منصور کشفی – این روزها رژیم اشغالگر اسلامی با رئیس دولتی که به «قاضی مرگ» مشهور است صحبت از برنامههای عمرانی کلان به میان آورده که نه منابع مالی آن به تمامی مشخص است و نه ماهیت برنامههای قابل اجرا تعیین شده است. به عبارت دیگر هیچکس حتا خود رئیس جمهوری اسلامی هم اطلاع ندارد که کیفیت و کمیت برنامهها به چه صورت هستند، اولویتها کدامند و ضرورتها کجا هستند. رژیم ملایان به روال همیشگی فقط با ادّعا و حرف، عجولانه برنامههای «سازندگی» را یکی پس از دیگری در مدت چهل و دو سال عمر خود به دست سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده، ولی در عمل بجز حفر چند دالان مترو به نام بنیانهای مترو تهران که به دست چینیها و چند سکوی سیمانی به عنوان پایگاه نیروی اتمی بوشهر که به وسیله روسها بر پا کرده کار دیگری انجام نداده است.
۱
این نحوه برخوردهای پوشالی رژیم با نیازهای واقعی کشور برای پیشرفت و آبادانی، مرا به یاد آخرین برنامه عمرانی پنجساله در حکومت پادشاهی انداخت که در آن اولویتها مشخص و برنامهریزیها دقیق و واقعی بود.
برنامه عمرانی پنجساله پنجم ایران در آن زمان با بودجهای معادل ۶۵ میلیارد دلار شروع شد که فقط ۱۸ میلیارد دلار آن از فروش نفت تأمین گردید. این بزرگترین کوششی بود که از جانب کشوری خارج از قدرتهای بزرگ در راه صنعتی شدن به عمل آمده بود.
به دلیل همین برنامههای اساسی و بسیار بزرگ عمرانی بود که انتظار میرفت ایران تا سال ۱۹۸۵ جزو پانزده قدرت بزرگ جهان شود.
دنبال کردن برنامههای عمرانی یکی پس از دیگری و پدیده سرمایهگذاری در چهار گوشه جهان امری بود که در ایران از دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ آغاز شده بود. در این مسیر بیش از هر منطقه، جنوب ایران مورد توجه بود.
ایران در سال ۱۹۷۴ بیش از ۳۰ میلیارد دلار در استانهای جنوبی خود سرمایهگذاری کرد.
طرحهای وسیعی برای استخراج ذخایر آبهای زیرزمینی و همچنین برنامههای نصب دستگاههای عظیم تصفیه برای شیرین کردن آب در خلیج فارس و دریای عمان در دست اجرا بود.
اولین دو نیروگاه اتمی که درواقع شروع بهرهبرداری از انرژی هستهای برای تولید الکتریسیته را به ایران نوید میداد در نزدیکی خلیج فارس شروع به ساختن شد.
ایران امیدوار بود تا سال ۱۹۸۲ حدود ۲۳هزار مگاوات در سال انرژی اتمی (نیروی برق) تولید کند. همچنین برنامهریزی به منظور احداث سه کارخانه فولادسازی در سواحل جنوبی ایران به پایان رسیده بود.
۲
پیشبینی میشد محصول این کارخانهها معادل ۱۲ میلیون تُن از ۱۶ میلیون تُن فولاد مورد نیاز سالیانه کشور را که درواقع سه چهارم احتیاجات ایران بود تا سال ۱۹۸۰ تأمین کند.
ذخایر وسیع مس ایران که یکی از غنیترین ذخایر مس دنیا به حساب میآید در سرچشمه کرمان توسعه بیسابقهای یافت.
مراکز بزرگ صنایع پتروشیمی ایران تقریباً تماماً در ناحیه خلیج فارس از مرحله طرح گذشته و در حال ساخته شدن بودند.
طرحهای وسیع و برنامههای درازمدتی در مورد صنعت شیلات در خلیج فارس در دست تهیه بود و بر آورد شده بود که صنعت شیلات جنوب توانایی تأمین پروتئین مورد نیاز اهالی جنوب کشور را داشته باشد. همچنین پیشبینی میشد که درآمد دولت از صادرات محصولات شیلات جنوب سالیانه بیش از یک میلیارد دلار باشد.
