فرید خلیفی – حامیان اندیشه Transhumanism یا «ترابشریت» میگویند با توسعه دانش و استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته نه تنها میتوان به تواناییهای ذهنی و جسمی بشر افزود بلکه طول عمر او را نیز میبایست افزایش داد. اتفاقی که به معنای بهبود وضعیت بشر است. اندیشمندان ترابشریت فواید تبدیل بشر امروزی به موجودی ماورائی که ویژگیهای برتر تازهای خواهد داشت و همچنین چالشهای پیش رو را بررسی میکنند. برخی از آنها معتقدند آینده آدمیزاد در نهایت جانوری با تواناییهای بسیار بیشتر خواهد بود و پساانسانها جای او را خواهند گرفت. در حالی که اندیشه ترابشریت سدههاست که به اشکال گوناگون مطرح شده، یک ایرانی-آمریکایی از پیشگامان اندیشه ترابشریت معاصر است. فریدون اسفندیاری فیلسوف آیندهپژوه مشهور به اف.ام۲۰۳۰ متولد ۱۹۳۰ در بلژیک، ایدهها و پیشبینیهایی در قرن بیستم از بشر قرن آینده داشت. از او یک کتاب نیز با همین مضمون با عنوان «آیا شما ترابشر هستید؟» منتشر شد. نظریات او در دهه ۱۹۸۰ میلادی چنان مورد توجه قرار گرفت که اف.ام۲۰۳۰ به عنوان سمبلی از شخصیت آیندهنگر در محافل و رسانهها ظاهر میشد.
ترابشر = جنتی و …..
درود برشما آقای فرید خلیفی . مانند همیشه عالی و روشنگرانه . فرید گرامی اگر در مورد مغز و کارکرد آن بخصوص با استناد به کتابهای دکتر تقی کیمیایی اسدی ویدئوی تهیه کنید عالی خواهد بود .دکتر اسدی متخصص الکترو شیمیایی فرایندهای مغز است در امریکا و می گوید :من . ما و اراده وجود ندارد انسان بر اساس برنامه ژنتیک خودش کار می کند و تمام فرایندهای مغز مادی است فکروو توهم و تخیل و….. با درود
در جملهٔ آخر کمنت من واژهٔ «کشف» ازقلم افتاده؛ این جمله باید چنین خوانده شود: «کشف آنزیم «تِلومِراز» در سال ۱۹۸۵ توسط …. »
میخوان نون عزرائیل را آجر بکنند ؟
این توضبح لازم است که در بحث فاجعه کارتر، انقراض صرفا به معنی نیستی و نابودی فیزیکی نیست، بلکه شامل دگردیسی و انحطاط به گونه دیگری از موجودات موسوم به پیشا-انسان pre-human نیز می شود. یعنی در اثر تکامل داروینی، گونه انسان به موجودی فاقد شعور و ضمیر و یک حیوان تبدیل شود.
هوش بشر در حال کاهش است و این موضوع بسیار مورد توجه و نگرانی محافل آکادمیک قرار گرفته است. با ادامه روند کاهشی هوش ، در طول حداکثر چند قرن، انسان به حیوان تبدیل خواهد شد. حیوانی بی اهمیت که نه قادر به تکلم ، نه قادر به ساختن ابزار با سنگ و چوب و نه قادر به روشن کردن آتش ، خواهد بود. قدرت شکار هم نخواهد داشت. حیوانی شبگرد و لاش خور و یا مرده خوار خواهد شد nocturnal scavenger
این بحث مهم بدلیل اینکه بدور از نزاکت سیاسی است در رسانه ها انعکاسی ندارد، در صورت تمایل، منابع آکادمیک را ارسال خواهم کرد.
یکی از تبعات روند کاهشی هوش بشر ، مذهبی تر شدن انسانها و قدرت گرفتن دین است که بحث جدایی را می طلبد،
با سپاس از آقای خلیفی.
بحث آخرالزمان ( منظور ورژن دینی آن نیست) موسوم به doomsday argument اولین بار توسط فیزیکدان نجومی برندون کارتر در سال ۱۹۸۳ پیشنهاد شد و سپس توسط فیلسوف جان لسلی توسعه یافت. این بحث به فاجعه کارتر نیز مشهور است Carter catastrophe
یک مبحث مربوط به علم آمار و احتمالات است که می گوید احتمال انقراض انسان بسیار زیاد است. نه دلیل آن و نه زمان اتقراض ، مورد نظر این بحث نیست،
بلکه صرفا می گوید احتمال ۹۵٪ وجود دارد که گونه انسان تا ۹۱۲۵ سال دیگر منقرض خواهد شد، بعبارت دیگر ، پس از اینکه مجموع جمعیت انسانهایی که از آغاز پیدایش تا زمان انقراض بدنیا آمده اند، به ۶۰ میلیارد نفر برسد ، احتمال ۹۵ درصد وجود دارد که نسل بشر منقرض خواهد شد و این احتمال برای مجموع جمعیت ۶ تریلیون نفر ، ففط ۵ درصد است. ( البته با مفروضات مختلف این ارقام بالا و پایین می شوند، این فقط یک مثال بود)
بحثی صرفا علمی و ریاضی است.
