پوپولیسم چیست و معیار تشخیص آن کدام است؟

پوپولیسم از واژه لاتین «پوپولوس» به معنی مردم، خلق، توده، عامه و مفاهیم مشابه می‌آید و پیشینه‌ی آن مانند بیشتر مفاهیم سیاسی به دوران باستانِ زندگی بشر می‌رسد.

پوپولیسم به عنوان راه و روش سیاسی یعنی مردم‌فریبی؛ چرا که وعده‌ها و ادعاهایی را برای جلب مردم مطرح می‌کند که در عمل قادر به انجام آنها نیست. به همین دلیل ادعاهای آن را مردم‌پسند یا عوام‌پسند می‌نامند.

مخاطب پوپولیسم، توده مردم و عوام است که ممکن است به سادگی هر وعده‌ای را قبول کنند و در آغاز به خاطر طرفداری از برابری‌ اجتماعی و عدالت بار مثبت داشت.

زمانی در قرن بیستم جنبش‌های زنان و محیط زیست نیز با طرح ایده‌های تازه، پوپولیستی خوانده می‌شدند. اما دستاوردهای این جنبش‌ها در عمل ثابت کرد که فریبکارانه نبودند و بر خلاف باور «عوام» حرکت می‌کرده‌اند. حال آنکه پوپولیسم نه بر منافع و تلاش برای تأمین حقوق مردم بلکه بر فریبِ آنها متکی و مترادف مردم‌فریبی و عوام‌گرایی است.

پوپولیست‌ها چه چپ باشند و چه راست و چه مذهبی، از نظر برنامه‌های سیاسی و اقتصادی ناکارآمدند و به همین دلیل فسادپذیر و فسادپرور نیز هستند. در تاریخ معاصر ایران هم اسلامگرایان به رهبری خمینی که با وعده آب و برق مجانی توانست بر گُرده عوام سوار شود و هم چپگرایان را که با شعار تساوی و عدالت اجتماعی در کنار اسلامگرایان رکاب‌سواری می‌کردند، می‌توان پوپولیست‌هایی دانست که تا امروز نیز به همان شیوه عمل می‌کنند. راستگرایان نیز نه با برنامه‌های عملی بلکه با شعار به تحریک احساسات عوام می‌پردازند. برای همه این پوپولیست‌ها، «دشمن» و «دشمن‌‌سازی» نقشی مهم بازی می‌کند.

اگرچه از «پوپولیسم» به عنوان برچسب نیز استفاده می‌شود اما یک معیار عینی برای تشخیص عوام‌فریبی وجود دارد: پشتوانه‌های ذهنی و عملکرد افراد، احزاب و حکومت‌ها! آنها که وعده‌هایی به سود مردم می‌دهند و به آنها عمل نیز می‌کنند، قطعا پوپولیست نیستند! پوپولیست‌ آنهایی هستند که وعده‌های توخالی داده و با قول‌های عوام‌پسند فقط به دنبال کسب آرای مردم هستند.

پوپولیسم راست و چپ و مذهبی در جوامع آزاد نیز به دلیل موج‌های مهاجرت و گسترش بنیادگرایی اسلامی بر روی عوام سرمایه‌گذاری کرده و با تلاش برای جلب آرای آنها سعی می‌کند در پارلمان‌های این کشورها بر قانونگذاری تأثیر بگذارد.

در ایران بیش از چهار دهه است که پوپولیسم مذهبی در قدرت است و برای حفظ پایگاه اجتماعی خود که به شدت دچار ریزش شده از شعارهای عوام‌فریبانه تغذیه می‌کند. اما عملکرد آن سرانجام بسیاری از مردم را به این نتیجه رساند که از این حکومت آبی برای مردم گرم نمی‌شود و به همین دلیل آرای خود را در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ از جمهوری اسلامی دریغ کردند.
#فکر_کنیم

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳۸ / معدل امتیاز: ۳٫۷

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

4 دیدگاه‌

  1. ناشناس !

    با تشکر از صبا یوت،

    نکات حائز اهمیت دیگری هم هستند ؛

    رهبران پوپولیست از طریق ساز و کارهای دموکراسی و با تکیه بر بخشی از جامعه مدنی تلاش می کنند تا به قدرت برسند ( نه کودتا) و در صحنه سیاسی و اجتماعی حاضر و فعال هستند،

    ضمنا هویت و آرمانهای ملی محور فعالیت سیاسی آنان هستند.

    ازسویی، معمولا استقلال رای دارند و در فعالیت سیاسی خود ، وابستگی به کشورهای بیگانه ندارند.
    مثالها؛
    هیتلر در آلمان، موسولینی در ایتالیا،‌خوان پرون و اوا پرون در آرژانتین، چاوز در ونزوئلا ،‌ مورالس در بولیوی، فوجیموری در پرو، برلوسکونی در ایتالیا، نارندا مودی در هند‌، شیناواترا در تایلند، ژان ماری لوپن در فرانسه، گیرت ویلدرز در هلند، نایجل فاراج در بریتانیا،

    اما‌ رهبران اصلی کودتای ۵۷ ، در صحنه سیاسی ایران حضور نداشتند و اکثریت آنان اتباع یا ساکن کشورهای دیگر بودند و با هویت و آرمانهای ملی شدیدا مخالفت می کردند،

    از سویی شدیدا به بیگا نگان وابستگی عاطفی، عقیدتی، سازمانی،مالی و عملیاتی داشتند. مثال : وابستگی به سرویسهای اطلاعاتی آمریکایی و اروپایی ( مثلث بیق) یا شوروی ، آموزش نظامی در لیبی و فلسطین و لبنان و سوریه ، دریافت کمک مالی از شیوخ و دیکتاتورهای عرب و غیره

    از طریق صندوق رای هم به قدرت نرسیدند. صرفا بر آدم کشی و ترور و خرابکاری و جاسوسی و‌ جنایت و‌حمله به پادگانها و نبرد مسلحانه و غیره تمرکز کردند،.

