روشنک آسترکی – خالد پیرزاده ورزشکار و فعال مشروطهخواه روز چهارشنبه ۲۳ تیرماه از قرنطینه زندان تهران بزرگ به مکانی نامعلوم منتقل شد. او از روز ۲۴ خردادماه ۱۴۰۰ به مرخصی درمانی فرستاده شد تا پس از آن بطور مشروط آزادشود. اما با تغییر نظر دادگاه ضمن نیمهتمام ماندن روند درمان مجبور شد روز ۱۶تیرماه به زندان بزرگ تهران (فشافویه) بازگردد.
خالد پیرزاده وزرشکار و فعال مدنی مشروطهخواه از جمله زندانیان سیاسی است که فشار زیادی را در سالهای زندان تحمل کرده و آسیبهای جدی جسمی دیده است. این فعال مشروطهخواه پنجم خردادماه ۹۸ توسط نیروهای امنیتی به شکل وحشیانه و با ضرب و جرح بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. پس از هفت ماه در بهمنماه ۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی» به ۵ سال حبس و به اتهام «توهین به رهبری» به ۲ سال حبس و در مجموع به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در خردادماه ۹۹ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران تأیید شد.
پیرزاده تا اول امرداد ۹۹ در زندان اوین محبوس بود و در این تاریخ به زندان تهران بزرگ (فشافویه) منتقل شد. شکنجههای جسمی شدید در دوران بازجویی آسیبهایی به این ورزشکار وارد کرد که سبب شکستگی کامل زانو، دو مهره کمر و آسیبدیدگی پنج مهره دیگر کمر و بیماری قلبی وی شده است. خالد پیرزاده در امرداد ۹۹ چند روز پس از انتقال به زندان فشافویه برای درمان زانو تحت عمل جراحی قرار گرفت اما ادامه درمان او با جلسات فیزیوتراپی نیمهتمام ماند.
خالد پیرزاده که بیش از دو سال ممنوع از ملاقات و مرخصی بود از دهم خرداد ۱۴۰۰ اعتصاب غذا کرد و دو هفته بعد و چند روز پیش از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به مرخصی درمانی که پس از آن بطور مشروط آزاد شود فرستاده شد و در نتیجه به اعتصاب غذای خود پایان داد.
خالد پیرزاده در یادداشتی که همزمان با آغاز اعتصاب غذای خود منتشر کرد نوشته بود «تا کنون ۲۵ ماه است که در شرایط بد جسمی و روحی روانی در زندان هستم، بدون ملاقات و مرخصی. اما هماکنون همسرم به بیماری کرونا مبتلا شده و اصلا شرایط مناسبی ندارد علاوه بر اینکه خودش پرستاری ندارد که از او مراقبت کند دختر خردسالم هم باید به اجبار از مادرش دور بماند که شاید از ابتلا به کرونا مصون بماند. رنج و دوری پدر از یکسو و اکنون از دست دادن آغوش مهر مادری بر دردهای دختر کوچکم اضافه شده است. براستی با این درد چه باید کرد.»
این ورزشکار یکبار پیشتر و در اسفندماه ۹۹ نیز با دوختن لبهایش در زندان اعتصاب غذا کرده بود اما در تاریخ ۱۸ اسفندماه ۹۹ پس از امضای برگههای مربوط به درخواست آزادی مشروط توسط مسئولان زندان و وعده مقامات زندان درباره رسیدگی به خواستههایش به اعتصاب خود پایان داد. اما در پی بیتوجهی مسئولان زندان برای بررسی درخواست، او بار دیگر از ۲۳ اسفندماه ۹۹ اعتصاب غذا کرد ولی بار دیگر با قول و وعدهی مأموران قضایی و امنیتی پرونده درباره موافقت با درخواست مرخصی در تاریخ ۱۰ فروردین به اعتصاب غذا پایان داد.
این زندانی سیاسی هرچند به مرخصی درمانی که میبایست به آزادی مشروط وی بیانجامد فرستاده شد اما پس از گذشت چند روز فشار مقامات قضایی و امنیتی به وی و وثیقهگذارانش آغاز شد تا او را دوباره به زندان بازگردانند.
خالد پیرزاده در حالی ۱۶ تیرماه مجبور شد خودش را به زندان فشافویه معرفی کند که ده روز بعد علی شریفزاده وکیل خالد پیرزاده با انتشار توئیتی اعلام کرد «خالد پیرزاده ساعت ۶ صبح ۲۳ تیرماه بدون اطلاع قبلی از قرنطینه زندان تهران بزرگ به مکان نامعلومی منتقل شده است. با توجه به بیماری موکلم، مسئولیت سلامتی ایشان با سازمان زندانها میباشد.»
