آخر هفته گذشته طی برنامهای در کنیسهی یهودیان پرتغالی و اسپانیایی در محله «میدول» لندن روز جهانی کوروش گرامیداشته شد.
برنامه با خوشامد گویی دکتر نامدار بقایی یزدی شروع و طی توضیح کوتاهی گفته شد که روز جهانی کوروش که هفتم آبان یا ۲۹ اکتبر تعیین شده، گرامیداشت روزیست که کوروش دروازههای بابِل را گشود و یهودیان را که سالهای متمادی در اسارت بودند آزاد کرد. این روز هم برای ایرانیان و هم یهودیان مهم است و به خوبی پیوند تاریخی آنان را که قدمت آن به ۲۵۰۰ سال میرسد نشان میدهد.
سپس با پخش سرود شاهنشاهی برنامه رسمیت یافت. به دنبال آن تعدادی از شرکتکنندگان که لباسهای هخامنشی به تن داشتند و یکی از آنها در نقش کوروش بود روی صحنه و در کنار سخنرانان قرار گرفتند.
نامدار بقایی قبل از معرفی نخستین سخنران یادآوری کرد که این برنامه تقریباً مصادف شده با زادروز شاهزاده رضا پهلوی که آن را گرامی میداریم. در گوشهای از سالن عکس شاهزاده بر دیوار نصب شده بود.
نخستین سخنران برنامه جوزف دوئک خاخام ارشد کنیسه که ابتدا از اینکه برنامه در این کنیسه برگزار میشود ابراز خشنودی نمود. وی گفت «میدانید که تاریخ یهودیان به گذشتههای بسیار دور میرسد و ما خاطرات قومی زیادی داریم. این مراسم برای ما یهودیان همانقدر اهمیت دارد که برای شما ایرانیان. مهم آن است که ما خاطرههای تاریخی را چگونه میبینیم و تفسیرشان میکنیم.»
سخنران سپس با ستایش از کار سترگی که محمدرضاشاه پهلوی برای پیشرفت ایران انجام داد افزود «پادشاه فقید اهمیت خاطرات تاریخی را برای مردم به خوبی میدانست. او بر تاریخ قدیمی و غنی ایران تسلط داشت و به مردم رشتههایی را که ایرانِ معاصر را به ۲۵ قرن پیش و میراث باستانی آنان پیوند میدهد، به خوبی نشان میداد.»
سخنران ادامه داد «تاریخ در آگاهی و معرفت میزید. ما یهودیان مبداء تاریخی خودمان را نه حضرت ابراهیم که جد باستانی ماست، بلکه از پدر او «تِرا» شروع میکنیم زیرا نمیتوان مبدأ اختیاری و خوددرآوردی و دلبخواه برای تاریخ یک ملت تعیین کرد. محمدرضا شاه پهلوی هم با نگاه به کوروش بزرگ و سلطنت او طی سال ۵۵۹ تا ۵۳۹ قبل از میلاد، مبدأ تاریخی ایران را بر اساس اسناد و مدارک گذاشت.»
خاخام جوزف دوئک گفت «در زمان فتح بابل توسط کوروش، شاه بابل «نبوکد نصر» [یا آنطور که معروف است: بخت النصر] پادشاهی قدرتمند بود ولی قدرت او در مطیع کردن و تلاش در همگن کردن مردمان گوناگون تحت سلطهاش بود. حکومت او بر مبنای از بین بردن ویژگیها و معنویت خاص اقوام گوناگون و اجبار آنها به تعظیم و سجده و تسلیم در برابر قدرتش استوار بود. «نمرود» جد «نبوکد نصر» برج بابل را برای جلوگیری از پراکنده شدن مردم و برای آنکه آنان یک نوع فکر کنند و یک زبان صحبت کنند و یک کار انجام دهند، بنا کرد. این در حالیست که همانند تنوع فیزیکی، مردمان تحت سلطهاش دنیای معنوی کاملا متمایز از هم داشتند. ولی وقتی کوروش بابل را فتح کرد در عمل نشان داد که اینگونه نباید حکومت کرد و باید تنوع زبانی و دینی را پذیرفت. پس اعلام کرد که همان کار را بکنید که مایلید و اعتقاد خود را حفظ کنید فقط مالیات و خراج خود را پرداخت نمایید.»
