هیأت نمایندگی طالبان که در پایان اجلاس «بین الافغانی» تهران عازم مسکو شده بود، در نشست مطبوعاتی در پایتخت روسیه، در خاتمه دیدار با مقامات این کشور، مدعی شد ۸۵ درصد از خاک افغانستان را در کنترل خود دارد.
البته در پی حملات روزهای گذشته، نیروهای طالبان پس از حمله به شهر «قلعه نو» در ولایت بادغیس، در گذرگاه مرزی «اسلام قلعه» نیز مستقر شدند. حملات جدید طالبان به شهرهای افغانستان مصادف با ترک ۹۰ درصد از نیروهای آمریکایی و نظامیان دیگر کشورهای عضو ائتلاف جهانی است. ارتش آمریکا مهمترین پایگاه خود، پایگاه هوایی بگرام، را شبانه و بدون اطلاع دولت افغانستان ترک کرد.
مخالفت قدیمی جو بایدن با حضور نظامی در افغانستان
در این میان، دولت جو بایدن واکنشی به حملات جدید طالبان نشان نداده است. ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یکی از نشستهای روزانه خود با رسانهها، ضمن مثبت ارزیابی کردن برگزاری اجلاس «بین الافغانی» در تهران، ابراز امیدواری کرد که همسایگان افغانستان «از نفوذشان در مسیری مثبت و سانده و پیشبرنده به سوی صلح و به نفع مردم این کشور استفاده کنند». ند پرایس در پاسخ روزنامهنگاری که بطور مشخص از نقش جمهوری اسلامی پرسیده بود گفت «ما با ایران در این رابطه صحبت نکردهایم ولی کاری که ایران در این روزها انجام میدهد میتواند سازنده باشد.» ریاست هیات حکومت افغانستان در اجلاس تهران با یونس قانونی، وزیر خارجه سابق این کشور و از فرماندهان اسبق نیروهای فرمانده احمد شاه مسعود بود، در حالی که عباس استانکزی در راس هیات طالبان قرار داشت.
طرح خارج ساختن نیروهای آمریکایی و نیروهای ائتلاف بینالمللی از افغانستان در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ آغاز شده بود. رئیس جمهور سابق آمریکا قول داده بود نیروهای آمریکایی را تا قبل از ۳۱ ماه مه گذشته از افغانستان خارج کند. با قدم گذاشتن جو بایدن به کاخ سفید این سیاست تغییری نیافت، تنها آخرین مهلت برای خروج نظامیان آمریکایی به ۳۱ ماه اوت تغییر یافت. باید یادآوری کرد که جو بایدن از زمانی که به عنوان معاون باراک اوباما در کاخ سفید حضور داشت، با ادامه حضور نظامیان آمریکایی که پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به افغانستان فرستاده شده بودند، مخالف بود. در جریان سفری در سال ۲۰۰۹ به کابل، این مخالفت جو بایدن با حضور نظامیان آمریکایی به درگیری لفظی با رئیس جمهور وقت افغانستان حامد کرزی انجامید و معاون وقت ریاست جمهوری آمریکا خشمناک ضیافت شام را ترک کرد.
آینده سیاه و پر از ابهام افغانستان
یکی از دیپلماتهای افغان حاضر در آن ضیافت شام سال ۲۰۰۹، چندی پیش به نویسنده این گزارش گفته بود که «جو بایدن از همان زمان نسبت به آینده حکومتی که جانشین طالبان شده بود خوشبین نبود و حضور نظامیان آمریکایی در این کشور را بیهوده و بدون آینده میدانست.» البته نظرسنجیهایی که در سالهای اخیر در آمریکا در رابطه با ادامه حضور نظامی در افغانستان صورت گرفتهاند، همگی حکایت از حمایت اکثریت آمریکاییها از خروج نظامیان از افغانستان دارند. بر پایه نظرسنجی «ایپسوس» تنها ۲۸ درصد از افکار عمومی آمریکا عملکرد نظامیان آمریکایی در افغانستان در دو دهه گذشته را مفید و ارزشمند ارزیابی میکند. جو بایدن نیز در روزهای گذشته در همین رابطه اعلام کرد که حاضر نیست «نسل دیگری از آمریکاییها را» روانه افغانستان کند. در این دو دهه ۲۴۰۰ نظامی آمریکایی در افغانستان جان خود را از دست دادهاند.
