روشنک آسترکی – اعتصاب کارکنان پیمانی صنعت نفت وارد سومین هفته شده است. هزاران نفر از کارکنان صنعت نفت در بیش از ۷۰ شرکت پیمانکاری از روز شنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ برای دستیابی به مطالبات صنفی دست به اعتصاب زدند.
این اعتصاب اکنون به بزرگترین اعتصاب صنفی از سال ۵۷ و در طول عمر جمهوری اسلامی تبدیل شده است. بخش زیادی از کارگران اعتصابکننده محل کار خود را ترک و به خانههایشان برگشتهاند و بخش اندکی از کارگران در خوابگاههای محل کار ماندهاند تا به گفته خودشان در مدت اعتصاب پیگیر مطالبات صنفی باشند.
مقامات جمهوری اسلامی به ویژه حجتالاسلام حسن روحانی رئیس دولت و بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت کاملا به اعتصاب کارکنان پیمانی صنعت نفت بیاعتنا هستند و به صراحت اعلام کردهاند مشکل آنها به دولت ربطی ندارد!
در آنسو کارکنان رسمی وزارت نفت نیز به دنبال افزایش حقوق بر اساس بودجه ۱۴۰۰ به عنوان حق مسلم خود هستند. آنها در بهار امسال یکروز اعتراض سراسری در پروژههای نفتی، پالایشگاهها، پتروشیمیها و حتی سکوهای نفت و گاز روی دریا برگزار کرده و اعلام کرده بودند که در صورت عدم پاسخگویی دولت از روز نهم تیرماه دست به اعتصاب خواهند زد. اما تنها اقدام دولت عریض و طویل «تدبیروامید» و نمایندگان پرادعای «مجلس انقلابی» طی دو هفته گذشته این بوده که نشستی در کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با موضوع رسیدگی به اعتراضات کارکنان صنعت نفت برگزار کردند. نتیجه این نشست اما در دستور قرار گرفتن مصوبهای بود که منابع مالی برای افزودن حقوق فقط «کارکنان رسمی» صنعت نفت تأمین شود؛ بیش از ۴۰ هزار کارگر و هزاران مهندس شاغل در شرکتهای پیمانی صنعت نفت «هیچ جایی» در بحثهای مطرح شده در این نشست نداشتند. پس از جلسه کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی بیژن نامدار زنگنه در کمال بیمسئولیتی به خبرنگاران گفت کارکنان پیمانی صنعت نفت ارتباطی به مجموعه دولت و وزارت نفت ندارند! وی حتا خواستها و حقوق مسلم آنها را «فراقانونی» خواند. این سخنان دو روز بعد توسط حسن روحانی نیز تکرار شد.
اما این حقوق و خواستها که وزیر نفت با «فرافکنی» آن را «فراقانونی» خوانده چیست؟
حذف پیمانکاران، عقد قرارداد مستقیم، برابری دستمزد، برخورداری از حق تشکل، دستمزد مطابق با هزینههای عادی زندگی معادل حداقل ۱۲ میلیون تومان، رعایت اصول ایمنی و بهداشت کار و برخورداری از امنیت شغلی اصلیترین حقوق و خواستههای کارگران است.
این خواستهای حقوقی در شرایطی «فراقانونی» خوانده شده و دولت میگوید که خواستههای کارکنان پیمانی صنعت نفت به وزارت نفت مربوط نیست که اعتصابکنندگان در شرکتهای پیمانکاری طرف قرارداد با وزارت نفت شاغل هستند و بر اساس قراردادهای پیمانکاری نظارت بر «حسن انجام کار» بخشی از این قرارداد و فراهم کردن شرایط ایمن، مناسب و پرداخت دستمزدها، بخشی از «حسن انجام کار» است. این جزو وظایف و مسئولیت دولت است که بر اجرای این قراردادها نظارت داشته باشد و شرکتهای پیمانکاری را پاسخگو کند!
کارکنان صنعت نفت میگویند با تبعیض همهجانبه در مقایسه با کارکنان رسمی روبرو هستند و وزارت نفت و پیمانکاران مافیایی طرف قرارداد با این وزارتخانه عامل و مسئول این تبعیض سازمانیافته هستند.
کیهان لندن برای مشخص شدن ابعاد پیدا و پنهان مشکلاتی که کارکنان پیمانی صنعت نفت را به برگزاری بزرگترین اعتصاب صنفی در چهار دهه گذشته کشانده با شماری از اعتصابکنندگان گفتگو کرده است.