    تفاوت پوپولیستها و کودتاچیان ۵۷ بسیار است.

    افرادی که از تنبلی ذهنی رنج می برند و به مطالعه علاقه ایی ندارند، هر نوع اندیشه و ایده ایی را که ذهنیت صلب آنان را دچار اعوجاج نماید به تئوری توطئه منتسب می نمایند.

    در حالیکه، کودتای ۵۷، بخوبی و با شفافیت بر اساس نظریه های ژئوپلیتکی هارتلند heartland و ریملند rimland از سوی نظریه پردازان ژئوپلیتیک بنام غربی همچون هالفورد مکیندر‌ ، نیکلاس اسپایکمن، آلفرد تایر ماهان و زبگنیو برژینسکی قابل اثبات و تبیین است.

    تئورییسین ها و دانشگاهیان وابسته به رژیم در طول ۴۳ سال گذشته هر نظری را در مورد کودتای ۵۷ و نقش بارز آمریکا در آن را با اتهام تئوری توطئه کوبیده اند تا اصل حقیقت را ماله کشی نمایند.
    شبه اپوزیسیونها و اپوزیسیون نماها و قمپوزیسیونهای برون مرزی هم در تلاش هستند تا ریشه های کودتای ۵۷ را لاپوشانی کنند،

    هر براندازی باید با نظریات هارتلند و ریملند و ریشه های کودتای ۵۷ آشنا گردد تا بداند راه چاره چیست.
    صحبت زیاد است که در این مقال و مجال نمی گنجد.

  2. صبایوت .

    ۱۰۰ ٪ با نقطه نظر ناشناس !
    در مورد پوپولیسم و شورش یا کودتای ۵۷ ,, که بنام انقلاب اسلامی ,، به مردم ایران و جهان فروختن , موافقم و ایشان به صورت واضح نوشتند .

    در تایید نظرات ناشناس ! اسناد زیادی موجود است که این کودتا , با هدایت دولت جیمی کارتر ,,
    و مزدوران داخلی ارتجاع سرخ و سیاه به انجام رسید .

  3. ناشناس !

    پوپولیسم یک رویکرد سیاسی توسط سیاستمداران فرصت طلب و حاضر و‌فعال در صحنه سیاسی است که بر نارضایتی عمومی ناشی از تبعیضات اقتصادی و اجتماعی و فقر گسترده مردم سوار می شوند تا به قدرت برسند. نمونه بارز، به قدرت رسیدن هیتلر در دوران مابین دو جنگ بود که آلمان در اثر شرایط سخت پیمان ورسای به فلاکت رسیده بود.

    اما در مورد شورش ۵۷، اولا ایران در دهه پنجاه در اوج قدرت اقتصادی و رفاه و آسایش و امنیت و توزیع متوازن فرصتها برای مردم بود، و مردم مشکل عمده اقتصادی نداشتند،

    ثانیا، اکثریت قریب به اتفاق انقلابیون اصلی ، ساکن خارج و یا اتباع کشورهای غربی بودند ( مثلا خمینی و‌ مثلث بیق) و فقط در سال ۵۷ بنوبت وارد ایران شدند و در صحنه سیاست داخلی حضور نداشتند،

    ضمنا وعده آب و برق مجانی دیر هنگام بود و زمانی بیان شد که انتقال قدرت از نظام پادشاهی به نظام اسلامی توسط دولت بختیار در شرف نهایی شدن بود، پس وعده آنچنانی نمی توانست هدف صرفا پوپولیستی داشته باشد.

    از همه مهمتر، شورشیان ۵۷، عمدتا از طبقه الیت و متوسط شهرنشین در شهرهای شیعه محور و بخصوص شهر مذهبی طهران تشکیل شده بودند و مردمان روستایی و ساکن مناطق محروم و استانهای مرزی که قاعدتا طعمه پوپولیستها هستند، در شورش. حضور نداشتند.‌

    بطور خلاصه، بر خلاف نظر ایرانی تباران کشورهای آمریکایی و اروپایی که تلاش می کنند شورش ۵۷ را یک انقلاب توده ایی توسط فرودستان معر فی کرده و طبقه الیت و‌متوسط شیعه اثنی عشری شهر نشین را تبرئه نمایند، بنظرم شورش ۵۷، یک کودتای حساب شده توسط دولت آمریکا، دولت بختیار، ارتش و‌خمینیستها بود،
    بنابراین، شورش ۵۷ مصداقی از پوپولیسم نمی تواند باشد.

  4. ایرج

    >>>اگرچه از «پوپولیسم» به عنوان برچسب نیز استفاده می‌شود اما یک معیار عینی برای تشخیص عوام‌فریبی وجود دارد: پشتوانه‌های ذهنی و عملکرد افراد، احزاب و حکومت‌ها!<<<
    این معنی پوپولیسم را در لغت عوام گرایی در فارسی میتوان یافت. ولی معنی مثبت و دیگر ان را معمولا در جنبش های زنان و محیط زیست و البته در جنبش های ملی و ضد نژاد پرستی و حقوق همجنسگرایان و دگرباشان و… میتوان یافت. و بقول خودتان و گفته "عمل معمار حقیقت است" میتوان به ان معنای مختلفی داد!

Comments are closed.