«نهرخوابی» و «چراغخوابی» پدیدههای نوظهور ناشی از فقر افسارگسیخته در کلانشهرهایی مانند تهران و اصفهان است که بر اثر خشکسالی و سوء مدیریت محیط زیست، نهرها و رودخانههایشان خشکیده است.
مجید ابهری آسیبشناس اجتماعی از بروز پدیدههای نوظهور اجتماعی مانند «نهرخوابی» و «چراغخوابی» خبر داده که فصل مشترک بحران اقتصادی و فقر از یکسو و خشکسالی و بحران محیط زیست از سوی دیگر است.
این کارشناس امور اجتماعی گفته که نهرخوابی در شهرهایی که نهرهای خشک شده وجود دارند مانند اصفهان و بعضی از شهرهای غربی و جنوبی بروز پیدا کرده که در ادامه پدیدههای نوظهور مانند گورخوابی و بامخوابی شکل گرفته است.
ابهری در توضیح «نهرخوابی» گفته، «نهر خوابی یعنی خوابیدن در نهرهای خشک شده یکی از آسیبهای نوپدید است که با شروع فصل سرما کاهش یافته و یا بطور کل از بین خواهد رفت.»
به گفتهی این آسیبشناس اجتماعی، اولین مشتریان نهرخوابی «معتادین بیخانمان» اعلام هستند و زمستانها نهرها را ترک میکنند و «در کنار نانواییها و کنار چراغها میخوابند».
او خواستار رسیدگی سازمانهای حمایتی مثل شهرداریها، بهزیستی و کمیته امداد و ایجاد سرپناه و شغل برای این افراد شد «تا بتوانند هزینههای زندگی خود را تامین کنند تا این مشکلات برطرف شود.»
ابهری آسیبشناس اجتماعی گفته است: «ظهور هر یک از پدیدههای مربوط به آسیبهای اجتماعی دلایل فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی خاص خود را دارد. هرچند در بسیاری از موارد دلایل مشترک مانند فقر، بیکاری، اعتیاد ریشه مشترک بسیاری از آسیبهاست.»
ابهری همچنین به انتقاد از زهرا شمس احسان عضو شورای اسلامی شهر تهران پرداخت که هفته پیش در ادعایی عجیب کارتنخوابی را نوعی «سبک زندگی» دانسته بود!
او در پاسخ به افرادی مثل شمساحسان گفت که این افراد «یا معنی سبک زندگی را نمیدانند یا از کارتنخوابی خبری ندارند و نمیدانند چه عواقب و عوارض شومی به دنبال دارد. به نوعی از زندگی وقتی میتوانیم سبک زندگی اتلاق کنیم که در بخشهای قابل توجه از کشور در میان جمعیتی کثیر این نوع زندگی وجود داشته و تداوم یابد. بنابراین به دلایل یاد شده نمیتوان کارتنخوابی را سبک زندگی قلمداد کرد بلکه نوعی از زندگی است که بر اثر اجبار و فقر انتخاب می شود و بهتر است قبل از اینگونه اظهارنظرها با آسیبشناسان و جامعهشناسان مشورت شود.»
گزارش «وضعیت خشکسالی کشور منتهی به خرداد ۱۴۰۰» مرکز پایش و مدیریت هوشمند کشاورزی ایران حاکیست که تقریبا ۱۰۰درصد مساحت کل کشور با پیامدهای خشکسالی دست به گریبان است.
این آمار نشان میدهد تمام مساحت استانهایی مانند هرمزگان، کرمانشاه، همدان و چهارمحال و بختیاری تحت تاثیر کمآبی و پدیده خشکسالی قرار دارند. این یعنی مردم این استانها با تبعات خشکسالی در ابعاد مختلف زندگی خود از وضعیت کشاورزی و دامداری تا آب آشامیدنی درگیرند و سفرههای آب زیرزمینی و مخازن سدها و وضعیت رودخانهها همگی وخیم است.
این در حالیست که علی اکبر محرابیان وزیر جدید نیرو، راهحل بیآبی ۳۰۰ شهر کشور را در «شیرینسازی آب دریا» و دستیابی به آبهای عمیق میداند. او گفته که «با اجرای برنامههای تدوین شده میتوان روستاها را تا ۹۰ درصد از آب شرب بهرهمند کرد. برای تحقق چنین امری حدود ۲۸ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است که می توان در مدت ۴ سال با همکاری بخش خصوصی نسبت به تامین و اجرای آن اقدام کرد.»
به نظر میرسد در راستای پروژههای پولساز ناشی از بحران آب، وزیر نیرو جدید در دولت ابراهیم رئیسی «قاضی مرگ» نیز بجای اتخاذ روشهایی برای کاهش مصرف و مدیریت آب، به برداشتهای بیرویه آب و اجرای پروژههای غیرعلمی آبی ادامه دهد.
خشکسالی و بحران محیط زیست ناشی از فساد اقتصادی دستگاههای حکومتی و وابسته به قدرت، چرخهی مرگباری از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی به وجود آورده که در آن رودخانهها میخشکند و محیط زیست تخریب میشود و شهروندانی که بر اثر این بحرانها بیکار شده و به دام اعتیاد و مشکلات دیگر افتادهاند راهی نهرهای خشکیده و گورهای خالی میشوند تا زندگی خود را بسر آورند!
قول های خشک و خالی ! طبق معمول!
اکثر مردم ایران در مشگلات غرق شده اند تا اقا زاده ها به مفت خوری و بریز و بپاش ادامه دهند!
ملت گدایی میکند!
اخوند خدایی میکند !