کیانوش یعقوبی- کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، انگلستان، آلمان و ژاپن از کشورهای تراز اول دنیا از لحاظ علمی، اقتصادی، صنعتی و نفوذ فرهنگی- اجتماعی هستند. پرسش کلیدی که به ذهن میرسد این است که این پیشرفتها از کجا سرچشمه میگیرند؟ پایه و اساس این پیشرفتها کجا بنا شده؟ چه فرآیندی در این کشورها در جریان است که برونداد آن پیشرفت در اساسیترین معیارهای علمی، اقتصادی، صنعتی، فرهنگی و نفوذ سیاسی و اجتماعی است؟
برای پاسخگویی به این پرسشها باید به وضعیت آموزش و پرورش و آموزش عالی این کشورها نگاه کرد. به راحتی میتوان متوجه شد که این کشورها دارای پیشرفتهترین سیستمهای آموزشی و پرورش هستند و بودجههای کلانی را به آن اختصاص میدهند. در مرحلهی بعد از مدرسه نیز میبینیم که تراز اولترین دانشگاههای دنیا در این کشورها قرار دارند. نقش آموزگاران در هر جامعه به عنوان پرورشدهندگان تفکرات و باورهای نسلهای آینده بر کسی پوشیده نیست. آموزگاران یکی از اساسیترین محورهای درونیسازی فرهنگ و آگاهی اجتماعی برای دانشآموزان هستند. بنابراین آموزگاران به عنوان مهندسان زیربناهای جامعه نقشی بسیار مهم و حساس دارند.
گفتار پیش رو قصد دارد نگاهی کوتاه به مبارزات صنفی آموزگاران در ایران بیاندازد و آن را در سه بُعد بلوغ و انسجام، ریشهدار بودن و گستردگی در کشور بطور فشرده بررسی کند.
در هفتههای اخیر شاهد تجمعات آموزگاران در مقابل وزارت آموزش و پرورش، سازمانهای این وزارتخانه در مراکز استانها و ادارات این سازمانها در شهرستانها بودیم و به دنبال آن خبرهایی از بازداشت تعدادی از آموزگاران و نمایندگان تشکلهای آنها در استانهای مختلف منتشر شد. نکته قابل توجه و تأملبرانگیز اینست که آموزگاران در تمامی سطوح از «کارنامهسبزها»، حقالتدریسیها، شاغلین، و حتا بازنشستگان به این اعتراضات پیوستهاند و هر گروه مطالبات مشروع و بحق خود را طلب میکنند. آموزگاران معترض در این دوره بطور مشخص خواستار اجرایی شدن «طرح رتبهبندی مشاغل» هستند. آموزگاران بازنشسته نیز با اعلام حمایت از معلمین شاغل، خواستار افزایش و همسانسازی حقوق خودند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با انتشار فراخوان سراسری از همه معلمین و بازنشستگان سراسر کشور خواست که در روز سوم مهرماه دست به گردهمایی اعتراضی بزنند. به دنبال این فراخوان در ۳۵ شهر واقع در ۱۸ استان شاهد شکلگیری تجمعات آموزگاران و بازنشستگان بودیم. این رویداد از چند منظر قابل توجه است. نخست گستردگی نارضایتی در تمام سطوح فرهنگیان و دیگر همصدایی و اتحاد آنها در اعتراض مسالمتآمیز برای حق و حقوق خود که میتواند الگویی برای دیگر اصناف باشد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در روز سوم مهرماه با انتشار بیانیهای با اشاره به وضعیت نامطلوب شاغلان و بازنشستگان آموزش و پرورش بار دیگر مطالبات این صنف را مطرح کرد که به این شرح هستند:
– توقف پولی و خصوصیسازی آموزش
– ایجاد امنیت شغلی نیروهای خرید خدمتی
– اجرای بدون تبعیض فوقالعاده برای تمام فرهنگیان
– حل مشکلات پرداخت حقوق بازنشستگان
– توجه به وضعیت کارنامه سبزها و درخواستهای آنها
– ایجاد شرایط امن و بستری مناسب برای بازگشایی مدارس با توجه به شرایط حاکم در زمان همهگیری ویروس کرونا
– پایان دادن به روند امنیتیسازی مراکز آموزشی
– آزادی معلمان زندانی
– متوقف کردن جریان پروندهسازی علیه فعالان و معترضان صنفی
– بازگشت به اشتغال برای معلمان اخراجی و تعلیقی.
طی اخبار منتشر شده از گردهمایی سراسری آموزگاران و بازنشستگان، آنها با سر دادن شعارهایی چون «نه تسلیم، نه سازش، همرتبه بودن خواهش»، «شعار کارنامهسبز، استخدام استخدام»، «طرح رتبهبندی حق مسلم ماست»، «معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است»، پیگیر حقوق خود شدند. در این گردهماییها نکاتی که بطور ویژه قابل توجه هستند، مسالمتآمیز بودن تجمعات، تمرکز بر خواستههای صنفی، پرهیز از تندروی و متشنج کردن فضاست که نشانهای از بلوغ روند این اعتراضات است. این رویه باعث میشود که طرح حاکمیت برای متوسل شدن به زور و سرکوب به بهانه اغتشاش و ناآرامی شکست بخورد.