راههای ارتباطی تراز اول از جمله راههای آهن، مراکز شبکههای حمل و نقل ایران را به جنوب کشور ارتباط میداد.
جمیت بندرعباس از ۱۲ هزار نفر در سال ۱۹۶۰ به ۲۵۲ هزار نفر در سال ۱۹۷۹ افزایش یافت. سریعترین توسعه منطقهای ایران در استان خوزستان، جایی که تا به امروز به مدت بیش از ۱۱۰ سال نفت را چون خون در پیکر ایران روان داشته به وقوع پیوست، در حالی که استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان به نام خوزستانهای سالهای دهه ۱۹۸۰ نامیده میشدند.
این ترقی و توسعه در زمانی پیریزی و به اجرا گذاشته شد که پادشاه فقید ایران رسماً اعلام کرد تا آنجا که به دریاها مربوط میشود، هیچ مرزی وجود ندارد؛ از این پس مرز دریایی ایران در اقیانوس هند است.
دولت ایران در سالهای قبل از فاجعه ۱۹۷۹ به خلیج فارس فقط به صورت اقتصادی یا مسیری برای عبور نفتکشها نگاه نمیکرد زیرا نزدیک به یک میلیون تَن از هموطنان ایرانیتبار ما در کرانههای جنوبی خلیج فارس زندگی میکردند. اما از اواسط دهه ۱۹۶۰ سیل مهاجران ایرانی به شیخنشینهای خلیج فارس رو به کاهش گذاشت.
از اواخر سال۱۹۶۱ با آغاز شکوفایی ناگهانی اقتصاد ایران و فراهم شدن فرصتهای کار و ااشتغال جریان معکوس شد. این یکی از نتایج و پیامدهای افزایش کامیابیهای اقتصادی و سیاسی ایران بود که مهاجران بیش از پیش ایرانی بودن خود را تصدیق میکردند و به آن افتخار مینمودند. مردمی که قبلاً ترجیح میدادند که ظاهراً صورت غیرایرانی به خود بگیرند و ریشههای ایرانی خود را پنهان کنند و یا احیاناً از یاد ببرند، ناگهان به این سرچشمهها پی بردند و آنها را بازشناسی کردند. به موازات این تحولات، بانکهای ایرانی و سازمانهای بازرگانی دولتی و خصوصی موفق به استقرار خود در ممالک عرب گردیدند. تعداد مدارس و بیمارستانهای ایرانی در کشورهای کوچک و بزرگ عربی حوزه خلیج فارس توسعه فراوان یافت و از طرف دیگر ایرانیان ثروتمندی که در کشورهای عربی کار میکردند و اقامت دائم داشتند به خرید املاک و سرمایهگذاری نه در کشورهای عربی بلکه در ایران اقدام کردند.
۳
در زمان ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۱، ایران فقط از لحاظ جغرافیایی در خلیج فارس حضور داشت حال آنکه در دهه ۱۹۷۰ شاهد خودنمایی ایران به عنوان تنها قدرت اصلی اقتصادی و نظامی خلیج فارس بودیم.
در این سالها بانکهای گوناگون و سازمانهای بازرگانی ایرانی حوزه داد و ستدهای کشور ما را حتا تا بندر هنگکنگ و حاشیه اقیانوس کبیر گسترش دادند.
ایران با تمام کشورهای آسیایی رابطه برقرار ساخت و در سال ۱۹۷۸ قبل از وقوع فاجعه در ایران تعهدات مالی و تجاری ایران با کشورهای شرق مرزهای خود تا ارقام هنگفتی فزونی یافت.
کشور هندوستان اعتباری به ارزش یک میلیارد دلار از ایران دریافت کرد.
به پاکستان ۷۵۰ میلیون دلار وام اعطا شد.
به بنگلادش ۱۰ میلیون دلار داده شد و افغانستان ۵۰ میلیون دلار دریافت کرد.
