بابک سینا – ۴۲ سال است که حکومت اسلامی آخوندی و جنایتکار توانسته است با کشتار، زندان، شکنجه، سنگسار، ترور و قتل عام در زندانها و در خیابانها، آدمربایی در داخل و خارج، خواستههای مردم ایران را سرکوب کند اما این سرکوب تنها به حذف فیزیکی مردم آزادیخواه محدود نمیشود. جمهوری اسلامی از همان روزهای نخستین پس از آشوب ۵۷، با ایجاد سازمانهای اطلاعاتی و سپس گسترش آن به وزارت اطلاعات، نفوذ خود را در داخل و خارج از ایران گسترش داد.
در اوایل دههی ۸۰ با ترور شخصیتهای اپوزیسیون در ایران و اروپا و آسیا و آمریکا نهتنها به دنبال حذف مخالفان خود بود، بلکه میخواست با حربه « اَلنَصرُ بِالرعب» یعنی پیروزی از راه هراسافکنی، ترس را در دل مردم و اپوزیسیون قرار دهد.
رژیم اسلامی که با آفریدن جنگِ عراق و استفادهی ابزاری از آن، توانسته بود تمام نیروهای مخالف خود را سرکوب کند، با اتمام جنگ، هرگز نتوانست به خواستههای مردم جامهی عمل بپوشاند که در نتیجه با روزافزونتر شدن نارضایتیهای مردم، وزارت اطلاعات، پروژه اصلاحات را با «محمد خاتمی» آغاز کرد تا مردمی که تشنه تغییرات بودند را، با وعدههای توخالی، برای چندین سال در یک سراب نگه داشته و بدینگونه از خروش آنها جلوگیری نماید تا جایی که جنبش دانشجویان ۷۸ را با خونینترین سرکوب فرو نشاند اما بدنه جامعه خاموش ماند زیرا سوپاپ اطمینان رژیم (اصلاحطلبان) مردم را از واکنشهای رادیکال در برابر حکومت باز میداشتند.
با تحریف گفتمان اصلاحات و مردمسالاری به معنی درست کلمه، از این مفاهیم، یک مردمسالاری دینی درست کردند و با این کار، گنجشک را بجای قناری رنگ کردند و به مردم فروختند که پیامدهای ویرانگر سیاستهای اصلاحطلبی اسلامی برای ملت ایران، حاصلی جز استمرارِ رژیم جمهوری اسلامی در بر نداشت.
پس از شکست جنبش سبز در ایران، هزاران نفر از فعالین مردمسالاری دینی، به برونمرز کوچ کردند. در این میان، وزارت اطلاعات با کمک گرفتن از سازمانهای اطلاعاتی کشورهایی نظیر چین و روسیه، برای رویارویی با ازدیاد مخالفان در خارج از کشور توانست، بسیاری از این فعالین مردمسالاری دینی که اکنون در گوشه و کنار جهان زندگی میکنند را به عنوان ابزار جاسوسی در اختیار خود بگیرد. این افراد با چهره، گفتمان و رفتار متفاوت، وارد عرصهی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در قالب خبرنگار، زندانی سیاسی، روزنامهنگار، فعال سیاسی و همچنین زنانِ فریبکاری که با نام «پرستو» از آنها یاد میشود ظاهر شدند.
این افراد با شرکت در برنامههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی، اقدام به تحریف تاریخ و به حاشیه بردن خواستههای مردم ایران میکنند و این تاکتیک را با نفوذ در سازمانها و تخریبشان از داخل، ترور شخصیتی افراد مطرح اپوزیسیون، به بیراهه کشاندن جریانهای اپوزیسیون با شناسایی افراد شاخص و ملیگرا و به تله انداختن افراد موثر در چنگ رژیم اسلامی، لابیگری برای جمهوری اسلامی در سراسر جهان با هدف راهاندازی مساجد و سازمانهای فرهنگی اسلامی و… به اهداف نظام جمهوری اسلامی و استمرار و استواری آن یاری میرسانند.
در حقیقت این تاکتیک، نه تنها به عنوان ستون پنجم، از انسجام اپوزیسیون جلوگیری کرد، بلکه با تحریف واقعیتها، تا جایی که میشد برای رژیم اسلامی زمان خرید. عوامل نظام را به عنوان چهرههای اپوزیسیون به مردم ایران قالب کرد و با ایجاد «شکاف» در بین گروهها و احزاب اپوزسیون، تمرکز را از سرنگونی رژیم به دعواهای داخلی تغییر داد.
