تنش در مرزهای ایران با جمهوری آذربایجان بالا گرفته است. بازداشت دو راننده کامیون که از ایران راهی ارمنستان بودند، توسط پلیس مرزی جمهوری آذربایجان و انتقال آنها به باکو، جرقهای بود که آتش این تنش مرزی را که از ماهها پیش، شاید هم از چند سال پیش زیر خاکستر بود، شعلهور ساخت.
تا قبل از اینکه ارتش آذربایجان بخشهایی از منطقه مورد مناقشه قرهباغ را از ارمنستان بازگیرد و در آنجا مستقر شود، کامیونهای ایرانی مسیر کوتاهی را برای رسیدن به ارمنستان طی میکردند. امروز بخشی از این مسیر در کنترل جمهوری آذربایجان است که برای تردد کامیونهای تجاری معادل ۱۳۰ دلار تعرفه گمرگی تعیین کرده است. جمهوری اسلامی چهارمین صادر کننده کالا به ارمنستان است و طی کردن مسیری طولانیتر یا پرداخت تعرفه گمرگی برای عبور از جادهای که امروز بخش از آن در کنترل آذربایجان است، بدون شک از نگاه اقتصادی دارای اهمیت است، ولی بعید به نظر میآید که تنها دلیل رزمایش و «نمایش قدرت» جمهوری اسلامی در مرزهای شمالغربی کشور باشد.
البته جمهوری اسلامی در آشوبآفرینی در دیگر کشورهای منطقه سابقه طولانی دارد. در این اواخر برخی از فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی با افتخار اعلام کردند که در این سالها شش گروه نظامی در خارج از مرزها به وجود آوردهاند. در جریان تنش اخیر هم ناگهان گروه شبهنظامی «حسینیون» که شبهنظامیان آذربایجانی را در بر میگیرد اعلام موجودیت کرد. «حسینیون» مانند «فاطمیون» که از شیعیان پاکستانی نشکیل شده و یا «زینبیون» که افغانستانیها در آن حضور دارند، یکی دیگر از گروههای شبهنظامی است که توسط نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آشوبآفرینی در منطقه سازماندهی شده و کشورهای همسایه به همه آنها به عنوان تهدید نگاه میکنند.
حضور اسرائیل در مرزهای ایران
مدتهاست که جمهوری اسلامی روابط جمهوری آذربایجان با اسرائیل را تهدیدی جدی به حساب میآورد. بیهوده نیست که در ابتدای این پرده جدید از بحران، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در توئیتر به چند زبان از جمله عبری به جمهوری آذربایجان هشدار داد. علی شمخانی در این توئیت همسایگان ایران را به «هشیاری» در برابر «شیطنت و تفرقهاندازی بیگانگان» دعوت میکند. البته این تنها علی شمخانی نیست که «هشدار» میدهد. کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی نیز به الهام علیاف هشدار داد که ارتکاب اشتباهات استراتژیک میتواند آتش جنگ در منطقه را شعلهور کند. پایگاه اطلاعرسانی این شورا به نقل از کمال خرازی در ادامه میافزاید «اسرائیل بدون شک و بدون توقع در آذربایجان لانه نکرده است و هدفهای شومی را در سر میپروراند.»
بسیاری از فرماندهان نظامی نیز در روزهای گذشته صحبت از حضور مشاوران نظامی اسرائیلی و ترکیهای در خاک جمهوری آذربایجان کرده و هشدار دادهاند که جمهوری اسلامی این حضور را نخواهد پذیرفت. رسول سنائی راد معاون دفتر سیاسی- عقیدتی و از مشاوران علی خامنهای نیز واضح میگوید: «در اتفاقاتی که در شمال غرب در حال رخ دادن است میدانیم که پشت سر این موضوعات رژیم صیهونیستی و برخی از قدرتهای فرامنطقهای قرار دارند و به دنبال استفاده از برخی همسایگان ما هستند.» این مشاور نظامی علی خامنهای در ادامه میافزاید که مانور نظامی در مرز با جمهوری آذربایجان «پیام قدرتی است که اعلام میکند، اجازه لانهگزینی به تروریستها چه از جنس تفکیری و چه از جنس صیهونیستی در اطراف مرزهای خودمان نخواهیم داد.»
تنش در روابط با ترکیه
«تروریستهای تکفیری» که رسول سنائی راد به آنها اشاره میکند داوطلبانی هستند که در زمان جنگ اخیر آذربایجان و ارمنستان از ترکیه به یاری ارتش باکو در قرهباغ رفتند. این «داوطلبان» بر مبنای برخی گمانهزنیها از اسلامگرایانی هستند که سابقه حضور در جنگ سوریه و درگیری با ارتش بشار اسد و نیروهای تحت حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارند. از این سخنان چنین برمیآید که گسترش نفوذ ترکیه در جمهوری آذربایجان نیز یکی دیگر از نگرانیهای جمهوری اسلامی است. چنانکه بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان و قرار گرفتن این کشور در حیطه نفوذ پاکستان، یکی دیگر از نگرانیهای جمهوری اسلامی است. مانور مشترک جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان، با عنوان «دوستی سه برادر» زنگ خطری برای جمهوری اسلامی است که شاهد ائتلافهای جدیدی است که مسیر تحولات استراتژیک در منطقه را میتوانند تغییر دهند. قبل از این رزمایش، ترکیه نیز میزبان رزمایش نظامی دیگری با شرکت جمهوری آذربایجان، قطر، پاکستان، قزاقستان، ازبکستان و آلبانی بود. جمهوری اسلامی این رزمایش را نیز تهدیدی غیرمستقیم علیه نفوذ خود در منطقه تعبیر کرد.
