بسیاری تحلیلگران نتیجه رأیگیری «انتخابات ۱۴۰۰» را مرگ سیاسی جریان اصلاحات میدانند. مقطعی که اراده اکثریت مردم «نه به جمهوری اسلامی» و «تحریم انتخابات» بود و دست رد به سینهی چهرههای سرشناس جریان اصلاحطلب از جمله محمد خاتمی، مهدی کروبی، بهزاد نبوی و دیگران زدند که همگی همسو با خواستهی علی خامنهای در انتخابات شرکت کرده و مردم را نیز به شرکت در این نمایش دعوت و تشویق کردند.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2021/06/اصللاحات-اساسی.jpg)
البته جریان موسوم به اصلاحات که بر اساس یک پروژه امنیتی برای حفظ و استمرار نظام در دههی هفتاد به میدان آمد، سالها پیش از اینها دچار واخوردگی و انفعال شده بود اما بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی این جریان که برخلاف چهرههای سرشناس جریان اصلاحطلب سهم چندانی از سفره انقلاب ندارند به دلیل آنچه «احترام» به میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان رهبران «جنبش سبز» میدانستند همچنان از این جریان واخورده و ناتوان و ناکام حمایت میکردند.
محمدرضا تاجیک رئیس پیشین مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در دولت محمد خاتمی و از تئوریسینها و مشاوران جریان اصلاحطلب مهرماه ۱۳۹۶ در مقالهای در توصیف وضعیت جریان اصلاحات نوشت «اصلاحطلبان کاذب همچون موریانه از درون در حال پوک کردن گفتمان اصلاحطلبی هستند… [گروهی از آنها] الحمدلله چپقشان چاق است و کبکشان خروس میخواند و قند تو دلشان آب میشود و بیخیال اصلاحات و اصلاحطلبی، سخت به اصلاح و تدبیر منزل شخصی و نزدیکان سببی و نسبی خود مشغولند و تقویت بیضه اصلاحطلبی را در گرو تقویت بیضه خود قرار داده و شتابان پلههای نردبان برج بابل قدرت را بالا میروند… [و گروهی دیگر] اصلاحطلبانی هستند که دویدند و دویدند تا سر کوه قدرت برسند، و در این مسیر به هر کسی که سر راهشان بود هم نان دادند و هم آب (چک سفید)، اکنون که در دامنه کوه قدرت هم جایشان ندادند و نان و آب را هم از دست رفته میبینند، حال و احوال خوشی ندارند و به زمین و زمان ناسزا میگویند.»
اینبار اصلاحطلبان در جریان «انتخابات ۱۴۰۰» با وجود تبلیغات رسانهای به اصطلاح تئوریپردازهایشان سه پاره شدند: آنهایی که رأی ندادند و پیام کوتاه موسوی در مورد «مهندسی انتخابات» را همسو با «تحریم انتخابات» تعبیر کردند؛ آنهایی که به تبعیت و «تقلید» از خاتمی و کروبی به عبدالناصر همتی رئیس پیشین بانک مرکزی و عضو حزب کارگزاران سازندگی رأی دادند که رقم رسمی آن کمتر از دو و نیم میلیون نفر بود و حتا پس از آرای باطله و رأیسازیهای محسن رضائی نامزد مادامالعمر جمهوری اسلامی قرار گرفت؛ و گروهی از اصلاحطلبان که بدون شرم و حیا به پشتیبانی از سیدابراهیم رئیسی پرداختهاند و انگار نه انگار که چه «افشاگری»هایی از وی کردهاند!