#خالد_پیرزاده ، ۶ صبح ۲۳ تیرماه بدون اطلاع قبلی از قرنطینه زندان تهران بزرگ به مکان نامعلومی منتقل شده است با توجه به بیماری موکلم ، مسئولیت سلامتی ایشان با سازمان زندانها می باشد .
— علی شریف زاده اردکانی (@Al_Sharifzadeh) July 16, 2021
خالد پیرزاده پیش از بازگشت به زندان در گفتگو با کیهان لندن توضیح داد با وجود اینکه به او وعده داده بودند مرخصی درمانی او منتهی به آزادی مشروط خواهد شد اما با گذشت ۲۰ روز از مرخصی دادگاه اعلام کرد او باید به زندان بازگردد و ۱۰ روز نیز غیبت با مجازات شلاق برای او محاسبه شده است. همچنین دو کفیل خالد پیرزاده که برای اعزام به مرخصی او وثیقه گذاشته بودند به شدت از سوی نهادهای قضایی زیر فشار قرار گرفتند تا خالد پیرزاده مجبور شود به زندان بازگردد.
اینهمه در حالیست که سه هفته زمان اندکی برای پیشبرد مراحل درمان این زندانی سیاسی بوده و اکنون در صورتی به زندان بازگشته و باید مجازات شلاق را متحمل شود که خودش پیش از بازگشت به زندان معتقد بود «مرخصی درمانیِ منجر به آزادیِ» او فقط یک اقدام تبلیغاتی بوده است.
او به کیهان لندن توضیح داده که «در بحبوحه انتخابات به من گفتند برو دنبال زندگیات» و «حتا پیش از آزادی مأموران سازمان اطلاعات سپاه آمدند زندان با من صحبت کردند گفتند نباید بعد از آزادی صحبت کنی؛ من هم به آنها گفتم من یک کنشگر مدنی هستم و صحبت میکنم؛ اگر نقدی دارم مطرح میکنم. مگر آزادی بیان نداریم؟ آنها گفتند که «آزادی پس از بیان هم داریم» و من به مأموران گفتم باشه، من میروم بیرون و ثابت میشود که «آزادی پس از بیان» هم نداریم!»
خالد پیرزاده پیش از بازگشت به زندان همچنین از پروندهسازی جدید علیه خودش خبر داد و نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کرد. او گفت اتهاماتی چون «تشویش اذهان عمومی»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به امام راحل» به او زدهاند.
این فعال مشروطهخواه که به همکاری با شبکه «فرشگرد» و شعارنویسی نیز متهم شده، تأکید کرده است اقداماتی که او انجام داده همگی به عنوان یک کنش مدنی و در چهارچوب قوانین حقوق بشری قابل ارزیابی بوده و کاری نکرده که بابت آن بخواهد «مجرم» شناخته شود.
این ورزشکار در ادامهی گفتگو با کیهان لندن روایت تکاندهندهای از شکنجههای جسمی و روحی که در زندان دیده بیان کرد: «دو بار طناب دار گردنم انداختند. حکم وحشت اعدام! در بازجوییهای روزهای اول چون ورزشکار بودم، بدن قوی و روی فرم و ۱۲۷ کیلو وزن داشتم و دور بازوی من ۵۳ سانتیمتر بود. اینها از حرصی که داشتند به من رحم نکردند و مرا تا حد مرگ شکنجه میکردند. دستهای مرا میگذاشتند لای در فلزی اتاق بازجویی و در را بهم میکوبیدند! در دوران بازجویی دو نفر از بغل سوار زانوی من شدند؛ زیر زانوم خالی بود. زانوم شکست و از جایش در آمد! رباط صلیبی و ایسیای و پیسیال پایم پاره شد و اینقدر وضعیت حادی پیش آمد که در بیمارستان آرمان تحت عمل جراحی قرار گرفتم. الان یکسال از عمل جراحیام گذشته اما هنوز خوب نشدهام و هنوز که هنوزه مجبورم با عصا راه بروم.»
این فعال مشروطهخواه همچنین توضیح داد «در طول بازجوییها ۹ مهره کمرم آسیب دید؛ دیسک ۳ مهره گردن و ۴ مهره بین دو کتف بیرون زده و ۲ مهره دنبالچه شکسته است که نیازمند به عمل جراحی فوریست. نخاع من به دلیل شکستگی مهرههای کمرم آسیب دیده و نیازمند تزریق نخاعی دارو هستم. آیا انسانیست که با این وضعیت اسفناک جسمی و روحی و روانی خودم را به زندان معرفی کنم؟! چون هیچ رسیدگی در زندان به من نمیشود. داروهای تاریخ مصرفگذشته، داروهای بیکیفیت و داروهایی که اصلاً مشخص نیست چه هستند را به من میدهند؛ این داروها را در بستهبندی فلهای میآورند زندان و اصلاً معلوم نیست چه داروهایی هستند!»