تصمیم آمریکا و غرب اگر آینده سیاهی را برای افغانها ترسیم نکند، حداقل چشمانداز نامعلوم و پر از ابهامی را در مقابل آنها قرار میدهد. بازگشت طالبان به قدرت خواب بسیاری از افغانها، به ویژه زنان و اقلیتهای اتنیکی را از هماکنون به کابوسی وحشتناک تبدیل کرده است. سیل جدیدی از پناهندگان به کشورهای همسایه از آغاز شده است. واهمه بسیاری از افغانها تنها سیاستهای فرقهای طالبان نیست، بلکه بسیاری چون ویس مراد روزنامهنگار در کابل «سلطه کامل کشورهای همسایه به ویژه جمهوری اسلامی و پاکستان» را خطر عمده میدانند. ویس مراد به کیهان لندن میگوید «اگر در دوران قبلی حکومت طالبان بر افغانستان، تصمیمگیرندگان اصلی در پشاور بودند، اینبار تهران هم را باید به مراکز تصمیمگیری اضافه کرد! اگرچه روسیه و چین هم به عنوان پدرخواندههای این دو کشور همسایه نقش بسیار مهمی خواهند داشت!»
افزایش نفوذ جمهوری اسلامی و نگرانی پاکستان
ویس مراد واهمه دارد که دودستگی کنونی در صفوف طالبان «که گروهی هنوز به پاکستان وابستهاند و بخش قابل توجه دیگری به زیر عبای جمهوری اسلامی خزیدهاند» میتواند به جنگ داخلی تازهای دامن بزند «که بهای عمده آن را دوباره مردم بیگناه و زجرکشیده افغانستان خواهد پرداخت». ویس مراد از جمله نگران واکنش پاکستان به نفوذ جمهوری اسلامی در صفوف طالبان است. ملا عبدالحمید یکی از فرماندهان طالبان در ولایت فراه، هممرز با ایران، همکاری با جمهوری اسلامی را تائید میکند و میگوید «آنها تجهیزات نظامی مانند مینهای کنار جادهای در اختیار ما قرار دادهاند و افراد ما را در پایگاهی در نزدیکی بیرجند آموزش نظامی میدهند.» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنا بر اطلاعاتی که کیهان لندن به دست آورده است، در روستای «دیوار سرخ» در استان فراه، بیمارستان صحرایی مجهزی برای طالبان برپا کرده است که در آن پزشکان ایرانی مشغول به کار هستند. ویس مراد میگوید بر پایه شنیدهها، «طالبان طرفدار جمهوری اسلامی از مزایای اقتصادی بهتری نسبت به گروههای وابسته با پاکستان برخوردارند و به این خاطر شمار آنها روز به روز رو به افزایش است.»
بازی دوگانه جمهوری اسلامی
سیاست جمهوری اسلامی در قبال افغانستان نیز دوگانه است. از سویی در راستای سیاستهای ضدآمریکایی و ضدغربی خود در این سالها از هیچ تلاشی برای ایجاد هرج و مرج در افغانستان کوتاهی نکرده و بر مبنای سیاست «دشمن دشمن من، دوست من است» طالبان را زیر چتر حمایت خود قرار داده، و از سوی دیگر میداند که طالبان اگر دوباره به قدرت بازگردند میتوانند به دشمنان خطرناکی تبدیل شوند. در همین راستا ضمن حمایت مالی و تسلیحاتی از بخشهایی از طالبان، برای ایجاد دودستگی در اسلامگرایان افراطی، حضور نظامی خود در مناطق مرزی با افغانستان را نیز افزایش داده و همزمان در برخی مناطق چون مزار شریف با تعطیلی کنسولگری حضور خود را کاهش داده است. البته جمهوری اسلامی تشکیل نیرویی شبهنظامی وابسته به نیروی قدس را نیز در دستور کار قرار داه است. بسیاری از افغانهایی که طی ده سال جنگ در سوریه از سوی جمهوری اسلامی به این کشور فرستاده شده بودند، در ماههای اخیر به افغانستان بازگشتهاند و سرگرم سازماندهی گروهی شبهنظامی متشکل از شیعیان هستند تا هنگام لزوم به دستور تهران برای مقابله احتمالی با طالبان وارد عمل شوند.
