیزی به نفع یک استراتژی امپریالیستی در منطقه باشد به ضرر ماست (ایرانیان؟) “.

    خب، کدام امپریالیست؟ آمریکا، اروپا، چین ، روس ویا… و یادتون میاد که یک عده ایرانی مدتها فریاد می زدند :
    ” مرگ بر شاه، سگ زنجیره ای امپریالیست بسر کردگی آمریکای جهان خوار” . وبعد هم همه فرار کردند به اروپا و آمریکای امپریالیست !

    نگارنده بر این نطر است که مشگل ما ایرانیان امپریالیسم های قرن هجدهم و نوزده و بیست و یک نیست بلکه ” امپریالیست شیعه اسلامی ” است که هزار و چهار صد سال است مغز ایرانیان را بیکاره کرده است.
    نمی بینید که یک ملای روضه خوان پنج تن دیروز، دیروز در قرن ۲۱، خود را خدای ایرانیان و جهان نامیده و ما ایرانیان را همه ” رعیت ” می پندارد و می داند و از ما هشتاد میلیون هیچ کاری بر نمی آید!؟…برایمان نماینده، مجلس و وزیر و رئیس جمهور و آب و برق و قوت لایموت و…تعیین می کند …صغیر و یتیم و …برایمان شیر ذه است!
    اصلن هم حیرت نکنیم…مشگل از خود ماست و نه از امپریالیست ها… و دردو درمان نیز از خود ماست !

    پاینده بماند ایران

  5. Ali

    تفسیر جالبی بود، که به نظربنده تفسیری مغایربا واقیعات و شرایط منطقه هست و در تضاد با تفسیر اکثریت مفسران و کارشناسان امور بین الملل. البته قبلا هم تفسیرهای اقای طاهری در مورد جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان را هم خوانده بودم . ایشون تنها مفسری بود که شکست سنگین نیرو های اشغالگرارمنی را ناچیز دانسته و چشم بر این حقیقت بسته که ۷ استان اشغال شده پیرامون قره باغ دوباره ازاد گشته و شهرشوشا که مهمترین شهربرای تمدن آذریست به مام میهن بازگشت. این شکست سنگین انچنا ن مفتضح بود که موجب تغییرساختاری حکومت در ارمنستان گشته است . خط اهن و کریدور نخجوان .زنگرود نیز خود یکی از دست اوردهای بزرگ برای ترکیه و آذربایجان می بود. برخلاف نظراقای طاهری، ترکیه از نظرنظامیء سیاسی و حتی اقتصادی وبا وجود کرونا در وضیعت مطلوبی به سر می برد. ترکیه جایگاه خود را هم مستحکم کرده و این متاسفانه ایران است که با توجه به نوع حکومت قرون وسطایی خود دچار سردرگمی و اضمحلال تدریجی می باشد و در ضعیف ترین موقیعت تاریخی خود در هشتاد سال اخیر می باشد. ادامه این وضیعت منجر به فروپاشی ایران خواهد گردید مگر انکه مردم ایران از وضیعت منفعل خود بیرون آیند که انهم حدیث دیگریست. با نظرات اقای توماس جفرسون تا حدود زیادی موافقم.البته برای منطقه کلا مطلوبتر هست که مردم چه در ایران و چه در ترکیه و چه در کشورهای حوزه خلیج فارس از خواب غفلت بیدار و حکومتها را وادار به ایجاد یک اتحادیه منطقه ای همانند اتحادیه اروپا نمایند اما همانطور که اقای جفرسون اشاره کردند ایشان متوجه نیست که حکومتها ( چه خوب و چه بد) برآیند آرمانها و روحیات مردمان و بویژه نخبگان هستند.آنچه در ایران شاهدیم تبلور ارمانهای قشروسیعی ازمتعجرین و واپسگرایان هست که هر چند دیگر همانند چهل سال پیش در اکثریت نیستند اما اقلیت کوچکی هم نیستند وبا تکیه بر زر و زور و عدم اگاهی و مفعولیت اکثریت همچنان یکه تازی می کنند.بنده شخصا شاهزاده رضا پهلوی را یگانه امید ایران در این تنگنای حساس و تاریخی می بینم. متاسفانه هنوز اپوزیسیون خارج از کشور در خواب غفلت به سر می برد و دلیل انهم دوباره جمله ایست که اقای جفرسون بیان فرموده و در متن بالا به آن اشاره کردم. که حکومتها ( چه خوب و چه بد) برآیند آرمانها و روحیات مردمان و بویژه نخبگان هستند .همین قاعده در مود اپوزیسیون هم صادق هست.

