اعتراضات سراسری آبان۹۸ نمود عملی یک همبستگی ملی در صدها شهر ایران بود. هراس از تداوم اعتراضات و همبستگی مردم سبب شد تا حکومت اقدام به سرکوب وحشیانه کند و با قطع بیش از یک هفتهای اینترنت در طول سه روز حمام خون به راه بیندازد.
موضوع امنیتی آمار کشتهشدگان
به نوشتهی رویترز به نقل از منابع حکومتی، ۱۵۰۰ نفر از جمله کودکان و نوجوانان در این اعتراضات کُشته شدند. هزاران شهروند از جمله کودکان و نوجوانان مجروح و مفقود و یا دستگیر شده و بسیاری از آنان تحت شکنجه قرار گرفته و به زندانهای طولانیمدت و حتا اعدام محکوم شدند.
هنوز پس از دو سال نه تنها هیچ آمار دقیقی در ارتباط با سرکوب خونین آبان۹۸ وجود ندارد بلکه جمهوری اسلامی و جناحیناش تلاش میکنند این جنایت ضدبشری را توجیه کنند! همچنین ابعاد گستردهی این فاجعهی انسانی پنهان نگه داشته شده و پرسشهای بسیاری دربارهی این زخم عمیق نشسته بر پیکر مردم ایران بیپاسخ مانده است.
حکومت آمارهای نهادهای حقوق بشری را تکذیب میکند و با تأخیر، کُشتار تنها ۲۰۰ تن از معترضان را پذیرفته آنهم با این ادعا که ۲۱درصد از جانباختگان سابقهی کیفری داشتند، ۷درصد در حمله مسلحانه و ۱۶درصد هنگام تعرض به اماکن انتظامی و ۳۱درصد هنگام حمله به اماکن عمومی کُشته شدهاند! در حالی که بر اساس شواهد و مدارک و ویدئوهای منتشرشده آنانکه تا دندان مسلح بوده و به اماکن عمومی آسیب میرساندند، نیروهای امنیتی و انتظامی بودند!
در برخی گزارشهای پژوهشی با اتکا به آمار مرگومیر آبان ۹۸ آمده است که میزان مرگومیر در این ماه نسبت به مهرماه ۴۲۰۱ نفر و نسبت به آذرماه ۴۹۰۲ نفر بیشتر بوده که این تفاوت فاحش میتواند به دلیل شمار جانباختگان آبان ۹۸ باشد.
آمار این جنایت حتا وارد منازعات تبلیغاتی سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی نیز شد و عبدالناصر همتی رئیس پیشین بانک مرکزی و یکی از نامزدهای این انتخابات نمایشی وعده داد: «اگر رئیس جمهور شوم، درباره تعداد کُشتهشدههای آبان شفافسازی میکنم!» این وعده یعنی مردم به قاتلان رأی بدهند تا آنها بگویند چند تن از عزیزان آنان را کشتهاند!
اعتراضاتی به وسعت ایران
وسعت جغرافیایی اعتراضات آبان ۹۸ تمام استانهای کشور را در بر گرفت. در بیشتر شهرها معترضان به خیابانها آمدند. حکومت به سوی قلب و مغز معترضان آتش گشود. عامه مردم از کارمند، کارگر، دانشآموز و دانشجو و کشاورز تا بازنشسته و خانهدار هدف گلولههای آتشین قرار گرفتند. این را تلاش خانوادههای کُشتهشدگان برای معرفی عزیزانشان نشان میدهد. این تلاشهای روشنگرانه همچنین نشان میدهد که اقدام حکومت برای کشتار معترضان، لگامگسیخته بوده است برای نمونه:
ابراهیم کتابدار جوان ۳۰ ساله در کنار مغازهاش در کرج، نیکتا اسفندانی دخترک ۱۴ ساله در راه کلاس موسیقی در تهران و ابوالفضل شعبانی دانشآموز ۱۷ ساله هنگام بازگشت از مدرسه در ساوه با شلیک گلوله کشته شدند!
خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شمار معترضان را از شامگاه جمعه ۲۴ آبان ۹۸ تا یکشنبه حدود ۸۷ هزار نفر تخمین زد: حدود ۸۲ هزار مرد و ۵هزار زن!
این خبرگزاری همچنین اعلام کرد در این مدت از میان ۱۰۸۰ شهر و شهرستان «در صد نقطه کشور» اعتراض صورت گرفته که هر کدام شامل ۵۰ نفر تا ۱۵۰۰ نفر بودهاند و یکهزار نفر نیز دستگیر شدند.
هم کشتهشدگان و هم دستگیرشدگان عمدتا مردمانی بودند که افزایش دو برابری قیمت بنزین آنها را به شدت تحت فشار اقتصادی قرار میداد و میدیدند که چگونه حکومت دوباره دست دراز خود را درون جیبهای خالی آنها فرو کرده است.