احمد رأفت
به جناب اسد خان ..
با هم زدن باقی مانده تعفن جهل و خرافات ۱۴۰۰ ساله اخوندیسم علی بابا و چهل دزد اسلام نوکران لندن ،،
توسط نقشه های اهریمنی الکاپونیسم جیمی کارتری و انگلیس ملعون ,,
با برپایی جمهوری خمینیسم نوفل لوشاتویی ،، برای غارت گنج عظیم جهان ایران و خلیج فارس متعلق به ایرانیان و منطقه ،،
همچنین برپایی جنگ افروزی نیابتی کنترل شده و حمایت مالی و لجستیک از یک مشت علاف تبهکار و مزدور ارتجاع سرخ و سیاه ,, بنام تروریستها و جهادیون مبارز مسلمان ،،
با گل الود کردن اب شفاف حیات سیاسی منطقه ،،
و در کنارش بسادگی ماهی گرفتن ،، در راستای سود جویی مافیای کارتلهای نفتی و تسلیحاتی غرب و شرق ،،
نمیشود ,, امریکای الکاپونیسم چماقدار عمه الیزابت را غسل تمید داد ،،
و محمد رضا شاه پهلوی به حق اریامهر را ،، به ساده لوحی و بی تدبیری متهم نمود ..
رضا شاه روحت شاد ..
زنده یاد نصرت کریمی فیلم طنزی به نام ” محلل ” ساخت که در ظاهر و رویه کار بسیار سرگرم کننده و خنده دار و در باطن برای کسانی که عمیق تفکر میکردند حقیقت تلخ جوامع دین خوی خاورمیانه را فریاد میزد به ویژه آنجا که جمعی با گرفتن شاخ گاو حجامت فریاد میزدند کدخدای ما نیشتر نمیخواد , همین بسشه بیشتر نمیخواد مخالفت خود را با آمپول اعلام میکردند . نصرت کریمی به دلیل این فیلم مغضوب بود و با آنهمه استعداد در زمینه های مختلف ممنوع از کار . امریکا صرف نظر از حفظ منافع خود در منطقه روزی که به افغانستان پا گذاشت فکر میکرد مردم رها شده از دست طالبان که دسته دسته به کشورهای اطراف و غرب پناهنده میشدند کمتر به سمت و سوی خرافات دینی میروند و راه برای پیشرفت و تمدن باز و هموار میشود درست مانند فکری که محمد رضا شاه بزرگ برای ایران و ایرانی بعد از ننگ قاجاریه میکردند , ولی در عمل متوجه شد که این دین و خرافات نهادینه شده در این منطقه با جاده سازی و سینما سازی و تالارهای با شکوه عروسی که در آنجا هم مردان جداگانه دور میزها مینشستند و نهادهای دیگر مدنی راه به جائی نمیبرد . شاید به این دلیل است که برای جلوگیری از کشته شدن نیروهای خود که بیشتر به دست همان سربازان تعلیم دیده به وسیله نیروهای غربی انجام میشود منطقه را ترک میکند یعنی همان کاری را که دیگر نیروهای غربی انجام دادند . در این مناطق که به وسیله دین مرد پرور و زن ستیز غسل تعمید یافته و دین خوئی شغل اصلی مردمان ان است تمدن به سختی میتواند کارساز شود . چه ابر قدرتی به نام امریکا باشی , چه محمد رضا شاه , و چه …..