  6. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود "ن .ی"

    نوشته های آقای طاهری را به عنوان استاد با دقت می خوانم چون تحلیل ها و پیش بینی های ایشان را در بیشتر موارد منطبق با واقعیات دیده ام و البته امیدوارم که این متن اخیر هم به همین شکل باشد زیرا با خروج آمریکا از افغانستان و تقویت نیروهای تروریست عراقی زیر نظر حکومت اسلامی ایران و حمایت همه جانبه از نیروهای حزب الهی در یمن و در غزه و در لبنان و درسوریه دغدغۀ جنگ منطقه ای و داخلی می رود و …
    ایشان نوشته اند که “من خودم هم در ایروان و هم در باکو احساس در خانه بودن دارم در حالی که این احساس را در شهرهای اروپایی بعد از دهه‌ها زندگی هنوز ندارم آنهم با وجود اینکه من ترکی آذری و ارمنی نمی‌دانم!”
    احساس در خانه بودن را همیشه برای خودم به معنی ناسیونالیسم تعریف کرده ام البته نه ناسیونالیسمی که مهاجم به دیگران است. منظورم این بود که آیا استاد طاهری با ذکر این جملۀ خوشایند برای من، همین منظور را دارند؟

  7. مژگان گرگین

    بهتر است کشورهای این منطقه یعنی آسیای میانه و قفقاز جنوبی بعلاوه آناتولی هم همان مسیری را بروند که کشورهای اروپایی بناگزیر رفتند البته فراموش نکنیم که همین اروپاییان بظاهر متمدن، همانند حیوانات وحشی ماقبل تاریخ چه بلایی بر سر یوگوسلاوی درآوردند تا قدرت جدیدی در اروپا و در جمع خود نداشته باشند. اما آنچه که مورد نظرم است “همگرایی منطقه ای” است چرا که اتحاد، بلحاظ عملی محال است اما همین همگرایی نیز از طرف اروپا و آمریکا تحمل نمی شود نگاهی به ریشه های جنگ های جهانی اول و دوم و نتایج ژئوپولیتیک آن بخوبی نشان می دهد که غرب بشدت مانع همگرایی در این منطقه خواهد شد این همگرایی دشمن دیگری هم دارد بنام روسیه. بنابر این اگر چه وقوع چنین اتفاق میمون و مبارکی برای مردم این منطقه منافع بسیار زیادی خواهد داشت ولی قطعاً بلوک های قدرت بسیار مانع تراشی خواهند کرد مگر آنکه در یک روند تدریجی و درازمدت با جدیت از سوی این کشورها پیگیری شود. نگاه متکدیانه ترکیه به اتحادیه اروپا برای پیوستن به آنان نیز در راستای همان سیاست های فاصله گرفتن از ریشه های فرهنگی اجتماعی و تاریخی سران و سلاطین قبلی شان است و خود می تواند مانند یک ستون پنجم در این منطقه عمل کند. اما ایران می تواند آغازگر این حرکت باشد باید درهای دوستی خود را بسوی ترکیه باز کند تا از درغلتیدن بیشتر آن بسمت غرب جلوگیری کند روابط با ترکمنستان آذربایجان ارمنستان را به سطح بالای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی ارتقاء دهد. ولی متاسفانه در شرایط فعلی چنین توان و شعوری در رژیم حاکم بر ایران وجود ندارد.