تحرکات قابل توجه در پی این اعتراضات، حمایت و پشتیبانی دیگر اصناف از جنبش فرهنگیان بود. شورای سازماندهی اعتراضات کارگران شرکت نفت با انتشار اطلاعیهای حمایت و پشتیبانی خود از مطالبات فرهنگیان را اعلام کرد. این شورا در اطلاعیهی منتشره بیان داشت: «فرهنگیان صدای اعتراضی کارگران و مردم هستند.» در این اطلاعیه همچین آمده است که «مطالباتی همچون رایگان بودن تحصیل به معنای واقعی، فراهم بودن وسایل لازم برای آموزشهای مجازی مانند تلفن هوشمند، اینترنت رایگان برای دانشآموزان و معلمین و همچنین آمادهسازی فضاهای آموزشی مناسب و مواد بهداشتی رایگان در وضعیت همهگیری ویروس کرونا، علاوه بر فرهنگیان، خواسته جامعه کارگر و همه مردم بوده و برای حفظ جان فرزندانمان و فرهنگیان ضروری میباشد.»
همانطور که پیشبینی میشد، برخورد حاکمیت در واکنش به جنبش مسالمتآمیز و مطالبات صنفی فرهنگیان همچون روال سابق، امنیتی بود و سخنگویان فرهنگیان در اعتراضات، مورد فشار و تهدید قرار گرفتند. احضار فرهنگیان معترض به مراکز حراست سازمان آموزش و پرورش یا اداره اطلاعات برای تذکر و ایجاد رعب و وحشت در آنها در دستور کار قرار گرفت. به عنوان مثال عزیز قاسمزاده سخنگوی کانون فرهنگیان استان گیلان یکروز پس از تجمعات سراسری در منزلش بازداشت شد. این اقدامات معمولا با هدف ترساندن فرهنگیان معترض و مردم حامی آنها و زمینهسازی حذف سرشاخههای معترضان صورت میگیرد.
شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان، سندیکاهای کارگران شرکت واحد و هفتتپه در واکنشی اعتراضی بازداشت عزیز قاسمزاده را محکوم کردند. آنها همچنین به بازداشت ۱۵ نفر از فعالان اعتراضات فرهنگیان که پیشتر اتفاق افتاده بود، اشاره کردند و با توجه به اینکه فعالیت آنها صنفی بوده و محور آن وضعیت نامناسب حاکم بر آموزش و پرورش کشور و مشکلات معیشتی فرهنگیان بوده، خواستار آزادی آنها شدند.
این سندیکاها در ادامه اطلاعیهی خود آوردهاند: «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، پروندهسازی، اخراج، تهدید، ارعاب و بازداشت و زندانی کردن معلمان را قویاً محکوم میکند و خواهان لغو تمامی احکام ظالمانهای است که بر علیه فعالین صنفی معلمان صادر شده و خواستار آزادی بیقید و شرط تمامیمعلمان در بند و دیگر زندانیانی هستیم که برای داشتن معیشت بهتر و داشتن یک زندگی شایسته زندانی شدهاند.»
در تحلیل جنبش فرهنگیان چند نکته حائز اهمیت است.
نخست اینکه این جنبش دارای ریشهای گسترده در بین تمامی فرهنگیان در سراسر کشور بوده و حمایت تودهای آنها از مطالبات صنفی خود، حلقهی اتحادی محکم را شکل داده که با وجود حجم سنگین پروندهسازی، تهدید و تذکر و امنیتی کردن فضا توسط حاکمیت، این حلقهی اتحاد از هم نگسسته و همچنان به راه خود ادامه میدهد و در حال گسترش بیش از پیش است.
نکته قابل توجه دیگر بلوغ سیاسی و آگاهی فرهنگیان در نحوه ابراز اعتراضات است که دست حاکمیت را در برچسبزنی گسترده به توده معترضان میبندد و دیگر قادر به استفاده از خشونت عریان نیست. هرچند که روند بازداشتها، تهدید و ارعاب معترضان و سخنگویان آنها همچون گذشته در دستور کار حاکمیت قرار دارد اما پختگی جنبش فرهنگیان این فعالیتها را برای آنها پرهزینه کرده است.
نکته اثربخش دیگر که نباید نادیده گرفت، حمایت و پشتیبانی اصناف دیگر از این جنبش است. همانطور که شاهد بودیم اصناف دیگر با حمایت و اعلام همبستگی با جنبش فرهنگیان زمینه را برای اتحاد اعتراضات فراهم کرده که نشان دهندهی گسترش اعتراضات در اقشار و اصناف مختلف جامعه و پشتیبانی از یکدیگر است.
در یک جمعبندی از شرایط فعلی میتوان مشاهده کرد که جنبشهای اعتراضی صنفی روز به روز متشکلتر و متحدتر میشوند و همین اتحاد قدرت نفوذ و تأثیرگذاری آنها را بیشتر میکند. فاز و نسل جدید اعتراضات صنفی در ایران نسبت به گذشته متحول شده و از اعتراضات پراکنده و ناهماهنگ گذر کرده است. امروز قدرت تعیینکنندگی تشکلهای صنفی بر کسی پوشیده نیست.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.