سیامک نادری – امواج دادگاه و محاکمه حمید نوری در بزرگترین دادگاه تاریخ سوئد روز به روز شدت گرفته و از قضا رسیدن ابراهیم رئیسی از کرسی «هیأت مرگ» تا « هیأت دولت» رژیم جمهوری اسلامی، پس از ۳۳ سال، ضربآهنگ تیک تاک ساعت شکستن دیوار صوتی قتل عام ۶۷ را نوید میدهد؛ از یکسو پیروزی بزرگ و فوران شادی و لبخند و به ثمر نشستن یک دادخواهی ملی، و از سوی دیگر توأمانی شوم برای رئیسی و خامنهای که سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی در تقارن نامیمون با محاکمه حمید نوری به عنوان همکار، مشورت دهنده و زیردست ابراهیم رئیسی در جنایت علیه بشریت در قتل عام۶۷ قرار گرفته و بی تردید شکستن دیوار صوتی جنایت ۶۷ و این محاکمه تاریخی، سکوت کرکننده رژیم و خامنهای را در هم خواهد شکست.
تندبادهای حوادث سال ۶۷، آنگاه که در امردادماه آن سال به زندانهای سراسر ایران رسید، در هیبت هولناکی نمایان گشت که زندان و زندانیان را زیر و رو کرد. «هیئت مرگ» تک به تک و دسته به دسته زندانیان را به کام مرگ میفرستاد و تندباد جنایت آنها را از جان شیرین ساقط میکرد و با خود میبرد. پیشتر، ما صدای تندبادها و زوزههای توفانی را در زندان شنیده بودیم: این سخن خمینی که « آبرویم را با خدا معامله کردم و جام زهر را نوشیدم». اما بیهیچ فرصت و مجالی آنچه به سرعت در برابر چشمان ما ظاهر میگشت، هیبت هولناک «هیئت مرگ» در زندانها با حکم خمینی بود که در جان ستاندن از زندانیان خلاصه میگشت. چوبههای دار در گوهردشت و زندانهای سراسر ایران برپا شده بود و گورهای بینام نشان از پیکر زندانیان پر میشد.
https://kayhan.london/1400/05/15/%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%85%da%a9-%d9%86%d8%a7%d8%af%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d9%87%d9%87-%d8%b4%d8%b5%d8%aa-%d8%ad
در کشوری که «قدیسان» جانیاناند و چرخهی مرگ و نیستی کسب و کار آنهاست، حتا جانشین خمینی، آیتالله منتظری نیز در سال ۹۵، در دیدار با هیئت مرگ در قتل عام سال۶۷، به صراحت عنوان میکند: «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم میکنند به دست شما انجام شده و شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند. میخوام پنجاه سال دیگه برای آقای خمینی قضاوت نکنند بگند [بگویند] آقا یک چهره خونریز سفاک و هتاکی بود… من دلم نمیخواست اینطور بشه، مردم از ولایت فقیه داره چندششون میشه.» و هنگامیکه نیری میگوید: «خواهش کردم که هر چی(زندانی) داریم اینا که ما دیگه نکشونیم به محرم» و آقای منتظری میگوید: «[یعنی] زود بُکشیم [تا محرم نرسیده]…» در این لحظه صدای خنده و قهقههی اعضای هیئت مرگ شنیده میشود!
این خندهها در نزد آیتالله منتظری با ملاحظه ای توأم بود اما قهقههها در زندانها و از جمله در گوهردشت بسی آشکار و عریان بود. هنگامی که ناصریان (مقیسهای) رئیس زندان در روزهای قتل عام در را هرو اصلی گوهردشت بارها با غیظ نعره میکشید: « خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم» خنده و قهقههی حمید نوری در کنار دستش، طنین صدای ناصریان و سوختبار جنایتی میگشت که در حال انجام بود.
انتشار فایل صوتی آقای منتظری در سال۹۵ باعث شکستن سکوت و تابوی۶۷ گشت و ناگزیر از خامنهای گرفته تا بالاترین آیت«الله»ها و عناصر نظام (احمد خاتمی، حسن خمینی، تاجزاده، مطهری، حداد عادل ، موسوی تبریزی، علی رازینی، مصطفی پورمحمدی. ابراهیم رئیسی) به صحنه آمده و به دفاع از حکم خمینی پرداختند.
خامنهای گفت: «جای مظلوم و جلاد عوض نشود.» احمد خاتمینایب رئیس مجلس خبرگان رسماً «خواهان اعطای مدال به مجریان اعدامهای ۶۷» شد. روحالله حسینیان تأکید کرد: «برای حفظ نظام، بله قاطعیت نشون دادیم و باید افتخار هم بکنیم، اعلام میکنم اگر دوباره نیازمند باشیم که همون قاطعیت را به خرج بدهیم [قتل عام ۶۷] قاطعتر از پیش اقدام خواهم کرد!»
این سخنان چیزی جز «سوختبار» ایدئولوژی خشونت و تروریسم، ترویج و مشروعیت بخشیدن به قتل عام برای حفظ نظام نیست که به قول خمینی اوجب واجبات است.
با دستگیری حمید نوری یکی از عاملین این جنایت در کشور سوئد با تلاشهای ایرج مصداقی پس از گذشت ۳۳ سال از این نسلکشی که با هدف انتقام از کفار، منافقین و ملحدید و مرتدین به عنوان یک جنایت ایدئولوژیک انجام شد، بستر دادخواهی برای این جنایت علیه بشریت فراهم شده است.
اهمیت محاکمه حمید نوری
قتل عام ۶۷ تابلو مظلومیت تاریخی بلامنازعی است که حتا حسن روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۶ جهت جلب آراء مردم و در یک پارادوکس ناگزیر است بنا به تعبیر حداد عادل که قتل عام ۶۷ را «قصه زیر پوست مردم» نامید، شعارها و خواست مردم را سر دهد، شعاری که تمامیّت رژیم را برباد میدهد. حسن روحانی در رقابت با ابراهیم رئیسی گفت: «مردم ما اعلام میکنند کسانی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند را نمیخواهند!»
به همین دلیل حداد عادل به «صحبتهای ساختارشکنانه» روحانی انتقاد کرده و میگوید: «اگر فردا در جامعه جهانی به ما بگویند ۳۸سال قاتل بودید و حکم قتل صادر کردید و رئیسجمهورتان این را بیان کرده که آدمهایی بودند در نظام شما که کارشان دادن حکم اعدام بوده چه باید بگوییم؟!»
دفاع از قتل عام ۶۷ با « موجودیت نظام» که به قول خمینی اوجب واجبات است اینگونه بهم تنیده است. نفی، انتقاد و یا هرگونه به پرسش کشیدن فرمان قتل عام خمینی به معنای به پرسش کشیدن تمامیت رژیم جمهوری اسلامی و خمینی و سرآغاز رازگشایی و فروریزی دومینوی ۵ دهه سرکوب و قتل و جنایت بوده و زنجیرهی حیات و بقاء رژیم (اتکا به ارعاب و سرکوب) را از هم میگسلد و مهمتر ازهمه مشروعیت سرکوب و کشتار در آینده را نیز از بین میبرد؛ این به معنای کُند کردن تیغ مشروعیت سرکوب و کشتار بازوی مسلح نظام، عناصر سرکوبگر، و پایگاه اجتماعی آن است، به ویژه بخشی از همان «امت همیشه در صحنه»ای که برخلاف سالهای پیشین، حالا پشت به جایگاه نماز جمعه مینشینند و شعار سر میدهند:« پشت به دشمن، رو به میهن!»
https://kayhan.london/1400/04/31/%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%b9%d8%a7%d9%85-%db%b6%db%b7%d8%9b-%d8%a7%d9%85%d9%86%db%8c%d8%aa%db%8c%e2%80%8c%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%b8%d8%a7%d9%85-%d8%af
قتل عام ۶۷ «آیینه»ایست که «حکومت وحشت» از روبرو شدن با جنایت توجیهناپذیرخود « وحشت» دارد. این جنایت از یکسو درطی ۵ دهه «تابلوی مظلومیت مردم » و از سوی دیگر «تابلوی جنایت و هراس و وحشت امنیتی» رژیمی است که تمامیت موجودیتش را به خطرانداخته و هرگونه تردید و ابهام و به سوال کشیدن آن از اساس رژیم را نامشروع، نفی و طرد میسازد. در یک کلام «قتل عام ۶۷ آیینهای است که رژیم نفی موجودیت خود را در آن میبیند». چنانکه اگر طی ۳۳سال گذشته این جنایت علیه بشریت مورد رسیدگی و دادخواهی قرار گرفته بود چه بسا شاهد قتل عام مردم در آبان۹۸ و به گلوله بستن مردم به ستوه آمده در خوزستان تشنه نمیبودیم و انریکه مورا هماهنگ کننده ارشد اتحادیه اروپا در مذاکرات هستهای شاید در رفتن به مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از آمرین و عاملین جنایت علیه بشریت بیشتر تأمل میکرد.
همچنانکه فایل صوتی دیدار دوم آقای منتظری در دی ماه ۶۷ با هیئت مرگ نیز همین منظور را بازتاب میدهد. احمد منتظری میگوید گروه چهار نفره که مسئول اجرای احکام اعدامهای ۶۷ بوده، دیماه همان سال دوباره به ملاقات آیتالله منتظری رفتهاند و یک فایل صوتی درباره این دیدار هم وجود دارد ولی اجازه انتشارش را ندارد. آیتالله منتظری در این دیداربه هیئت مرگ گفته بود: «همه چیز دیگر تمام شد! خونی که به ناحق ریخته شود، همه چیز را تمام میکند.»
در کشاکش روزهای سنگین و تبدار قتل عام۶۷، آخرین و بهیادماندنیترین جمله و نوشتهای که بر زبان و خاطر زندانیان و جانباختگان حک شده بر دیوار سلولهای زندان گوهردشت بود «تاریخ! به یاد خویش بسپار!» این نشانی از مظلومیت و بیگناهی اسیران در بند و از سوی دیگر شقاوت شنیع بهکار رفته و پنهانکاری قتل عام بود.
اینک پس از ۳۳سال فرصت تاریخی فرا رسیده و این محاکمهای است که تاریخ و سلول به سلول وجود زندانیان، مردمان و مادران و خاورانش «به یاد خویش سپرده» و یک «قتل عام تاریخی» بیتردید از بار و شأن و جایگاه یک «محاکمه تاریخی» نیز برخوردار است.
در این محاکمه همه چیز برای مردم و ما، و از سوی دیگر رژیم جمهوری اسلامی و «هیئت مرگ» و قاتلان زنده میشود. حمید نوری در بازجویی دوم تأکید میکند: «من از «رهبرم» و«دولتم» دفاع میکنم…» زیرا بر زبان راندن سخنی بر خلاف این، اعتراف به نفی تمامی موجودیت نظام و بنیانگذار آن «خمینی» و نفی سیاسی و صدالبته تاریخی آن در صحنه دادگاه است. اگر چه با دفاع از «رهبر» بطور اتوماتیک حربه انکار هویّت رنگ میبازد، اما داستان بسا جدیتر از آن است که بتوان پشت حربه «انکار هویت و یا انکار اتهام» پنهان شد. اساساً نیازی به انکار هویّت حمید عباسی توسط محمد نوروزی رئیس کمیسون قضایی مجلس شورای اسلامی نبود زیرا برای رژیم جمهوری اسلامی اقدام بسیار سادهای نیز وجود داشت و آن اینکه حمید نوری حقیقی را در ایران معرفی کند!
محاکمه حمید نوری، نماد داد خواهی قتل عام ۶۷
محاکمه حمید نوری اگرچه سکویی برای دادخواهی قتل عام ۶۷ و در ادامه آن زنجیره قتل عامهای این ۵ دهه است و چه بسا اگر جهان برسر حقوق بشر و عدالت و حوزه صلاحیت جهانی آن بایستد، در صحنه سیاست بینالمللی نیز بازتاب خواهد داشت و از این پس جنایتکاران ۶۷ و… همچون علیرضا آوایی وزیر دادگستری دولت روحانی نمیتوانند در سی و هفتمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در سوئیس جولان دهند. همچنین هشداری به سایر جنایتکاران و آمرین و عاملین در این سالیان و بطور اخص در قتل عام آبان سال ۹۸ است. جنایت در رژیم جمهوری اسلامی چنان مشروع است که لیلا واثقی فرماندار شهر «قدس» با افتخار در تلویزیون ظاهر شده و میگوید: «من فرمان شلیک دادم.»
این محاکمه به چالش کشیدن تمامت مظاهر ناخوان حاکمیّت قوانین اسلامی ۱۴۰۰سال پیش در عصر کنونی و دیجیتال است. در عصر کریستالی شدن جهان و سیارهمان زمین، مکانی برای عرضه کالاها و ارزشهای بنیادگرا با خون و خوی بهیمی و بدوی، و مشروعیت جنایت و کشتار تحت نام «خدا» نیست. باید چنین خدایی و نمایندگانش را کریستالیزه کرده، و در یک محاکمه بینالمللی طبق موازین حقوق بشری، اصالت و اعتبار خود به پایبندی به ارزشهای انسانی و حقوق بشر و رؤیای انسانیّت را در این سیاره سبزآبی به اثبات رساند.