خالد پیرزاده در سخنانی تکاندهنده و هولناک تأکید کرده که خودش دو بار در دوران بازجویی تهدید به تجاوز شده است! همسرش و حتا دختر خردسالش را تهدید به تجاوز کردند! او میگوید: «حتا به دختر کوچک من رحم نکردند و تهدید کردند به او تجاوز میکنند!»
او همچنین گفته همه این شکنجهها با هدف گرفتن اعترافاتِ اجباری بوده است. وی میافزاید «این حکومت عدل علی که میگویند اینست؟ کرامت انسانی که میگویند اینست؟ آزادی بیانی که میگویند اینست؟ دموکراسیای که میگویند اینست؟ که این بلاها را سر من به عنوان فعال مدنی که هیچ جرمی انجام نداده بیاورند؟! من هنوز که هنوزه کابوس میبینم.»
خالد پیرزاده در این گفتگو که پیش از بازگشت به زندان انجام داده تأکید کرد «الان هم که میخواهم برگردم زندان معلوم نیست میخواهند چه بلایی سر من بیاورند. من میدانم اخلاق اینها چطوریست. الان گفتهاند بگذار بیاوریمش داخل زندان، بعد با او تسویه حساب میکنیم! حالا مرا میبرند انفرادی، مرا مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار میدهند. من در زندان اوین و بعد از عمل جراحی با اینکه روی ویلچر بودم مورد ضرب و جرح مأموران قرار گرفتم؛ عصا زیر بغلم بود که مورد ضرب و جرح قرار گرفتم. در زندان تهران بزرگ هم با اینکه یک ماه از عمل جراحیام گذشته بود و هنوز بخیهها را نکشیده بودند، یک نگهبان به اسم ایرج شاملی مرا مورد ضرب و جرح قرار داد. او عصا را از زیر بغل من بیرون کشید و با همان عصا مرا مورد ضرب و جرح قرار داد. به من فحاشی ناموسی کرد. به همسرم، حتا به مادرم که فوت شده توهین کرد. در بازجویی هم همین فحاشیها را میکردند. به آنها گفتم به مادرم توهین نکنید فوت کرده؛ میگفتند از گور بیرون میکشیمش و کفنش را در میآوریم و فلان فلانش میکنیم.»
او یکی دیگر از جنبههای شکنجه در زندان را محروم کردن از حق ملاقات و مرخصی عنوان کرده و گفته است «من ۲۵ ماه بدون ملاقات و مرخصی بودم؛ کجای قانون نوشته که یک زندانی ۲۵ ماه از حق مرخصی و حتا ملاقات محروم باشد؟ اینها همه قانونهای نانوشتهای است که درباره زندانیان اجرا میشود. دستگاه قضایی ما هیچ استقلالی ندارد و در عمل نهادهای امنیتی هستند که به آنها میگویند چه بنویسید و چه کاری انجام دهید. میگویند شکنجه بدهید، و مأموران زندان شکنجه میدهند.»
به گفته این زندانی سیاسی، حسین فریدون برادر حسن روحانی که به جرم فساد اقتصادی مدتی در زندان بود بهترین زندگی را در زندان داشت. محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران نیز که به جرم قتل شش سال و نیم حکم زندان داشته، دو بار به مرخصی طولانی رفت بطوری که زندانیان به او «زندانی توریست» میگفتند.
خالد پیرزاده در ادامهی گفتگو با کیهان لندن افزوده «آقای رئیسی که میگوید همیشه در قوه قضاییه حامی عدالت و حقوق بشر بوده، یکبار آمد ببیند در زندان چه بلایی سر من آوردند؟ بطوریکه من ورزشکار خودم را خراب میکردم؟! کجا بود که ببیند شش نفر من ورزشکار را حمام میکردند؟ کجا بود که ببیند آنهمه فحاشی به مادر درگذشتهی من شد؟ کجا بود که دو بار طناب دار انداختند گردن من و مراسم اعدام وحشت اجرا کردند؟ دموکراسی اسلامی همین است؟ همه حکومتداری این نظام با توسل به قوه قهریه است. فقط با زور چماق است. مطلقا انتقادپذیر نیستند. من یک ورزشکار کشورم هستم؛ چرا باید حال و روز من اینطور باشد؟»
خالد پیرزاده یکی از چندین زندانی سیاسی در ایران است که حتا پس از بازجویی و محاکمه و در حالی که «بطور قانونی» فقط باید دوران حبس را بگذارنند با آزارها و شکنجههای مختلف از سوی بازجوها، نهادهای امنیتی و قوه قضاییه روبرو هستند. اکنون طبق تازهترین اعلام وکیلاش در ۲۵ تیرماه هیچ خبری از وضعیت این زندانی در دست نیست.