اگرچه همانطور که گفته شد عوامل جمهوری اسلامی سالهاست که در بدنه اپوزیسیون، شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها و تلویزیونهای فارسیزبان نفوذ کردهاند اما این عوامل تا کنون ادعایی نسبت به داشتن رهبری اپوزیسیون نداشتهاند. به نظر میرسد این روند به تازگی وارد مرحلهی جدیدی شده. درواقع نظام جمهوری اسلامی در مسیر برپا کردن اپوزیسیون جعلی در درون ایران گام برداشته و اهدافی را دنبال میکند که میتوان به اختصار به چند مورد اشاره کرد.
دُم خروس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تلویزیونهای خارج از کشور
۱- ناتوان جلوه دادن اپوزیسیون خارج از کشور از طریق خودِ اپوزیسیون. نمونهای از این تاکتیک را میتوان در حضورِ حجتالاسلام محمدرضا زارع فومنی مدیرمسئول روزنامه صدای اصلاحات و دبیرکل حزب اصلاحات، در تلویزیون «کانال یک» در برنامه پنل سیاسی به تاریخ ۱۴/۱۰/۲۰۲۱ مشاهده نمود. او در این برنامه خود را «فیلسوف» و اپوزیسیون را «احمق» میداند!
۲- این افراد با اتکا به گفتمان سیاسی، به اذهان کسانی نفوذ میکنند که به دنبال کسب آگاهی از طریق شبکههای اپوزیسیون هستند. اینجاست که به یکباره آخوند و یا آقازادههایی نظیر مهدی خزعلی را میبینند که پیامهای خود را از طریق شبکههای اپوزیسیون به مردم ارسال میکنند و یا با تحریف واقعیت میخواهند با شرکت در برنامههای تلویزیونی برونمرز، پیامی به مخالفان خود در داخل کشور ارسال کنند که این پیام چیزی نیست جز اینکه: «نظام اسلامی شکستناپذیر است و ما همه جا حضور داریم، چه در درون و چه در برونمرز؛ بنابراین به دنبال تغییرات نباشید». بنابراین با تزریق ناامیدی در میان مخالفان خود از طریق همین رسانهها، تلاش میکنند تا از حجم نارضایتی و موج حقخواهی جامعه، با پایین آوردن اعتماد بهنفس براندازان بکاهند.
۳- به بیراهه کشاندن مبارزات مردمی یکی دیگر از سیاستهای وزارت اطلاعات رژیم اسلامی است که تلاش میکند از طریق اصلاحات و گفتمانِ صلحآمیز، البته با استفاده از تعاریف «پوپولیستی» (مردم پسند) تودههای مردم را فریب دهند.
۴-جمهوری اسلامی به خوبی آموخته است که برای پیروزی در نبرد با مردم، باید دست به کار شود و از تمام سیاستها و ابزارهای موجود استفاده کند تا تضمینکنندهی استمرار و بقای حکومت اسلامی خود باشد. رژیم در این مسیر، نه تنها از حذف فیزیکی، پرستوهای جوان و دیگر نفوذیان بهرهبرداری میکند، بلکه امروزه سیاستهایی اتخاذ کرده که به واسطه آنها بتواند مردم را با ساختن اپوزیسیونهای جعلیِ خودی، در تعلیق و خواب تغییرات نگه دارد. اما متأسفانه در این راستا کم نیستند افرادی در خارج از کشور که دانسته یا نادانسته، جادهصافکن این تاکتیک رژیم جمهوری اسلامی شدهاند.
