(مطلب دریافتی) دوست گرامیام جناب آقای…
با سلام و احترام
دیدم در آستانه آغاز تبلیغات انتخاباتی نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، مطلبی نوشتهاید با عنوان «… پیمان مجدد با شهدا…» از این رو، بر خود لازم دانستم دریچه سخنی با شما بگشایم و درد دلی دوستانه کنم. من با کسی رودربایستی ندارم. به شما به خاطر اخلاق و انسانیتتان علاقمندم، نه به خاطر فعالیتها و باورها و گرایشهایتان.
در آغاز جنگ ایران و عراق به دلیل پایین بودن سنم نتوانستم به جنگ بروم، بلکه تنها در یکسال و نیم پایان جنگ، داوطلبانه در جبهه حضور یافتم. البته نزدیک ده سال پس از جنگ… به ناچار پرونده جنگم را باز کردم و با پرداخت ۳۶۰۰۰ تومان به خزانه سپاه پاسداران، کارت پایان خدمت گرفتم. از این رو، دیگر هیچ منّتی بر کسی ندارم و خودم را مانند دیگر شهروندان عادی میدانم که تصادفاً خدمت سربازیام در دوران جنگ واقع شده است. پس دیگر داوطلب بودن و بسیجی بودن و رزمنده فلان بودن و… را برای خودم صادق نمیدانم.
با اینهمه، خاطرات جنگ، دوستان و خویشانی که در آن از دست دادهام، آسیبهایی که در جنگ دیدهام و… همه همراه مناند.
من اکنون به لحاظ اعتقاد دینی و نگرش سیاسی، دیگر آن آدم دهه ۱۳۶۰ نیستم؛ از این رو، بر این باورم که آن جنگ، جنگ اسلام و کفر نبود، بلکه دروغ و نیرنگ خمینی و روحانیت سیاسی شیعه بود. آن جنگ هرچه بود یک بُعدش این بود که به دلیل ماجراجوییهای دو دیکتاتور، سرزمینهای هر دو کشور در معرض تصرف و تجاوز بود و کشور ما بیشتر مورد تجاوز عراقیها قرار گرفت. حضور رزمندگان در آن جنگ ابعاد چندی داشت: یک بُعد آن، بُعد کورِ دینی بود. ما را به توهم جنگ دینی به جبههها کشانده بودند؛ در حالی که رهبران کشور و گردانندگان جنگ، میدانستند چنان جنگی برای دین نیست. بگذریم که از نگاه من احمقانهترین جنگها جنگ دینی است.
بُعد دیگر حضور رزمندگان در جنگ، دفاع از سرزمین و خاک میهن بود. این بُعد، درستترین بُعد حضور ما در جنگ بود؛ زیرا چه بر این باور باشیم که صدام حسین و سران کشور عراق جنگ را بر ما تحمیل کرده بودند و چه ماجراجوییهای رهبران ایران، زمینه آغاز جنگ شده بود، در هر صورت بخشی از سرزمین ما مورد تجاوز واقع شده بود و اگر به مقابله برنمیخاستیم، عراقیها پیشرفت میکردند، سرزمین بیشتری را اشغال میکردند و کشته و اسیر و ویرانی بیشتر به بار میآوردند. من حضور زرمندگان ایرانی در جنگ را فقط در همین اندازه ارزشمند میدانم و این را نیز ارزش بزرگ و والایی میدانم. کشتگان و زخمیان آن را نیز کشتگان و زخمیان میهن میدانم اگرچه بسیاری از آنان خود را مجاهد راه اسلام میدانستند و فداکاری و جانفشانی برای اسلام را هدف حضور خود در جنگ میدانستند. حضور و فداکاری در جنگ برای اسلام، وجه هدررفته نیرو و هزینه و کوشش ما ایرانیان بود.
این قصه سر دراز دارد، اما مقصود من از این مقدمه آن است که دوست گرامی، خون مردمان کشته شده در جنگ، همواره ابزار سرکوب و فریب و قدرتنمایی حاکمان اسلامی ما شده است. آنان همچنانکه مردم ما را به نام اسلام فریب دادند و به جنگ کشاندند، پس از جنگ نیز از فداکاریهای جاننثاران زمان جنگ، برای تحکیم پایههای شهوت و قدرت و ثروت خود استفاده ابزاری کرده و میکنند. میبینید، این روزها استخوان چند کشته زمان جنگ را در توبره کردهاند و چون زمان انتخابات است آنها را تشییع میکنند و با بهرهگیری از امپراتوری رسانهای خود یکسره بر طبل آن میدمند تا سادهلوحان را به هوای ادامه راه شهیدان به پای صندوقهای رأی بکشند! این نخستین بار نیست که این حکومت، روزهای پیش از انتخابات چنین برنامهای بر پا میکند. همیشه هر جا گیر کردهاند چنین نیرنگهایی را به کار بردهاند. یقین دارم اگر خامنهای صد سال دیگر هم زنده باشد در مواقع نیاز همینطور شهید مییابد و تشییع میکند و از احساسات تودههای ناآگاه خانوادههای کشتگان جنگ، بهره ناجوانمردانه میبرد.
این همه در حالی است که آنچه از کشتگان جنگ دیدهام و آنچه از مبارزان پیش از انقلاب خواندهام و آنچه خود در بستر سیاسی ایران تجربه کردهام حکومت اسلامی به صورتی که خمینی برپا داشت و خامنهای آن را گسترد، نه منظور آن مبارزان پیشین بود، نه رزمندگان جنگ چنین تصوری داشتند. از این گذشته، حتی ادعاها و آرمانهای حاکمان کنونی هم نه این چیزی بود که اکنون در دست داریم. پس به هیچ رو نمیتوان پیوندی میان کشتگان و زخمیان جنگ و خواستههای کنونی حکومت اسلامی برقرار کرد. این است که من هنوز دلم در پی دوستانی است که پیش چشمانم پرپر شدهاند؛ هنوز اندوهگین ویرانی خانههای شهرهای جنگزدهام؛ هنوز دلم میسوزد برای جوانان و نوجوانانی که جنگ سبب شد تا از درس خواندن و یافتن کار و شغل مناسب باز بمانند و هنوز تیر و ترکشهای جنگ در تن من و هزاران چون من هست؛ هنوز هزاران خانواده داغدار فرزندان و خواهران و برادران و پدران خویشند. از شما به عنوان یک برادر بزرگ، یک دوست ارزشمند و یک انسان شرافتمند خواهش میکنم از نام و یاد آنان در راه این حکومت سرتاپا فساد و خرافه و ستمگری و دیکتاتوری و فریب و نیرنگ، استفاده نکنید.
والسلام.
امضا محفوظ