گرانی بنزین، آتش خشم فروخفته و انباشتهی مردم را شعلهور کرد. عکسها و ویدئوهای مردم که بلافاصله جمعهشب در شبکههای اجتماعی منتشر شد نشان میدهد، شهروندان اتومبیلهای خود را در یک اعتراض مدنی وسط اتوبانها و خیابانها خاموش کردهاند و خواستار لغو تصمیمی شدهاند که رئیس سه قوه با تأیید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی گرفتهاند.
نیروهای انتظامی و امنیتی اما موقعیت جنگی گرفتند! در پمپ بنزینها و میادین مهم شهرها مستقر شدند و راههای منتهی به اماکن حکومتی را با حصار مسدود کردند. حتا به بهانه باریدن برف، در برخی استانهای کشور، مدارس را تعطیل کردند!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی با حمایت از گران شدن بنزین، مردم را« شرور» توصیف کرد!
حسن روحانی رئیس دولت دوازدهم که پیشتر اعتراضات سراسری دی ۹۶ را نیز از سر گذرانده بود، روز ۲۶ آبان معترضان را «عدهای آشوبگر» نامید و تهدید کرد: «ما اینقدر دوربین داریم که این افراد را شناسایی و بازداشت کنیم!»
کیهان تهران که حسین شریعتمداری مدیرمسئول آن از ذوبشدگان رژیم ولایت فقیه است، مردم را «اراذل و اوباش» نامید و آنها را به «قلع و قمع» تهدید کرد: «برای آنانی که ۸ سال دفاع مقدس، قلع و قمع داعش و دفاع از حریم اهل بیت را در کارنامه خود دارند، قلع و قمع این اراذل و اوباش نیز به آسانی ممکن است!»
در حالی که صداوسیمای جمهوری اسلامی اعتراضات در بولیوی را پوشش خبری میداد، سیدابراهیم رئیسی رئیس وقت قوه قضاییه و رئیس جمهوری اسلامی کنونی، از تصمیم خود و رؤسای قوه مقننه و مجریه حمایت کرد و اطمینان داد که قوه قضاییه با «اشرار» مقابله خواهد کرد.
کشتار، تنها پاسخی که جمهوری اسلامی بلد است!
اما این دزدی آشکار با گران کردن قیمت بنزین بیش از پیش مردم را خشمگین و منزجر کرد. آنها شعار میدادند: «مرگ بر دیکتاتور» و با یادآوری دوران «ایران نوین» فریاد میزدند: «رضا شاه، روحت شاد!» معترضان بقیه شهروندان را به اعتراض دعوت میکردند و میگفتند: مردم نگذارید بیشتر از این به شما ظلم شود!
حکومت اما آبپاشهای ضدشورش را به روی مردم باز کرد و گازهای اشکآور شلیک شد و موتورسواران آتش به اختیار به سوی شهروندان یورش بردند. صدای رگبار گلوله در شهرها پیچید.
در حالی که چندین روز اینترنت توسط حکومت قطع شده بود تا نیروهای سرکوب با خیال راحت مردم را قتل عام کنند، باز هم خبر کشتار در شبکههای اجتماعی پخش میشد. قطع اینترنت به خودی خود بیانگر سرکوب وحشیانه توسط جمهوری اسلامی بود.
رسانههای داخلی اما با سانسور شدید اعتراضات و کشتار تیتر میزدند: «شهرداری از عدم مدیریت برف در تهران عذرخواهی میکند»!
در و دیوار خیابانها با شعار «مرگ بر خامنهای» پُر شد و نیروهای امنیتی، انتظامی، بسیج و پاسدار از پشتبام اماکن خود به قلب و مغز مردم شلیک میکردند. مردمی که با دست خالی و شعار برای اعتراض به گرانی و گسترش فقر به خیابانها آمده بودند، با گلوله پاسخ گرفتند. جمهوری اسلامی بنزین بر آتش خشم مردم ریخت و آنها بنرها و تصاویر و نمادهای حکومتی را اعم از عکس خامنهای و مجسمه انگشتر خمینی و پلاک خیانها را پایین کشیده و پاره کرده و آتش زدند.
پس از سالها، در پاییز ایران برف بارید و با خون جوانان وطن سرخ شد. در همان لحظاتی که مأموران حکومتی از پشت بامها و کف خیابانها، از پشت پنجرههای خانههای امنیتی و در پناه دوربینهای راهنمایی و رانندگی شلیک میکردند، پویا بختیاری، پژمان قلیپور، آرش کهزادی، امیرحسین زارعزاده، گلناز صمصامی، مهرداد معینفر، نوید بهبودی، علی فتوحی، رضا معظمی، نیکتا اسفندانی و هزاران شهروند دیگر در خون غلتیدند.