قراردادها با رشوه و فامیلبازی با شرکتهای پیمانکاری بسته میشود
یکی از مهمترین خواسته کارکنان پیمانی صنعت نفت افزایش دستمزدها است. رضا درباره این خواست به کیهان لندن میگوید: «وزارت نفت میگوید که چون ما طرف قرارداد پیمانکار هستیم و شاغلان در پیمانکاریها زیر نظر اداره کار هستند، پس اینکه دستمزد ما کم است به وزارتخانه مربوط نیست. اداره کار و تأمین اجتماعی هم مبنایشان همان رقم حداقل حقوق است. کارگری که در شیفت ۱۲ ساعته در گرما و یا روی داربست در ارتفاع ۲۰ متری از سطح زمین کار میکند، چرا باید مبنای دستمزدش رقم حداقل حقوق باشد؟! چرا باید با وجود انجام کار در مهمترین بخش اقتصاد کشور حقوق حداقلی بگیرد؟ اگر این رقم دستمزد عادلانه است چرا کسی که کار مشابه با پیمانیها انجام میدهد اما استخدام رسمی وزارت نفت است دو سه برابر حقوق و مزایا دارد؟!»
رضا معتقد است که واگذاری کار به پیمانکارها راهکار وزارت نفت برای بهرهکشی از نیروی کار ارزان و ایجاد فرصت برای شرکتهایی است که به گفته او به عضو دائم بدنه وزارت نفت تبدیل شدهاند: «کار را به شرکت پیمانکاری میدهند اما در مناقصههایی که واقعا اکثرشان نمایشی است. شما ببینید شرکتهای اصلی پیمانکاری صنعت نفت در ایران همیشه در بخشهایی مشغول کار هستند. همه آنهایی که فعال هستند یا رشوههای خوب به مدیران موثر در تعیین پیمانکار میدهند یا از اقوام و فامیلهای نزدیک مقامات حکومتی هستند. مگر میشود پیمانکاری که کارگرانش ناراضی هستند و در تحویل کار هم دیرکرد داشته در مناقصه بعدی هم دوباره ادامه کار را در عسلویه برنده شود؟! هیچکسی هم نظارتی بر وزارت نفت ندارد که چقدر رشوه و زیرمیزی رد و بدل میشود و ارتباط پیمانکاران با مسئولان حکومت چیست!»
«ما در صنعت نفت همه کارگران متخصص هستیم!»
سختی شرایط کار که سبب ارزیابی «غیرعادلانه» شدن دستمزد شده و کارکنان را به اعتصاب کشانده از سوی علیرضا هم مطرح میشود. این جوشکار فنی که بیش از ۱۰ سال در صنعت نفت فعال بوده میگوید امروز پشیمان از عمریست که در جنوب ایران به باد داده است: «اول بگویم در خبرها مینویسند کارگران نفت اعتصاب کردهاند. کلمه کارگر به شکل عمومی عمله را در ذهن میآورد که هیچ تخصص و مهارتی ندارد. اعتصابی که الان در جریان است با همت جوشکاران صنعت نفت که خودم یکی از آنها هستم آغاز و بعد گسترده شد. واقعیت اینست که ما کارگر ساده نیستیم. هیچکدام از آنهایی که با پوزیشن شغلی کارگر در صنعت نفت مشغول هستند «کارگر ساده» نیستند. من فوق دیپلم مکانیک دارم. چندین دوره جوشکاری دیدهام، برای تبدیل شدن به جوشکار حرفهای زحمت زیادی کشیدم. بارها دستم سوخت، بارها آسیب دیدیم، همین حالا هم در گرمای ۵۰ درجه زیر آفتاب با دستگاه جوشکاری که خودش یک خورشید سوزان است کار میکنیم اما مقامات ما را کارگرانی میدانند که حقوقهایی که به ما میدهند حتما از سرمان زیاد هم است. یک جوشکار حرفهای حدود ماهی ۱۰ میلیون تومان حقوق میگیرد که حدود دو میلیونش صرف هزینه زندگیاش در محل کار و رفت و آمد ماهیانه به خانه میشود و بقیهاش میشود یک حقوق معمولی که بقیه نیروهای تخصصی در شهر خودشان با روزی ۸ ساعت کار دریافت میکنند و شب را پیش زن و بچهشان هستند. همین جوشکار اگر به کشورهای همسایه برود سه چهار برابر حقوق دریافت می کند و شرایط کار و خوابگاه و خوراکش هم اصلا قابل مقایسه با شرایط افتضاح ما در عسلویه نیست. من به جرات بگم پشیمانم چرا ۱۰ سال جوانیام را در پروژههای نفتی برای جمهوری اسلامی به هدر دادم. اگر همین سالها میرفتم در کشورهای اطراف کار میکردم الان شرایط زندگی من قطعا متفاوت بود و خانوادهام در رفاه و آرامش بودند. ما برای ممکلتمان ماندهایم و کار میکنیم اما جمهوری اسلامی قدرناشناس است. پُز میدهند که در جنگ اقتصادی مقاومت کردهاند اما در عمل ما گوشت دم توپ بودیم تا مقامات بخورند و ببرند و به جیب بزنند. نه فقط ما کارکنان پیمانی صنعت نفت! همه مردم را میگویم! مردم برای حکومت قربانیان مطیع و زبانبسته شدهاند که انگار هر بلایی به سرشان بیاورند دم نمیزنند.»