چرا آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر بدنبال تقویت طالبان بوده و چرا هیچگاه این سیاست را تغییر نداده و رها نکرده است؟
• لشکر کشی آمریکا به افغانستان که با حمله هوایی در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز شد اگرچه در ظاهر برای تضعیف طالبان بود ولی در اصل با کشتن مردم غیر نظامی افغانستان بدنبال تقویت و مشروعیت بخشیدن به طالبان صورت گرفت، بطوریکه بمرور پس از حملات آمریکا، طالبان (البته با کمک های پیدا و پنهان اطلاعات پاکستان ISI که فرزند خواندۀ CIA است) توانست نیروهای بسیاری را از میان مردم عادی افغانستان جذب کرده و آموزش دهد.
• در سال ۲۰۱۴ که ماموریت ناتو در افغانستان رو به اتمام بود در حالیکه که فشارهای منطقه ای و بین المللی برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شدت می گرفت رسانههای غربی (آمریکایی ها) هیاهو برپا کردند که گویا افغانستان در مرحلۀ سقوط قرار گرفته است و طالبان بزودی مراکز ولایتها را تصرف میکنند. این ذهنیتسازی، موجب مهاجرت سیلی از مردم بسمت اروپا شد و در مناطقی هم نیروهای دولتی از وحشتی که ایجاد شده بود، فرار کردند و مناطق را به طالبان واگذار نمودند. در آن زمان که امریکا علاقمند تمدید حضورش در افغانستان بود و به همین دلیل پیمان امنیتی با دولت افغانستان را مطرح کرد تا حضورش را در افغانستان حفظ کند. حامد کرزی رییسجمهور پیشین مخالف ادامه حضور نظامیان خارجی بود و به همین دلیل آمریکاییها با ایجاد رعب و وحشت از پیامد خروج این کشور و نیروهای ناتو، دولت افغانستان را مجبور به امضای این پیمان کردند. پیمان امنیتی دو پی آمد وخیم برای مردم افغانستان در پی داشت: ۱٫ بزرگنماییِ طالبان را تشدید کرد که خود سبب تقویت طالبان شد. ۲٫ تشدید مخالفت ایران و چین و روسیه سبب کمک این کشورها به طالبان گردید.
• مشروعیت بخشیدن به طالبان در میز مذاکرات:
با شروع اولین دور مذاکرات آمریکا-طالبان در تاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸ در دوحه، آمریکا عملا به طالبان بعنوان یک نیروی سیاسی افغانی مشروعیت بخشید در حالیکه آمریکا نماینده مردم افغانستان نیست. از آنزمان تا امروز ۱۱ دور مذاکره بین آمریکا و فرزند خواندۀ با واسطه اش (یعنی طالبان) صورت گرفت که به توافق آمریکا-طالبان منجر شد.
• آمریکا بهرغم آن که ابزار فشار زیادی بر طالبان دارد، اما هرگز تلاش نکرد که پاکستان را برای همکاری صادقانه علیه تروریزم وادار سازد، بلکه پیمانهای بزرگ اقتصادی و سیاسی با این کشور بست و حتی وسایل تکنیکی و نظامی زیادی را از افغانستان به این کشور منتقل کرد. امروز هم پاکستان، برای طالبان در منطقه و جهان لابی میکند و در پی تحکیم نظام طالبانی در افغانستان هستند.
اما چرا؟
چون ایجاد کانون بحران جدیدی در آسیای میانه مورد نظر است تا در برابر روسیه و چین همزمان قابل استفاده باشد.
به بیانی می شود گفت که غرب همان کاری را با افغانستان می کند که با عراق کرد- تضعیف دولت مرکزی سپس تقویت و تسلیح تروریست های افراطی و بدنبال آن درگیر ساختن کشورهای منطقه از این فساد متعفنی که کشورهای مهد تمدن بوجود آورده اند تا از قِبَل آن ارتزاق کنند و بر دنیا آقایی کنند.