به عبارت دیگر جمهوری اسلامی در مرزهای جنوبی خود شاهد پاگرفتن عملی «پیمان ابراهیم» است که پای اسرائیل را به منطقه باز کرده است. در غرب مثلث آذربایجان- اسرائیل- ترکیه تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی به شمار میرود و در مرزهای شرقی هم شاهد شکل گرفتن محور افغانستان- پاکستان است. البته مدتهاست که جمهوری اسلامی به حضور مشاوران نظامی اسرائیلی در اقلیم کردستان عراق هم اشاره می کند و این حضور را تهدیدی جدی برای خود تلقی میکند. اخیرا در اربیل بیش از ۳۰۰ شخصیت عراقی از جمله شیوخ برخی قبایل سنی و برخی از مدیران دولتی، در همایشی خواهان پیوستن کشورشان به «پیمان ابراهیم» شدند.
«فاتحان خیبر»
حضور اسرائیل در مرزهای ایران یک نگرانی جدی برای جمهوری اسلامی است. بیدلیل نیست که رزمایش کنونی در مرزهای جمهوری آذربایجان را «فاتحان خیبر» با اشاره به جنگ پیامبر اسلام با یهودیان نام گذاشتند. البته الهام علیاف و سفیر اسرائیل در مسکو، حضور مشاوران نظامی اسرائیلی در نزدیکی مرزهای جمهوری آذربایجان با ایران را تکذیب کردند. روابط رسمی جمهوری آذربایجان با اسرائیل به اوایل دهه ۹۰ میلادی و اندکی پس از فروپاشی شوروی باز میگردد. در این سالها این رابطه در زمینه اقتصادی و نظامی رشد چشمگیری داشته است. بسیاری از شرکتهای اسرائیلی در جمهوری آذربایجان سرمایهگذاریهای کلان در بخش انرژی و مخابرات انجام دادهاند. اسرائیل امروز ۴۰ درصد از نیاز انرژی خود را از آذربایجان تهیه میکند. این نفت از طریق خط لوله باکو- تفلیس- جیحان به سواحل مدیترانه منتقل شده و از آنجا با نفتکش راهی اسرائیل میشود. از همه مهمتر وابستگی تسلیحاتی جمهوری آذربایجان به اسرائیل است. موسسه سوئدی «پژوهش برای صلح» (سیپری) در آخرین گزارش خود در رابطه با تجارت تسلیحات در جهان مینویسد که ۶۹ درصد از خریدهای تسلیحاتی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۰ از اسرائیل بوده است. در روزهای گذشته نیز رسانه های اسرائیلی خبر از آغاز مذاکرات بین دو کشور برای خرید سامانههای پدافند موشکی اسرائیلی «آرو۳» از سوی آذربایجان دادند.
احمد رأفت
مثال الألوسی»، نماینده سابق مجلس عراق نیز به ایرانوایر گفت: «گروههای شبهنظامی مانند غده سرطانی هستند که عمدا در عراق کاشته است. ایران آنها را تحت پوشش احزاب اسلامی مسلح کرده و آموزش نظامی داده است. این گروهها به مرزهای ملی اعتقادی ندارند و بیشتر نسخه رژیم تهران و سپاه پاسداران ایران هستند. حضور این گروهها با ماسک سیاسی مشهورشان که در سطح عراق و جهان رسوا شدهاند، نشانه ادامه سیطره ایران بر پارلمان جدید کشورمان و اطمینان از عدم پیروزی آزادگان قیام اکتبر است.»
وی افزود: «تهران میکوشد از طریق مشارکت گروههای شبهنظامی وابسته به ایران در این انتخابات دستورکار و تسلط خود را بر دولت آینده عراق تحمیل کند. بازیهای ایران بدون تردید نقض حاکمیت ملی عراق را استمرار میبخشد و از این کشور بهعنوان پایگاهی برای گسترش تروریسم و حمله به همسایگان و امنیت منطقه با انواع موشک و پهپادهای انتحاری استفاده میکند. ایران مانع تمرین آزادیها و روند دموکراتیک در عراق میشود، چون تنها با آزادی و دموکراسی میتوان از جادوگری شبهنظامیان تروریستی و باندهای ولایی نجات یافت.»
