قطع برق در همه استانهای ایران روند زندگی مردم را مختل و فعالیت بخشهای مختلف اقتصاد کشور را فلج کرده است. قطع مکرر و طولانی برق جان بیماران نیازمند به مراقبتها ویژه در خانه و بیمارستان را به خطر انداخته و سبب خرابی دستگاهها و تجهیزات پزشکی در کلینیکها شده است.
تهدید امنیت غذایی یکی دیگر از خسارتهای جدی و بلندمدت قطع برق در ایران است. تولید و تأمین مواد غذایی در ایران سالهاست بدون قطع برق نیز با بحرانهای جدی روبروست و مقامات جمهوری اسلامی بیتفاوت به آینده هولناکی که با ناکارآمدی و یا اقدامات نادرست و خرابکارانهی آنها در کشور رقم میخورد، ابعاد فاجعهی تخریب را گسترش میدهند.
امنیت غذایی مردم یکی از محورهای مهم کشورداری برای همه زمامداران جهان در طول تاریخ تا امروز و آینده است! اما در ایران سالهاست که این امنیت نیز به یکی از قربانیان سیاستهای ناکارآمد جمهوری اسلامی تبدیل شده که نه تنها در میان کارشناسان نگرانیهای جدی ایجاد کرده، بلکه اکنون نیز امنیت غذایی بیشتر مردم را به خطر انداخته است.
«امنیت غذایی» به معنای دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی همه افراد جامعه، در تمام اوقات، به غذای کافی، ایمن و مغذی است و «امنیت تغذیه» به معنای دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی همه افراد در تمام اوقات، به غذای کافی، ایمن و مغذی با جذب و بهرهمندی مؤثر سلولی است.
به بیان دیگر، در ایرانِ امروز از یکسو امنیت غذایی کشور به خطر افتاده و از سوی دیگر آمارها نشان میدهند که تقاضای مواد غذایی در کشور ۳۵ درصد کاهش یافته و الگوی غذایی مردم بطور منفی تغییر کرده که سوءتغذیه فقط یکی از پیامدهای آن است. بسیاری از مردم به دلیل فقر مواد غذایی سودمند را از برنامه خود حذف کرده و با موادی چون نان خالی و ماکارونی و سیبزمینی شکم خود را سیر میکنند.
عملکرد نظام، هولناکتر از تغییرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی و بیتوجهی به تغییر الگوی کشاورزی و دامداری مطابق با محیط زیست، ایران را در آستانه فاجعه قرار داده است.
در شرایطی که ایران در دوران پهلوی مدیریت آب را با سدسازی کارشناسانه آغاز کرد اما ادامه برنامه درازمدت آبی کشور با انقلاب۵۷ متوقف ماند. ترکیه که همزمان با ایران سدسازی را آغاز کرده بود، در مراحل بعدی برنامه مدیریت آب بر اساس تغییرات اقلیمی را پیش برد و درست زمانی که تاج سدهای پیشتر ساخته شده را برای جلوگیری از خشکسالی و کمآبی خراب میکرد، در ایرانِ پس از جنگ با عراق، اکبر هاشمی رفسنجانی به اسم «دوران سازندگی» نقشههای چند دهه پیشتر دوران پهلوی را بیموقع و بهروز نشده به اجرا گذاشت و در پروژههای پولساز برای گروههای مافیایی وابسته به حکومت شروع به سدسازیهای بیرویه کرد.
این اقدام سرآغاز ویرانگری مسئولان جمهوری اسلامی در حوزه آبی ایران بود. این روند حالا استان خوزستان را که با وجود دو رود مهم کرخه و کارون که از پرآبترین استانهای ایران به شمار میرفتند با خشکسالی روبرو کرده است! زمینهای حاصلخیز استان خشک شده و مردم حتا برای تأمین آب آشامیدنی نیز با مشکل روبرو هستند.