تیتر مقاله ادعائی نموده که در قاعده می بایستی نتیجه گیری آخر
در پایان آن باشد . “تقویت موقعیت جمهوری اسلامی”! پیروزی ،
تقویت ، برتری و…برای صاحب آن جدا از ماهیتش دارای باری
مثبت است . میشد اینگونه تیتر زد که “آمریکا با خروج خود از
افغانستان تقویت می گردد” زیرا این کشور از جنبه راهبردی
پس از تعویض سیستم در روسیه و خودکفایی در زمینه انرژی،
زمین گیر کردن ج.ا. در خاک خویش و پیمان ابراهیم با خیال
راحت می تواند نیروی خود را در برابر چین متمرکز نمایند . در
خلا وجود آمریکا، حکومت فاسد مرکزی حتی از بیم جان و مال
بادآورده خویش باید خود را باز سازی نماید .
اما ج.ا. …؟ اکثر رسانه های رژیم چه متمایل به استمرارطلبان
و چه دیگری، آمریکا را سرزنش می کنند که با خروج خویش
بی امنی را دامن زده و کمک به پیشروی طالبان نموده است.
اتفاقا بازنده این بازی ج.ا. بوده و نه تنها موقعیت وی تقویت
نشده بلکه تضعیف گشته است چرا ؟
۱ – آنها مجبورند تا که بخش بزرگی از نیرو های نظامی خویش
را در مرزهای این کشور متمرکز نمایند .
۲ – دیگر بلوچ های سنی مذهب ایرانی تنها نبوده بلکه دارای
پشتیبان حاکم و پشت جبهه مطمئن خواهند بود که به راحتی
می توانند هر لحظه پس از زدن ضربه در صورت لزوم به عقب
برگردند و یا مجروحین خویش ا در بیمارستان های افغانستان
مورد مداوا قرار دهند .
۳ – مواد مخدر را سپاه قدس در همکاری با مافیای شیعه لبنان
دیگر از بازار سیاه ، ارزان بدست نخواهد آورد . باید آنرا
از نماینده دولت این کشور با قیمت بالا تهیه نماید . بعید
هم نیست که طالبان سپاه را دور زده و خود مستقیم جنس را
به مافیا بفروشد . یک دست کمتر سود بیشتر .
۴ – ج.ا. از آنجا که هیچ پیوند ملی و تاریخی برای خود در
برخورد به همسایگان دور و نزدیک مانند تاجیکستان و ازیک ها
مانند زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک با آنها قائل نیست ، هیچ
مخرج مشترکی بجز اسلام به قول خودش با آنها ندارد . اما
مشکل این جا است که آنها نه شیعه بلکه سنی هستند . در
نتیجه این کشور ها و “روحانیون” آنها که نفوذی در بین مردم
دارند ترجیح می دهند تا به به سوی ترکیه و قطر و عربستان
بروند . شیعیان افغانستان عددی نبوده و نیستند و در ثانی
خشونت سنی های طالبان را ندارند . لذا بار محافظت از آنها
نیز برگردن ج.ا. خوهد بود .
۵ – سپاه فاطمیون متشکل از افغان ها با نفراتی معادل ۲۴۰۰۰
اکنون در این کشور هستند . بر طبق گزارش سرویس های
جاسوسی غربی هر یک حدود ۷۰۰ تا هزار دلار ماهی حقوق از
دولت ایران می گیرند .
۶ – دولت ایران در این کشور تنها بازیگر نیست . هند و پاکستان
با تجربه بیشتری در آنجا حضور دارند . هر نوع درگیری با
آنها به یک تخاصم محلی تبدیل میگردد.
۷ – رژیم نکبت امکان پول پاشی ندارد . طالبان خود بدنبال
همسری ثروت میگردد. آنها پشت در حجله ردیف هستند .
چین ، عربستان ، قطر ، امارات و….ج.ا. خواستگاری است که
فقط باید روی پنجاه درصد ( اگر دعوائی در حاکمیت نباشد)
خودش حساب باز کند و نه طرف مقابل .
۸ – وجود اقلیت بی خانمان و بی شناسنامه افغان در ایران
خود انبار باروتی است که در آینده ، امروز یا فردا منفجر
خواهد شد .
حال با این دلایل می بینیم که جمهوری نکبت باز هم با کارت
بارنده سرگرم گشته است . نه تنها موقعیت او بهتر نشده بلکه
به مراتب بد تر از همیشه گردیده است
.
