مردی ۴۵ ساله با سه فرزند به ۱۰ ماه حبس و ۴۰ ضربه شلاق به اتهام دزدیدن سه بسته بادام هندی محکوم شده است. گسترش فقر در جامعه دزدی خُرد و پدیده «سرقت اولی» را افزایش داده در حالی که همچنان دزدهای اصلی که ثروت ملی کشور را غارت میکنند در حال رانتخواری و اختلاس و ارتزاق از «سفره انقلاب» هستند!
بر اساس دادنامهای که در هفته های اخیر صادر و توسط یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران منتشر شده، یک شهروند توسط دادگاه کیفری به اتهام سرقت سه بسته بادام هندی به ۴۰ ضربه شلاق در کنار سایر مجازات محکوم شده است.
جدا از آنکه کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به صراحت استفاده از مجازات های تحقیرآمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده، صدور چنین حکمی در حالی که فقر و تنگدستی بر بیش از نیمی از جمعیت کشور تحمیل شده، با واکنشهایی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی روبرو شده است.
کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به اینکه حکم قاضی با «جرم» مربوطه (دزدیدن سه بسته بادام هندی) تناسب ندارد، به انتقاد از این حکم پرداختهاند. برخی هم با مقایسه احکام اختلاسگران و ابربدهکاران بانکی با حکم این پدر تلاش کردهاند میزان زندان و شلاق را با تعداد بستههای بادام هندی مقایسه کنند.
کاربری در واکنش به این حکم عجیب در توییتر نوشته است: «با یک حساب سرانگشتی متوجه میشویم برادر حسن رعیت که ۳۵ سال حکم گرفته، نهایتا حدود صد بسته بادام هندی سرقت کرده است.» دیگری هم با اشاره به قیمت نهچندان زیاد بادام هندی چنین به حکم قاضی واکنش نشان داده است: «یعنی کسی نبود پول این سه بسته را حساب کند و پرونده را ببندد؟»
روزنامه همشهری نیز در خبری نوشته «در شرایطی که در بسیاری از دادگاههای عمومی و کیفری قاضیها با دادن احکام جایگزین حبس تلاش میکنند کمتر مردم را روانه زندان کنند، انتشار متن حکم ۱۰ ماه حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق برای مردی که فقط سه بسته بادام هندی دزدیده مردم را شگفتزده کرده است؛ آنهم پدری که سه فرزند قد و نیمقد دارد.»
اینهمه در حالیست که آمارهای دزدیهای خُرد و پدیده «سرقت اولی» در ایران با افزایش چشمگیری روبرو شده که مهمترین علت آن فقر و تنگدستی است. پدری که سه بسته بادام هندی برای فرزندانش دزدیده نمونهای از صدها مرد و زن پیر و جوان است که به دلیل گرسنگی و برای سیر کردن شکم فرزندانشان از فروشگاهها مواد غذایی اندکی میدزدند.
تیرماه ۹۹ هم رئیس پلیس آگاهی تهران گفته بود: «طی سه ماه گذشته، بیش از ۵۰ درصد از دستگیرشدگان برای بار اول مرتکب جرم شده بودند.» به عبارتی افزایش «سرقت اولیها» در جامعه چشمگیر است. مصطفی اقلیما در این مورد میگوید درصدی که پلیس گفته در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی مجبور شدهاند به سرقت روی آورند وگرنه سارق نیستند.
مصطفی اقلیما جامعهشناس درباره افزایش سرقتهای خُرد گفته است: «سرقت خرد و کلان معلولی از علتها هستند. آسیبهای اجتماعی در کوتاه مدت به وجود نمیآیند بلکه در طولانیمدت شکل میگیرند. سرقت از حدی که بیشتر شود به عنوان یک مسئله اجتماعی در جامعه به آن نگاه کنیم.»
به گفته مصطفی اقلیما «درآمدها با هزینههای جاری نمیخواند. اجارهخانهها افزایش قابل ملاحظهای داشته، کالا و خدمات گرانتر شد اما حقوقها به اندازه آن افزایش نیافت. در کنار اینها کرونا را هم اضافه کنید. مشخص است که برخی دیگر نمیتوانند با این درآمدها گذران زندگی کنند.»
او میگوید: «قبلا میگفتند معتادان هستند که دزدی میکنند اما حالا ماجرا از معتادان فراتر رفته است. همین سرقتهای خرد فرد را به سمت سرقتهای بزرگتر میکشاند. مسائل اجتماعی قابل تبدیل هستند. یعنی این احتمال وجود دارد سارق، معتاد شود یا باجگیر و… .»
به عقیده این جامعهشناس «اگر میخواهیم کار به اینجا نرسد باید به افراد اعتبار اجتماعی بدهیم. برای آنها شغل و امنیت شعلی ایجاد کنیم. جلوی این تورم را بگیریم تا به شهروندان فشاری وارد نشود. پلیس که نمیتواند همه را دستگیر و زندانی کند. هر زندانی در زندان بیش از سه میلیون تومان در ماه هزینه دارد!»
