اعتراضها و اعتصابها در ایران ادامه دارند، سرکوب هم ادامه دارد. جمهوری اسلامی اعتراضها و اعتصابهای اخیر را خطری جدی برای بقای خود میداند و سرکوب را تنها راه برای افزودن چند صباحی به عمر این نظام میداند که دیگر نمیتواند ادعا کند از حمایت داخلی برخوردار است.
عدم شرکت وسیع مردم در انتخابات نمایشی خرداد، حتا اگر آمار رسمی را نیز بپذیریم، همان آماری که به گفته نظام حکایت از مشارکت زیر ۵۰ درصدی در کشور، بیش از ۱۴ درصد آرای باطل شده یا مراجعه یک تهرانی از هر ۵ نفر به حوزههای رایگیری دارند خود گویای مخالفت گسترده مردم با نظامی هستند که شهروندانش برای بیآبی یا بیبرقی هم بلافاصله شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر میدهند. البته آمار مبتنی بر گزارشهای میدانی صحبت از شرکت زیر ۲۰ درصدی در سراسر کشور میکنند.
اعتراضهای نافی ثبات
نارضایی گسترده اقشار مختلف مردم را در یکسال گذشته با برگزاری روزانه اعتصابها و اعتراضها در شهرهای مختلف شاهد بودیم. اعتصاب کارگران پیمانی در بیش از یکصد شرکت فعال در صنعت نفت و پتروشیمی همچنان ادامه دارد و کارگران نیشکر هفتتپه نیز به آن پیوستهاند. تازهترین حرکت اعتراضی که به بهانه بیآبی از حمیدیه در خوزستان آغاز شد، و هنوز هم ادامه دارد، سریع به دیگر شهرهای این استان و سپس به استانهای دیگر گسترش یافت. تمام تلاشهای نظام و هوادارانش در خارج از کشور برای بیاعتبار ساختن این اعتراضات مردمی بینتیجه ماند. مردم عرب خوزستان با خواست جدایی از ایران قدم به خیابان نگذاشتند که رژیم بتواند به آنها انگ تجزیهطلبی بزند. هزاران نفری که از دوهفته پیش در چهارگوشه کشور به خیابان آمدند، برخلاف آنچه مقامات جمهوری اسلامی میگویند اغتشاشگر نیستند. این مردم، چنانکه برخی از توجیهگران نظام در خارج ادعا میکنند نه اسلحهای دارند و نه در یک کشور خارجی دوره دیدهاند.
برای مخالفت با این نظام اصولا احتیاجی به «توطئه»های بینالمللی و دخالت قدرتهای جهانی و منطقهای نیست. شرایط زندگی روزمره در جمهوری اسلامی برای برداشتن پرچم مخالفت با این نظام کافیست. برعکس، این نظام اگر تا کنون توانسته است در قدرت باقی بماند دقیقا به خاطر حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم از سوی کشورهای خارجی چه شرقی و چه غربی است! سرکوب شدید اعتراضات این روزها آنطور که سازمان عفو بینالمللل اعلام کرده است حتا با استفاده از سلاحهای جنگی، با هدف خاموش ساختن صداهایی صورت میگیرد که در صورت بلندتر شدن میتوانند ادعای علی خامنهای و شرکایش را در رابطه با ثبات نظام نفی کنند.
جمهوری اسلامی سالهاست که در محافل بینالمللی خود را نظامی با ثبات معرفی میکند. در این راستا یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی برای متقاعد کردن مخاطبان خود ارائه میداد مشارکت بالای مردم در انتخابات نمایشی بود. کارت سوختهای که پس از رأیگیری اخیر دیگر نمیتواند در مذاکرات خود با کشورهای غربی روی میز قرار دهد. توانایی در عبور از بحرانهای ناشی از اعتراضهای مردمی چون دی ۹۶ و آبان ۹۸، یکی دیگر از استدلالهای نمایندگان جمهوری اسلامی بوده است. اما تکرار چنین بحرانهای گستردهای هر دو سال یکبار، که تنها با صدور احکام اعدام، شلیک در خیابانها، دستگیریهای فلهای و زندانهای درازمدت میتوان آنها را برای مدتی خاموش کرد، به روشنی نشان از بیثباتی مزمن دارند. شاید نظام با سرکوب، قتل و زندان بتواند برای مدتی روی آتش نارضایی خاکستر بپاشد، ولی این آتش پس از چندی دوباره شعلهور خواهد شد. با این شعلههای قیام و طغیان، جمهوری اسلامی به سختی خواهد توانست مخاطبان را متقاعد سازد که هنوز قادر به عبور از این بحرانهاست و سکان حکومت را سفت و سخت در دست دارد.
