آنچه که این روزها در خوزستان میگذرد دهههاست که هشدار وقوع آن را از زبان کارشناسان و فعالان دلسوز محیط زیست شنیده بودیم. استانی ثروتمند که بیشترین بودجهی کشور را تأمین میکند اما در فقر میسوزد، در غبار نفس نمیکشد و در بیآبی، مردم و زمین و حیوانات تشنهکامند.
طرحهای عمرانی خوزستان سالهاست که متوقف شدهاند و جریان قوی آب رودخانههای آن نیز با طرحهای غیر کارشناسی مانند بستن سدهای متعدد و بیرویه و استفاده از طرحهای آبرسانی به منظور توسعهی صنعتی و نه برای شُرب مردم منطقه و برخوردهای ناسیونالیستی با مسئلهی آب و انتقال آن به مناطق تحت حوزهی این یا آن نماینده با صرف هزینههای فراوان و خارج کردن مسئلهی آب از شکل زیست محیطی طبیعی آن برای مطامع شخصی یا فرقهای سرداران سازندگی!!! و دولت بهار!!! و… همه و همه دهان خوزستان را خشک کردهاند.
آنانی که توان مهاجرت داشتند، کوچ کردند و خانوادههای کم درآمد یا دلبسته به خاک، از سر اجبار ماندهاند و بهناچار با مشکلات محیط زیستی طاقتفرسا همچون ریزگردها و توفانهای شدید گرد و غبار، سیلهای سهمگین و گرمای شدید همیشگی و اخیرا ناشی از گرمتر شدن زمین ماندند و زندگی!!! کردهاند.
اما تحمل این مسائل در کنار تورم سرسامآور و شیوع شدید کرونا و در کنار مشاهدهی بیعملی و بیاعتنایی مسئولانی که در پی چپاول هر نوعی از منابع طبیعی، بازی با بورس و دلار، فروش آب و خاک به دیگر کشورها و دلمشغولِ در بند کردن فعالان و… بودهاند، خوزستان بدل به مخروبهای شده که روح و روان خوزستانیها را بسیار آزرده و فرسوده کرده است.
نبود آب و برق اخیر به مثابهی جرقهای آتش خشم فرو خوردهی همهی سالهای سیاهی و تباهی را عیان کرده و تظاهرات و اعتراضات گستردهای آغاز شده اما پاسخ فقط سرکوب و خشونت بوده است.
اتحاد بازنشستگان ضمن محکوم کردن کشتار مردم بیدفاع، همدردی خود را با خانوادههای داغدار جانباختگان خوزستان اعلام داشته و خواستار توقف سرکوب این اعتراضات و توجه بنیادین به مشکلات مردم زجر کشیده و محروم این استان است.
اتحاد بازنشستگان ایران
۱۴۰۰/۴/۳۰