موافقتنامههای بازرگانی به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار با استرالیا و ۷۵۰ میلیون دلار با کره جنوبی به امضا رسید.
به اندونزی برای تأسیس یک مجموعه پتروشیمی ۲۵۰ میلیون دلار وام داده شد.
موافقتنامههای مشابهی با تایلند، مالزی و سنگاپور تنظیم گردید و اعتباری به میزان ۶۵ میلیون دلار به سریلانکا واگذار گردید.
به کنیا مبلغ ۲۰ میلیون دلار اعتبار داده شد.
همچنین مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار برای سرمایهگذاری در سودان در نظر گرفته شد.
بانکها و مؤسسات تجارتی در کشورهای اوگاندا، سومالی و تانزانیا ایجاد گردید و کمکهای فنی و مالی بلا عوض به کشور یمن شمالی پیشنهاد شد.
جزیره موریس در اقیانس هند طبق قراردادی متعهد شد که برای نیروی دریایی عظیم، بسیار مدرن و غرورآفرین ایران بنادر خدماتی در نظر بگیرد.
ایران همچنین قرارداد مهمی با استرالیا در مورد خرید اورانیوم برای استفاده در دستگاههای نیروی هستهای خود منعقد کرد.
در این سالها، ایران مصّمم شد تا هرچه بیشتر نقش تاریخی و سازنده خود را در خلیج فارس به عهده بگیرد. مخالفت ایران با انگلستان مانع از آن شد که این کشور خواستهی دیرینه خود را برای تشکیل فدراسیون پنج امارت کوچک ساحلی همراه با شیخنشینهای قطر و بحرین به انجام برساند. ولی پس از گذشت مدّت کوتاهی از فاجعه ۱۹۷۹ انگلستان به این موضوع جامه عمل پوشاند که این روزها به نام «شورای همکاریهای کشورهای خلیج فارس» معروف است.
حدود صد و بیست سال قبل در زمان ضعف حکومت مرکزی قاجار در ایران سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به وسیله انگلستان استعمارگر تصّرف شده بود ولی ایران در سال ۱۹۷۵ با شهامت و ابتکار پادشاه فقید ایران حاکمیت خود را بر این سه جزیره همیشه ایرانی در تنگه هرمز تثبیت کرد. عهدنامه مرزی سال۱۹۳۷ بین ایران و عراق که با اعمال زور انگلستان تحمیل شده بود باطل اعلام و قرارداد جدیدی منعقد شد که با تمام خواستههای ایران در اروندرود مطابقت داشت.
۴
در سال ۱۹۷۶ ایران بیش از هفت درصد از درآمد ناخالص ملی خود را به عنوان کمک به کشورهای جهان سوّم و تحت توسعه اعطا کرد، در صورتی که آمریکا، ژاپن و کشورهای صنعتی اروپای غربی که در آن زمان بیش از ۷۰ در صد تبادلات تجاری بین المللی را کنترل میکردند فقط سه در صد از درآمد ناخالص ملی خود را در اختیار این کشورها گذاشتند.
ایران در سال ۱۹۷۸ یعنی یکسال قبل از فاجعه انقلاب اسلامی در ایران، طبق آمار سازمان ملل متحد یکی از ۱۵ کشور مهم دنیا محسوب میشد. تولید نا خالص ملی ایران در این سال بیش از ۴۰ میلیارد دلار بالغ شد. این رشد عظیم ، سریع و بیسابقه ایران را در زمره ۱۲ کشور معتبر اقتصادی جهان قرار داد. در این سال کشور ما از نظر ذخایر ارزی مقام سیزدهم را در جهان داشت، و بالاخره از نظر قدرت نظامی، ایران یکی از نیروهای بزرگ غیراتمی جهان شناخته میشد.