  8. بهرام پارسی

    با مرگ تدریجی اسلام در ترکیه و ایران و کشور اران و شروان اتفاق بسیار مهمی در مسایل فرهنگی و هویتی در حال رخ دادن است .مردم ترکیه دیگر دلیلی نمی بینند بر اشتراکاتِ نژادی و فرهنگی خودشان با مردم ارمنی و یونانی و اقوام قفقازی و کرد و یهودی و آشوری ، چشم بپوشند .دیگر غیرت اسلامی درکار نیست .بیش از ۵۰ درصد ترک ها سکولار و یا دئیست هستند و از اسلام هم بیزار هستند .

    با به قدرت رسیدن ِ خردوغان ِ مافیایی و جنایتکار ،مردم ترکیه ابایی ندارند که از اسلام هم دوری کنند و هویت مسخره ی مغولی-گرگ پرستی را افتخار بدانند .بسیاری از همین مردم آناتولی با آزمایش های ژنتیک متوجه شده اند که بیشتر تبار یونانی و ارمنی و آشوری دارند .

    از طرف دیگر در ایران و سرزمین های اران و شروان و باکو و گنجه ، مردم به هویت ِ پیشا اسلامی شان بیشتر علاقه مند شده اند .گذشت زمان و تحصیل در کشورهای آزاد باعث شده است بسیاری از مردم سرزمین های شمال ارس ، به هویت و فرهنگی افتخار کنند که خاقانی شروانی ، نظامی گنجوی ، اسدی طوسی ، خاندان شروانشاهیان و زرتشت و … پایه گذار و ادامه دهنده ی آن بودند .

    شوربختانه ، دین جهادی-تروریستی اسلام ، باعث شد مردم و اقوام ایرانی تبار ِ فلات ایران و مردم یونانی تبار و ایرانی تبار ِ آناتولی، فرهنگ صلح دوستانه ی مزدایی و مهرپرستانه و مسیحی خود را فراموش کنند و به دام تروریست بازی ها ، کشتار و غارت ها و شکنجه های دولت ها و حکومت ها و گروه های تروریستی-جهادی اسلامی بیافتند .

    مرگ اسلام در این سرزمین ها ، آغاز عصر روشنایی برای مردم خاورمیانه خواهد بود .ما ایرانی ها اگر خواهان صلح و دوستی با دیگر اقوام خاورمیانه هستیم ، راهی نداریم جز به گورستان تاریخ سپردن اسلام با تمامی چرندیات ِ شیعه و سنی آن.در این شرایط است که می توانیم از اقوامی که دچار نسل کشی شده اند یعنی ارمنی ها ، آشوری ها ، یونانی ها و گرجی ها و کردها و… پشتیبانی کرده و صلح و همکاری پایدار ایجاد کنیم .

  9. توماس جفرسون

    چند تناقض و اشکال در سخنان آقای طاهری بنظرم می رسد:

    ۱- ایشان ضمن تاکید بیش از حد بر میراث تمدنی و فرهنگی، موضوعات ژئوپلیتیک را کلا گرفته است.

    ۲- از آنسو، تمدن و فرهنگ ایرانی موجود ( نه آنچه در اسطوره ها و‌کتب تاریخی است) بشدت انزواگرا ، در خودفرومانده و بیگانه ستیز و ضعیف است و‌جذابیتی حتی برای بسیاری ایرانیان ندارد. اما ایشان مانند بسیاری نخبگان ایرانی تبار و برون مرزنشینان،‌گرفتار استثناگرایی ایرانی است.

    ۳- تشیع اثنی عشری و شیعه محوری که در پانصد سال گذشته، ایدئولوژی و فرهنگ غالب در بخش مرکزی فلات ایران و مورد حمایت سلسله های پادشاهی ایران بوده است، اصولا رویکردی بسوی قفقاز و‌آسیای میانه و سرزمینهای کوهستانی پامیر و هندوکوش ندارد و توجهش معطوف به بین النهرین و شامات و شبه جزیره عربستان است.

    ۴- از سویی دیگر، تحلیل ایشان، مانند بسیاری نخبگان ایرانی تبار،‌ حکومت محور است و بر این عقیده است که با روی کار آمدن حکومت بعدی اوضاع و احوال اوکی خواهد شد. ایشان متوجه نیست که حکومتها ( چه خوب و چه بد) برآیند آرمانها و روحیات مردمان و بویژه نخبگان هستند.