سعید حجاریان چهره امنیتی و فعال سیاسی اصلاحطلب یک هفته پس از «انتخابات» در توصیف وضعیت اصلاحطلبان در توییتی با زبان استعاره و تشبیه نوشت «اصلاحات صندوقمحور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا میتوان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟»
#اصلاحات صندوقمحور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا #مرگ به علت کهولت سن بوده است یا میتوان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟
— سعید حجاریان (@Saeedhajjarian) June 22, 2021
پروانه سلحشوری عضو «فراکسیون امید» در مجلس دهم نیز در مورد جریان اصلاحات میگوید «اصلاحطلبان بدانند که مردم دیگر از ترس مرگ به تب راضی نخواهند شد». او همچنین به صراحت اعتراف کرد «مردم به این نتیجه رسیدهاند که طیفهایی از اصلاحطلبان، مردم را به مثابه ماشین رأی برای به قدرت رساندن آنها میدانند.»
مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب که درخواست و صلاحیت وی برای نامزدی در رأیگیری ۲۸ خرداد رد شد، شورای نگهبان و «حزب پادگانی» (سپاه پاسداران) را در نظراتی مخدوش و متناقض عامل «وکودتا علیه جمهوریت نظام» و درواقع مسبب اصلی انزوای اصلاحطلبان و شکست اصلاحات میداند آنهم در حالی که خود وی بعید است نداند که هرگز نه «جمهوریتی» در کار بوده و نه «اصلاحاتی»! به بازی گرفتن مدافعان نظام با عنوان «اصلاحطلب» و تقسیم غنائم سفره انقلاب بین خودیها و خانوادههای مافیایی نه تنها ربطی به «جمهوریت»و «اصلاح» به عنوان یک نظریه سیاسی ندارد بلکه سوء استفاده از ابزار رأی و «انتخابات» و سادگی و ناچاری جامعه بوده است که اصلاحطلبان حتا بیش از اصولگرایان در این فریبکاری و سوء استفاده نقش داشتهاند چرا که رژیم اصولگرای افراطی و بنیادگرایی شیعه جمهوری اسلامی را بزک میکردهاند!
تاجزاده: «تا آنجا که در توان دارم، در جهت لغو نظارت استصوابی و پایان بخشیدن به مهندسی انتخابات توسط #حزب_پادگانی و آزاد کردن انتخابات خواهم کوشید.»
همه باید برای رسیدن به #رویای_جمهور تلاش کنیم. pic.twitter.com/dLgyRBwBku
— رویای جمهور (@royayejomhour) June 1, 2021
در دیماه سال ۹۷ مناظرهای میان مصطفی تاجزاده معاون امنیتی وزارت کشور در دولت اصلاحات و علیرضا زاکانی از نامزدهای انتخاباتی که امسال به نفع ابراهیم رئیسی کنار رفت و یکی از سرکوبگران با سابقه نظام در رابطه با مسائل کوی دانشگاه سال ۷۸ به شمار میرود برگزار شد. در این مناظره تاجزاده به زاکانی گفت: «اینکه میگن اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا همهی ما را میگن، فکر نکنید مردم میگن اصلاح تموم شده میخوان بیان سمت اصولگرا؛ میگن اصلش باید بره!» از همین رو اصرار بر اصلاحات و تلاش برای «رئیس جمهور» شدن صرفا برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی تا از انتخابات به قول خود اصلاحطلبان «مهندسی شده» کسی مثل ابراهیم رئیسی پیروز اعلام شود، فریبکاری رذیلانهای است که مردم در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ قاطعانه به آن «نه» گفتند! آرای عبدالناصر همتی مورد حمایت اصلاحطلبان با فاصلهی زیاد از آرای باطله نیز کمتر بود!
https://kayhan.london/1397/11/02/%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%DA%A9%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9
در این میان، آنهایی را که سعید حجاریان و همفکرانش «قاتلان جریان اصلاحات» مینامند کاملاً آگاهند که شکست جریان اصلاحات به عنوان «مشاطهی جمهوری اسلامی برای کل نظام هزینه خواهد داشت بنابراین خیلی زود دریچههای احیای خودیها را باز میکنند تا به باقیمانده اصلاحطلبانی که همچنان خود را در چارچوب نظام میبینند تنفس مصنوعی داده شود.