رویای غربی احیای برجام
در این میان، دلیل کمرنگ و نامناسب بودن واکنش کشورهای غربی به آنچه در ایران در این روزها اتفاق میافتد، و علت تاخیر در محکومیت سرکوب و تیراندازی به تظاهرکنندگان را باید در امید واهی این کشورها به احیای برجام یا توافق هستهای سال ۲۰۱۵ دانست که با خروج آمریکا در سال ۲۰۱۸ به کما رفت. کشورهای اروپایی عضو برجام (بریتانیا، فرانسه و آلمان) و آمریکای جو بایدن که مصمم به بازگشت به این توافق هستهای است، هنوز امید دارند که میتوان با مذاکره و سکوت در مقابل جنایات این حکومت، جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی از برنامههای هستهای کنند. امیدی که پس از شکست ۶ دوره مذاکره در وین روز به روز کمرنگتر میشود.
سخنرانی اخیر علی خامنهای در آخرین دیدار با دولت حسن روحانی، این نظریه را تقویت می کند که حداقل در مرحله کنونی جمهوری اسلامی قصد ندارد به توافق جدیدی با کشورهای غربی دست پیدا کند. برخی از شرایطی که نمایندگان جمهوری اسلامی در مذاکرات وین روی میز قرار دادهاند نمیتوانند مورد قبول ایالات متحده آمریکا قرار گیرند. تعهد کاخ سفید به اینکه آمریکا نتواند با تغییر رئیس جمهور بار دیگر از برجام خارج شود، یکی از خواستهای جمهوری اسلامی است که از نظر قوانین ایالات متحده امکانپذیر نیست. خارج ساختن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی نیز تا زمانی که سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی تغییرات بنیادی پیدا نکند، خواستی است که مشکل به نظر میآید آمریکا بتواند در شرایط کنونی بپذیرد.
ابراهیم رئیسی جمهوری اسلامی را منزویتر خواهد ساخت
هرچه بیثباتی این نظام مشهودتر شود، انزوای نظام در سطح جهانی گستردهتر خواهد بود. ادامه خیزشهای مردمی سراسری در این راستا از اهمیت بسیاری برخوردارند. البته عوامل دیگری چون برگزاری دادگاه حمید نوری در سوئد نیز میتوانند به تشدید انزوای نظام در خارج از مرزها بیانجامند. حمید نوری ۱۰ اوت ۲۰۲۱ (۱۹ امرداد ۱۴۰۰) قرار است در دادگاهی در استکهلم در جایگاه متهم قرار گیرد. در دادخواست دادستانی استکهلم اتهامات وارده به حمید نوری که در تابستان ۶۷ به عنوان دادیار زندان گوهردشت با ابراهیم رئیسی (یکی از ۴ عضو «هیأت مرگ») همکاری داشته است، قتل و نقض قوانین بینالمللی و جنایت جنگی ذکر شده است. اگر این اتهامات در جریان این دادگاه که احتمالا تا بهار سال آینده میلادی ادامه پیدا خواهد کرد اثبات شوند، حمید نوری حداقل ۲۰ سال در زندانهای سوئد خواهد بود.
رأی دادگاه حمید نوری تنها به دلیل محکومیت فردی که مرتکب جنایت جنگی شده است (اتهامی که دادستانی سوئد به او وارد کرده) حائز اهمیت نیست. حمید نوری «عاملی بود» که دستورات «آمرش» یعنی ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی را اجرا می کرد که اتفاقا در ماه اوت کار خود را آغاز میکند! اگر حمید نوری محکوم شود، در حقیقت دادگاه سوئد به صورت غیرمستقیم رأی به محکومیت جانشین حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری اسلامی صادر کرده است. آیا غرب میتواند با رئیس دولتی که اگرچه غیرمستقیم ولی به هر حال از سوی دادگاهی اروپایی متهم به جنایات جنگی شده بر سر میز مذاکره بنشیند، قرارداد امضا کند و دستان او را بفشارد؟ در این صورت رهبران دولتهای غربی چگونه رفتار خود را برای افکار عمومی کشورهای خود، و نه ما ایرانیها، توجیه خواهند کرد؟
احمد رأفت
کارگزاران این رژیم همگی جنایتکارند، از صدر تا ذیل!
خیانت به وطن!