    ۵- بسیار بر تلاش روسیه و ترکیه برای نفوذ در قفقاز تاکید می کنند و روابط بین-حکومتی و سیاست خارجی کشورهای این منطقه را ناشی از عدم استقلال و نفوذ پذیری و ‌وابستگی دولتهای این کشورها می دانند. آیا خود حکومتها و‌از آن مهمتر ، مردمان این مناطق نقشی در تنظیم روابط ندارند ؟؟

    ۶- مثال کشورهای آسیای میانه گویاست.‌کشورهای این منطقه ( شامل دولتها و مردمان) می دانند در نبود روابط با روسیه ، نکبت و فلاکت و عفونت اسلامگرایی گریبان آنان را خواهد گرفت و تبدیل به افغانستان و ایران خواهند شد.
    بنظر می رسد،‌آنان به این نتیجه رسیده اند که با بریدن از نظم کهن و عفونتهای فرهنگی واپسگرا، آینده ایی بهتر خواهند داشت.

    ۷- واقعیت تلخ این است که بدلیل سیاست و فرهنگ شدیدا مرکزگرا و شیعه محور، واگرایی در بین مردمان ایران از گروههای قومی و زبانی و مذهبی مختلف، بدون نیاز به تحریک خارجی، در حال افزایش است. نخبگان ایرانی تبار، قبل از ایکه به فکر نفوذ فرهنگی در دیگر مناطق باشند، ابتدا واگرایی درون مرزی را چاره کننند،‌بقیه اش پیش کیش.‌

    ۸- بهر روی، اگر قرار است ایران در آینده منطقه از نظر فرهنگی نقشی ایفا نماید، ابتدا باید از عفونت و نکبت تشیع اثنی عشری خود را رها نماید. در مقایسه براندازی این حکومت شاید آسانتر باشد،

    ۹- البته اینگونه نظرات، برای بسیاری تابو محسوب می شوند چون باعث اختلال در توهمات و پریدن چرت می شوند و سیر و سلوک در عالم هپروت را دچار دست انداز روحی-دماغی می کنند.

    ۱۰- از آنسو، چپگرایی اسلام پناه که سیاست مسلط و‌جاری در جهان غرب است، نقشی محوری در تحولات جهان و‌منطقه دارد که تاثیرات آن را نمی شود نادیده گرفت. ایران شیعه ثنی عشری یکی از بازیگران این ایدئولوژی سیاسی است.

    باری، در تحلیلها می بایست مسائل ژئوپلیتیک و همچنین نقش مردمان در تعیین سرنوشت( غرق شدن در / رهایی از لجن زار فرهنگی و نظم کهن) و حقوق بشر نیز مد نظر قرار گیرند.

  10. این است وظیفه تاریخی مقام و اصالت نام ٭ خاندان پهلوی ٭ ..

    امروزه یکی از مهمترین وظایف تاریخی ٭ شاهزاده رضا پهلوی ،، و خاندان پهلوی ٭ ،، اخرین مشعل دار شاهنشاهی ایرانی حافظ منافع برابری همه اقوام ،، از دست اورد های کورش کبیر ..
    پیگیر بودن راه رسیدن به دروازهای تمدن بزرگ ٭ محمد رضا شاه فقید ٭ میباشد .
    نه تبلیغ برپایی جمهوری خواهی ،،
    که نتیجه عملکرد برپایی اولین جمهوری را ،،
    همه اقوام تاریخی ایران ، بمدت ۴۲ سال با گوشت و پوست و استخوان خود در سیه روزی – و فقر و – فلاکت و – ذلیل شدن حرمت انسانی – و ناودی فرهنگ اخلاقی و اجتماعی خود لمس کردند ..

