این ویدئو از سری «آگاهیهای تلگرافی» کیهان لندن در امرداد ۱۳۹۹ منتشر شد. پیش از آن «تاریخچه شیروخورشید» از احمد کسروی که نخستین بار در سال ۱۳۰۹ منتشر شده بود، در مهر ۸۸ توسط کیهان لندن تنظیم و منتشر شده بود.
*****
«تاریخچه شیروخورشید» از احمد کسروی نخست در سال ۱۳۰۹ منتشر شد و به قیمت سی شاهی به فروش میرسید.
کیهان لندن در مهر ۸۸ نسخهای را که در سال «۲۵۳۶» توسط «انتشارات رشدیه» منتشر شده بود، تنظیم و بازنشر کرد.
این تاریخچه برای نخستین بار به کند و کاو در منابع پرداخته تا ریشهی پیدایش شیروخورشید را که در طول تاریخ بر پرچم و سکههای ایرانیان نقش میبست، پیدا کند. این نقش با وقوع انقلاب اسلامی، جای خود را به علائم و نشانههای بدون اصالت و ضدملی سپرد که برای پیدا کردن ریشههایش نیازی به پژوهش تاریخی نیست چون عمرشان به اندازهی جمهوری اسلامی است و مانند علائم هر رژیم ایدئولوژیک دیگر، با آن به پایان میرسد.
احمد کسروی که برای نوشتن این کتاب هشت سال جستجو و سکههای قدیمی را گردآوری کرد میپرسد «آن کدام شیر است که دُم برانگیخته و شمشیر به دست گرفته، خورشید را بر پشت میکشد؟» و پاسخ میدهد اگر «هر بیگانه هوشمند» این را بپرسد «چه داند، که حقیقتِ کار، بر خودِ ایرانیان هم پوشیده است.»
کسروی در سه بخش به این پرسش میپردازد: شیرِ تنها و خورشیدِ تنها، شیروخورشید با هم، و تبدیل آنها به نشان رسمی ایران؛ و برای هر بخش، نمونههای متعدد از سنگنگارهها، سکههای کهن و اشعار شاعران قدیم میآورد.
شیر تنها» و «خورشید تنها» قرنها پیش از اسلام، نقشهایی معروف بوده و بر پرچم و درفش و سکه و دیوار و دروازهی شهرها نقش میبستند.
یک سند تاریخی نشان میدهد که پیوستن شیروخورشید بهم، به دلیل یک عشق بوده: غیاثالدین کیخسرو از پادشاهان سلجوقیان روم، چنان شیدای همسرش، دختر پادشاه گرجستان، بود که میخواست سیمای وی را بر سکه نقش کند؛ اما نزدیکان کیخسرو دوم «به پاس اسلام رأی بدین کار نمیدادند!» پس صورت شیری را کشیده و سیمای شاهزاده خانم گرجی را چون خورشید بر بالای شیر ترسیم کردند! به گفته کسروی، تا پیش از آن «هرگز سکهای با نقش شیروخورشید دیده نشده.»
کسروی مینویسد شیروخورشید یکی از نقشهای معروف بوده، اما در همه آنها شیر خوابیده؛ و در زمان قاجار است که شیر بپا خاسته و برای نخستین بار شمشیر به دست میگیرد.
به گفتهی کسروی «نشان رسمی ایران شدن شیروخورشید هم از همان زمان آغاز کرده».
تا کنون رسالهی کسروی معتبرترین منبع درباره شیروخورشید است که این ویدئوی کوتاه فقط تشویق برای خواندنِ آنست.