*دکتر منصور کشفی استاد دانشگاه در دالاس ایالت تگزاس و مدیر شرکت مشاوره Kashex International Petroleum Consulting، زمینشناس ارشد شرکت ملی نفت ایران پیش از استقرار جمهوری اسلامی در ایران و رییس و استاد پیشین بخش زمینشناسی دانشگاه پهلوی شیراز است. او در امر اکتشاف نفت، به ویژه در ایران، بیش از ۵۰ سال تجربه دارد. انتشار سه کتاب علمی در زمینه صنعت نفت و رفتار بازار آن در جهان و مقالههای بیشماری در مجلههای معتبر علمی از جمله کارهای آکادمیک اوست. علاوه بر این، دکتر کشفی مسئول گروه انرژیهای فسیلی در پژوهشگاه ققنوس نخستین اندیشکده ایرانی در آمریکاست.
قدرت مخرب مذهب!
دوست عزیز پیمان جهان بین،
اتفاقی نظیر شما برای من هم در یک بانک در ایالت ویسکانسین پیش آمد. در دوران دانشجویی در اوایل دهه ۷۰ میلادی موقع باز کردن حساب، دختر خانوم مسول بانک به اسم من خوب خیره شده بود و سعئ میکرد آن را درست بخواند و بعد پرسید چه ناسیونالیتی دارم. وقتی با افتخار گفتم ایرانی هستم، لبخندی حاکی از خوشحالی زد. و گفت
Oh my god, my boyfriend is an Iranian
you guys are great
و بعد همینطور لبخند زنان کارهای مربوط به حساب من را انجام میداد و خدا حافظی گرمی با من کرد. در موقع خروج از بانک از این که چقدر ما ایرانیها در آمریکا محبوب بودیم سر از پا نمی شناختم
رژیم پهلوی فقط در حدود پنجاه سال که در قدرت بود با درامد نفت بشکه ی یک دلار -دو دلار، کاری کرد کارستان که در تاریخ ایران و شاید در تاریخ جهان بینظیر بود. ایران هنوز روی زیر ساخت های به جا مانده از رژیم پهلوی روی پا ایستاده است.
بله درست است، قبول دارم، رژیم پهلوی قدرت را در دستان خود متمرکز کرد، ولی این قدرت را برای سازندگی ایران به کار انداخت نه برای تخریب یا ارضا هوسهای شخصی
باسپاس فراوان از پروفسور کشفی برای این نوشتار کوتاه.
خواهش میکنم که بیشتر بنویسید تا نسلی کهدر ویرانه متعفن چمهوری اسلامی زندگی میکند بفهمد که چه ایرانی داشتیم و چگونه قدرنشناسی، حماقت، کوته بینی و دین زدگی نابودی ایران را رقم زد.
ملتی که خدمتگذاران و ایرانسازان را با خمینی و بیسوادهای سپاهی عوض کرد و آخرش هم امت شد، تا حالا در کنار طالبان و حشدالشعبی روزگار بگذراند. خودخواسته را تدبیر نیست.
سربلند باشید استاد فرهیخته.
جناب کشفی ، مقاله ای بی نظیر و با اجازه شما ، این هم مروری بر تاریخ پر افتخار ( خود من ! ) زمانی که ایران به دلیل اهمیت اقتصادی و سیاسی ……
با دلار هفت تو من وقتی به واشنگتن دی . سی . رسیدم در حدود هفتصد دلار در جیب داشتم که فکر میکنم ثروتمند ترین روز زندگی من بود و لی در آن جنگل مولای اوائل دهه هفتاد ، حمل و نقل هفتصد دلار ، در آن شهر نا امن و خطر ناک کاری احمقانه بود . یکروز وارد شعبه یک بانک معروف نزدیک دانشکده شدم ، بدون هیچ مدرک و کارت شناسائی و تقاضا کردم برای من یک حساب پس انداز باز کنند ! کارمند بانک گفت : گذر نامه داری ؟ گفتم در خوابگاه است . گفت : کارت دانشجوئی داری ؟ گفتم : هنوز صادر نشده ! گفت : گواهی نامه رانندگی داری / گفتم سن من اجازه نمی دهد ! گفت : بچه کجائی؟ گفتم : ایران . گفت : ایرانی ، ایرانی ؟ گفتم : صد در صد ایرانی ! گفت : You are O K ، کارمند مهربان کارش را انجام داد و دفترچه بانکی را به دستم داد و با بهترین طریقه ممکن با من خدا حافظی کرد و با بهترین آرزوها برای موفقیت تحصیلی من ! خیلی هم خوش آمدم !
