فیروزه نوردستروم- شقایق کمالی خواننده سوپرانو و استاد آواز و پیانو در تهران به دنیا آمد و اکنون سالهاست در آلمان زندگی میکند.
او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تحصیلات موسیقی خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد، اما پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ و تعطیلی دانشگاهها در زمان «انقلاب فرهنگی نتوانست» آن را به پایان برساند و در سال ۱۹۸۴ برای ادامه تحصیل در رشته آموزش و پرورش موسیقی و آواز به آلمان مهاجرت کرد.
شقایق کمالی در سال ۱۹۹۳ به همراهی سیاوش بیضایی موسیقیدان و آهنگساز ایرانی گروه «ترانههای محلی ایران» را برای معرفی نغمههای اقوام گوناگون ایرانی تشکیل داد.
این گروه بعدها با نام «آنسامبل شهرزاد» همراه با نوازندگانی جدید، اولریش پترمان نوازنده فلوت و کلارینت و انوشا گلستانه نوازنده پیانو به کار خود ادامه داد و تا کنون کنسرتهای بسیاری در شهرهای مختلف اروپایی اجرا کرده است.
او در کنار حرفه اصلیاش یعنی خوانندگی به تدریس پیانو و آواز اشتغال دارد.
این خواننده سوپرانو به تازگی بر روی شعر «مهتاب» از نیما یوشیج اثری متفاوت با حال و هوای تازهتری اجرا کرده است. آهنگساز این اثر سیاوش بیضایی است که آنرا بر اساس گوشههای موسیقی ایرانی ساخته. از همین رو «مهتاب» با ارکستراسیون و هارمونیگذاری متفاوت، از دیگر آهنگهای شقایق کمالی متمایز است.
کیهان لندن پیشتر نیز در گفتگو با این هنرمند به فعالیت هنری وی پرداخته بود و خوانندگان با پیشینهی هنری وی آشنا هستند.
https://kayhan.london/1397/03/27/%d8%b4%d9%82%d8%a7%db%8c%d9%82-%da%a9%d9%85%d8%a7%d9%84%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%86%d8%af%d9%87-%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%ad%d9%84%db%8c-%d9%88
اینبار برای گفتگو درباره «مهتاب» و معرفی این اثر پای صحبت هنرمند ایرانی ساکن آلمان نشستیم.
-خانم کمالی چه زمانی «مهتاب» تهیه شد و چرا بعد از مدتها کمکاری؟
-این اثر مدتها پیش نوشته شد که ضبط و تولید آن به دلیل کنسرتها و فعالیتهای هنری ما برای معرفی ترانههای محلی ایران در اروپا به تعویق افتاد تا اینکه موفق شدیم در سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ آنرا ضبط و در سال ۲۰۲۱ به شکل کنونی ارائه دهیم. البته واژه «کمکاری» که در پرسشتان به کار بردید کمی کملطفی هست. فعالیتهای ما در سالهای گذشته پس از انتشار آثار ارکستری «سر اومد زمستون»، «آزادی، آوای سرزمین من ایران»، «وطنم، وطنم» یا «نخستین سرود ملی ایران» و «موج» بر روی شعر فریدون مشیری به هیچ وجه متوقف نشد و همچنان بطور فشرده ادامه یافت. زندگی حرفهای خود من فقط خوانندگی نیست، خوانندگی تنها بخشی از آن را تشکیل میدهد. از آنجا که فارغالتحصیل رشته آموزش و پرورش موسیقی از آلمان نیز هستم، در هفت سالی که به شهر برلین نقل مکان کردهام در کنار فعالیتهای هنری به آموزش موسیقی در مدارس آلمان نیز اشتغال دارم.
آقای سیاوش بیضایی هم در کنار آهنگسازی به کارهای دیگری در زمینه موسیقی، از جمله آموزش، و ترجمه و تألیف کتب موسیقی اشتغال دارد و در این زمینه آثار بسیار ارزشمندی ارائه کرده که میتوانید در اینترنت یا وبسایت رسمی ایشان ببینید.
باید توجه داشته باشید که کارهای ما بر خلاف کارهای رایج تنها برای سرگرمی مردم نیست، بلکه بیشتر جنبه روشنگری، آگاهیدهنده و ارتقاء سلیقه و عادتهای شنوایی شنوندگان ایرانی دارند. چنین آثاری را طبیعتاً نمیتوان مانند آثار رایج معروف به «لسآنجلسی» و کارهای تقلیدی از آنها در ایران که بیشتر جنبه نوحهخوانی و مذهبی دارند و محتوای آنها نیز در سطحی بسیار نازل قرار دارد، مقایسه کرد. به موسیقی ما باید با دقت بیشتری گوش فرا داد. ما درباره کار خودمان چندان تبلیغ و پرگویی نمیکنیم چون اعتقاد داریم اگر ارزشی در یک کار هنری نهفته باشد، جای خود را خواهد یافت و تأثیر خود را بجا خواهد گذاشت، حتا اگر مدتی بیشتر طول بکشد.