عبدالستار دوشوکی بلوچ از چهره های سرشناس مخالف رژیم ساکن انگلستان در مقاله ای در؟کیهان لندن به مناسبت آغاز سال نو شمسی ۱۴۰۰ بیشترین امیدواری درخصوص برچیده شدن طومار رژیم سفاک را زیبا بیان کرد، او با با ذکر اعداد ۱۴۰۰, ۴۲ سال، ۱۹۴۲ پایان عمر رژیم را در باور ما حتمی کرده بود.
شهبانو فرح پهلوی طی این چهل و دو سال هیچوقت باندازاه امسال فعال نبود، البته هرسال نو تبریک و اظهار آرزوی خوب و موفقیت میکرد، ولی امسال در چند نوبت اظهاراتی مثبت و امیدوار کننده بیان کرده است، همینطور فعایتهای رضا پهلوی امسال نسبت به سالهای قبل فزونی داشته است.
به صحته ریاست جمهوری آمدن آیت الله اعدام و مواجه با بی اقبالی عجیب ازسوی رای دهندگان، و پخش نامش بهمراه کلمه “اعدام” در رسانه ها و تلویزیونهای غرب در راستای همین نوید امیدبخش بوده است.
بلافاصاصله بروز اعتصابات کارگران نفت و بعدش بروز اعتراضات درمسطح کشور مهر تائید بر امید های نوید بخش شد.
اتفاقی که در میان ایرانیان افتاده است ( چه داخل و چه خارج) فروپاشی اسلام بود .فروپاشی اسلام خیلی پیش تر از فروپاشی نظام رخ داده است و خوشبختانه ایران دچار فروپاشی نشده و نخواهد شد ، به دلیل ادامه ی حضور پادشاهان پهلوی ، تمدن ایرانشهری و مفاهیم دموکراتیک و تجددگرای مشروطیت در فرهنگ و زندگی ایرانیان .
اسلام در جنبش سبز به فروپاشی کامل رسید .با شکست جنبش سبز ، هم موسوی و دوران طلایی امامش (کفتار خونخوار جماران) رسوا و بی آبرو شد و هم اسلامی که برای حفظ حاکم اسلامی دستور به کشتار و جنایت ِ لگام گسیخته می دهد (سنتی که از مدینه النبی و محمد و علی و عمر و… شروع شد و تا خمینی و خامنه ای و ابوبکرالبغدادی و طالبان ادامه یافته است) .
دهه ی ۹۰ هجری شمسی (۲۵۷۰-۲۵۸۰ تاریخ ایرانی) دهه ی فروپاشی اسلام بود .دهه ای که اسلام در میان نسل جوان ایرانی کاملا بی اعتبار شد .در میان خود اسلامگرایان هم اسلام دیگر اعتباری ندارد ، بخشی از اسلامگرایان دنبال تروریست بازی های قاسم کتلت و همدانی ببوگلابی هستند و بخشی دیگر در اشعار مانوی هایی مثل مولانا گم شده اند و بخشی دیگر هم مشغول ارتذاق از رانت ها و دزدی ها هستند .
در میان اکثریت ایرانی ها ، چه خداباور و چه خداناباور ، اسلام مرده است .اقلیت مسلمان هم باید بیاموزد به هویت ۲۵۰۰ ساله ی ایران احترام بگذارد و بپذیرد ایران امروز توسط پادشاه دادگر و خردمندی چون کوروش بزرگ پایه گذاری شده است که باورمند به اهورامزدا پدر آسمانی بشریت بوده است طوری که حتی یهودیان نیز او را منجی آسمانی خود مدانستند.
اقلیت مسلمان باید به حقوق انسانی و هویت ملی اکثریت ایرانیان احترام بگذارد و بپذیرد که دین آنها در حریم خصوصی محترم است و در حریم عمومی دین اسلام و قوانین اسلامی می تواند به تمامی و جزء به جزء ، مورد نقد و موشکافی قرار گیرد و هرگز مبنای قانون اساسی و هویت ایران نخواهد بود .
شاید زمان آن رسیده که اقلیت ایرانیان مسلمان را خطاب قرار دهیم و به آنها کمک کنیم تا دین و مراسم خود را از حالت دیکتاتوری و استبداد و تجاوز به جان و مال و ناموس غیر مسلمانان خارج کنند و متوجه بشوند که قوانین اجتماعی اسلامی زمانش گذشته و جهنم دره ی مدینه النبی کابوسی است که هرگز در تاریخ ایران تکرار نخواهد شد
پاینده ایران عزیزما ، جاوید شاه