در چنین وانفسایی، وزارت جهاد کشاورزی جمهوری اسلامی هم در اقداماتی عجیب اقتصاد کشاورزی را به نابودی کشانده است. این وزارتخانه الگوی کشت کاملا معکوس و اشتباه را به کشاورزان تحمیل کرده است. برای نمونه در سالهای گذشته کاشت هندوانه و خربزه را در حالی در کمآبترین استانهای کشور تشوی میکرده که این دو میوه برای رسیدن به مرحله برداشت آب بسیار زیاد لازم دارند! این وزارتخانه همچنین بدون برآورد نیاز کشور، کشاورزان را به سوی کاشت انبوه صیفیجات هدایت کرد بطوری که هزاران تُن محصول روی دست کشاورزان باد کرده و در عین حال به دلیل محدودیتهای تجاری ناشی از سیاست خارجی مخرب رژیم امکان صادرات آنها نیز وجود ندارد و کشاورزان مجبور به دور ریختن محصولات خود میشوند. وزارت جهاد کشاورزی اما نه مسئولیت میپذیرد و نه تغییر روش میدهد!
خرید تضمینی محصولات کشاورزی با قیمتهای ناچیز، دسته دسته کشاورزان را به مهاجرت به شهرها و روی آوردن به حاشیهنشینی و مشاغل کاذب هدایت کرده است. این روند موجب شده ایران برای تأمین گندم به عنوان قوت غالب مردم به شدت نیازمند واردات شود.
همراه با نابودی تولید داخلی، واردات مواد غذایی به عنوان یکی از عوامل افزایش قیمت، به پولسازترین منبع مافیاهای حکومتی تبدیل شده است. بطوری که وزارت جهاد کشاورزی بجای واردات کود و بذر با کیفیت مطلوب و تخصیص یارانه به کشاورزان برای تولید محصولات بهتر و با کیفیت بهتر، کانالهای رانت واردات محصولات کشاورزی و میوه برای پر کردن جیب خودیها از جمله محمد حسین بهشتی پدر داماد حسن روحانی ایجاد کرده است.
واردات نهادههای دامی به عنوان کالاهای اساسی نیز در سالهای گذشته در دست چند مافیای حکومتی بوده و وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت ارزهای دولتی زیادی را به این مافیاها اختصاص دادند اما هیچوقت عملکرد آنها را مورد پرسش قرار ندادند. گروههای مافیایی وابسته به حکومت نهادههای دامی را با ارز دولتی وارد کرده و با توزیع قطرهچکانی در بازار سبب کمبود نهادهها و افزایش قیمت آنها شدند. افزایش چندبرابری قیمت نهادهها دامی هزاران دامدار و مرغدار را طی دو سال گذشته ورشکسته کرده و حالا ایران نه تنها در زمینه تولید محصولات اساسی کشاورزی بلکه در رابطه با دامپروری و تولید پروتئین حیوانی نیز با مشکلات جدی روبروست.
به تازگی سازمان حفظ نباتات ایران اعلام کرده بروز و شیوع بیماری و آفات نوظهور به دلیل تغییرات اقلیمی، اقتصاد کشاورزی و دامداری و در نتیجه امنیت غذایی کشور را تهدید میکند.
مقامات جمهوری اسلامی در حالی با تأکید بر تغییر «شرایط اقلیمی» به فرافکنی درباره مشکلات زیرساختی و بنیادی اقتصاد کشاورزی میپردازند که دیگر کشورهای منطقه در شرایط مشابه اقلیمی برای حفظ امنیت غذایی چارهاندیشی کردهاند. آنها از جمله به کشت فراسرزمینی روی آورده و بری نمونه عربستان یک میلیون هکتار کشت محصولات کشاورزی در استرالیا و کانادا دارد اما جمهوری اسلامی هم به دلیل انزوای سیاسی هم ناکارآمدی ذاتی قادر به اقدام مؤثری در این زمینه نبوده است. این در حالیست که شرایط تحریم و موانع واردات ارز به کشور بهترین فرصت برای استفاده از امکانات کشت و کشاورزی در کشورهای دیگر در ازای تحویل نفت خام بود!
ویرانی مضاعف با ناتوانی در مدیریت منابع انرژی
در این میان مسائلی چون قطع سراسری و پی در پی برق نیز بخشهای مختلف اقتصادی از جمله صنعت، تولید و کشاورزی را با مشکلات جدی و تصاعدی روبرو کرده است.
کارشناسان توضیح میدهند که قطع چند ساعته برق در یک واحد مرغداری که از طریق هواساز تهویه واحد را انجام میدهد، میتواند ۴۰ تا ۵۰ درصد تلفات مرغها را به همراه داشته باشد. اتفاقی که در روزهای گذشته فقط در شهرستان تایباد سبب تلف شدن هشت هزار مرغ شد.