بنویسید که ما از طبیعیترین مواهب زندگی محروم هستیم!
علیرضا اصرار دارد این نکته در گزارش منعکس شود که «ما در شرایطی کار میکنیم که سهممان از دیدن خانواده چهار روز در ماه است، همسران بسیاری از این نیروها زایمان کردند بدون اینکه آنها کنارشان باشند. بزرگ شدن فرندانمان را ندیدیم. در مراسم عروسی و عزا فامیل شرکت نکردیم و در جشن و مهمانی همسرانمان تنها شرکت کردند، همه مسئولیت زندگی و بچهها بر دوش همسرانمان است. پدر و مادر خیلی از ما فوت کردند بدون اینکه ما بتوانیم لحظات آخر کنارشان باشیم. زندگی ما ابعادی دارد که شاید در وهله اول برای بسیاری از هموطنان غیرقابل لمس باشد. ما در شرایطی کار میکنیم که از طبیعیترین مواهب زندگی هم محروم هستیم و در چنین شرایطی میگوییم حق و حقوقمان را درست بدهید!»
همانطور که علیرضا شرایط خوابگاهها و خورد و خوراک را «افتضاح» ارزیابی کرده، یکی از موارد مطرح شده از سوی دیگر کارگران هم وضعیت بغرنجی است که پیمانکاران برای کارکنان پیمانی ایجاد کردهاند و وزارت نفت به عنوان کارفرمای پیمانکاران، هیچ تذکری در اینباره نمیدهد و اعتراضی ندارد؛ سکوت وزارت نفت و بیگاری کشیدن پیمانکاران بسیاری از کارکنان پیمانی صنعت نفت را مانند علیرضا به این نقطه رسانده که خود را «قربانیان مطیع و زبانبسته» میبینند.
میلاد یکی از مهندسان شاغل در شرکتهای پیمانکاری صنعت نفت که از جمله مهندسانی است که به اعتصاب کارگران و تکنیسینها پیوسته درباره کار کردن در شرایط رفاهی نامناسب به کیهان لندن میگوید: «وضعیت خوابگاهها، غذا، بهداشت و درمان برای کارکنان پیمانی به شکل کاملا غیرانسانی است. هنگام استخدام شرکت میگوید خوابگاه، غذا، درمان در محل کار، و تأمین امکانات لازم با شرکت است. شما بر مبنای همین میپذیرید که با حقوق نه چندان عادلانه مشغول به کار شوید اما در مواجهه با آنچه شرکتهای پیمانکاری «امکانات» مینامند شوکه میشود.»