#فکر_کنیم
در زمان پادشاهی پر افتخار خاندان پهلوی که همه چیز ارزش های خاص خود را داشت برای انتقال این ارزش ها به جامعه مذهب زده و دین خو ی ایرانی چه چپ ان و چه مسلمان ان سرودهای بیشماری از رادیو و تلویزیون به راستی ملی ایران پخش میشد یا در پادگان های ارتشی هنگام صبح گاه به وسیله کادر موزیک انجام میشد تا کاربرد بیشتری داشته باشد . یکی از این سرودها سرود پرچم برای احترام به سرزمین و خاکی بود که در ان زیست میکنیم که قسمت هائی از ان که خاطرم مانده اینجا میاورم و ای کاش کوشندگان راه آزادی ایران که توان جسمی و سن مناسب دارند اینها را برای آیندگان جستجو و گرداوری کنند تا نشان دهند در دوران پر افتخار پهلوی چه داشتیم و این حکومت قجری & توده ای چه به روز ایران آورد .
قسمتی از سرود پرچم تا آنجا که در خاطرم هست : درخشد از این کاویانی درفش , همی بخت ما ,,,, پی دفع بیداد ضحاکیان .. به پرچم بود چشم امید ما ,گه رزم اید چو در احتزاز , ……
یا سرود کاملی که به دستور محمد رضا شاه ساخته شده بود برای احترام به پرچم :
ای پرچم خورشید ایران
پرتو افکن بر روی این جهان
یادآور از آن روزگاری
کآسود از برق تیغت هر کران
در سایهات جان میفشانیم
از دشمنان جان میستانیم
ما وارث ملک کیانیم
همیشه خواهیم
وطن را از دل و جان
سرود ارزش برای بانوان در زمان محمد رضا شاه ایران دوست که قسمتی از ان در خاطرم هست :
گذشت ان دوره سیه , زن شد از قفس رها , زن مادر مردان پر گوهر , زن اولین سرمایه هنر و….
سرود برای سپاه دانش :
به پیش به پیش به پیش , ای سپاه دانش به پیش , فرهنگ را به روستا ببر ,,,,بین که روستاییان ما , تا کجا و تا چه حد مستعد کسب دانشند ,, و…
کاش ما ملت به جای حفظ نوحه های گوناگون و بر سر زدن و نق نق های “” روشن فکر انه “” قدر این چیزها را میدانستیم تا به این عقوبت تلخ در دام آخوند های دکاندار دین دچار نمیشدیم .
درخاطرات من ازسالهای ۲۰ خورشیدی، از روز نخست دبستان در شهرستان کوچکی دردامنهٔ کوه آتشفشان خاموش سبلان، سرودی باقی مانده بنام «سرود پرچم» که در حیاط دبستان، درمراسمی رسمی ودر حالیکه دانش آموزان درصفهای منظم به افراشتن پرچم سه رنگ شیروخورشید نشان تماشا میکرند و به خواندن سرود پرچم که توسط دسته ای از دانش آموزان خوانده میشد گوش میدادند اجرا میشد. این مراسم میهنی یادگار دوران رضا شاه بود که رئیس فرهنگ فرهیختهٔ دوران رضا شاهی شهرستان ما، شاد روان میرزا رحیم خان پارسی آن مراسم را سرپرستی میکرد.
در این سرود پرچم، رنگها و نگارهٔ شیرخورشید آن، «معنا » می یافتند بدینقرار :
ای پرچم شیرخورشید ما
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
مملکت زسبزیت، سبز وخرم است
وزسپید وازسپید، ساعت جم است
سرخیت نشانه ای زخون پاک ماست
پشت ملک وملت از «شیر» و «خورشید» تو گرم ومحکم است.
دراین سرود میهنی تلاش شده بود که به انتخاب عوامل مختلف پرچم ملی «معنا» داده شود چون نماد ملی یک کشور نه یک «داستان» بلکه باید یک «معنای» وجودی در رابطه با «تاریخ» وسرگذشت سیاسی برپائی آن کشورداشته باشد.
همهٔ شواهد باستان شناسی و تاریخی نشان از این دارد که دو نماد اصلی نگارهٔ این پرچم؛ «شیر» و «خورشید» در دوران اساطیری تاریخ ایران نماد های ملی بودند وچیزی نیستند که دردوران سیاه «اسلامی» بخاطرهوا و هوس یک «امیر» یا یک «سلطان» محلی در یک گوشهٔ تاریک کشور بلا دیدهٔ ما بوجود آمده باشند.