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه «جوان» وابسته به بنیاد تعاون بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سرمقاله این روزنامه با عنوان «لزوم احیای چپ» با سوء استفاده از مفهوم «چپ» که درست مانند مفهوم «اصلاح» در فرهنگ سیاسی رایج بار دیگری دارد و با اشاره به انتخاب ابراهیم رئیسی مینویسد «اصلاحطلبان ممکن است احساس سرخوردگی و ظلمشدگی کنند و نگران چگونگی سیاستورزی در سپهر سیاسی ایران شوند… و قطعاً نباید یک جریان سیاسی حذف شود.»
گنجی سپس با توصیف درک الکن و واژگونهی خود تأکید کرده «احیای چپ به عنوان یک بال سیاسی نظام ضروری است. چپ به غزه و لبنان باور دارد، ولایت فقیه را اگرچه در نیابت تعریف نمیکند و مطلقه و کشفی نمیداند، اما بودن آن را در قانون اساسی محترم میشمارد!» روشن است که وقتی کسی مفهوم «چپ» را اینطور معرفی میکند، از «راست» نیز مفهوم درستی در ذهن ندارد! نمیتوان برای نمونه حزب کارگر انگلیس و یا حزب دمکرات مسیحی آلمان و یا جمهوریخواهان آمریکا را «راست» دانست و امثلا عبدالله گنجی و سپاه پاسداران و اصولگرایان جمهوری اسلامی را هم «راست» دانست! هر کدام از این «چپ» و «راست» رژیم ایران در کشورهای دمکرات میبودند، میبایست به اتهام جنایت و فساد در برابر دادگاه بایستند و پاسخگو شوند! مردم ایران نیز آرزو دارند عاملان فساد و جنایت در کشور را روزی در دادگاههای صالح پاسخگو کنند.
![](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2021/06/انتخابات-خامنه-ای.jpg)
این است که چنین نظریهپردازیهایی برای «عادی» نشان دادن یک رژیم به شدت «غیرعادی» هرگز نمیتواند فاصله حکومت و جامعه را پر کند! بلکه به کوچک شدن حکومت و حامیانش و تعمیق فاصله آن با مردم و خشم و انزجار جامعه بیش از پیش دامن میزند.
عبدالله گنجی سپس در بخشی از این مقاله حزب «کارگزاران سازندگی» را نمونهای دانسته که سه، چهار سالی است با «شیبی ملایم» به دنبال بازگشت و احترام به نظام است! وی با نثر الکن خود ادامه داده «نگارنده هویدایی اصلاحطلبان در سپهر سیاسی کشور را در قالب احیای چپ میسر میداند. سخت یقین دارم چپهایی هستند که به رهبری انتقادهای تندی دارند، اما امام، انقلاب و نظام را قبول دارند و به آرمانهای انقلاب پایبند هستند.»
البته باید اعتراف کرد واقعا «چپ»هایی ظاهرا غیرمذهبی وجود دارند که تبارشان به چپ سنتی ایران میرسد و «امام و انقلاب و نظام» را قبول دارند و در «انتخابات ۱۴۰۰» نیز هم خودشان رأی دادند و هم مخاطبان را به رأیدادن فرا خواندند که منتها کسی اعتنا نکرد! ولی منظور عبدالله گنجی از «چپ» همان بال دیگر نظام است که وی نگران است با بریده شدنش،
کُرنشهای حزب کارگزاران سازندگی در مقابل نظام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سبب رضایت خاطر آنهاست. علی محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مصاحبه با خبرگزاری «فارس» قول میدهد اصلاحطلبان نه تنها برای ابراهیم رئیسی «مزاحمتآفرین» نخواهند بود بلکه به او کمک میکنند وعدههایش را اجرا کند. نمازی اشاره میکند آنهایی که در مشهد شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» دادند باید فکر کنند که دلسرد نمودن مردم در نهایت به ضرر نظام تمام میشود! او موذیانه میخواهد امتناع مردم از رژیم و نارضایتی آنها را که در اعتراضهای سراسری دیماه ۹۶ به نمایش گذاشتند به دار و دسته ابراهیم رئیسی نسبت بدهد!