بقدرت رسیدن طالبان در #افغانستان تهدید امنیتی برای منافع ایران و منطقه.
رژیمهای فاسد و دیکتاتوری #ایران، پاکستان، و قطر #طالبان را تغذیه و حمایت میکنند – تحریم اقتصادی هر سه دولت!
#مذهب عامل بدبختی ممالک ماست!
مرگ بر طالبان، چه کابل، چه تهران!
«با خروج نیروهای آمریکا و ائتلاف جهانی، سرنوشت افغانستان به روسیه، چین، پاکستان و جمهوری اسلامی سپرده میشود.»
چه خوب که ننوشته اید ایران و نوشته اید: «جمهوری اسلامی».
اگر آمریکا توانست با آن همه تلفات و هزینه مالی و سیاسی و جنگ وکشتار در خاورمیانه کاری از پیش ببرد، روسیه وچین هم خواهند توانست. ضمن اینکه شوروی ( و وارث اش روسیه) تجربه شکست سهمگین از ائتلاف آمریکا-اسلامگرایان در افغانستان را که آغاز فروپاشی اش بود،چشیده و از تروریسم و جهادیسم اسلامی ضربات سنگین خورده است، چین هم درگیر اسلامیستها و جهادیستهای ایغورستان و ترکستان است،
هدف آمریکا، صرفا فرو بردن بیشتر خاورمیانه و آسیای میانه و ترکستان در باتلاق اسلامگرایی و مهار توسعه طلبی چین و روسیه بترتیب در آسیای جنوب شرقی و دریای چین و اروپای شرقی و حتی مناطق قطبی ، و درگیر کردن آنها در سرزمینهای سوخته اسلامی است.
ژئواستراتژی آمریکا بر مبنای نظریات هارتلند heartland و ریملندrimland و صفحه شطرنج اوراسیا Eurasian grand chessboard توسط هالفورد مکیندر، نیکلاس اسپایکمن، آلفرد تایر ماهان و زبگنیو برژینسکی استوار گردیده و اسلامیسم ابزار اصلی و اسلامگرایان عوامل مهم در تحقق اهداف بلندمدت رژیم تروریست پرور و اسلام پناه آمریکا می باشند،
هدیه دیگر اروپا و امریکا به رژیم جنگ افروز دست نشانده جیمی کارتری ،، جمهوری تبهکار اخوندیسم ..
پس از حمله به عراق و بیرون کردن صدام حسین از صحنه قدرت سیاسی ،، انهم برای غارت منابع عظیم نفت عراق و اشفته نگاه داشتن منطقه در حالت جنگهای نیابتی ،،
دولت امریکا و انگلیس با کشاندن پای مزدور دست نشانده منطقه ای خود ،،
یعنی رژیم جمهوری اسلامی جیمی کارتری ، به داخل کشور عراق و برهم زدن سیاست داخلی عراق با جنگهای داخلی و فرقه ای ،،
توانستد تا به امروز پس از ۱۷سال با کمترین تلافات نظامی و بیشترین سود در فروش تسلیحات از رده خارج شده نظامی به عراق و کشورهای خلیج فارس ،،
برنده بزرگ غارت منطقه توسط مزدور خودشان جمهوری اسلامی جیمی کارتری باشند ،،
حال در این مقطعه زمانی و نزدیک شدن به ۵۰سال اولین جمهوری غارتگران در ایران و نقشه برپایی جمهوری دوم غارتگران در ایران ،،
باکشاندن نیروهای نیابتی اخوندی از سوریه و عراق به داخل افغانستان و هدایتشان بنام همکاری با طالیان ،،
نقشه اشفته کردن سرزمین های تاجیکستان و مرزهای افغانسان با چین و هند را دارند ،،
مردم افغانستان باید هوشیار باشید و نگذارید ،،
که مزدوران جمهوری اخوندی انگلیسی دو مرتبه سرزمین تان را به دوره سیاه رژیم طالبانی برگردانند ..