اعتراضات صنفی آموزگاران ایران هفته گذشته وارد فصل تازهای شد و بزرگترین اعتراض سراسری آموزگاران در تاریخ ایران رقم خورد. آموزگاران در سه روز اعتصاب و اعتراض سه حق اصلی خود یعنی «تصویب و اجرای صحیح رتبهبندی معلمان»، «اجرای قانون همسانسازی حقوقِ آموزگاران بازنشسته» و «آزادی معلمان زندانی» را پیگیری کردند. جمعیت آموزگارانی که در حدود یکصد شهر کشور در دوشنبه گذشته تجمع اعتراضی برگزار کردند، دهها هزار نفر برآورد شده که بزرگترین اعتراض سراسری آموزگاران ایران تا کنون به شمار میرود. جمهوری اسلامی از یکسو آموزگاران را در خیابان سرکوب و بازداشت کرد و از سوی دیگر شتابزده لایحه رتبهبندی را به شکلی ناقص تصویب کرد تا صدای اعتراض را خاموش کند.
آموزگاران از ماهها پیش اعتراضاتی را به دلیل عدم تصویب لایحه رتبهبندی برگزار میکردند. با آغاز سال تحصیلی جدید این اعتراضات افزایش یافت و در هفتهای که گذشت دهها هزار آموزگار در پاسخ به فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در روزهای شنبه و یکشنبه، ۲۰ و ۲۱ آذر ۱۴۰۰، در مدارس دست به تحصن زدند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان روز شنبه در نخستین روز این اعتصاب دو روزه، به نمایندگان مجلس شورای اسلامی مهلت داد که اگر لایحه رتبهبندی روز یکشنبه تصویب نشود، اعتراضات آموزگاران در خیابان ادامه پیدا خواهد کرد. در روز دوشنبه ۲۲ آذرماه در پی تصویب نشدن لایحه رتبهبندی، دهها هزار آموزگار در بیش از ۱۰۰ شهر ایران تجمع کردند و شعارهای صنفی علیه اقدامات و ناکارآمدیهای جمهوری اسلامی سر دادند.
جمهوری اسلامی اعتراضات صنفی آموزگاران را هم تاب نیاورد و سه هفته پس از سرکوب خونبار اعتراضات مردمی در اصفهان که با حق «آب» انجام شده بود، آموزگاران را در چند شهر ایران مورد ضرب و جرح و تهدید قرار داد. در این اعتراضات دستکم سه آموزگار از جمله رسول بداقی عضو کانون شورای صنفی معلمان «اسلامشهر» بازداشت شدند.
بر اساس ویدئوهای منتشر شده، آموزگاران معترض در تهران که مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده بودند با حمله یگان ویژه نیروی انتظامی مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. در شهرهای دیگر از جمله کرمان و تبریز نیز نیروی یگان ویژه و پلیس ضدشورش برای متفرق کردن آموزگاران به محل تجمع آمده و آنها را تهدید کردند.
خواستههایی صنفی که از دید نظام «امنیتی» است!
مهمترین حقی که آموزگاران بر آن پافشاری میکنند، اجرای قانون «رتبهبندی حقوق» است که در صورت اجرا، حقوق و مزایای شغلی آموزگاران افزایش مییابد.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی پس از تجمع سراسری آموزگاران، لایحه نیمبند رتبهبندی را با تبلیغات توخالی در حالی تصویب کردند که منابع مالی برای اجرای آن وجود ندارد!
آموزگاران اقدام شتابزده «مجلس انقلابی» را که برای ساکت کردن آنها انجام شده، فریبکاری و خود لایحه را «سرهمبندی» میدانند و میگویند «اعتراضات آموزگاران ادامه مییابد».
اجرای مصوبه مجلس شورای اسلامی برای افزایش حقوق آموزگاران ۲۵ هزار میلیارد تومان برای دولت هزینه دارد اما معلوم نیست از کدام منابع قرار است تأمین شود. این رقم یک چهارم کل بودجهای است که در سال آینده میبایست به عنوان حقوق و دستمزد به ۸۹۷ هزار معلم پرداخت شود.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان اعلام کرده که این مصوبه مبهم که معلوم نیست قرار است چطور اجرا شود، مورد قبول معلمان نیست. روز پنجشنبه ۲۵ آذر نیز صدها آموزگار در شهر همدان در تجمع اعتراضی به اقدام نمایندگان مجلس شورای اسلامی شعار «اجرای رتبهبندی، بدون سرهم بندی» سر دادند و یکی دیگر از خواستههای آموزگاران را به صورت شعار مطرح کردند: «معلم زندانی آزاد باید گردد!»
فعالان صنفی آموزگاران از جمله محمد حبیبی، محمدرضا نیکنژاد و محمود بهشتی لنگرودی نیز به شدت در مقابل مصوبه مجلس شورای اسلامی موضع گرفته و آن را مطابق با خواست آموزگاران ارزیابی نکردند. همزمان تجمعات اعتراضی آموزگاران برخلاف تبلیغات گسترده صداوسیمای حکومت و خبرگزاریهای دولتی ادامه دارد. به گزارش شورای صنفی معلمان همدان، در تجمع اعتراضی روز پنجشنبه ۲۵ آذر، رئیس آموزش و پرورش این استان نیز به جمع آموزگاران معترض پیوست و با آنها همراه شد. آموزگاران یزد روز پنجشنبه در مقابل استانداری تجمع اعتراضی برگزار کردند.
یک و نیم دهه انتظار برای اجرای قانون!
رتبهبندی حقوق معلمان در زیرمجموعه «قانون مدیریت خدمات کشوری» قرار دارد که سال ۱۳۸۶ تصویب شد. در بخشی از این قانون آمده که حقوق کارمندان در نهادهای مختلف در صورت داشتن امتیازات برابر با ضریب ریالی برابری محاسبه شده و پرداخت خواهد شد. بر این اساس، آموزگاران که در وزارت آموزش و پرورش شاغل هستند باید مانند استادان دانشگاه که از وزارت علوم حقوق دریافت میکنند، رتبهبندی شغلی شوند و حقوق آنها رقمی معادل ۸۰ درصد حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاهها خواهد بود.
در حال حاضر به گفته فعالان صنفی، میانگین دریافتی آموزگاران ماهانه حدود ۵ تا ۶ میلیون تومان است و بخشی از آنها که مدارک فوق لیسانس و دکترا دارند حدود ۷ میلیون تومان دریافت میکنند. در صورت اجرای قانون رتبهبندی آنطور که نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب کردهاند میانگین حقوق معلمان به ