فیروزه رمضانزاده- «متاسفانه کابل و تمام ولایات افغانستان بجز پنجشیر فعلا تحت تصرف طالبان است؛ اوضاع بسیار آشفته است؛ دوستانم در ولایت غزنی گفتهاند آرایشگاهها را بستهاند؛ هیچ خانمی بدون محرم اجازه بیرون آمدن ندارد؛ حتا خیاطیهای زنان هم باید بسته شود و خانمها اجازه رفتن به خیاطیها را ندارند؛ در برخی ولایات دیگر هم متوجه چنین دستوراتی شدهایم؛ از روزی که کابل را تصرف کردند وضعیت بسیار آشفته شده و همه نگران هستند.»

این جملات را مریم یکی از نویسندگان و فعالان حقوق زنان افغانستان در گفتگو با کیهان لندن مطرح میکند.
با سقوط کابل پایتخت افغانستان و قدرت گرفتن دوباره گروه تروریستی و فرقهای «طالبان» در این کشور، پایتخت و شهرهای مختلف باز به صحنههای خشونت و ناآرامی تبدیل شدهاند.
مریم یک فمینیست و کنشگر مستقل افغانستانی ساکن کابل که از نزدیک شاهد رویدادهای اخیر در افغانستان است، در ادامه با بیان اینکه مشخص نیست حالا وضعیت زنان چطور خواهد شد میگوید: «فعلاً بیشتر زنان در خانههایشان حبس شدهاند؛ هرچند طالبان گفتهاند با کار کردن زنان هیچ مخالفتی ندارند اما هیچکس بر این باور نیست؛ بنا بر تجربهای که در دوره قبل از طالبان داریم آنها پایبند به حرفهای خود نیستند؛ زنان در افغانستان نگران سرنوشت خود هستند؛ زنانی که بیست سال کار کردهاند و زحمت کشیدهاند؛ طالبان ادعا کردهاند هیچ مخالفتی با کار و تحصیل زنان ندارند؛ آنها میتوانند کار کنند با رعایت حجاب اسلامی، اما دقیقا چه حجابی؟ در برخی از ولایات که دانشگاهها و مکاتب باز شدهاند طالبان گفتهاند باید صفوف مشخصی داشته باشند یعنی صفوف دختران و پسران باید جدا شود، لباسشان هم باید مشخص باشد، خانمها با رعایت حجاب اسلامی و مردان با پوشش افغانستانی باید به تحصیل ادامه بدهند!»
مریم یورش طالبان را دلیلی برای باز هم به قهقرا رفتن فرهنگ و زندگی زنان در افغانستان میداند و میگوید: «آنها تعریف دقیقی از حجاب اسلامی نکردهاند ولی باور ما این است که هدفشان از حجاب احتمالًا برقع و چادر سیاه و حجاب عربی خواهد بود. این اواخر متوجه شدیم قیمت برقع از ۷۰۰ افغانی به حتا ۶ هزار افغانی رسیده یعنی خانمها پیشاپیش آماده پذیرش این حجاب شدهاند!»
او ادامه میدهد: «از روز ورود طالبان به کابل فعالیت بیشتر رسانهها قطع شده و در هیچ تلوزیون و رادیویی صدا و تصویر زنان و دختران را نمیبینیم.»
یک نویسنده و روزنامهنگار از کابل که نامش نزد کیهان لندن محفوظ است نیز به این گفتگو میپیوندد و میگوید: «پس از ورود طالبان بخش اجتماعی تلویزیون «طلوع» یکی از رسانههای خصوصی و معتبر افغانستان که برخی از فیلمهای ترکی را نیز پخش میکرد قطع شد و فقط یک برنامه که در رمضان ضبط شده بود پخش میکند. «آریانانیوز» هم پخش برنامههایش را قطع کرده؛ فعالیت برخی رسانهها مثل «نگاه» و «راه فردا» هم کاملاً قطع شده است. اکثر شبکههای رادیویی هم قطع هستند. طالبان یکبار وارد رسانههای دولتی شدند و به کارمندانشان اطمینان دادند که هیچ مشکلی با شما نداریم و امنیت شما را تضمین میکنیم ولی هیچ خانمی جرات نکرده در رسانهها ظاهر شود.»
به گفته وی، «حتا از خانه هم نمیتوان بیرون رفت؛ بسیاری از هموطنان ما بدون ویزا و پاسپورت به فرودگاه رفتند و در جریان درگیری در آنجا چند نفر کشته شدهاند. در شرایط حاضر بهترین راه انگار ماندن در خانه است.»
نعیم یکی از کنشگران مدنی ساکن کابل نیز به کیهان لندن میگوید: «من خارج از افغانستان بودم که دوستانم پیام میدادند و میگفتند اینجا ولسوالیها در حال سقوط هستند و بهتر است به کشور برنگردم. اصرار میکردم که مثل گذشته، وضعیت کمی بینظم خواهد شد ولی دوامدار نیست. برای هیچکسی واقعی به نظر نمیرسد که افغانستان به دست طالبان سقوط کرده، اشرف غنی استعفا داده و وطن را ترک کرده! همه فکر میکنند آنچه اتفاق افتاد بسیار زود، خیلی کنترلشده و از قبل برنامهریزی شده بوده! این سرعت و عظیم بودن حوادث را کسی پیشبینی نمیکرد.»

او ادامه میدهد: «روزهایی که در شماری از ولایات شمالی جنگ جریان داشت و کمکم زمزمههای حمله به شهر مزار شریف بود، من به همراهی یکی از دوستانم به دیدن طالبان رفتم. هرچند هیچگاه طالبان را از نزدیک ندیده بودم؛ طالبان مطلقاً از پیروزی صحبت میکردند، از تقسیم اموال غنیمت که از طرف مقابل باقی میماند، صحبت میکردند. پرسیدم وقتی نمیتوانید شهری را نگهداری کنید، چرا حمله میکنید و مردم را سراسیمه میسازید؟ گفت کی میگوید نمیتوانیم حفظ کنیم؟ ما میآییم و شهر را به دست میگیریم! چیزیکه خیلی واضح بود، برنامهریزی دقیق برای تسلیم مناطق و ولایات بود.»
نعیم ادامه میدهد «تجربه امروز من از حضور طالبان در شهر کابل این است که آنها بینهایت کوشش کردند نشان دهند که با مردم رویه خوبی دارند؛ امروز با مهتر خود توانستم در شهر رانندگی کنم؛ تقریباً شهر فلج است؛ حضور مردم در فروشگاهها و اماکن عمومی بسیار کم است؛ ترس عجیبی خانوادهها را فرا گرفته و کوشش میکنند از انظار عموم پنهان باشند تا حداقل خود را مصون احساس کنند. طالبان امروز در کابل، گشتزنیهای خود را داشتند؛ بیشتر از ۱۰ مرتبه در ساعات و در نقاط مختلف شهر شاهد بودم که آنها به اصطلاح ما به عنوان «گزمه پلیس» به گشت و گذار می پرداختند و کوشش میکردند از نقاط مختلف باخبر باشند تا به اصطلاح تأمین امنیت کرده باشند. دو ایست بازرسی در دهمزنگ و در منطقه شهر نو دیدم، آنها به دنبال خانههای مقامات حکومتی و اعضای پارلمان و سایر کسانی که از آنها معلومات داشتند میرفتند و از آنها میخواستند که موتورها و ماشینهای خود را مستند بسازند و با ارائه سند نشان دهند که این وسایل مال آنهاست و به دولت تعلق ندارد. آنها به دنبال گرفتن امکانات دولتی و یا سلاح هستند.»

نعیم به موج قتلها و ترورهای هدفمند، شکنجه و کشتن بدون محاکمه زنان و دگراندیشان افغانستان در دوران حاکمیت پنج ساله طالبان در این کشور از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که به دست دولت آمریکا سرنگون شدند اشاره میکند: «هرچند نمونهای از بدرفتاری طالبان در این یکی دو روز در کابل ثبت نشده ولی مردم به دلیل تجربه حضور طالبان در سالهای گذشته هراسان هستند و فکر میکنند وضعیت چند سال پیش دوباره نمایان میشود. مردم با یادآوری روزهای حضور طالبان در گذشته احساس راحتی نمیکنند؛ آنها هنوز به یاد دارند که محاکمههای صحرایی به صورت جدی توسط طالبان تعقیب میشد؛ زنان و کنشگران مدنی زیادی بدون توجه به حقوقشان در ملاء عام شکنجه شده و حتا به قتل رسیدند آنهم فقط با اتهامهایی از طرف جامعه سنتی و مردسالار. قطع کردن دست دزدان و سیاه کردن روی آنها، به جبر فرستادن مردم به نماز و مسجد، همین خاطره هاست که مردم مخصوصاً زنان، احساس راحتی در برابر طالبان نمیکنند و به دنبال راه چارهای هستند تا بتوانند از زیر سلطه طالبان خارج شوند.»
این کنشگر مدنی ساکن کابل ضمن انتقاد به اعلان عفو عمومی زندانیان از سوی طالبان توضیح میدهد: «عفو عمومی در زندانهای افغانستان کار معقولی نیست؛ مجرمین زیادی در این زندانها زندانی بودند که به دلیل خشونتهای خانوادگی، قتل و دزدی و جرمهای دیگر در زندان بودند. در این روزها شنیدیم که بعضیها در کابل با نام طالبان دست به دزدی زدهاند؛ در وضعیتی که مجرمین از طالبان برائت حاصل کنند آزادسازی تمامی زندانیها بدون استثنا میتواند موج جدیدی از رویدادهای جنایی غیرقابل کنترل را در افغانستان شکل دهد.»
وحید یکی از کنشگران مدنی ساکن هرات هم به کیهان لندن میگوید: «طالبان آماده آمدن به سمت کابل نبودند؛ حتا تصور هم نمیکردند که به کابل بروند چون نه آمادگی بشری داشتند و نه از لحاظ سیاسی تصمیم داشتند با جنگ و زور و اسلحه وارد کابل شوند. قبلاً تجربه تلخی از ورود به کابل داشتند و هدفشان این بود با گفتگوهای سیاسی وارد کابل شوند و با جریانات و احزاب سیاسی و حتا حکومت افغانستان گفتگو کنند و در یک حکومت نیمه مشارکتی با دیگر احزاب و جریانات سیاسی در حکومت آینده سهم داشته باشند اما آنقدر سراسیمگی در دولت افغانستان به وجود آمد که طی یکی دو ساعت همه تصمیمها در ارگ گرفته شد! رئیس جمهور تصمیم به ترک افغانستان گرفت؛ حکومت پیش از ورود طالبان سقوط کرد و طالبان تصمیم گرفتند یکسری از نیروهایشان را به سمت کابل بفرستند.»
به گفته وی، در عین حال طالبان با ارسال پیامی از مردم تقاضا کردند که از آنها نهراسند! من روزی که هرات سقوط کرد در شهر بودم؛ طالبان به هیچکس کاری نداشتند؛ چه نظامیان و حتا کارمندان ملکی و غیرنظامی افغانستان؛ گفتند به وظایف خود ادامه بدهند. در کابل ممکن است تلاش بیشتری کنند که از خود چهره متفاوت نشان دهند همانطور که در هرات و یا شهر بزرگ مزار هم صورت گرفت. اما باید دید یک حکومت مشارکتی بین طالبان و گروههای مختلف ایجاد میشود یا اینکه حکومت به دست آنها خواهد افتاد. در این صورت افغانستان به سمت جنگ داخلی خواهد رفت!»

به گفته وحید، در صورت بازگشت طالبان به عرصه قدرت سیاسی ممکن است محدودیتهای عمدهای در حوزه آزادیهای فردی و اجتماعی شهروندان افغانستانی ایجاد شود. وی میگوید «مشخص نیست آیا طالبان تغییر کردهاند و انعطافپذیر شدهاند! خود طالبان اصلا تصور نداشتند که بتوانند ارتش و پلیس و نیروی نظامی افغانستان را در یک مدت کوتاه شکست دهند. بنابراین آنها در حال حاضر قوانین مدون در مورد چگونگی تعیین و تکلیف رفتار مردم ندارند. انتظار من به عنوان یک شهروند افغانستانی این است که جهان به طالبان فشار بیاورد! چون در حال تدوین قانون اساسی هستند. اگر یکسری مسائلی مطرح شود که آزادیهای فردی و اجتماعی را محدود کند بسیار خطرناک است. ما نمیخواهیم نسخه وحشتناکتری از جمهوری اسلامی ایران را تا ۴۰ سال دیگر تحمل کنیم!»
نکته اما این است که حتا با داشتن بهترین قانون اساسی جهان نیز وقتی قدرت در دست حکومتهای فرقهای و تروریستی و ضدبشری مانند جمهوری اسلامی و طالبان و امثالهم است، مردم هرگز روزگار امن و آرام نخواهند داشت؛ آزادی و رفاه پیشکش! در نهایت نیز مردم هر کشور میبایست چنین حکومتهایی را از خود برانند و خواست خود برای آزادی و حقوق انسانی خود را به جهان نیز تحمیل کنند!
با درود،
حتما درباره اثر دومینو شنیده اید که مراد از آن این است که هر اتفاقی که در هر گوشه ای از جهان بیفتد بر مناطق همجوار هم تاثیر می گذارد و دنیا را درگیر می سازد. نمونه های آن بسیار است. مثلا انقلاب احمقانه ای در ایران رخ می دهد و ترکش های آن به جاهای دیگر هم اصابت می کند. مثلا عده ای در بمب گذاری آمیا در آرژانتین کشته می شوند یا خانمی در پاریس که برای خرید بیرون رفته بوده در اثر حمله تروریستی علیه شاپور بختیار اشتباهی کشته می شود و … . اتفاقات امروز افغانستان هم محدود به آن کشور نخواهد ماند و منطقه و دنیا را متضرر خواهد کرد. بنابر این نمی توانیم در مورد کشور همسایه خود بی تفاوت باشیم. اینکه موجودات غارنشین که سال به سال خود را نمی شویند اینک بر سرنوشت مردم افغانستان تسلط می یابند و قرار است باز هم با اجرای احکام اسلامی شکنجه کنند و خون بریزند و گردن بزنند و جان بستانند ننگ بزرگی برای جامعه انسانی است. تا زمانی که کشورها و مردمان دیگر نقاط دنیا نسبت به این جنایات ساکت و بی تفاوت بمانند هیولای خون آشام شریعت اسلامی همچنان خون می ریزد و کرامت انسانی را لگد کوب می کند.