خالد پیرزاده قهرمان و مربی پرورش اندام است. وی در مسابقات بدنسازی و تناسباندام سال ۲۰۱۸ در سنگاپور مقام سوم را در «رده سی» به دست آورد.
خامنه ای و عمله های خامنه ای اگر خدایی باشه یا نباشه آرزو دارم تک تک تون به زجر و شکنجه برسین. آرزوی مرگ برای خودتون و عزیزتون بکنین ولی نتونین بمیرین. مرگ بر خامنه ای. مرگ بر روحانی. مرگ بر رئیسی. مرگ بر جمهوری اسلامی تف تو روح خمینی. مرگ بر همتون
طشت دروغین حقوق بشر ومبارزه مدنی جوامع غربی مدعی دموکراسی
از بام دروغین دفاع از دموکراسی به زمین افتاد ..
شرم و ننگ بر دولت جوبایدن عمله کارتریسم باد .. برای ادامه غارت ایران ..
درحالی که با اسناد و مدارک بیشمار ,, ازادی خواهان ایرانی ۴۳ سال شب و روز زیر شکنجه و حبس و اعدام در زندانها و ,, کشتار خیابانی توسط رژیم جمهوری اشغالگران غاصب جیمی کارتری میباشند ..
شرم و ننگ بر مافیای سیاسی اتحادیه پولشویی اروپا ..
برای مماشات با رژیم جمهوری جیمی کارتری و حمایت از رژیم تروریست اخوندیسم جهت ادامه غارت ایران ..
در حالی که (( مردم بی گناه )) و زنان و کودکان و جوانان و پیران ، منطقه خلیج فارس ایران و افغانستان و عراق و سوریه و یمن ،،
توسط برپایی رژیم – جمهوری اسلامی نوفل لوشاتویی – برای جنگ افروزی کنترل شده ۴۳ سال رنگ ارامش و ازادی را نمیبنند ..
لعنت عالم و ادم و خدای هردو جهان یهوه صبایوت ،، برانگلیس ملعون باد ..
مسبب برپایی – سیستم جمهوری غارتگران ارتجاع سرخ و سیاه – در ایران سرزمین کورش کبیر ..
تا اینکه با دسیسه شورش ۵۷ توانستند ،،
( حکومت ملی شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ) حافظ * منافع ملی ایرانیان * را از صحنه قدرت سیاسی برکنار کنند ..
انهم ، توسط شورشیان و دزدان ملی مذهبی وطن فروش و با پشتیبانی دروغ پراکنی ,, ,, –
بنگاه شایع پراکنی – بی بی سی – منفور ،،
برای انکه بتوانند گاز و نفت ایران و خلیج فارس گنج عظیم جهان متعلق به ایرانیان را در نبود حکومت ملی شاهنشاهی .. شب و روز غارت بکنند ..
زنده باد ازادی و برقراز باد امنیت و شادی رفاه و شاهنشاهی حافظ منافع ملی ایرانیان ..
پاینده و جاوید باد ایران ،، ,, ,, تنها شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله جهان ،،
سرزمین کورش کبیر .. .. .. تنها ستاره درخشان عالم سیاست جهان ..
رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد ..
دقیقاً حکومت اسلامی مدینه انبی همین است که می بینیم. ری شهری در دوران طلایی امام مقاله ای در روزنامه کیهان راجع به حکومت عدل علی! مقاله نوشته بود و تأکید کرده بود که درآمد سالیانه او بیش از ۳۰۰٬۰۰۰ درهم بوده است! این مقاله را اوایل دهه ۶۰ نوشته بود و خودم دیدم و خواندم.
این ها نه فقط از سال ۵۷ و نه فقط از دوران صفویه که از همان دوران عمر همه چیزِ همه را می خواستند و می خواهند.
شاید می بایست ما هم ببینیم تا مثل بیشترِ بزرگان فامیل که قبل از ۵۷ خوب می دیدند و می فهمیدند ولی من نمی فهمیدم!