تأثیرات اعتراضات داخلی بر سیاستهای بینالمللی
مقامات ارشد جمهوری اسلامی بخشی از ناکامی نظام در اخاذی و باجخواهی از غرب را ناشی از اعتراضات مردم میدانند.
حسن روحانی چهارم دیماه ۱۳۹۷ در سخنانی در مجلس شورای اسلامی گفت «حوادث اوایل دیماه [۹۶] باعث شد آمریکاییها با برداشت غلط و تصور ناروا، اواخر دیماه موضعگیری جدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران و توافق هستهای اعلام کنند و بعد هم در هر مقطعی و در هر قدمی فریاد، صحبت و تحریکی کردند تا به خیال خام خودشان به اهداف مورد نظرشان دست پیدا کنند.»
وی تأکید کرد، هدف اصلی آمریکا از این توطئهها، تحریمها و فشارها به زانو درآوردن نظام پرقدرت جمهوری اسلامی ایران است و میخواستند القا کنند نظام ناکارآمد است.
این اعتراف اما همزمان نشان میداد که اعتراضات مردم علیه حکومت بر سیاستهای بینالمللی در قبال جمهوری اسلامی تأثیر مستقیم میگذارد. در دیماه ۹۶ اعتراضاتی که از پاییز علیه گرانی و فشارهای اقتصادی شکل گرفته بود برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، سراسری شد؛ برعکس «جنبش سبز» در سال ۸۸ که عمدتا به پایتخت و چند شهر بزرگ محدود میشد و در کنترل جناحین نظام باقی ماند. اعتراضات دی ۹۶ نه تنها به هیچ گروه و جناحی از نظام وابسته نبود بلکه محور شعارهای آن ستایش از «پهلویها» به دلیل خدمات اقتصادی و اجتماعی دوران آنان به مردم و کشور بود.
چند ماه بعد در اوایل امرداد ۱۳۹۷ دور تازهای از اعتراضات سراسری آغاز شد. اینبار افزایش قیمت ارز جرقهی اعتراضات را شعلهور کرد. افزایش قیمت دلار از پیامدهای خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمها و «کارزار فشار حداکثری» بود. نوید افکاری به همراه دو برادر دیگرش در همین دور از اعتراضات بازداشت شدند. نوید افکاری سحرگاه شنبه ۲۲ شهریور ۹۹ با وجود اعتراضات بینالمللی اعدام شد. برادران افکاری اما هنوز زندانی هستند.
در اعتراضات تابستان ۹۷ نیز علاوه برشعارهایی علیه رژیم و خامنهای بار دیگر در حمایت از پهلویها شعار سر داده شد. در اعتراضات صنفی ۹۶ تا ۹۷ مانند اعتراضات کارگران فولاد و نیشکر هفتتپه و مالباختگان نیز همین شعارها سرداده شد.
حسامالدین آشنا عامل امنیتی و مشاور رسانهای دولت حسن روحانی میگفت «روحانی پس از اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ که دلیل آن اعتراض به وضعیت معیشتی بود دیگر آدم قبل از دیماه ۹۶ نبود و نگران کلیت نظام شد.»
در این میان، اصلیترین دلیل دولت پیشین آمریکا برای خروج از برجام این بود: رژیم ایران روح برجام را نقض میکند چرا که پولهایی که بعد از توافق اتمی در سال ۲۰۱۵ به جمهوری اسلامی رسید، نه صرف کاهش و حل مشکلات مردم بلکه هزینهی حمایت از تروریسم و توسعه موشکی و هستهای و تأمین مالی شبهنظامیان شد. این همان واقعیتی است که در شعارهای مردم ایران در سالهای اخیر نیز بازتاب یافته است: سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن! نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران! دشمن ما همینجاست، بیخود میگن آمریکاست!
کمتر از دو ماه بعد از اواخر شهریور و اوایل مهر تا اواسط آبان ۹۷ کامیونداران دست به اعتصاب سراسری زدند. این اعتصاب که لنجداران و تراکتورداران نیز به آن پیوستند بزرگترین اعتصاب صنفی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
مجموعهی این وضعیت برای دنیا حامل یک پیام است: مردم ایران حکومت ملایان را نمیخواهند. مسئلهای که نه تنها ترامپ و متحدانش را در افزایش فشارها علیه جمهوری اسلامی راسخ و شروط مذاکره اتمی را سنگین میکرد بلکه اکنون نیز دست دولت بایدن را در پوست گردو گذاشته است! یکی از دلایلی که برخلاف انتظارات جمهوری اسلامی و لابیگرانش، مانع دولت جدید آمریکا در بازگشت سریع به برجام شده، اعتراضات مردم و دادخواهی آنان و نقش آن در افکار عمومی است!