خب فاجعه کارتر چه ربطی به بحث پسا انسان post-human و ترا انسان transhuman دارد؟؟؟؟
جواب کوتاه این است که خیلی ربط دارد.
نیک بستروم Nick Bostrom فیلسوف وآینده نگر بریتانیایی-سوئدی و استاد دانشگاه آکسفورد، در مورد بحث های پسا- انسان و بحث آخرالزمان و بحث جهان شبیه سازی شده simulated world argument بسیار پژوهش کرده است.
او سه گزاره منطقی را ارائه داده بدین صورت که گزاره ۳ بشرطی درست است که گزاره ۱ غلط باشد. گزاره ۳ بشرطی درست است که گزاره ۲ غلط باشد. بدین شرح:
۱- احتمال اینکه انسان به مرحله پسا-انسان برسد نزدیک صفر است ( بحث آخرالزمان)
۲- درجهان پسا-انسانها، قانون جهانشمول و یا محدودیت انرژی و منابع و یا ملاحظات اخلاقی باعث می شوند تا پسا-انسانها به شبیه سازی جهان انسانها ( گذشتگان) اقدام نکنند.
۳- احتمال اینکه حداقل یک پسا-انسان به شبیه سازی جهان انسانها بپردازد ، نزدیک ۱ است، ( جهان شبیه سازی شده)
گزاره یک می گوید انسان دیر یا زود وقبل از رسیدن به مرحله پسا انسان منقرض خواهد شد.
گزار دوم، از دوگزاره دیگر از احتمال بسیارکمتری برخوردار است.
گزار سوم می گوید که ما انسانهای کنونی در جهان واقعی زندگی نمی کنیم، بلکه در یک کامپیوتر بزرگ که کاربر/کاربران آن یک یا گروهی از پسا-انسانها هستند، زندگی می کنیم و جهانی که تجربه می نماییم یک جهان مجازی شبیه سازی شده توسط آیندگان است. ( چیزی شبیه فیلم ماتریکس، اما با ابعاد بسیار بزرگتر)
بنظرم گزاره های ۱ و ۳ تبعات اخلاقی و فلسفی و معرفتی و اگزیستانسیالیستی بسیار بزرگی دارند.
با عرض پوزش از طولانی شدن کامنت.
آخوندهای حکومتی و سران جمهوری اسلامی نخستین مشتریان این بمب هوشمندند
گل بود به سبزه نیز آراسته شد. با شکست پیری در انسان دیگر کسی نمیمیرد و رشد جمعیت انسان زیادتر از این که هست میشود و به این ترتیب تمام منابع زندگی بخش زمین مصرف و به اتماممیرسد و نسل بشر نابود میشود
داروها برای درمان بیماری هستند و نمیتوان با «دارو» از پیری جلوگیری کرد.
درسالهای هشتاد میلادی زیست شناسان یک لابراتوار بیولوژی مولکولی دردانشگاه یل «yale university » آمریکا موفق به کشف قطعات کوچک DNA شدند که بصورت کلاهک هایی انتهای کروموزوم ها را می پوشانند.
کشف این ساختارها به نام «تلومر = Telomere» عموم مردم را بسیار فراتر از زیست شناسان مجذوب کرد و به دلایلی خوب ، زیرا فهمیده شد که کوتاه شدن آنها در موقع « میتوز = تقسیم شدن یاخته ها» مترادف با افزایش سن است.
کوتاه شدن تدریجی تلومرهای سلولهای سوماتیک علت احتمالی پیری است و تصور می شود که باعث بروز سرطان باشد.
یک آنزمیم طبیعی بنام «تلومراز» که در «یاخته های پایه = Cellules souches» ساخته میشود توان ترمیم تلومرها را دارد.
آنزیم “تلومراز ” در سال ۱۹۸۵ توسط الیزابت بلکبرن و کارول گریدر ” Elizabeth Blackburn و Carol G Greider” انجام شد که در سال ۲۰۰۹ جایزه نوبل پزشکی را دریافت کرد.
اگر منظور از هشیاری ما پیروپاتیل ها همان شکریست که در جوانسالی ۵۷ خوردیم, همان بهتر که پیر و پوسیده امروزی بمانیم.