برخی از نشانههای اپوزیسیوننماها
– همتراز نشان دادن اپوزیسیون خارج از کشور با اپوزیسیون ساختگی داخلی
– بیاعتبار نشان دادن اپوزیسیون خارج از کشور
– درک بسیار سطحی از تاریخ و تمدن ایران
– استفاده از عبارتهای غربی که در زبان فارسی جان کلام را ارائه نمیدهد مانند: دمکراسی، سکولاریسم؛ حقوق بشر، احترام به عقاید مختلف، فرهنگ گفتمان سیاسی و…
– تأکید بر اعلام «شکست اپوزیسیون» در برنامههای تلویزیونی
– پنهان ساختن جنایات اسلام در ایران
– پنهان ساختن دین اسلام به عنوان تنها عامل بدبختی ۱۴۰۰ سالهی ایرانیان با استفاده از استدلال احترام به مذاهب گوناگون
– بها دادن به اوباش جمهوری اسلامی
-بها دادن به اشخاصی که در آشوب ۵۷ نقش مستقیم داشتهاند
– تحریف واقعیتهای سیاسی، فرهنگی و تاریخی
– بها دادن به ایدولوژی اسلامی و طرفداران جناح اسلامی
– عادینمایی چهرههای عوامل جمهوری اسلامی
– معرفی عوامل جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوبگر به شکل مستقیم و غیرمستقیم به عنوان نیروهای خیرخواهِ جامعه و اپوزیسیون
– سرپوش گذاشتن بر نقش چهرههای عوامل جمهوری اسلامی در به وجود آمدن رژیم دیکتاتوری اسلامی
– پشتیبانی از جهانبینی اسلامی و ضدایرانی
– سرپوش گذاشتن بر نقش عوامل رژیم اسلامی در شکلگیری ناهنجاریهای اجتماعی
– سرپوش گذاشتن بر نقش عوامل رژیم اسلامی در سرکوبها و جنایات انجام شده
– سرپوش گذاشتن بر نقش عوامل رژیم اسلامی در استمرا حکومت اسلامی
– سرپوش گذاشتن بر نقش عوامل رژیم اسلامی در قدرت گرفتن افراد فاسد و جنایتکار
مردم آگاه ایرانزمین، بیدار باشید تا فریب نیروهای جمهوری اسلامی در قالب اپوزیسیون چه در درونمرز و چه در برونمرز، با گفتمان اصلاحطلبی را نخورید. در این راستا شخصیتهای دوآستری در خارج و درون کشور و وابسته به رژیم اسلامی در تلاش هستند تا باز هم با ترفندی دیگر برای ملّایان زمان بخرند. پروژهی «اصلاحات ۲» تنور مشارکت و همکاری با رژیم سرکوبگر و جنایتکار اسلامی را داغ کرده و تنها هدفش، استمرار حکومت اسلامی است.
درواقع پس از آنکه مردم ایران در دیماه ۹۶ در میان شعارهای ساختارشکنانهی خود با انزجار فریاد برآوردند: «اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، اصلاحطلبان تبدیل به مهرههای سوختهای شدند که مردم پس از تحمل سالها فریب از این اسلامگرایان، سرانجام آنها را به زبالهدان تاریخ سرازیر کردند.
اصلاحطلبان همواره تا آخرین لحظه به عنوان قسمخوردگان حفظ رژیم اسلامی در کنار خامنهای ایستادند و به مردم ایران فساد و جنایت را روا داشتند اما در انتها این ملت ایران بود که اصلاحطلبان را کنار گذاشت و نه خامنهای!
اکنون رژیم جمهوری اسلامی گامی فراتر از شناسایی، تاثیرگذاری، عملیاتهای میدانی و جلوگیری از اتحاد طیفهای مختلف اپوزیسیون در خارج از کشور برداشته است. امروزه با داشتن اسبهای زیادِ ترویا در مکانهای گوناگون در صدد آن است تا اپوزیسیون خود را از طریق این ابزار، تولید و به مردم تحمیل کند. ملت ایران به خوبی میداند که تنها راه رهایی از این رژیم تبهکار، براندازی آن است و هر آنکسی که از اصلاحات سخن به میان میآورد، بیتردید از وابستگان این رژیم جنایتکار است.
پاشنهی آشیل این رژیمِ سرکوبگر اسلامی، در انسجام ما و در چهارچوب اندیشهی ایرانگرایی خلاصه میشود. از دیروز تا امروز، ارتجاع سرخ و سیاه تلاش کردهاند تا ایران ما را از بیخ و بن تهی سازند اما ما باید هوشیارانه عمل کنیم و آگاه باشیم تا بتوانیم میهنمان را به اوج عظمت و شکوه خود بازگردانیم.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.
خیلی خوب نوشته اند. ممنون.