امید به دادخواهی، امید به فردا
کشتار آبان ۹۸ درواقع انتقام از مردمی بود که اعتراضاتشان در دی ۹۶ با شعارهای صریح و ناب از جمله در رد انقلاب ۵۷ و ستایش خدمات پهلویها وارد مرحله جدی و جدید شد. این اعتراضات با فریاد «جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم» و قتل عام مردم، هم حکومت و هم جامعه را به یک نقطه عطف رساند بدون آنکه سرکوب مانع انواع اعتراضات بعدی شود:
حکومت مجبور شد بساط دوگانهسازی و دوگانهسوزی «اصولگرا و اصلاحطلب» را جمع کند که مردم پیشتر در دی ۹۶ ختم «ماجرا»ی آنان را اعلام کرده بودند.
جامعه نیز «پشت به دشمن» ایستاد و انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را تحریم کرد. بطوری که شمار آرای حکومتی «قاضی مرگ» که پیشاپیش به ریاست دولت سیزدهم منصوب شده بود بین آرای ریخته نشده در مقام اول و آرای باطله قرار گرفت!
اکنون دو سال از آن اعتراضات و کشتار میگذرد. خانوادههای دادخواه که عزیزان برومند خود را از دست دادهاند با وجود انواع تهدیدها و حتا تلاش برای تطمیع آنان اما ساکت نمینشینند. آنها دادخواه همهی کشتهشدگان جمهوری اسلامی هستند. برای آنان که خود را نه خانوادههای داغدار و سوگوار بلکه پدران و مادران قهرمانان میهن میدانند، آبان تا آینده ادامه دارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی و مقاماتش، و ایران و دادخواهانش، با آبان۹۸ آشکارتر از همیشه در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند، میلیونها ایرانی در جنبش «نه به جمهوری اسلامی» در کنار خانوادههای دادخواه اعلام میکنند: نه میبخشیم نه فراموش میکنیم!
آزاده کریمی، حامد محمدی
اینرا در اینجا نصب میکنیم به نیت ثواب…
https://youtu.be/CSGDmfjgYI4
اصل قضیه اینکه ،،
انگلیس ملعون و الکاپونیسم امریکای توانستند ،
با کمک وطن فروشان ارتجاع سرخ و سیاه ،،
پشت ماسک برپایی جمهوری قلابی ،،
اول ، حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ، حافظ منافع ملی ایرانیان را از صحنه قدرت سیاسی ایران بیرون بکنند ..
و دوم انکه کارتلهای نفتی و تسلیحاتی به رهبری انگلیس ملعون و چماقدار اعظم جهان ایالات متحده توانستند ، با برپایی جمهوری غارتگری ،،
ایران را بدونه لشگرکشی و جنگ و پیاده کردن سرباز خارجی ،
توسط وطن فروشان ابلهی همچون بازرگان و دارو دسته مثلا ملی مذهبی ها و مزدوران روسی انگلیسی ،، تحت اشغال خود بدر اورند و شبانه روز تا به امروز غارت بکنند و عمدا به ساختار کشاورزی و منابع اب و فرهنگی ان ضربه بزنند تا استقلال سیاسی ان را ازمیان بردارند ،،
و در نهایت با تخریب عمدی، کشور ایران دیگر قابل سکونت نباشد ..
اصل قضیه اینکه ،،
انگلیس ملعون و الکاپونیسم امریکای توانستند ،
با کمک وطن فروشان ارتجاع سرخ و سیاه ،،
پشت ماسک برپایی جمهوری قلابی ،،
اول ، حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز ، حافظ منافع ملی ایرانیان را از صحنه قدرت سیاسی ایران بیرون بکنند ..
و دوم انکه کارتلهای نفتی و تسلیحاتی به رهبری انگلیس ملعون و چماقدار اعظم جهان ایالات متحده توانستند ، با برپایی جمهوری غارتگری ،،
ایران را بدونه لشگرکشی و جنگ و پیاده کردن سرباز خارجی ،
توسط وطن فروشان ابلهی همچون بازرگان و دارو دسته مثلا ملی مذهبی ها و مزدوران روسی انگلیسی ،، تحت اشغال خود بدر اورند و شبانه روز تا به امروز غارت بکنند و عمدا به ساختار کشاورزی و منابع اب و فرهنگی ضربه بزنند و استقلال سیاسی ان را ازمیان بردارند ،،
تا کشور ایران دیگر قابل سکونت نباشد ..
بانو آزاده کریمی و آقای حامد محمدی هر دو تحلیل های عالی دارند ولی چند وقتی ست نام دو نفر در زیرِ نوشته های خواندنی می بینم.