گ
ادامه،
کشوری بخشی از خاک ایران را بر اساس دو قرارداد تحمیلی بزور گرفت. آن کشور بمدت صد سال است که دیگر وجود ندارد( روسیه تزاری) ،
خب مگر نه این است که از نظر حقوقی آن دو قرار داد بصورت خودکار بلا اثر و ملغی شده می باشند و آن بخش جدا شده باید به صاحب اصلی اش برگردد ؟
بنظرم، زین پس، رسانه ها و فعالان سیاسی می بایست کشور جعلی آذربایجان را استان اران یا استان آذربایجان شمالی بنامند.
این حداقل کاری است که فعلا می شود کرد ، تا اینکه با برپایی حکومت ملی، آن استان به ایران بپیوندد.
در علوم سیاسی، به مطالعه تاثیر جغرافیا ( شامل جغرافیای فیزیکی و جغرافیای انسانی و دموگرافی) بر سیاست خارجی بین کشورها و روابط بین الملل ، ژئوپلیتیک Geopolitics گفته می شود،
بعبارت دیگر، از منظر روابط بین الملل و نظم جهانی، ژىوپلیتیک روشی است برای فهم، توضیح و پیش بینی رفتار سیاسی کشورها در حوزه سیاست خارجی بر اساس متغیرهای جغرافیایی نظیر جغرافیای فیزیکی، اقلیم شناسی، توپوگرافی، منابع طبیعی، اتنولوژی ، جمعیت شناسی وجغرافیای انسانی.
آنچه مسلم است سیاست خارجی حکومت خلافت شیعه به عنوان یک حکومت دینی و ادئولوژیک، تنها از متغیرهای اصول الهی و مذهبی اش تاثیر می پذیرد و قانون اساسی و رفتار آن در حوزه روابط بین الملل گویای این واقعیت می باشد، بگونه ایی که دیگر عوامل و متغیرها از جمله ژئوپلیتیک در آن تاثیری ندارند. که این واقعیت، اظهر من الشمس است و نیاز به شرح مبسوط ندارد،
با این مقدمه، بنظر من نگرانی جیم الف از وضعیت موجود در شمال ایران ، صرفا بر اساس توهمات و متغیرهای دینی می باشد و جنبه ژىوپلیتیک ندارد.
اگر نگرانی ژئوپلیتیک داشت، در ابتدا اصلا نمی بایست جمهوری آذربایجان را از بدو تاسیس اش به رسمیت می شناخت.
و در وضعیت کنونی می بایست ، شناسایی اولیه خود را پس می گرفت و قرار دادهای گلستان و ترکمنچای را ملغا اعلام می کرد.
یادمان باشد، این دو قرار داد توسط روسیه تزاری بر ایران تحمیل شد وتوسط شوروی ادامه یافت. هر دوی این کشورها به دیار عدم رفته اند، ضمنا روسیه پوتینی وارث روسیه تزاری نیست چون مرزهایش کاملا تغییر کرده و اصلا در مورد این دو قرار داد ذینفع نیست و قاعدتا ادعایی ندارد ( اگر هم داشته باشد، موضوعیت ندارد)
مثالها از تاثیر متغیرهای ایدىولوژیک بر سیاست خارجی رژیم بسیار هستند که همگی گویای این واقعیت هستند که ژىوپلیتیک نقشی در سیاست خارجی رژیم ندارد.
اتفاقا جنگی دیگر، زودتر ترتیبشان را میده. چون به دلیل عدم صادرات نفت، پولی در بساط ندارند. جنگ پول میخاد. جنگ با صدام هم از طرف آمریکا کنترل شده و فرسایشی بود تا پدر هر دو کشور در بیاد. الان همه کشور های منطقه و نه حتی جهان، منتظرند که حکومت ایران دست از پا خطا کند تا برای همیشه ترتیبشو بهند. در واقع ایران به غده سرطانی منطقه تبدیل شده. اگر جنگ راه بیندازند، زود تر ترتیبشان داده میشه، اگر نه که در دراز مدت باید خداحافظی کنند
بخاک و بخون خفته اسپهبدان
تهی شد ایران ز نام آوران؟
اگر ملایان حاکم ایران غیرت دارند وبرای جبران خسارات فتاوی زیان بخش ملایان آنزمان به فتح علی شاه قاجار و در نتیجه واگذار کردن ۹۹ ساله مناطق قفقاز و اران به روسیه تزاری، اکنون بایستی قراردادهای ترکمنچای و گلستان را ملغا اعلام کرده و مناطق فوق را از دست باند علی اوف ها و عثمان اوغلو های خاین و وطن فروش رهانیده و آزاد و به مام میهن برگردانند.
پاینده بماند ایران
آخوندها حکومت خود را مدیون جنگ با عراق هستند. اگر جنگ نبود، رژیم دوام نمیاورد.
اکنون، تنها چیزی که میتواند رژیم را نجات دهد، جنگی دیگر است.
ایران ما را فدای اسلامتان نکنید!
آخوندها باقیمانده لشکر اعراب هستند!