وی ادامه میدهد: «من چند مثال میزنم. کارگری که ۱۲ ساعت زیر آفتاب کار طاقتفرسا انجام داده و به خوابگاه میآید با دو سیبزمینی و تخممرغ آبپز یا یک کاسه کوچک عدسی برای شام روبرو میشود. همین کارگر ناهار را یک پُرس کوچک ماکارونی با کمی سس آغشته به سویا خورده است! خب، این غذا را در زندان به زندانی بدهند نمیخورد؛ چه برسد به کارگری که ۱۲ ساعت کار پی در پی کرده و بدنش آب زیادی به خاطر هوا از دست داده و نیازمند ویتامین و انرژی کافیست. آنچه به اسم خوابگاه این عزیزان را در آنها اسکان میدهند در عمل سیلوهایی هستند که مثل خوابگاه موقت پس از زلزله و یا در شرایط ویژه جنگ برای جنگزدهها فراهم میشود. چیزی شبیه اسکان صحرایی! عقرب و انواع جانور در خوابگاه جولان میدهند. کارگران مجبورند برای اینکه آسوده بخوابند سر بطری و شیشه را پر از گازوئیل کنند و پایه تختهایشان را روی آن بگذارند تا عقرب نصفه شب غافلگیرشان نکند. تعداد سرویس بهداشتی چه در سایتهای کاری و چه در خوابگاهها اصلا متناسب با تعداد کارکنان نیست. سرویسهای رفت و آمد آنها اتوبوسهایی درب و داغون است که نه صندلی مناسب دارد نه کولر. حالا فکر کنید کارگری که پس از شیفت طولانی در گرمای ۵۰ درجه کار کرده باید در چنین اتوبوسی مسیر خوابگاه را طی کند. من به چشم دیدم کارگران سر خود را از پنجره اتوبوس بیرون میآورند تا باد داغ به صورت آنها بخورد و احساس خفگی در اتوبوسهای قراضه و مملو از جمعیت نکنند. من مهندس هستم و شرایط خوراک و خوابگاهی مهندسان بهتر است اما چرا باید کارگرانی که نیروهای متخصص این مملکت هستند و درآمد کشور به کار آنها وابسته است در چنین شرایط غیرانسانی کار و زندگی کنند؟!»
میلاد به کیهان لندن توضیح میدهد که «کارگران برای اینکه جانی برای کارکردن داشته باشند مجبورند خودشان دست به جیب شوند و مواد غذایی و میوه تهیه کنند. این میوه و مواد غذایی در نزدیکی سایتهای نفتی مثل مناطق توریستی از قیمت بالاتری برخوردار هستند و کارگر باید بخشی از حقوقی که میگیرد را صرف خرید مواد غذایی کند که در تعهد پیمانکار بوده است.»
نه ایمنی داریم و نه بهداشت و درمان!
نبود ایمنی در محل کار یکی دیگر از مشکلاتی است که کارکنان پیمانی صنعت نفت به آن اشاره دارند. سعید یکی دیگر از جوشکارانی است که با کیهان لندن گفتگو کرده و میگوید: «کلاه، لباس، دستکش و کفش ایمنی از ابتداییترین امکاناتی است که هر پیمانکاری باید برای کارکنان فراهم کند اما باورتان میشود شرکتهای پیمانکاری همان وسایلی که موجودی دارند را در اختیار کارکنان قرار میدهند و ما خودمان باید لوازم ایمنی را برای حفظ جانمان و با پول خودمان تهیه کنیم؟!»
سعید در ادامه میگوید: «آقای زنگنه که با رندی میگوید مشکلات ما به او و دولت مربوط نیست آیا نمیداند که حفظ ایمنی در محیط کار از مهمترین بندهایی است که در قرارداد با شرکت پیمانکاری، پیمانکار آن را امضا کرده است؟ یعنی واقعا ما باید باور کنیم که وزارت نفت از وضعیت نامناسب ایمنی در محل کار اطلاعی ندارد؟ اگر اطلاع ندارد نشان میدهد به مسئولیت نظارتی خود عمل نمیکند و اگر اطلاع دارد، که به نظر من دارد، نشان میدهد هوای پیمانکاران را دارد و دلیلش هم اینست که هر کدام از این شرکتهای پیمانکاری را بگیرید به یکی از مقامات نظام یا مدیران وزارت نفت و اطرافیانش میرسید! در کشوری که رانت و رابطه جای ضابطه را گرفته، جان من نیروی کار متخصص باید کف دستم باشد تا رانتخواران سود بیشتری ببرند!»
یکی دیگر از مشکلاتی که کارکنان صنعت نفت با آن روبرو هستند و آن را نشانه بارز تبعیض میدانند وضعیت درمانی آنها است. احسان یکی از مهندسان شاغل در یکی از شرکتهای پیمانکاری صنعت نفت به کیهان لندن میگوید که خدمات درمانی و اورژانسی تدارک دیده برای هزاران نفر از کارکنان پیمانی در پروژه پارس جنوبی غیراستاندارد و حتا نگرانکننده است: «از این بابت میگویم نگرانکننده که اگر کسی دچار مشکل اورژانسی شود ممکن است جانش به خطر بیافتد. درمانگاه کارکنان رسمی صنعت نفت برای ما کارکنان پیمانی خدمات ارائه نمیدهد. این به معنای اینست که ما برای دسترسی به امکانات درمانی ویژه باید تا بوشهر یا شیراز برویم اما وزارت نفت ما را مثل «بچه زنبابا» میبیند که حتا مثلا وقتی من دچار سنگ کلیه شدم نتوانستم در درمانگاه شرکت نفت معالجه شوم و دو روز مرخصی گرفتم و تا شیراز رفتم و برگشتم.»