آمارهای حکومتی از زیر خط فقر قرار داشتن بیش از نیمی از جمعیت ایران خبر میدهند. حمیدرضا حاجیبابایی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی هفته گذشته گفت که حدود ۴۰ میلیون نفر از جمعیت ایران نیاز به کمک فوری و آنی دارند.
حمیدرضا حاجیبابایی افزوده بود که «ساختار اقتصادی کشور معیوب و مریض است و به انقلاب اقتصادی نیازمند هستیم. میزان نارضایتی مردم از شرایط اقتصادی کشور را نمیتوان پنهان کرد. درآمد مردم با هزینههای زندگی نیز همخوانی ندارد، و ساختار معیوب اقتصادی اصلاح نشود، اتفاق مثبت اقتصادی در کشور نخواهد افتاد.»
اینهمه در شرایطی است که همچنان یک اقلیت کوچک از جمعیت ایران که شامل مقامات حکومتی و افراد دارای رانت حکومتی و خانوادههایشان هستند، هیچ مشکلی از نظر مالی ندارند و افزایش تورم سبک یا کیفیت زندگی آنها را تغییر نداده است. همین موضوع سبب افزایش شدید اختلاف طبقاتی در ایران شده است. افزایش فقر از یکسو قشر متوسط را محو کرده و افرادی که به عنوان قشر متوسط شناخته میشدند به زیر خط فقر رانده است و از سوی دیگر فاصله درآمدی میان اکثریت فقیر جامعه با حداقل افراد ثروتمند به شدت افزایش یافته است.
همزمان با انتشار خبر محکومیت یک شهروند به زندان و شلاق برای دزدیدن سه بسته بادام، نقل قول یک «ژن خوب» موجی از خشم در جامعه و شبکههای اجتماعی برانگیخته است. مریم مهدوی کنی دختر آیتالله محمدرضا مهدوی کنی در گفتگویی با خبرگزاری تسنیم درباره «فضائل» پدرش گفته که او به فرزندان و اطرافیانش میگفته که «اگر چلوکباب هم میخورید برای خدا بخورید تا توان کار کردن برای خدا را داشته باشید»!
مریم مهدوی کنی گفته که «انگیزه و هدف» پدرش در همه امور «رضایت خدا» بوده است. محمدرضا مهدوی کنی از روحانیون پرنفوذ جمهوری اسلامی و از جمله وزرای دادگستری و اعضای مجلس خبرگان رهبری و همچنین دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و رئیس دانشگاه «امام صادق» بود.
سخنان مریم مهدوی کنی درباره «چلوکبابخوری برای خدا» بار دیگر نشان داد مقامات جمهوری اسلامی با توجیه «رضایت خدا» یا انجام امور «برای خدا» هر دزدی و خیانت و جنایتی را هم توجیه و «حلال» میکنند؛ چه خوردن چلوکباب باشد و چه خوردن حق و حقوق مردم ایران و به فلاکت نشاندن میلیونها خانوار ایرانی و چه تجاوز و اعدام در زندانها!
بنظرم از کنار این فجایع نباید به آسانی گذشت . فقر تحمیلی از سوی رژیم بر مردم ایران مصداق بارز جنایت بر علیه بشریت است.
از سویی دیگر هر کسی که در حد ذره ایی در زمینه سازی این جنایات در گذشته و یا حال دخیل بوده نیز شریک جرم در جنایت بر علیه بشریت محسوب می شود و باید محاکمه شود. جنایت شامل مرور زمان نمی شود و توبه و پشیمانی بهانه ایی برای فرار از پاسخگویی نیست.
یکی از روشنفکران آمریکایی فارسی زبان که در بین آمریکاییان و اروپاییان فارسی زبان و همچنین رسانه های برون مرزی فارسی زبان به عنوان یک سوپر لیبرالیست و یک اولترا سکولاریست شهره است، در ۲۳ آذر ۱۳۵۷ در مقاله ایی مطول و ملال آور در نشریه ایرانشهر به طرز شناعت بار و بی شرمانه ایی در مورد امت اسلامی و تشیع سرخ علوی و بت شکنی امام خمینی و لزوم تشکیل دولت در تبعید ( نوفلو شاتو) و مظالم و دیکتاتوری حکومت وقت و دیگر جفنگیات قلمفرسایی کرده است.
خواندن آن مقاله این حقیقت را آشکار می کند که جنایت بر علیه بشریت و مباشرت در آن حیطه گسترده ایی دارد و مرتکبان و مباشران نمی توانند از دادگاه وجدان عمومی فرار کنند.
این فقط یک نمونه است بشرح زیر از مباشرت و همکاری نخبگان شیعه اثنی عشری در مظالم و جنایات در طول ۴۳ گذشته:
https://ehterameazadi.blogspot.com/2012/05/blog-post_8727.html