https://kayhan.london/1397/05/09/%D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D8%AC%D9%86%DA%AF%E2%80%8E%E2%80%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B4
رهبران حزب کارگزاران که از شرکای مهم سفره انقلاب و از اعضای خانوادههای مافیایی رژیم هستند در سالهای اخیر مذبوحانه به اسم «وحدت ملّی» در تمام حوزهها علیه مردم و برای کل نظام نوکری کرده و دُم تکان دادند. از انتقال نیرو و تسلیحات نظامی با هواپیماهای مسافربری ماهان تا جریانسازی رسانهای و سیاسی به نفع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «سپاه قدس». حزب کارگزاران سازندگی در عمل کارگزار خرابکاریهای قاسم سلیمانی شد. کارگزارانیها خودشان با توهم تمام مدعی بودند یک حزب «لیبرال دموکرات مسلمان» هستند! محمد قوچانی نایبرئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران ادعا میکند «کارگزاران» حزب غیرایدئولوژیک و تنها حزبیست که سوسیالیست نیست! در مقابل اما بخشهایی از حکومت آنها را «لیبرال»هایی میدانند که با برچسب اسلامی فعالیت میکنند.
با همه این حرفها اما تهدید از سوی جامعه برای کل نظام جدی است و امثال عبدالله گنجی متوجه این خطر شدهاند. عبدالله گنجی در این مقاله با چاپلوسی اشاره میکند که «رهبر انقلاب در صدر رهبری خویش فرمودند اگر چپ هم وجود نداشت من خودم یک چپ میساختم!» درواقع وضعیت نظام اقتضاء میکند که پروژه اصلاحات زیر پرچم «چپ» احیا شود حتا اگر سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی از نامزدهای انقلابی و اصولگرای انتخابات نمایشی که حاضر نشد به نفع ابراهیم رئیسی کنار برود اعتراف کند که «وقت جراحی بزرگ» در نظام فرا رسیده است. نکته قابل توجه اینکه بخشی از چپ سنتی ایران و ارتجاع سرخ در این زمینه کاملا با ارتجاع سیاه جمهوری اسلامی همراهی و همکاری میکند.
با سپاس از “ناشناس” گرامی برای نوشتنن نامهای برخی از ” فواحش سیاسی و قوادان عقیدتی برون مرزی” و نوکران بی شخصیت اخوند های دزد و فاسد و تبهکارحکومت اشغالگران ایران.
در این میان نقش ” دکتر !” محسن سازگارا چیست ؟
پیوند ارتجاع سرخ و سیاه را چند سال پیش آن بزرگ مردِ دانا و عاشق ایران گفت و فکر می کردم معنی آن را بعد از ۵۷ فهمیده_ام ولی با ماجرای اخیر طالبان در افغانستان بیشتر فهمیدم. جایش خالیست، خیلی!
یک تفاوت عمده بین اصولگرایان و چپهای اسلامی وجود دارد، اگر اصولگرایان حشرانی خطرناک و چندش آور هستند، چپهای اسلامی حشراتی خطرناکتر و چندش آورتر هستند. از این دو گروه چندش آورتر و کثیف تر، فواحش سیاسی و قوادان عقیدتی برون مرزی ولایت معاش از طیفهای گوناگون می باشند. کسانی نظیر اکبر گنجی، ملیحه محمدی، فرخ نگهدار، نگار مرتضوی ، مسعود بهنود، یوسفی اشکوری، محسن کدیور، محسن میلانی، تریتا پارسی،منصور فرهنگ، هوشنگ امیر احمدی، محمد سهیمی، فرناز فصیحی، ولی نصر، آریانه طباطبایی، حمید دباشی، عطا مهاجرانی، و بسیاری دیگر در تاریخ روسپیگری سیاسی-عقیدتی جهان بی نظیر هستند.