به نام خداوند جان و خرد
ایران سرافراز ما امروز در غمناکترین سرشت تاریخی خود قرار گرفته است. چه کسی گمان میکرد که پس از سرکوبهای سیاسی، اجتماعی، عقیدتی، قومیتی، مذهبی اینبار نوبت به سرکوب مردم بیپناه تشنه رسیده باشد. تشنگان خوزستان این روزها فریاد و فغان بلند کردند تا گوش ناشنوای حاکمان مسئولیتگریز نامتعهد را انذاری دوباره دهند که چگونه پرآبترین استان ایران و خاورمیانه امروز چنین عطشان و تشنه پی جرعهای آب، از سمت حکومت، گلولههای سرکوب را بر شقیقه خویش به تماشا مینشیند.
جایی برای فرو کردن دشنه بر پیکر ایران نمانده است!
زخمها فرصت التیام ندارند و هر دم از این پیکر نیمه جان، زخمی تازه سر باز میزند. اگر تا دیروز در سیستان و بلوچستان و کردستان سوختبران و کولبران برای به دست آوردن یک تکه نان با گلولههای حکومتگران در خون خود میغلتیدند، اینبار مردم بیدفاع خوزستان و کشاورزان اصفهان از فرط تشنگی و بیآبی فریاد برآوردهاند و در این روزهای خونین، خوزستانی که هشت سال مردانه در مقابل حکومت بعث عراق مقاومت کرد اینبار پاسخ خود را با گلوله و باتون دریافت میکند.
اگر تا دیروز صدای آزادیخواهی و مطالبهگری ملت ایران را با بهانههای واهی، همچون سوء استفاده و تحریک معاندین، استکبار و… سرکوب میگردید، امروز مردم برای حیات مبارزه میکنند و آب میخواهند. حکومتگران همواره در صدد بر آمدهاند که اعتراضات به حق مردم را به تحرکات بیگانه نسبت دهند اما گستردگی و روزافزونی این اعتراضات به ویژه در مطالبه آب و سرکوب عریان آن توسط حکومت، نشان داد که سرکوب معترضان رویه و راهکاری نزد حاکمان برای بقا محسوب میشود. اما تجربه بشری نشان داده است که هیچ حکومتی با توسل به ابزار خشونت و در تقابل با ملت خود هرگز به بقا دست نیافته است. سیاستهای مبتنی بر جهل و خرافه سبب شده سرزمینی با ۹ برابر برخورداری از میانگین جهانی مواهب زیر زمینی و سرزمینی، امروز لبانش از بیآبی ترک بردارد و این خوان گسترده، ساکنانش را از مهر وجود خود دریغ بدارد!
توجهات افراطی حاکمیت به خارج از مرزها سبب شده است که تمام ذخایر و پتانسیلهای موجود از بین رفته و هر روز صدای شکستن استخوانهای این پیکر زجردیده گوش فلک را کر کند.
تنها در سایهی بیتدبیری و جهل حاکمان ایران است که حاصلخیزترین و پرآبترین استانهای کشور از جمله خوزستان بیابان شود و گرد و خاک، نفس مردمان آنجا را بند آورد.
مصوبات عالیترین نهاد کشور که سرمایهگذاری در خوزستان، کردستان و دیگر نقاط ایران را به بهانهی وقوع جنگی دیگر و هدر رفت آن، منع کرده، با کدامین معیار علمی و عقلی اجازه میدهد، میلیاردها دلار از سرمایههای ملی، در خارج از مرزها به باد هوا سپرده و پودر شوند؟!
جباریت در مقابل شهروندان راه نجات مستبدان نبوده و نخواهد بود.
مسئولان بدانند که مردم ایران بارها تئوری «النصر بالرعب» را خنثی کردهاند و باز هم خواهند کرد، چرا که نشان دادهاند تسلیم ستمها، زورگوییها و کشت و کشتارها نخواهند شد.توطئههای سازمانیافته با هزینههای میلیاردی برای متفرق کردن مردم، ایجاد فاصلهها و شکاف عمیق طبقاتی ساختگی، بیاولویت نشان دادن نیازهای اساسی مردم از طریق نهادها و پروپاگاندهای حکومتی، اعتراضستیزی مدام حاکمان و توطئه نامیدن هر اعتراضی، نه تنها نتوانسته پیوندهای ستمدیدگان را بگسلاند، بلکه هر روز اتحاد و همدلی ستمدیدگان و بهستوهآمدگان را بیش از پیش هموارتر ساخته است. اکنون در سراسر ایران فریادهای «کولبران و سوختبران را نکشید» بلند شده است و در جای جای کشور صدای حمایت از مردم ستمدیدهی خوزستان بر بام افلاک قدم گشاده است و همهی اینها خود مؤید این ادعاست که حقطلبی و حقخواهی و مطالبهگری نه تعطیلبردار است و نه با سرکوب خاموش شدنی است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن کشتار بیرحمانهی مردم بیدفاع خوزستان، خواهان پایان دادن به این خشونت عریان بوده و از مسئولان مربوطه میخواهد یکبار و برای همیشه جلوی این جنایات گرفته شود.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
۱۴۰۰/۴/۲۹
فقط تنها و اکتفا کردن به بیانیه صادر کردن فرار از مسولیت و بی عملی ,,
و موجب رضایت اشغالگران و مسولین جمهوری غارتگران غاصب ایران میباشد ..
بس کنید .. دیگر بیانه صادر کردن بس است ..
اولویت پیوستن به زنان و مردان و جوانان و همه مردم در کف خیابانها میباشد ،،
اول نجات و ازاد سازی ایران از یوغ و اسارت و اشغال غارتگران جمهوری
دزدان جیمی کارتری میباشد ..
و انوقت پس از بازگشت حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی حافظ منافع ملی به ایران سرزمین کورش کبیر ..
همه اقشار و اصناف میتوانند در سایه و رهبری یک حکومت ملی ایرانی ,, ,, ,,
خواسته های به حق صنفی را با اطمینان و بدونه ترس ,, با صدور بیانیه اعلام بکنند ..
وگرنه در ایامی که خانه و کشور ما در چنگال و اشغالگران جمهوری غارتگران ارتجاع سرخ و سیاه انگلیسی روسی میباشد ،،
فقط تنها و اکتفا کردن به بیانیه صادر کردن ,, فرار از مسولیت و بی عملی و موجب رضایت اشغالگران و مسولین جمهوری غارتگران غاصب ایران میباشد ..
و تا کنون ۴۳ سال ،، نتیجه فقط و فقط بیانیه صادرکردن بجز این نبوده ..
رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد .. رضا شاه روحت شاد ..