از سوی دیگر نخستین اثر قطع برق در حوزه کشاورزی، خاموشی پمپ چاههای آب و اختلال در روند آبیاری است. همچنین کشاورزان با توجه به ساعتبندی حقابه و امکان آبیاری محدود مزارع خود، به دلیل قطع برق و در نتیجه قطع شدن آب دچار اختلافات و درگیریهای محلی از جمله در استان خراسان رضوی شدهاند.
کارخانههای تولید مواد غذایی نیز مانند دیگر بخشهای صنعت کشور با قطع مداوم برق دچار کاهش شدید در سطح تولید و همچنین متحمل خسارت به دلیل از بین رفتن مواد اولیه شدهاند.
اینهمه در حالیست که ایران با یازده نوع شرایط اقلیمی در شرایطی قرار دارد که میتواند بهترین بهره را از انرژی باد و خورشید ببرد. اما مقامات جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته با سوزاندن فرصتها در این حوزه، تمام توجه خود و منابع کشور را روی انرژی آبی و هستهای متمرکز کردند. تأکید بر استفاده از انرژی آبی و سدسازیهای بیرویه سبب تحمیل خشکسالی و تضعیف اقتصاد کشاورزی در استانهای مختلف شده است. تلاش برای دستیابی به بمب اتمی با پنهان شدن پشت ادعای انرژی هستهای جهت مصارف صلحآمیز و تولید برق نیز سالهاست ملت و مملکت را با بحرانهای بینالمللی با پیامدهای ویرانگر داخلی روبرو کرده آنهم در حالی که تنها نیروگاه مدعی تولید برق در بوشهر هرگز به بهرهبرداری نرسید! اما میلیاردها دلار سرمایه کشور در «چاه ویل» انرژی هستهای و سدسازیهای پولساز برای وابستگان نظام ریخته شد!
مجموعهی این شرایط است که در سالهای اخیر مرتب مردم استانهای مختلف را به اعتراضات خیابانی میکشاند. شامگاه پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ نیز مردم خوزستان در اعتراض به بیآبی در بیش از ۱۰ نقطه این استان به خیابان ریختند. یکی از جوانان حاضر در این تظاهرات به کیهان لندن گفته است: «انگیزه این تظاهرات زنده ماندن است. در گرمای ۴۸ و ۵۰ درجه و در شرایط کرونا که مجبوریم حتا شبها برای حفظ جان در خانه بمانیم، آب و برق را قطع میکنند. کرونا هم بگیریم که میمیریم. واکسن هم که نیست. خب یکباره بگویند بمیرید! مسئول باغوحش هم با حیوانات این کار را نمیکند که حکومت با مردم ایران میکند. یک انسان در چنین بنبستی که حیات خود و خانوادهاش به خطر افتاده غیر از آمدن کف خیابان کاری میتواند بکند؟ یا باید تسلیم جمهوری اسلامی و مرگ شویم یا باید بایستیم. ما انتخاب کردیم بایستیم و از خودمان محافظت کنیم. این مردم که احتمالاً تعداد زیادی در اهواز و شهرستانها بازداشت هم شدند، مردم این کشورند، شهروند ایران هستند؛ داشتن آب و برق در سال ۱۴۰۰ خورشیدی خواسته عجیب و غریبی نیست! وقتی حکومت این امکانات ساده و حیاتی را از مردم دریغ میکند مردم میایستند تا آن را به خاک سیاه بنشانند!»
جمهوری اسلامی نه تنها زندگی چند نسل کنونی را با بیکاری و فقر و درماندگی تباه کرده بلکه با از بین بردن منابع و زیرساختهای کشور بدون نوسازی و جایگزینی آنها، نسلهای آینده را نیز از پیامدهای ویرانگر خود در امان نگذاشته است!
روشنک آسترکی
اکثریت طبقه الیت ایرانی، فروپاشی ایران در زمان ساسانیان و مسلمان شدن ایرانیان را به شکست نظامی یکی از دو ابر قدرت جهان آن دوران از جنگجویان صحرا نشین تقلیل می دهند!!
در حالیکه متوجه نیستند که مدتها پیش از حمله اعراب ، نظام امپراتوری ساسانیان بدلایل زیست محیطی، اقلیمی ، قحطی، بیماری طاعون و غیره دچار فروپاشی سیستمیک شده بود و حمله اعراب صرفا تیر خلاصی بود بر آن.
