حنیف حیدرنژاد – شاکیان و شاهدین در دادگاه حمید نوری افرادی با سوابق و وابستگیهای سیاسی متفاوت هستند. برخی از آنها با هم اختلاف نظر داشته و برخی حتا «ضد» همدیگر هستند. برخی از افرادی که زمانی در راهروهای مرگ در زندان گوهردشت کرج در کنار هم نشسته بودند، الان و یکبار دیگر در دادگاهی در استکهلم که به حقیقتیابی در مورد کشتار ۶۷ و نقش حمید نوری در آنزمان بر میگردد، در کنار هم نشستهاند. اینبار اما، آن یاران قدیمی که آنزمان وابستگی سیاسی مشترکی داشتند، امروز به دلیل اختلافات سیاسی مخالف هم شدهاند.
پرسش این است: آیا شاکیان و شاهدین و کارشناسان دعوت شده دادگاه حمید نوری اجازه دارند به خاطر اختلافات شخصی یا سیاسی با یکدیگر، در روند حقیقتیابی اختلال ایجاد کنند؟ آیا اجازه دارند عدالت، دادخواهی و خون آنانی که کشته شده و رنج و درد خانواده و بازماندگان آنان را گروگان اهداف شخصی و سیاسی خود گرفته و از بیان حقیقت طفره رفته و یا روند دادگاه را علیه فرد دیگری جهت دهند؟
صورت مسئله
شاکی اول پرونده حمید نوری، ایرج مصداقی است که دادگاه چهار روز را به پرسش از او و شنیدن شهادت وی اختصاص داد. مصداقی به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و ده سال در زندانهای جمهوری اسلامی بوده است. او پس از آزادی و آمدن به اروپا، کماکان چندین سال با سازمان مجاهدین در ارتباط بوده و همکاری میکرده است ولی بعدا بطور کامل از این سازمان جدا شده و این سازمان به ویژه رهبر آن مسعود رجوی را بطور علنی مورد نقد قرار داده و حتا رجوی را پرخاشگرانه مورد حمله قرار میدهد.
سازمان مجاهدین نیز در چند سال گذشته بطور سیستماتیک مصداقی را هدف ترور شخصیت و اتهامزنیهای بیپایه و اساس قرار داده است. این سازمان بطور غیرمستقیم مصداقی را تهدید به مرگ کرده و حتا در روز اول که قرار بود مصداقی در دادگاه حمید نوری شهادت بدهد، با بسیج نیرو از کشورهای مختلف اروپایی، تظاهراتی را در استکهلم با هدف «به صلابه کشیدن» مصداقی برنامهریزی کرده بود.
روز پنجشنبه ۲ سپتامبر ۲۰۲۱ جلسه دهم دادگاه حمید نوری به شنیدن شهادت نصرالله مرندی یکی از شاکیان و شاهدین پرونده اختصاص داشت. نصرالله مرندی عضو سازمان مجاهدین خلق است.
در جریانِ جلسه استماعِ شهادتِ نصرالله نوری، دادستان از او میپرسد که آیا به یاد دارد که ایرج مصداقی همبندی او بوده است؟ مرندی جواب میدهد: «من چیزی از اون یادم نمیاد و نمیخوام اینجا در این مورد چیزی بگم» (فایل صوتی جلسه دهم دادگاه حمید نوری، ساعت ۲ و ۲۸ دقیقه تا ۲ و ۳۹ دقیقه).
دادستان خطاب به نصرالله مرندی میگوید: «یادت میاد که تو و حسین فیض آبادی و ایرج مصداقی چند ساعت در راهرو مرگ نشسته بودید و برای غذا، نان و پنیر پخش کردند و شما حرف میزدید و میخندید؟» دادستان سپس ادامه میدهد، «در این مورد مایلم بخشی از خاطرات ایرج مصداقی را بخوانم.»
در این قسمت قاضی، از دادستان سوال میکند چرا او میخواهد این قسمت از کتاب را بخواند و دادستان پاسخ میدهد: «برای اثبات اینکه نصرالله مرندی در آنموقع واقعا در راهرو مرگ بوده است.»
