کتاب «گذشته و آینده» در سال ۲۰۰۰ توسط کیهان لندن منتشر شد. این کتاب نخستین گفتگوی مفصل یک روزنامهنگار با شاهزاده رضا پهلوی درباره خود و خانواده و مسائل ایران است. گفتگو در پاییز ۱۳۷۸ (۱۹۹۹) انجام شد.
کیهان لندن اینبار کتابی را که مسئولیت گفتگو و انتشار آن را در دورانی بر عهده داشته که پس از نشئگی انقلاب، نوبت نشئگی اصلاحات رسیده بود و باز هم کسی گوشاش به حرفها و راهکارهای خردمندانه بدهکار نبود، به صورت پیدیاف در اختیار خوانندگان میگذارد.
یادش بخیر که با چه علاقهای این مصاحبهها را میخواندیم. ما هم چیزی نه کمتر و نه بیشتر از یک پادشاه مشروطه و سمبلیک که در دوران بحران عامل اتحاد و همبستگی ایرانیان باشد، از ایشان نخواستیم، ولی ایشان همه فرصتها را فدای دلجویی از ایران ستیزان کردند که در ۴۳ سال حتی حاضر به پذیرش اشتباه ۵۷ خود هم نیستند. و اما ایشان دوازده سال بعد از این گفتگو با “گوسفند” نامیدن طرفداران خود، در صفحه ۱۱ همین گفتگو، حرفهای خود را نقض میکنند. ما نه طرفدار تندرو سلطنت هستیم و نه طرفدار بی چون و چرای یک جمهوری ناکارآمد با دورماندگان از سفره انقلاب ۵۷. هر دو نظام ایرادات خود را دارند، بخصوص در فرهنگ دیکتاتور زده ایران.
ولی شاهزاده رضا پهلوی با توجه به پشتیبانه تاریخی که دارند، و خطری که ایران را تهدید میکند (محیط زیستی، چین، روسیه، غارت منابع، فقر، سقوط فرهنگی، تجزیه و و و) میتوانستند نقش بهتری ایفا کنند که این اواخر ترجیح دادند فقط وکیل ملت باشند. البته ایشان این اواخر هم آشکارا ثابت کردند که وکیل طرفداران خود که در زندانهای جمهوری اسلامی آزار و شکنجه میشوند هم نیستند و شعار مردم در خیابانهای ایران را هم نمیشنوند.
بارها گفتم که این حق انسانی و دمکراتیک ایشان است و ما مردم ایران هم قدردان زحمات پدر و پدربزرگ ایشان نبودیم؛ از ایشان طلبکار نیستیم و احترامشان واجب است. نه کمتر نه بیشتر. ولی سؤال مهم اینجاست که با توجه به مشکلات بزرگی که ایران را تهدید میکند تا کی میخواهیم خود را درگیر بحث جمهوری و پادشاهی کنیم وقتی این سرمایه ملی خودش علاقه ای به ایفای نقش موثرتر ندارد؟
به نظر من هرانسانی میتواند اشتباه بکند وبه نظر من انتخاب نام مذهبی عربی برای دختری که امکان دارد روزی مسئولیت عالیترین مقام نمادین کشوری را ازشهروندان آن کشور دریافت کند یک اشتباه بود, چون نام مذهبی عربی نماد فرهنگی یا نشان هویتی ایران نیست.