شورش شهباز – در نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی هر چهار سال یکبار مردم با نمایش رنگ و بوی باختهای به نام انتخابات که همه چیز آن از پیش برای منصوبان و مقرّبان درگاه «بیت رهبری» چه در زمان خمینی و چه اکنون در دورهی خامنهای تعیین شده روبرو هستند.
این انتخابات برای منصوبینی که از فیلتر شورای نگهبان البته با چاشنی ملاحظات رهبرشان صورت میگیرد ، متدی است که نمونهی آن در هیچ جای دنیا و در هیچ سیستم سیاسی حتا دیکتاتورترین سیستم هم وجود ندارد. چنین انتخاباتی انتصابات است و عملا جامعه و افکار عمومی خارج از چارچوب حاکمیت در آن نقشی ندارند. فهرستی از اسامی را با جنگ زرگری (مناظره کاندیداها) در پیشخوان دید جامعه قرار میدهند.
امروزه طی بیش از چهاردهه از عمر این حاکمیت بیهوده نیست اگر بگوییم دیگر حتا طفل شیرخوارهای هم میداند که این مراسم انتخاباتی این سیستم، پوستاندازی یا تسویه حسابهای داخلی در بین خودیهای حاکمیت است که پای را فراتر گذاشته یا زنگ خطری برای حامیان «بیت رهبری» و شخص رهبرشان به شمار میآید. میتوان از حبس خانگی مهدی کروبی و میرحسین موسوی تا رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی و به حاشیه راندن او و همچنین شخص محمد خاتمی اشاره کرد. جالب اینکه مقرّبی مانند احمدینژاد هم از چنین تصفیه و فیلترینگی رد نمیشود که روزگاری رهبر جمهوری اسلامی از او حمایت کرده و به زور او را بر کرسی ریاست جمهوری نشاند!
جالب اینکه اکنون رئیس مجلس شورای اسلامی همین نظام و در همین دوره (علی لاریجانی) نیز رد صلاحیت میشود! حال دیگر تردیدی باقی خواهد ماند در اینکه تئوریسینهای این نظام و شخص رهبرشان در دایرهی خودیهای حاکمیت در حال غربالگری هستند و دایرهی منصوبین و مقربین را تنگتر و هالههای آن هم در حال بستهتر شدن است؟ این نظام اکنون در حال فرورفتن بیشتر در انقباضی است که حفظ نظام را ارجح بر هر فرد و گروهی خواه مقرّب و خواه خودی اما کمی منحرف میداند.
رهبر نظام و ایادیش هم بیکار ننشستهاند و میخواهند به هر روشی مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند! برای همین از تریبونهای نماز جمعه خطبههای با طعم مذهبی و خرافی اینکه اگر کسی در انتخابات شرکت نکند گناه کبیره مرتکب شده و… عنوان مینمایند. در همینجا به وضوح دیده میشود که اعتقادات دینی مردم بازیچهی فردی به نام «رهبر» و گروه وابستهاش قرار گرفته و برای رسیدن به مقاصد دنیوی خود و باقی ماند در کرسیهای قدرت هر روشی را به کار میبرند.
مشکلات اقتصادی و فقر و بیکاری به فراموشی سپرده میشود و ترجیح نظام اینست که باید بیشتر خدماتی را به غزه و فلسطین و حوثیهای یمن تا گروههای وابسته به نظام در عراق و سوریه به نحو احسن ارائه داد. شنیدیم که فرد «رهبر» حتا تعریف دیگری از مستضعفین ارائه داد و خود و امامان را مستضعف خواند و این حق را به خود به عنوان نمایندهی ولی فقیه داد که مردم طبقات فرودست جامعه را زیر چرخ چنین اعتقاداتی خرد و له کنند. زمانی که چنین موضوعی در زیر و زبر کردن فکری قرار میگیرد، تحلیل جز این به دست نمیآید که ماموریت نابودی این جامعه به این گروه تبهکار واگذار شده و روز به روز با دقت تمام و با برنامهای از پیش تعیین شده در حال اجرای آن هستند.
جالب اینکه در کشاکش بالاترین سطح نارضایتی تمامی طبقات جامعه از این سیستم، بیشتر تبلیغات برای رای آوردن یکی از اشخاصی است که در کارنامهاش بجز جنایت و صدور حکم اعدام، خدمت دیگری وجود ندارد. انگار احکام اعدام صادره از سوی این فرد جملگی خدماتی برای ایجاد رفاه و آسایش همهجانبه و بالاتر بردن سطح زندگی افراد در اقشار مختلف جامعه بوده است!
این افراد تایید صلاحیت شده که هفت نفرند به مثابه همان هیئت هفت نفره قاتلانی به چشم میآیند که در کشتار زندانیان سیاسی ترحمی به دل راه ندادند و اینبار گویی با دامنهای وسیعتر و قتل عام تمامی جامعه را مد نظر دارند. آیا میشود بجز این اندیشید که جامعه با انتخاب قصابانی روبروست که فقط نوع انتخاب در نحوهی به فلاکت کشاندن هرچه بیشتر جامعه در دستور کار آنان قرار دارد؟!
دو بُعد حاکمیت و جامعه در هیچ مقطعی از زمان بر سر کار آمدن این حاکمیت تا کنون دچار شکاف عمیقی تا این اندازه نشده است. جامعه در بطن خود این حاکمیت را همچون سرطانی بدخیم میداند. ولی از سوی دیگر حاکمیت هم سرطانی بودن خود را میخواهد به نوعی دیگر دوباره به جامعه تزریق کند و نگذارد جامعه از چنگال چنین تفکری رهایی یابد. این حاکمیت بدین شیوهای که در حال حاضر پیش میرود جز تباهی هرچه بیشتر جامعه و بر باد دادن ثروت کشور چیز دیگری نمیتوان در افق برنامههای آن دید. زمانی که عملا تمامی دستگاههای حکومتی در تلاشند تا افکار عمومی داخلی را به سوی فردی سوق دهند که مشروعیت عمومی کسب کند تا بعد از رهبر کنونی جانشین او شود، ملاک دیگر حتا داشتن درجهی اجتهاد و دارا بودن شرایط یک «فقیه مدبر» که در اصول فقهی خودشان هست هم نیست! آنها میخواهند روند سر کار آوردن خامنهای باز هم تکرار شود.
بُعد دیگری که نباید بیتوجه بدان بود، ابعاد شکل دادن به شرعی بودن این انتخابات است که بسیاری از عوام تحت تاثیر آن قرار میگیرند که باید در مورد آن بیشتر اطلاع رسانی شود تا چنین موضوعی نتواند باعث کشیده شدن مردم به پای صندوق شود. همچنین باید درباره شایعهپراکنیهای دستگاههای امنیتی و حفاظتی سیستم در مورد اینکه اگر افرادی به پای صندوقهای رای نروند، شناسنامههای آنها بدون مهر انتخابات برای انجام کارهای اداری با مشکل مواجه میشود آگاهی لازم داده شود که اگر چنین چیزی هم صحت داشته باشد در بایکوت سراسری نمیتواند تاثیر چندانی داشته باشد و حاکمیت قدرت آن را نخواهد داشت در برابر تمامی جامعه مقاومت کند.
با این سطح #مناظره پیشنهاد میکنم بجای برگزاری #مناظرات، استودیو صدا و سیما را به #اتاق_گیم_نت تغییر کاربری دهند با قرار دادن ۷ دستگاه #کنسولِ_بازیPS5، کاندیداها دور هم خوش باشند.