    ٭ شاهزاده رضا پهلوی ٭ باید با درخواست برافراشتن پرچم صلح در منطقه ,, و پایان خونریزی و برادرکشی و جنگ افروزی ،،
    از اندیشمندان و بزرگان تحصیل کرده و متخصصان برجسته ازادی خواه و دموکرات ساکن خارج و داخل این سرزمین ها ،،
    ایرانی – و ارمنی و – اذربایجانی و – کرد و – بلوچ و – اعراب و – افغانی و – گرجستانی و – تاجیک و – دیگر اقوام این سرزمینهای متحد ،، در اجرای باز سازی طرح صلح بر پایه منشور حقوق بشر کورش کبیر ،،
    در برقراری ، مدارا و ایجاد صلح و امنیت ،،
    برای ایجاد تشکل اتحاد اقوام و ملل منطقه فلات تاریخی ایران و خلیج فارس ،،
    و برای پیدا کردن راه حل بازگشت طرح چگونگی برقراری صلح و امنیت ،، و رفاه و پیشرفت و شکوفایی و اموزش گسترده و اجرای التزام به حقوق بشر جهانی را ،،
    با حمایت و پشتیبانی مالی ایرانیان ساکن خارج کشور ،،
    و با ایجاد انجمنی بنام ،،
    ( صلح طلبان و ازادی خواهان دموکرات فلات ایران سرزمین کورش کبیر )
    یا با نام ملل – فرزندان سرزمین کورش کبیر – پایه گذاری کنند و به جد پیگر باشند ..
    این است وظیفه تاریخی مقام و اصالت نام ٭ خاندان پهلوی ٭ ..

    ٭ رضا شاه روحت شاد ٭

  11. ایران سرزمین کورش کبیر :

    چگونه باید گفت ،،
    وقت اتحاد اقوام تاریخی ازادی خواه و فرزندان کورش کبیر ،،
    مجددا برای اتحاد و اتفاق نظر در مقابل دشمنان اشغالگر ایران ،، و دشمنان ازادی و ابادی و رفاه و پیشرفت ایرانیان فرار رسیده ،،
    ارمنی و اذری و افغانی و کرد و بلوچ و فارس و دیگر اقوام ساکنان فلات ایران بیش از چند هزار سال همیشه با اتحاد و اتفاق نظر توانستند در دوران های متفاوت تاریخ به امنیت و رفاه و شکوفایی برسند و اثار فرهنگی و صنعتی بیشماری از خود به جای بگذارند ،،

    آما در دورانی هم که دشمنان انها توانستند درمیانشان تفرقه ایجاد بکنند ،، به مشکلات و سیه روزی و خاکستر نشین شدند ،،
    مانند تفرقه و چند دستگی ایجاد شده مابین حکومت شاهنشاهی و ملت در دوره ساسانیان توسط اخوند های زرتشتی و مانوی که موجب حمله اعراب به ایران شد ،،
    و مجددا در سال ۵۷ با ابجاد تفرقه و نفاق ابجاد شده مابین شاه و ملت ،، توسط ارتجاع سرخ و سیاه ،، یعنی ،،
    مارکسیست اسلامیست ها ،، یا همان مشروعه خواهان شیخ فضلالله نوری با کت و شلوار کروات ،،
    که موجب شورش ۵۷ و برپایی نخستین جمهوری غارتگران در ایران سرزمین کورش کبیر شده ،،

    امروزه لازمه نجات ایران و منطقه ،،
    اتحاد و تشکیل گروهی قدرتمند از اندیشمندان ساکن خارج از کشور ،،
    ازادی خواهان اقوام تاریخی فلات ایران سرزمین کورش کبیر از جمله ،،
    ارامنه ،، اذربایجانی ها ،، کردهای ایران و عراق و سوریه و بلوچ ها ،، و ترکمن ها و اعراب و ساکنین این سرزمینهای تاریخی ،، برای تشکیل یک جنبش فرا گیر صلح و امنیت و رفاه منطقه ای بایکدیگر میباشد ،،
    وگرنه همین طرح تفرقه و جنگ افروز ی و غارت و نابودی تدریجی فرهنگی و از بین بردن هویت ایرانی و ملل دیگر برای تسلط و غارت منطقه و ملل مظلوم انها همچنان توسط مافیای ۵ + ۱ ادامه خواهد داشت ..

Comments are closed.