دو سال از بیرحمانهترین سرکوب حکومتی معترضان در جمهوری اسلامی گذشت. خیزشی که در آبان ماه نود و هشت در اعتراض به گرانی ناگهانی بنزین شکل گرفت و با سرکوب بهتآور نظام جمهوری اسلامی مواجه شد. حال، بار دیگر با فرا رسیدن آبان، آسمان میهن به یاد هممیهنانی که با شلیک گلولههای ظلم و جور در خون غلطیدند، سیاه است.
هیچ ارگان دولتی، انتظامی و امنیتی کشور تا کنون پاسخی در مورد تعداد کشتهشدگان، مجروحان و بازداشتهای صورت گرفته در این رابطه ندادهاند و هیچکس مسئولیت آن را نپذیرفته است.
بنا بر تحقیقات سازمانهای حقوق بشری از جمله «عفو بینالملل» و نیز شهادت خانوادههای معترضان مقتول آبان ۱۳۹۸ و اظهارات رحمانی فضلی وزیر وقت کشور ثابت شده است که معترضان با سلاح و اصابت گلولههای جنگی به سر و سینه به قتل رسیدهاند. به این ترتیب حق حیات معترضان بهطور سازماندهی شده و گسترده از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران نقض شده است.
در میان کشتهشدگان، که تعداد آنها به بیش از صدها نفر میرسد، دستکم نام ۲۸ کودک و نوجوان کمتر از ۱۸ ساله دیده میشود؛ گلهایی که نرسته پرپر شدند.
اعتراضهای دی ۹۶، تابستان ۹۷، آبان ۹۸ و تیرماه۱۴۰۰ خونین خوزستان نشان دادند که اکثریت مردم ایران به ویژه کارگران، معلمان، بازنشستگان، کشاورزان و کلیه اقشار کم درآمد و دیگر گروههای اجتماعی با بنیه مالی ضعیف در رویارویی با نظام قرار داشته و نسبت به آن کاملا ناامید هستند.
هم در ماههای پیش از دی ۹۶، هم پیش از آبان ۹۸ و هم پیش از تیرماه ۱۴۰۰ ما شاهد صدها اعتصاب کارگری و اعتراضات خیابانی بودیم.
سلسله اعتراضاتی که از دی نود و شش آغاز شد با وجود سرکوبهای شدید و بیرحمانه و بازداشتها و احکام گسترده، هرگز روی خاموشی نگرفت و هر بار مثل زخمی عمیق با کوچکترین فرصت و بهانهای سر باز کرد. اعتراضاتی که با توجه به مشابهتهایی که با هم دارند میتوان آنها را در ادامه همدیگر دید و از سویی تفاوتهایی نیز دارند که نشان از پویایی و انعطاف در شیوههای اعتراض و همچنین فراگیرتر شدن در بعد گروههای اجتماعی و طبقاتی دارد.
در بعد مشابهتها میتوان به ساختارشکن بودن حرکتها پس از دی ۹۶ از جمله خیزش آبان ۹۸، همچنین به ریشههای معیشتی و اقتصادی و گره خوردن آن با اصل ناکارامدی و فسادخیزی حاکمیت اشاره کرد. از سوی دیگر این خیزشها فراگیر بودند و به جریان سیاسی و یا گروه اجتماعی خاصی محدود نمیشدند. البته حضور اقشار محروم و جوانان در آنها چشمگیر بود و از بیرون شهر تهران شکل اولیه خود را پیدا کرد. از سوی دیگر تمامی این اعتراضها مردمی و خودانگیخته بودن بودند. مواردی که در همه این سلسله اعتراضها به روشنی دیده میشود.
از حیث تفاوتها یا تغییرهایی که از پویایی اعتراضها ناشی میشد نیز میتوان به چند مورد اشاره کرد از جمله: اعتراضات ۹۶ بیشتر معطوف به حاشیه و شهرهای کوچک بود ولی در آبان ۹۸ این شهرهای بزرگ بودند که بطور جدی در کنار شهرهای کوچکتر و مناطق حاشیهای در اعتراضها فعال بودند. درواقع شکل اعتراضها با پویایی خود بر شکاف مرکز و پیرامون غلبه کرد.
همچنین در اعتراضات دی ۹۶ تنها تهیدستان بودند اما در آبان ۹۸ بخشیهایی از طبقه متوسط نیز به اعتراضها پیوستند.