وی ادامه داد «این شیوه کشورداری توسط جانشینان کوروش نیز، به ویژه خشایارشاه، ادامه پیدا کرد. وی نیز بر آزادی زبان و باور دینی پافشاری کرد که این نشانهی قدرت اوست. ما یهودیان معتقد هستیم که خون خشایارشاه در رگهایمان جاری است زیرا همسر او، اِستر، یک زن بزرگ یهودی بود که برای قوم خود نیز کارهای مفیدی انجام داد. اندیشههای کوروش بزرگ در استوانهای که هم اکنون در موزه بریتانیا قرار دارد، آمده و او برای ما یک پیامبر است.»
جوزف دوئک سپس گفت: «بن گوریون سیاستمدار بزرگ ما که در همین محله در لندن زندگی میکرد، به محمد رضاشاه پهلوی گفته بود که شما هم مانند کوروش بزرگ سلطنت میکنید که این حق و میراث شماست. یکی از کارهای مهم کوروش آن بود که اجازه داد که یهودیان در اورشلیم معبد بزرگ خود را بنا کنند. در زمان پادشاه فقید هم رابطهای دوستانه بین ایران و اسرائیل برقرار بود هرچند که غیرعلنی بود. برای همینهاست که این مراسم برای ایرانیان و یهودیان هر دو اهمیت بسیاردارد. در کنه این پیوند، این باور ژرف نهفته است که فردیت و خصوصیت ویژهی هر قوم مانعی در برابر همگنسازی است ولی نافی هماهنگی و در پیوند بودن انسانها نیست. ما دقیقاً برای به رسمیت شناخته شدن تنوع قومی و اعتقادی تلاش میکنیم و دعا میکنیم که این افکار و باورهایِ بزرگ پیونددهندهی ما که به کوروش میرسد در جهان مستولی شود.»
پس از پایان اولین سخنرانی، آقای بهمن پارسی شاهنامهخوانی با همراهی تنبک را اجرا کرد. به دنبال آن سرودی با عنوان «کوروش کبیر» از آلبوم منشور کار وحید زردی که محتوای آن در ستایش کوروش است و با همراهی ارکستر سمفونیک در ایران ضبط شده پخش شد. در پایان آن اعلام شد که این سرود در ایران ممنوع شده است.
سپس دکتر محمود کویر که تازهترین اثر وی به نام «پارسینامه» درباره هفت هزار سال ادبیات در ایرانزمین است، سخنان خود را چنین شروع کرد «در تاریخ و سرنوشت ایران دو پادشاه بیش از دیگران اثرگذار بودهاند: کوروش و رضا شاه» وی سپس ادامه داد «بیشتر بخشهایی که تا حال در این برنامه ارائه شدهاند سرشار از هیجان و عاطفه هستند ولی سخنان من پُرهیجان نیست. من فکر میکنم که تاریخ ما تا حدی دچار تقدسگرایی و افسونزدگی است که باید آنها را زدود. ما به نقد تاریخ نیاز داریم. من سعی میکنم که کوروش را که برای بخشی از ما در آسمان سیر میکند به زمین بیاورم و پرسشهایی نظیر اینکه کوروش که بود، چگونه زندگی کرد و چه گفت و چه کرد را مطرح کرده و پاسخ دهم. میخواهم بدانم که درباره او در کتابهای مختلف چه نوشته شده از جمله در تورات. میخواهم بدانم که به عنوان یک انسان فرزانه و اندیشمند در طول سی سال سلطنت- از ۵۵۹ تا ۵۳۹ قبل از میلاد- چگونه بر سرزمینهای وسیع حکومت میکرد. وی دارای نبوغ سیاسی و مدیریت نظامی بود و در آستانهی ورود به عصر آهن و فولاد وارد میدان تاریخ شد و توانست اقوام پراکنده را در قلمرو یک امپراتوری وسیع گرد آورد. این به راستی یکی از شاهکارهای اوست.»
دکتر کویر گفت «ببینیم چه چیزی از کوروش باقی مانده است؟ یکی همین نشان فروهر است. درفش کیانی هم یادگار دوران کوروش و اولین پرچم رسمی ایران تا زمان تهاجم تازیان بوده است، یعنی نزدیک ۱۵۰۰ سال این نقش نماد ملت ایران بوده است. پژوهشهای تاریخی محل تولد کوروش را منطقه «انشان» میدانند. انشان یکی از کهنترین تمدنهایی است که ایران به خود دیده و متون و کتیبههای زیادی از آن منطقه به دست آمده ولی عجیب است که این تمدن گمنام مانده است. انشان زادگاه پارسیان است یعی جایی است که پارسیان اولین پادشاهی خود را که بعدها نخستین امپراتوری عظیم جهان شد به وجود آوردند. این زادگاه قومی است که اقوام مختلف آنها را پدر و سرور و بزرگتر خود میدانند و نام خلیج فارس نیز از آنها میآید.»