دادستان در ادامه از پروتکل الحاقی ۲، صفحه ۱۲۹، بخشی از خاطرات ایرج مصداقی در کتاب «تمشکهای ناآرام» را چنین قرائت میکند:
«۲۲ مرداد: تقریبا نزدیک شام بود. بغل دست من حسین فیض آبادی نشسته بود. کمی آنطرفتر نصرالله مرندی. برای غذا به ما نان و پنیر دادند. حسین خیلی تند تند غذایش را خورد. گفتم حسین مواظب باش خفه نکنی خودت رو با غذا! نصرالله هم گفت: اینطور که تو میخوری، طناب پاره میشه و تو میافتی پایین، اونموقع پات میشکنه!»
دادستان بعد از خواندن این متن، از نصرالله مرندی دوباره سوال میکند: «آیا این خاطرات یادت میاد؟ آیا این را که خواندم، اون خاطره برات زنده شد؟»
نصرالله مرندی جواب میدهد: «این نوشته من نیست که بخواهم صد درصد تأیید کنم. ولی اون روز مصداقی میتونه توی همون راهروی مرگ بوده باشه. من همه مکالمات اون روز رو یادم نمیاد ولی یادم میاد که حسین گفت توی دادگاه دفاع کردم.»
وجدان، بالاتر از منافع شخصی و سیاسی
پرسش: آیا نصرالله مرندی واقعا صحبتها و خاطراتی را که اینگونه با مرگ تنیده شده بود، آنهم در فضایی که مرگ در یک قدمی بود به یاد ندارد؟ آیا اینکه نصرالله مرندی میگوید مایل نیست در مورد ایرج مصداقی در «اینجا» یعنی در دادگاه حرف بزند، طفره رفتن از بیان حقیقت نیست؟ آیا اگر سازمان مجاهدین و رهبری آن با ایرج مصداقی ضدیت شخصی یا سیاسی دارند، اجازه دارند به اعضای خود دستور دهند که ضدیت با ایرج مصداقی را بالاتر از دادخواهی قرار داده و هرجا که حقیقتی با نام مصداقی پیوند میخورد، از تأیید آن خودداری کنند؟
تعداد زیادی از شاهدین و شاکیان در دادگاه حمید نوری از اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند. آیا سازمان مجاهدین خلق قصد دارد با بایکوت کردن نام و خاطرات ایرج مصداقی، از او انتقام بگیرد؟ اگر چنین باشد، چنین سیاستی ضربه زدن آشکار به جنبش دادخواهی در یک دادگاه بینالمللی است که در درجه اول به سود جمهوری اسلامی و حمید نوری بوده و یک ضربه سنگین به حقیقتیابی است زیرا آنچه در این دادگاه مستند میشود، در آینده میتواند در دادگاههای دیگر علیه دیگر آمرین و عاملین جنایتهای انجام شده در حکومت اسلامی حاکم بر ایران مورد استفاده قرار بگیرد. کارشکنی سازمان مجاهدین در روند حقیقتیابی در دادگاه حمید نوری، نمک پاشیدن بر زخمی است که خانوادهها و بازماندگان اعدامشدگان ۳۳ سال است با خود حمل میکنند.
دادگاه حمید نوری و جنبش دادخواهی و روند حقیقتیابی باید از هرگونه برخوردهای ایدئولوژیک و دشمنیهای شخصی و سیاسی به دور نگهداشته شود.
نصرالله مرندی و همه شاهدین و شاکیان یا کارشناسان دعوت شده، در پاسخ به پرسشهایی که در دادگاه از آنها میشود، باید به «وجدان» خود مراجعه کرده و فارغ از هرگونه تأثیر ایدئولوژیک، دستور تشکیلاتی یا جبههبندی سیاسی و دشمنی شخصی و گروهی با ایرج مصداقی یا هر فرد دیگری، حقیقت را بگویند.
دادگاه حمید نوری آزمایشی برای سنجش بلوغ سیاسی ما، ما مردم ایران و مخالفین جمهوری اسلامی است. آزمایشی که در آن مشخص میشود ما تا کجا روشهای دمکراتیک و منطبق با قانون را یاد گرفتهایم؟ تا کجا از منطق و استدلال در برخورد با هم استفاده میکنیم و تا کجا منافع ملی و مبارزه با حکومت اسلامی حاکم بر ایران و پایان هرچه سریعتر این رژیم جنایتکار را، بر منافع شخصی و سازمانی و حزبی خود ترجیح میدهیم.