از سویی شکاف اتنیکی نیز در آبان ۹۸ کاهش یافت و از آذربایجان و کردستان تا تهران حضور داشتند.
بارها گفته شده است که جامعه مدنی ایران پس از آبان ۹۸ دچار تحولات زیادی شده است چرا که سرکوب شدید و فراگیر بودن اعتراضات آبان آن را به نقطه عطفی تبدیل کرده که میتوانست به یک قیام سراسری تبدیل شود.
از جمله این تغییرات میشود به شکاف بین مردم و حاکمیت که به یک شکاف پرنشدنی تبدیل شد، اشاره کرد. همچنین پس از آبان نود و هشت به شکل بیسابقهای خیابان به جای صندوق رای تبدیل به عرصه مصاف شد و مشارکت ناچیز در انتخابات این نکته را تایید میکند.
از دیگر اثرات آبان این بود که یک فروپاشی ترس نیز به همراه داشت و پس از آن شاهد اعتصابات و اعتراضات معلمها و کارگران هستیم.
همچنین زنجیرهای بودن اعتراضات، برآمدن از جایی و فرود آمدن در شهری دیگر و تداوم در طول زمان نیز از پیامدهای آبان بوده است.
از سویی وقایع آبان ۹۸ تعمیق شکاف و یکدستشدن بیشتر قدرت و حکومت و افزایش اراده سرکوب و ارسال این پیام به جامعه که سرکوب محدودیت ندارد را نیز در پی داشته است.
خیزش گسترده مردم در اعتراضهای سراسری آبان ۹۸ نشان داد که رویکرد جنبش اجتماعی با اتکا به اعتراضهای خیابانی ظرفیت بالایی برای تحقق مطالبات تاریخی ملت ایران دارد و بر دو راهکار امید به صندوقهای رای جمهوری اسلامی ایران و یا مداخله خارجی از طریق دولتسازی از بالا مزیت دارد. این اعتراضها نشان داد خلق قدرت مردم و به قول واسلاو هاول قدرت بیقدرتان مورد توجه اکثریت نیروهای خواهان تغییرات اساسی در ساختار قدرت است.
اگر چه نظام جمهوری اسلامی هر بار به بیرحمانهترین روشهای سرکوب و با جباریت قرون وسطایی موفق به کنترل اوضاع شده است ولکن هرگز نتوانسته و نمیتواند نارضایتی و اعتراضات مردم را به خاموشی کشاند. تصور نظام به نشستن گرد فراموشی بر جنایت بزرگ آبان ۹۸ با تهدید و اذیت و آزار خانوادههای داغدار امیدی واهی است.
شاهد آنکه در همین ماهها و هفته اخیر اعتصابات کارگران پیمانی شرکتهای فعال در حوزه نفت و پتروشیمی، تظاهرات همزمان معلمان و بازنشستگان در دهها شهر و استان و نیز سایر اشکال نافرمانی مدنی ماند کشف حجاب دستجمعی تعدادی از دانشجویان دختر دانشگاه تهران و فریاد دادخواهانه مادران داغدیده، همگی نشان از وجود آتش زیر خاکستر دارند که در آیندهای نه چندان دور شعله خواهد کشید. در این میان کارزار دادخواهی اکنون دیگر به یک حرکت عدالتخواهانه رشد یافته است.
مادران داغدار و خانوادههای کشتهشدگانِ همه این سالها سیاه حاکمیت جمهوری اسلامی، امروز پیشاپیش مبارزات صلحجویانه و با پرهیز از خشونت برای پاسخگو کردن و پایانبخشی به حاکمیت این نظام ضد ملی و دشمن مردم، پرچم مبارزه انقلابی و قاطع را تا به آخر بر دوش می کشند.
در هیچ دورهای از تاریخ حاکمیت دینی شرایط به مطلوبیت امروز برای سازماندهی مبارزات مدنی مردم به عنوان بهترین ابزار مبارزه با پرهیز از خشونت فراهم نبوده است و در شرایطی که موازنه قدرتی در ایران میان جامعه مدنی و حاکمیت وجود ندارد این مبارزه با تداوم و اتحاد میتواند برای فردای وطن بسیار ثمربخش باشد.
«موجی بر موجی میبندد
بر افسون شب میخندد
با آبیها می پیوندد.»
۲۴ آبان ۱۴۰۰؛ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۱