انسیه خزعلی معاون «قاضی مرگ» در امور زنان بار دیگر بر اجرای «دورکاری» زنان شاغل به عنوان «تشویق به فرزندآوری» تأکید کرد و گفت که ادارات باید به ایجاد فرصت دورکاری برای بانوان توجه جدی داشته باشند.
انسیه خزعلی معاون سیدابراهیم رئیسی در امور زنان و خانواده دیشب ۲۷ آبانماه ۱۴۰۰ در شورای اداری استان زنجان در حضور خود «قاضی مرگ» بار دیگر بر اجرای طرح دورکاری زنان شاغل تأکید کرد و گفت که باید بانوان را به فرزندآوری تشویق کرد و یکی از این موارد دورکاری بانوان شاغل است که بسیار حائز اهمیت است و ادارات باید به ایجاد فرصت دورکاری برای بانوان توجه جدی داشته باشند!
به نظر میرسد انسیه خزعلی و افرادی مانند وی که بطور هدفمند از «دورکاری» آنهم فقط برای زنان حمایت میکنند، تصور واقعی از «دورکاری» ندارند و فکر میکنند شاغلانی که از این طریق کار میکنند، در عمل کار نمیکنند و میتوانند به کارهای دیگر از جمله «فرزندآوری» و یا نگهداری فرزند مشغول باشند!
صدور بخشنامه برای دورکاری زنانی که فرزند کمتر از شش سال دارند با نگرانیهای جدی از سوی زنان و جامعه روبرو شده است. جامعه اجرای طرح دورکاری از سوی دولت سیزدهم را در راستای سرعت بخشیدن به روند خانهنشینی زنان و حذف آنان از بستر اقتصادی و سیاسی جامعه و کمرنگ کردن و زدودن نقش آنان در مناسبات اجتماعی میدانند.
سارا فلاحی سخنگوی فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی در واکنش به انتقادها گفته که «این بخشنامه برای زنانی است که خودشان طالب این موضوع هستند و خودشان تحت فشار بوده و نگهداری از کودکانشان در اولویت است. این بخشنامه به این منظور نیست که همه زنان شاغل را وادار به دورکاری کنند.»
آنگونه که خزعلی معاون امور زنان و خانواده پیشتر گفته بود، دورکاری جنبهای عام دارد و هیچ منعی برای استفاده از این قانون در خصوص دورکاری زنان دارای فرزند دبستانی یا دبیرستانی و حتا افرادی که فرزند ندارند وجود ندارد، ولی اولویت با معلولان، زنان باردار یا مادرانی است که فرزند زیر ۶ سال دارند.
این بخشنامه پیرو لغو قانون دورکاری ادارات در دوران شیوع کرونا توسط سازمان اداری و استخدامی از سوی معاون «قاضی مرگ» صادر شد تا امکان دورکاری برای زنان را دارای فرزند را فراهم کنند.
خزعلی در پاسخ منتقدان، صدور این ابلاغیه را «بنا بر درخواستهای مکرر بانوان از معاونت» و «پاسخی به مطالبه زنان» خواند و گفت «برعکس آنچه عدهای تبلیغ می کنند، دورکاری این مادران شاغل میتواند به استمرار اشتغال آنها و کیفیت کار به دلیل آرامش روحی آنان کمک کند، کما اینکه طی سالهای گذشته برخی از مادران شاغل به دلیل عدم امکان دورکاری مجبور به رها کردن شغل برای حفظ خانواده شدند».
مجریان و موافقان این طرح که در سال ۱۳۸۹ در دولت محمود احمدینژاد ارائه شد، میگویند، زنان ویژگیهای روحی متفاوت از مردان دارند و از این رو چالشهایی که در محیط کار به وجود میآید، میتواند خستگیهای روحی و جسمی را برای آنان به وجود آورد و این خستگیها بر روابط زناشویی و حتا کلامی زنان را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب سردی در رابطهی زناشویی میشود!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز که درباره همه چیز حرف میزند و خود را صاحبنظر میداند سال ۹۲ در این رابطه گفته بود «خانهداری شغل حساس و آیندهساز است
یکی از مهمترین وظابف زن، خانهداری است. بنده عقیده ندارم به اینکه زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند… اما اگر چنانچه این به معنای این باشد که ما به خانهداری به چشم حقارت نگاه کنیم، این میشود گناه. خانهداری یک شغل است، شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز!» البته شغلی که نه درآمد دارد و نه بیمه و مزایا!
این در حالیست که حکومت نقش زنان در جامعه را بر اساس شریعت فقط در همسر و مادر بودن تعریف میکند و گزینهی عالی برای زنان را خانهداری و شوهرداری و مراقبت از فرزندان در خانه میداند!
حالا همراه با شیوع کرونا، موضوع «دورکاری» برای حکومت به یک دستاویز تبدیل شده تا به نام حمایت از زنان باردار و مادران، آنها را در چاردیواری نگه دارد!
این درحالیست که زنان در ایران عمدتا برای کسب منزلت اجتماعی و افزایش اثرگذاری در عرصههای مختلف اجتماعی به بازار کار و فعالیت وارد میشوند و پس از آن انگیزههای مالی و در آمدی دارند. این امر خود را در تلاش برای کسب مدارج دانشگاهی نیز میان دختران نشان میدهد. در عین حال، زنانی که سرپرست خانواده و نانآور خانواده هستند، بیشترشان مانند زنان کارگر مشاغلی دارند که با «دورکاری» قابل انجام نیستند!
دین و یا ایدئولوزی را سراغ ندارم که مانند تشیع اثنی عشری در همه شئونات زندگی پیروانش ، از بیت الجماع تا دارالخلا، از مطبخ تا حمام، از زایشگاه تا مرده شور خانه و از گهواره تا گور دخالت کند و برای اعمال خصوصی و غریزی آنان دستورات لازم الاجرا داشته باشد.
این چه نکبتی بود که سلطان اسماعلیل لواطکار به زور شمشیر و آلت خونین اش به ایرانیان چپاند.
اینگونه اخبار چندش آور، بصورت نمادین من را به یاد مقاله ۲۳ آذر ۱۳۵۷ یک روشنفکر سوپر لیبرال و اولترا سکولار فارسی زبان تبعه کشور دوست و برادر آمریکا می اندازد.
در فرازی از مقاله معروفش، عتاب آلود و خشم آلود و چه بسا با دهانی کف آلود پرسیده بود:
چرا همه می کوشند مذهب را بعنوان رابطه ای “شخصی” بین انسان و خدا تعریف کنند و آن را از حوزه سیاست و عمل سیاسی خارج نمایند؟
سرت را بالا بگیر ای روشنفکر آمریکایی فارسی زبان، به آنچه می خواستی رسیدی. تشیع اثنی عشری ات ، در سیاست که سهل است، در دار الجماع مردم ایران هم حضور دارد!!