وی سپس گفت: «ببینیم چه دادههای ملموسی از کوروش داریم؟ گفتم خاندان هخامنشی پادشاهان انشان بودند. نام چند تن از اجداد او هم کوروش بوده است. انشان مهد پادشاهی هخامنشی در جنوب غربی ایران کنونی قرار دارد. در کتب باستانی، در کتیبههای پاسارگاد و بیستون و آثار تاریخنگاران و فلاسفه یونان باستان مانند هرودت و گزنفون و در قرآن اسم کوروش آمده است. البته در برخی آثار مانند نوشتههای اوستایی، مانوی و در شاهنامه اسمی از کوروش برده نشده است. در چند کتیبه پاسارگاد در نوشتههایی به چند زبان، از زبان کوروش نقل شده است که با جمله «منم کوروش، شاه شاهان» شروع میشوند. اما در کتیبه بیستون از زمان داریوش، نام تمامی اعضای خانواده و اجداد او از جمله کوروش آورده شده است. مشخصاً در بند ۱۰ مستقیم نام کوروش آمده است. فراتر از این، کتیبه بیستون شناسنامه و به نوعی سند مالکیت ایران است زیرا که اسامی تمام شهرها و ایالتهای ایران به چند زبان در آن آمده. در تورات هم که اسم کوروش ۲۳ بار آمده است. از منابع دیگر عبری که اسم کوروش در آن امده میتوان به کتاب دانیال اشاره کرد. دیگر سند مهمی که به کوروش پرداخته، گفتار افلاطون فیلسوف شهیر یونان است که گفته است فلسفه کشورداری را از مغان ایران و روایات آنان از کوروش فرا گرفته است. او میگوید برخلاف این تصور که پادشاهی هخامنشی نظام تکنفره خودکامه بوده، اینطور نیست و خاندان هخامنشی از هفت خانواده تشکیل شده که باهم در امر کشورداری مشورت میکردند. ولی کتاب «کوروشنامه» اثر گزنفون که طولانیترین کتاب اوست منبع بسیار مهمی برای شناخت کوروش است. گزنفون، نویسنده، سپاهی و دانشجوی سقراط و اهل آتن بود و کتاب او مربوط به سال ۳۷۰ قبل از میلاد است. در این کتاب گزنفون به آموزش و پرورش و زندگی کوروش پرداخته است. برخی میگویند که این کتاب آمیخته به افسانه است. به نظر من افسانهها بسی بیشتر از کتابهای تاریخی میتوانند اعتبار داشته باشند. ترانهها، شعرها، قصههایی که مردم ساختهاند، ارزش تاریخی دارند. برای درک بیشتر این موضوع تنها کافی است که کتاب «حسنک» بیهقی را بخوانید.
گزنفون در این کتاب با روایت زندگی کوروش، نمونه خوب حکومت عادلانه بر مردمی متشکل از اقوام و مذاهب گوناگون را نشان میدهد. این جوهره کتاب گزنفون است.»
دکتر کویر در پایان سخنرانی خود بر تساویطلبی کوروش تأکید کرد و توضیح داد «عصر روشنگری در اروپا فرا رسید. اندیشمندان و فیلسوفانی مانند ماکیاولی، ژان ژاک روسو و در آمریکا توماس جفرسون و جان آدامز کتاب گزنفون را خواندند و به این باور رسیدند که این کتاب نمونه خوبی برای پس زدن سیاسی واپسگرایی سدههای میانه و بنای جامعه مدرن و شیوه فرمانفرمایی شایسته است. در کتابخانه کنگره آمریکا، نسخه متعلق جفرسون و یادداشتهای او نگهداری میشود. یکی از نمونههای برجسته شکیبایی در برابر تنوع قومی و مذهبی آن است که در منشور معروف کوروش اسمی از اهورا مزدا در ابتدای متن نیامده است. دیگر آنکه از زمان کوروش متون و کتیبههای هخامنشی هیچکدام با نام اهورا مزدا شروع نمیشوند. در بیشتر کتیبههای و سنگنگارههای هخامنشی اهورامزدا در کنار میترا و آناهیتا دیده میشود و هیچکدام از این خدایان بر همدیگر برتریی ندارند.»
برنامه بزرگداشت کوروش بزرگ با پخش سرود «ای ایران» که حاضران نیز با آن همراهی کردند پایان یافت.