آقا غضنفر همکار قدیمی من به هر کجا که میرفت میگفت : من از جزیره قبرس آمده ام . سالها پیش از او علت این کار ناپسند را پرسیدم ، او در جواب گفت : بر ادر خجالت میکشم بگویم ایرانی هستم ! باعث شرمندگی من ! تف سر بالا ، با این حکومت زشت و لعنتی ،مثل داغ ننگ بر پیشانی من ! ای کاش شهروند قبرس بودم ، حتی الاغ نجیب و بی زبان قبرس بهتر از این قبیله آدم خوار است ! تا هستند و خلافت می کنند من قبرسی هستم یا اهل یکی از دهات قاره آفریقا اصلأ من از جهنم آمده ام ، همسایه امام شیاد ، دست به دلم مگذار بگذار با درد خود بمیرم !
آقا غضنفر سا ل ها پیش عمرش را به ما و شما داد . یادش بخیر ، او حتی نمی دانست قبرس در کدام جهنم دره است !
به قول فردی که میگفت ایران تنها کشوری در دنیااست که وقتی به گذشته اش نگاه میکنی انگار داری اینده اش را میبینی و اگر به اینده اش نگاه کنی انگار که داری به گذشته اش مینگری البته بیشترمنظور ما دوران طلایی پیشرفت کشورمان در زمان محمدرضاشاه فقید هست
درود بر شرف آقای دکتر منصور کشفی و ایکاش کسان دیگری که در زمان محمد رضا شاه ایران دوست برای کشور زحمت کشیده و کار کرده اند در صورت توان خدمات دیگر محمد رضا شاه ایران دوست را به رشته تحریر درآورده تا آیندگان قدر این خدمات را که جمهوری دزدان اسلامی کمر به نابودی ان بسته و ای بسا در کار ویرانی ایران موفق هم عمل کرده دانسته و به روح بزرگ پدر و پسر پهلوی ها درود فرستاده و شاهزاده رضا پهلوی ایران دوست را پشتیبانی و تقویت کنند .
مسلمین دلال که در خنکای بازار نشسته بودن , پدر چپ بیکار و بیعار ایرانی که حزب همیشه خائن توده باشد که به جاسوسی برای حزب مادر افتخار و به جای کار سازنده مشغول فلسفه بافی بود یا در شوروی نشسته و مشغول جاسوسی علیه ایران بود , مشتی جوان گول خورده عاشق آرتیست بازی و هفت تیر کشی که به عنوان چریک مسلمان و چپ بدون اینکه کار سازنده ای در کشور انجام دهند و جمعیتی احساساتی و خاموش با اتکا به شایعات و پخش ان , در از بین بردن دستاوردهای نامبرده بالا شریک و هم جرم بودند و هستند .
بنده اعتقاد راسخ دارم تنها کسانی دلشان در زمان ۵۷ برای این دستاوردها میسوخت که صمیمانه برای ساختن ان کار کرده بودند در زمستان در کانکس های یخزده و در تابستان در همان کانکس های جهنم وا ر دور از خانواده از مجتمع دشت مغان در گوش نقشه ایران گرفته تا دانشکده دریائی چابهار در گوشه جنوبی ایران از طرح های عمرانی در خوزستان تا ساخت پالایشگاه های تبریز و کرمانشاه از صنعت فولاد اهواز گرفته تا فولاد مبارکه و ذوب آهن اصفهان , از کارخانجات صنعتی اراک تا مس سرچشمه و ده ها هزار طرح عمرانی دیگرکه نام بردن از آنها ده ها صفحه را اشغال میکند ,,, درود به شرفشان و درود به شرف امثال آقای دکتر منصور کشفی .