کوروش رشیدی – کیهان «معتقد است ایرانی باید ایران و ایرانی را بشناسد و این شناسایی را عامل همبستگی افراد و تقویت مبانی ملّی میداند.»
جمله بالا بخشی از نخستین سرمقاله روزنامه کیهان است که حدود ۸۰ سال پیش در ایران منتشر شد. در این سرمقاله به قلم عبدالرحمن فرامرزی خط مشی روزنامه کیهان و بنیانگذار آن دکتر مصطفی مصباحزاده را به روشنی برای جامعه مشخص میکند. سرفصلهای ارائه شده در این سرمقاله نه فقط در زمان خود بلکه امروز نیز مترقی و همخوان با شرایط فعلی حاکم بر جامعه ایران به شمار میرود.
در اینجا قصد بازخوانی این سرمقاله را ندارم چرا که صاحبنظران متعددی طی سالهای گذشته مستمر به موضوعات آن پرداختهاند اما آنچه در اولین سرمقاله کیهان در هشت دهه پیش عنوان شده در شرایط فعلی که جامعه ایران به مشکلات عدیده دچار شده، این جمله بسیار حائز اهمیت جلوه میکند: ایرانی باید ایران و ایرانی را بشناسد.
با مرور آنچه طی ۴۰ سال اخیر بر این سرزمین رفته است به روشنی میتوان دریافت که حکومت جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی برای زدودن آنچه رنگ و بوی ایران واقعی میدهد از ذهن و حافظه ایرانیان فروگذار نکرده است. زمامداران این دوره از تاریخ مملکت به خوبی میدانسته و میدانند آنچه میتواند حیات رو به زوال آنان را تهدید دوچندان نماید، شناخت ایرانی از ایران و ایرانی است. همان اصلی که ۸۰ سال پیش بنیانگذاران مؤسسه کیهان، آن را سرلوحه فعالیت و ماموریت رسانهای خود قرار دادند. آنانکه در سال ۵۷ در ایران بر مسند قدرت نشستند به خوبی میدانستند مادامی که ایرانی، ایران و ایرانی را میشناسد، خوراندن و قبولاندن هر معجون دیگری به او غیرممکن است. آنان به خوبی میدانستند که ایرانی به میزان کافی نسبت به ایران و فرهنگ ایرانی آگاهی دارد و مادامی که از این آگاهی بهرهمند است، پذیرای هیچ ایدئولوژی ناصواب دیگری نیست. بر این اساس گردانندگان این ساختار حکومتی جعلی، همه تلاش خود را به کار بسته و میبندد تا آنجا که ممکن است، هویت ایران وایرانی را از ذهن ایرانیان بزداید و ایدئولوژی «امت اسلامی» را جایگزین آن نماید.
حکومت جمهوری اسلامی برای دستیابی به این هدف، طی این سالها دست به تخریبهای فراوانی در این زمینه زده که بخش قابل توجهی از آن غیرقابل جبران بوده و بازسازی بخشی دیگر نیز نیازمند زمان و جایگزینی نسلها در درازمدت است.
تخریب مواریث تاریخی و فرهنگی هزاران ساله گرانبهایی که نماد و نشانههای روشن هویت ایران و ایرانی بوده و هستند بخشی از تلاشی است که این حکومت برای زدودن هویت اصیل ایرانی از ذهن ایرانیان انجام داده است. تحریف و جعل تاریخ هزاران ساله این مرز و بوم در کتابهای درسی از دبستان تا دانشگاه و کتابها و منابع غیردانشگاهی بخش دیگری از پروژه شوم ایرانزدایی از حافظه ایرانیان است که همچنان نیزادامه دارد.
این موضوع نیز به تاریخ مستند و مکتوب کشور چنان آسیبی وارد آورده که بازسازی آن نیازمند صرف وقت و توان فراوان است. آنچه مسلم است اینکه این تلاش بیپایان برای فراهم کردن بستر جایگزین هویتی غیر از ایران و ایرانی در ذهن ساکنان هزاران ساله این سرزمین بوده است. غافل از اینکه پیش از این و در طول تاریخ، جاعلان دیگری نیز چنین قصدی داشته ولی در درازمدت نتوانستهاند از پس آگاهی عمیق ایرانیان نسبت به خود و سرزمینشان برآیند.
رویکرد دوباره مردم کشورمان به تاریخ و فرهنگ هزاران ساله خود در سالهای اخیر گویای این شکست است. اما آنچه در این نوشتار و بر اساس بخش نخست عبارتی از سرمقاله نخستین شماره کیهان یادآوری شد، کم و بیش به سرگذشت ۴۰ سال اخیر کشور اشاره دارد. با اینحال آنچه در امروز و فردای این سرزمین باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد، بخش دوم این عبارت مهم در سرمقالهی کیهان است. آنجا که اشاره میکند که شناختن ایران و ایرانی توسط ایرانیان میبایست عامل «همبستگی افراد و تقویت مبانی ملی است. به واقع باید اذعان کرد انچه که جامعه امروز ایران نیازمند آن است تا خود را از شر این منجلاب فعلی برهاند، بر أساس این اصل مندرج در سرمقاله کیهان در ۸۰ سال پیش، همبستگی و تقویت مبانی ملی» باشد.
رویکرد جامعه در ایران به وضوح نشان میدهد که با همه خدشه و آسیبی که به هویت و روح اصیل ایران و ایرانی وارد آمده، شرایط برای بازسازی و احیای آن در بطن جامعه مهیاست. بدیهی است مادامی که این اصل بنیادین در ذهن جامعه بازسازی و احیاء نشود، دستیابی به همبستگی و تقویت مبانی ملی که بنیانگذاران کیهان آن را ضرورت بقای جامعه معرفی کرده بودند، میسر نمیشود.
بر کسی پوشیده نیست که مردم در ایران در شرایط فعلی به شدت نیازمند دستیابی به یک همبستگی یکپارچه و سراسری هستند تا دست به دست هم خود را از شرّ شرایط ذلتبار فعلی برهانند. بر این اساس بر طیف اندیشمندان و نخبگان دلسوز ایرانی در هر نقطهای از دنیا لازم است تا به جامعه در بازسازی و احیای این روح و هویت ایرانی که در طول تاریخ عامل همبستگی مردمان این مرز و بوم بوده، یاری رسانند. چندین دههی پیش نخبگانی چون مصباحزاده و فرامرزی در طول تاریخ پر فراز و نشیب معاصر کشور به اهمیت این موضوع برای بقای ایران و ایرانی آگاه بوده و در راه احیای آن از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. شرایط فعلی کشور هماکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمندِ این همبستگی و تقویت مبانی ملی است. ضرورت رسیدن به این همبستگی فراگیر در جامعه هر روز توسط پیشروانی همچون شاهزاده رضا پهلوی به همگان از هر جناح و جریانی گوشزد میشود و بر نخبگان و اندیشمندان ایرانی است تا برای دست یافتن جامعه به آن تمام تلاش خود را به کار گیرند.
*کوروش رشیدی کارشناس میراث فرهنگی ساکن آمریکا و عضو گروه گردشگری «پروژه ققنوس ایران» است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.