چگونگی قدرت گیری دوباره طالبان نشان می دهد که دست کم منطقه غرب آسیا قرار نیست به این زودیها روز خوشی به خود ببیند. امیدوارم که گروه های مختلف مردم افغانستان با یکدیگر علیه ارتجاع طالبانی متحد شوند و آن موجودات ما قبل تاریخی را به غارهایشان برگردانند.
هنوز طالبان از راه نرسیده و دولتی تشکیل نداده اند که مسئول سیاست خارجی اتحادیهٔ اروپا ، جوزپ بورل, از لزوم برسمیت شناختن دولت طالبان افغانستان حرف میزند.
این در حالی است که کسی از مردم افغانستان نپرسیده که آیا دوست دارند در زندان شرعیت اسلامی زندگی کنند یا نه.
مردم افغانستان از دیدن مردهای ریشوی سوار بر خودروهای زرهی وکلاشنیکوف در دست که وارد شهرهایشان میشدند چنان وحشت زده شده بودند که خود را به بال هواپیماهائی آویزان میکردند که از فرودگاه کابل پرسنل نمایندگی های دیپلوماتیک آمریکائی واروپائی را فرار میدادند.
برگی دیگر در افول انسانیت رقم خورد! باشد که این یک گام به پس نوید چند گام به جلوتر در اینده باشد!
باعث اندوه و تاثر است که این گروه ارتجاعی و عقب مانده دوباره خود را با زور اسلحه و با کمک ج. ا. بر مردم افغانستان تحمیل کرد.
نقش گروه فاسد حاکم قبلی در این میان را نباید فراموش کرد. این تجربه هاست که چهره کثیف این طور اشخاص را هم برملا میکند.
بنظر میرسد که فرزند مرحوم احمد شاه مسعود، شیر پنجشیر، (اقای احمد مسعود) در مقابل طالبان خواهد ایستاد که از یک سو باعث امیدواریست و از سوی دیگر نوید دهنده کشتار بیشتر که باعث تاسف خواهد بود.
وای از دنیا که یار از یار میترسد!
غنچه های تشنه از گلزار میترسد!
عاشق از اوازه دیدار میترسد!
پنجه خنیاگران از دار میترسد!
بامید ازادی و صلح برای مردم منطقه و رهایی از شر وجود ناقابل و منحوس افراط گرایان بخصوص ایران و افغانستان!
نه به افراط گرایی!
نه به طالبان!
نه به جمهوری اسلامی!
این خونریزی و آدمخواری ۱۴۰۰ سال کهنه و تکراری است.
جنگ ایرانی با اسلامیت ملایان ادامه دارد.
وظیفه دختران و پسران افغان و ایران است که هرگز و هرگز به ملایان اعتماد نکرده و برای آزادی و عدالت قیام کنند.
ببخشید که اینجوری میگویم… گور بابایشان که هرجوری که میخواهند بشوند یا که بکنند؛ من شدیدا نگران ایرانیان ساکن مناطق مرزی هستم… بی لیاقتی حکومت ناجمهوری فقاهتی, ضد بشری و غیرقابل اصلاح آخوندی در تامین خواستهای هموطنان مرز نشین, خطر همسایگی با این جانوران کژاندیش آدمخوار را دوچندان میکند…
طلبه در ایران و طالبان در افغانستان خدا به همه ما در این منطقه رحم کنه.
۲ روز قبل از ورود طالبان به کابل ،، دولت جوبایدن و وزیر خارجه آمریکا ، انتونی بیلینکن ،، اشرف غنی را تهدید کردند ، هرچه زودتر کابل را به طالبان تحویل بدهد ..
از اینروی اشرف غنی هر چند الوده به فساد ،، اما حاضر نشد که در مقام ریاست جمهوری افغانستان بدستور امریکا ، تسلیم طالبان بشود ، و در تاریخ بنام نوکر حلقه به گوش امریکا در تحویل قدرت به طالبان جنایتکار نام او ثبت شود ،،
از اینرو ، خفت خواری ،، فرار بر قرار ، را ترجیح داده و از کشور فرار کرده ..