با این مقدمه، باید توجه شود که مشکلات کنونی ایران بسیار فراتر از وجود یک رژیم جنایتکار و تبهکار است. فروپاشی ایران مدتهاست که شروع شده و غیر قابل بازگشت است. البته سیاستهای تبهکارانه رژیم سرعت فروپاشی را افزایش داده است.
کتب بسیاری در مورد فروپاشی جوامع انسانی و ملل نگاشته شده اند که اغلب به درجات مختلف بر عوامل زیست محیطی، جغرافیایی، اقلیمی، ژنتیکی، فرهنگی و همچنین جهالت نخبگان اشاره می کنند.
دو نمونه از این کتب عباتند از:
Collapse: How Societies Choose to Fail or Succeed – Jared Diamond
Why Nations Fail: The Origins of Power, Prosperity, and Poverty- Daron Acemoglu and James Robinson.
اما در جدیدترین کتابی که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده: محقق می گوید فروپاشی اولا اجتناب ناپذیر است و ثانیا فرصتی است برای حذف عوامل منفی و تصیح خطاها و خود تنظیمی سیستماتیک و ایجاد یک پارادایم جدید برای آینده ایی بهتر.
نام کتاب:
Before the Collapse: A Guide to the Other Side of Growth- Ugo Bardi
البته، باید این امید باشد که در صورت سرنگونی رژیم بدست مردم قبل از دیر شدن، شاید بشود از سرعت فروپاشی کاست تا سرانجام از بروز فاجعه ایی عظیم جلوگیری شود
نماینده زاهدان: ۷۵ درصد سیستان و بلوچستانیها فقر غذایی دارند.
سیستان و بلوچستان: عکس سوءتغذیه کودکان
https://darbaremasahelemelli.wordpress.com/2018/05/28/mary-3201/
حقایقی انکار نکردنی و وحشتناک از اوضاع کشورما در عصر حکومت ملایان :
“جمهوری اسلامی نه تنها زندگی چند نسل کنونی را با بیکاری و فقر و درماندگی تباه کرده بلکه با از بین بردن منابع و زیرساختهای کشور بدون نوسازی و جایگزینی آنها، نسلهای آینده را نیز از پیامدهای ویرانگر خود در امان نگذاشته است!”
تنها پیشرفت حیرت انگیزدرایران اشغالی ملایان، برگزاری های پر طمطراق عزاداری های دولتی عاشورای حسینی است که شناسنامهٔ هویت و موجودیت فرقهٔ شیعه محسوب میشود. در دین اینها خدا پرستی به مرده پرستی تبدیل شده وهمهٔ نذر ونیازها ومراسم پرستش پیروانش به سوی زیارتگاه هائی سرازیر میشود که ادعا میکنند آنجا استخوانهای پوسیدهٔ عربهای شروری جا دارد که هزاروچهارصد سال پیش درجنگهای قبیله ای « حق علیه باطل» کشته شده وبدین جهت تبدیل به مقدسان (امامان) فرقهٔ شیعه گردیده اند.
هدف از ایجاد حکومت فاسد و دیکتاتوری مذهبی به نام کذایی جمهوری اسلامی که با نقشه ی کثیف دولتهای دمکرات امریکا و استثمار انگلیس و اروپاییها و همچنین حمایت مالی و فکری کشورهای عرب انجام شد اینست که کشور ایران در دراز مدت به طور کامل یا نابود شود یا تجزیه گردد و یا اگر چیزی هم از آن باقی ماند به حدی ضعیف و ناتوان باشد که عملا با یک کشور نابود شده فرق چندانی نداشته باشد زیرا سرعت پیشرفت و توسعه ی ایران در زمان شاه فقید به حدی چشمگیر بود که حسادت اشکار ونهان تمام کشورها از جمله همسایگان و دشمنان دوست نما ی ایران را برانگیخته بود. در حال حاضر وبعد از ۴۲ سال تسلط ارتجاع سرخ و سیاه بر کشورما بخوبی نتایج این نقشه های شوم و کثیف دیده میشود وتاثیرات مخرب ان که ای بسا حتی تا سالهای درازی بعد از برچیده شدن حکومت مذهبی در ایران دیده خواهد شد