-در یک نگاه کوتاه شعر «مهتاب» فضای یأس و ناامیدی را به خواننده القاء میکند اما در اثر شما این فضا احساس نمیشود…
-«مهتاب» اثری است که از همان ابتدا شنونده را به فضای دیگری میکشاند. برداشتی کاملاً متفاوت از شعر نیماست که معمولاً فضای افسوس و افسردگی از آن انتظار میرود. این قطعه با عناصر موسیقی سنتی ایران و با استفاده از ربعپردههای ویژهی آن نوشته شده و با رنگآمیزیهای هارمونیک و ارکسترال خود، فضایی نوین و دگرگون از آن ارائه میدهد که درخور یک شعر معاصر است.
«دلای دلای» کردن با شعر نو پارسی که از دهها سال پیش بسیار با آن روبرو هستیم پاسخگوی نیازهای اینگونه شعر و احساس شاعران مدرن زمان ما نیست. ما در عصری جدید و متحول زندگی میکنیم و همگی در برابر نیازهای آیندهی آن و به ویژه کوشش برای جبران عقب نگهداشته شدن فرهنگی و اجتماعی ایران مسئول هستیم.
ما در کارهای بیضایی با هارمونی مدرن و پیچیدهای روبرو هستیم که موسیقی نوین ایرانی را با جهشی بلند به جلو رانده و سنتزی بسیار منطقی و موسیقایی از موسیقی ایرانی و دانش جهانیِ موسیقی به وجود آورده است. او چندین سال پیش شیوههای هارمونیگذاری موسیقی ربع پردهایِ ایرانی را در رسالهی دکترای خود به نام «درآمدی بر هارمونی موسیقی هنری ایران» با نگاهی علمی به تاریخچه و تئوریِ آن ارائه کرده که میتوان آن را ادامه منطقی راه پیشتازان موسیقی نوین ایران چون علینقی وزیری و روحالله خالقی دانست که با انقلاب ایران در روند آن وقفه ایجاد شد. ما در موسیقی خود با وجود پیچیدگیهایی که دارد، هیچگاه ربعپردههای آن را حذف نمیکنیم. زیرا وجود ربع پرده ویژگی مهم موسیقی ایرانی است. نمونههای خوبی برای این ادعا را میتوانید در ترانه بختیاری «دی بلال» برای آواز و پیانو، ترانه «گل پامچال» برای آواز، فلوت و پیانو و بیشتر آثار ارکستری ما و بهخصوص در اثری مانند «مهتاب» بشنوید.
ملودی که من در مهتاب میخوانم تک تک به صورت نت برای تمرین به من داده شده. من به عنوان خواننده در چنین اثری امکان زیادی برای بداههخوانی و تحریر آزاد ندارم، چیزی که برای خواننده سنتی غیرقابل تصور است و شاید بد نباشد بدانید که در کل این قطعه پیچیده و پرحجم حتا یک ساز هم ملودی خواننده را به عنوان پشتیبانی و سهولت در اجرا، تکرار نمیکند و من باید در میان اینهمه صداهای بیشمار در ارکستر نت خودم را بیابم و به دقت با آنها هماهنگ باشم.
اشاره میکنم که برخلاف آثار رایج، در این اثر خواننده بر ارکستر چیرگی ندارد و در حقیقت مانند دیگر سازها بخشی از کل پیکره موسیقی است و این خود تحول بزرگی برای فرهنگ موسیقی ما است که در آن خواننده همیشه نقش کلیدی را داشته است.
-با توجه به پاندمی کرونا تولید این اثر چطور انجام شد؟
-پاندمی تأثیر چندانی در کار ما نداشت بجز اینکه فرصت بیشتری برای تمرکز روی اثر «مهتاب» نیز فراهم کرد.
-چه کسانی برای تهیه این اثر با شما همکاری کردهاند؟
-تهیه این اثر عمدتاً به عهده خود ما بوده و بدون هیچگونه پشتیبانی دیگری انجام شده.
-آیا برای برگزاری کنسرت برنامهای دارید؟
-همانطور که اشاره کردم، هدف ما تنها دادن کنسرت و سرگرم کردن مردم نیست و ترجیح میدهیم زندگی خود را از راه دیگری بگذرانیم تا سر سپردن به عادتهای رایج. کنسرتها و برنامههای مشابهی که امروزه اجرا میشوند در ارتباطات خاصی شکل میگیرند که ما ترجیح میدهیم از آنها دوری کنیم.
من در سالهای ۹۰ میلادی با دیدن وشنیدن آهنگی ازاین بانوی هنرمند در تلویزیون فارسی زبان یک ساعتهٔ « DAWN= سپیده دم» که از لندن روی ماهواره پخش میشد مجذوب زیبائی خیره کنندهٔ وهنربی آلایش او گردیدم.
آن آهنگ را که همراه پیانو سیاوش بیضائی اجرا میکرد و با جملهٔ «یه چراغی سیت بسازوم » شروع میشد روی نوار « VHS» ضبط کرده بودم ومغرورانه، برای دیدن زیبائی دختران ایرانی وهنرمندی آنان، به همهٔ دوستان فرانسوی نشان میدادم.