کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۸۷، روز سیزده آذر را به یاد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامگذاری کرد.
آمران و عاملان سرکوب و سانسور ده سال پیش از آن، دو نویسندهی سانسورستیز را کشتند و امروز، رضا خندان (مهابادی)، نویسندهای را که پیشنهاد نامگذاری این روز را داده بود، به زندان افکندهاند.
در سایهی حکومتِ سانسور، سهم نویسندگان مستقل و آزادیخواه همواره تهدید، تبعید، زندان و قتل بوده است. اما سانسور تنها به حرفه و زندگی نویسنده و هنرمند محدود نیست، بلکه بر فرهنگ جامعه و جوانب مختلف زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد. فساد و جنایت سیستماتیک در حضور رسانههای آزاد به راحتی انجام نمیگیرد، به همین دلیل دزدان و جنایتکاران از جمله حامیان سانسور هستند، چرا که با وجود آزادی بیان، کمتر امکان دستدرازی به جان و مال مردم را دارند.
سرکوبگران به روشهای مختلف سانسور را تحکیم و از گردش آزاد اخبار و اطلاعات جلوگیری میکنند: برخورد شدید با کسانی که از اعتراضهای مردمی عکس و فیلم میگیرند، ارسال امواج پارازیت و توقیف دستگاههای ماهوارهای در خانهها، محدودسازی شدید دسترسی مردم به اینترنت، همینطور تلاش حکومت برای ربایش خبرنگاران ایرانی مقیم خارج و صدور حکمهای زندان و اعدام برای آنها و خبرنگاران داخل کشور، از جمله سرکوبهایی است که همگی در راستای حفظ سانسور و تخریب آزادی بیان صورت گرفته است.
امروزه خواست حذف سانسور، از حوزهی ادبیات و هنر فراتر رفته و به خواستی عمومی تبدیل شده است. چنانکه دیدهایم در تظاهرات گوناگون، گاه شعارهای معترضان، صداوسیمای حکومتی را به عنوان دستگاه دروغسازی و اعترافگیری نشانه گرفته است؛ یا در مورد شلیک موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی در دی ۹۸، اتفاقی که البته مردم را از بابت آن جنایت خشمگین کرد، اما پنهان کردن واقعیت و دروغپراکنی مقاماتِ رسمی، موجب خشمی مضاعف شد.
اعتراض وسیع به طرح مجلس اسلامی با عنوان «طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» از دیگر موارد مبارزهی مردم با سانسور سیستماتیک است؛ مردمی که بیش از پیش به این نتیجه رسیدهاند که سانسور اثر مستقیم بر نان و جان آنها دارد. اما هرقدر آگاهی عمومی از اهمیت آزادی بیان افزایش مییابد، سانسور هم اشکال پیچیدهتری به خود میگیرد.
در این اوضاعِ پیچیده، کارمندان مزدبگیرِ دستگاه سرکوب و نویسندگان و هنرمندانی که نقش همکاران بیجیره و مواجب دستگاه سانسور را بازی میکنند، هوا را خاکستری و آب را گلآلود میکنند و گاه از خود چهرهای دوگانه به نمایش میگذارند: نیمرخی مدافع آزادی بیان و نیمرخی مدافع بخشی از سانسور یا سانسوری حداقلی. آنان میکوشند تا حقیقت گم شود و در این فضا، کلماتی چون آزادیخواهی و آزادیکُشی، وابسته و مستقل، از معنا تهی شوند.
در چنین شرایطی همراهی و همکاری نویسندگان و هنرمندان مستقل در راه دفاع از آزادی اندیشه و بیان و مبارزه با سانسور ضرورتی غیرقابل انکار است.
کانون نویسندگان ایران بر اساس این ضرورت شکل گرفته و به حیات خود ادامه داده است. امروز نیز چون گذشته کانون نویسندگان ایران تاکید میکند که تا برچیده شدن کاملِ همهی اشکال سانسور از پای نخواهد نشست، در این راه دست تمام نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران مستقل و آزادیخواه را در هر جای جهان که باشند به گرمی میفشارد و روز مبارزه با سانسور را گرامی میدارد.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۴۰۰