«جعبه سیاه» بازگشایی رازهای قتل عام۶۷
وجه دیگر اهمیّت محاکمه این است که تا کنون مقوله ۶۷ در تمامیابعاد آن یک موضوع امنیتی و محرمانه و مُهر و موم شده باقی مانده است؛ این در حالیست که به دلیل شکافهای موجود درون رژیم ما با درز اطلاعات در مهمترین مسائل موجود و حتا مقولات حساس امنیتی و هستهای روبرو هستیم؛ اما در این مقولهی خاص «امنیت نظام»(قتل عام۶۷) تا کنون هیچگونه شکاف و درز اطلاعاتی را شاهد نبودهایم، این نشانگر اهمیت و حساسیت مقوله ۶۷ برای امنیت و موجودیت نظام و یکدست بودن نظام فارغ از دستهبندیهای درونی آن است و یگانه مؤلفهای که تمام جناحها برای بقای نظام بر روی آن وحدت استراتژیک دارند.
مؤلفه بسیار مهم و کلیدی دیگر در این امر، اطلاعات و حقایقی است که در این چرخهی مرگ سر به مهُر شده قرار دارد و از این حیث دستگیری حمید نوری که درواقع پس از ناصریان (محمد مقیسهای رئیس زندان گوهردشت)، بیشترین حجم اطلاعات را از زندان و زندانیان در این قتل عام را دارد بسیار مهم است. حمید نوری جعبه سیاهی با ارزش اطلاعاتی بالاست که میتواند رازگشای بسیاری از حقایق پوشیده باشد. اطلاعیه کمیسیون «شورای ملی مقاومت» در این رابطه و محتوای « شنود» ارائه شده از زبان «ناصریان» و «علی رازینی»، و گفتههای این دو تن که از مسئولین قتل عام۶۷ هستند، تماماً در جهت به در بردن این جعبه سیاه و کمرنگ کردن نقش و ارزش اطلاعاتی حمید نوری در این زمینه است. ناصریان و رازینی در این «شنود» به شکل بسیار هوشیارانهای منافع و نیازهای رژیم را بازتاب دادهاند. در حالی که حجم اطلاعات حمید نوری که هر لحظه در کنار ناصریان قرارداشت بسا فراتر از آنچیزیست که در زمان وقوع قتل عام در گوهردشت حضور داشته است زیرا پس از مقطع قتل عام۶۷ نیز با سایر مسئولان و عناصر امنیتی و اطلاعاتی زندان، دادستانی و وزارت اطلاعات مراوده داشته و این خود بر اهمیت این جعبه سیاه و دستگیری حمید نوری میافزاید.
اهمیّت محاکمه و ضرورتهای مبرم آن
اهمیّت این محاکمه و پیامدهای آن ناگزیر ضرورتهای مبرم و وظایف و مسئولیتهایی را پیش روی ما قرار میدهد:
در مواجهه با این محاکمه تاریخی یا میبایست همبسته و منسجم و با تمام قوا طناب دادخواهی ۳۳ساله را در جهت پیش بردن این محاکمه ویک دادخواهی ملی کشیده و در قویترین شکل به فرجام برسانیم، و یا بر عکس، هر کسی از ظن خود یار دادخواهان و قتل عامشدگان شود! هرگونه مانعتراشی و یا کشیدن طناب این محاکمه در جهت منافع و منویات سیاسی، سازمانی و شخصی، و هرز دادن انرژیها، به زیان مردم و دادخواهی و نسل قتل عام ۶۷ است. این نه در شأن دادخواهی ملی و نه در شأن قتل عامشدگان است.
درک این ضرورت حکم میکند از پس سالیان تشتت و پراکندگی و کنشهایی همچون جزایر و «دوایر منفک از هم» بیرون آییم و با بلوغ سیاسی در یک پرونده ملی و دادخواهی تاریخی، در قالب یک سیستم همچون «دوایر متحد المرکز» عمل کنیم. در چشمانداز محاکمه حمید نوری در آینده وارد جزئیات پرونده قتل عام خواهد شد. سوال پیش رو این است:
آیا با سیستم دوایر متحدالمرکز و همبسته با هم به پیش برویم، یا همچنان «در» بر همان پاشنهی پیشین خواهد چرخید و بازنده آن مردم و دادخواهی و قتل عام شدگان و برنده آن رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود؟ نقشها و وظایف مشخص است؛ مهم این است که هر کسی در کدام سمت و مدار قرار میگیرد. در برابر یک امر بزرگ و تاریخی، نیازمند پالایش و چشم پوشیدن از اختلاف نظرها، منافع فردی، گروهی و سازمانی و « ازخودگذشتگیهای بزرگی» هستیم. همانچیزی که نسل قتل عام شدگان ۶۷ فارغ از هر نوع تعلق سیاسی و سازمانی شاخصهای والای آن بودند.