اینهمه بخش کوچکی از رنجهاییست که کارکنان پیمانی صنعت نفت با آن روبرو هستند و بیتفاوتی دولت و پیمانکاران و به گفته آنها «هواداری مطلق وزارت نفت از پیمانکاران» سبب شده که هزاران نفر از کارکنان صنعت نفت دست به اعتصاب بزنند. البته هیچکدام از اینها به این معنی نیست که کارگران دیگر چه در صنعت نفت و چه در بخشهای مختلف اقتصاد کشور وضعیت خیلی بهتری دارند! اساسا نیروهای کار در ایران از حقوق انسانی و شایسته برای گذراندن یک زندگی عادی و بدون دغدغه برخوردار نیستند. همین نکته سبب همبستگی بیشتر آنها و حمایت و پشتیبانی از همدیگر و خواستها و حقوقشان میشود و نهادها و مقامات مسئول نیز بجای پاسخگویی به آنها تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا بین آنها تفرقه انداخته و از سرکوب تا تطمیع نقطه پایان بر اعتصابات و اعتراضات صنفی بگذارند.
کارگران و کارکنان پیمانی ایران توقعات عجیب و غیرواقعی ندارند. بهروز یکی از اعتصابکنندگان درباره اینکه انتظار شما از مردمی که احساس همراهی و همدلی با شما دارند چیست به کیهان لندن میگوید: «ما نمیگوییم از ما حمایت مالی کنید. ما نمیگوییم مثل بقیه کشورها صندوقهایی تشکیل دهید و معادل حقوق ماهانهای که حالا ما با اعتصاب از آن محروم هستیم به ما پول پرداخت کنید. ولی یک خواسته مهم دارم: اکثر نیروهای پیمانی مستأجر هستند. صاحبخانههای ما هم جزوی از همین مردم هستند. لطفا مردم از صاحبخانهها بخواهند در این شرایط به ما برای پرداخت اجاره فشار نیاورند. ما نمیگوییم اجاره را به ما ببخشند. نه؛ فقط به ما زمان بدهند. ما این بدهی را به صاحبخانهها میپردازیم اما الان در شرایط اعتصاب اگر بتوانیم به هر شکل خوراک حداقلی برای خانوادههایمان تأمین کنیم، اما قطعا نمیتوانیم اجاره پرداخت کنیم. ما نیازمند همراهی و همدلی صاحبخانههایمان هستیم.»
تمام صاحب خانه ها پس از سرنگونی رژیم غارتگران جمهوری اخوندی ،،
تمام طلب اجاره بها چند ماهه تا پیروزی را ،،
از دولت و حکومت مشروطه شاهنشاهی ملی اینده ایران دریافت خواهند کرد ..
با جلوگیری از ارسال ماهیانه میلیارد دلار به سوریه و لبنان و یمن و عراق ،،
میتوان به سادگی در مدت چند ماه تمام خسارات وارده را جبران کرد ،،
نه اخوند ،، نه اسلام ،، جانم فدای ایران ..
«همه آنهایی که فعال هستند یا رشوههای خوب به مدیران موثر در تعیین پیمانکار میدهند یا از اقوام و فامیلهای نزدیک مقامات حکومتی هستند.»
اصل ماجرا همین است!
امیدوارم صاحبخانه ها شرایط آنها را درک کننند و برای اجاره خانه به آنها فشار نیاورند تا زمانی که بتوانند بپردازند. مردم هم باید راهی پیدا کنند برای کمک به خانواده های همه معتراضان و اعتصابی ها چه شرکت نفت یا هر جای دیگر و به این وظیفه انسانی خود که سرنوشت خود آنها را هم تغییر میدهد عمل کنند. مهم تر از این کار کسانی است که بتوانند مردمی را که خواهان یاری به اینها هستند و به دنبال راهی برای کمک هستند راهنمایی کنند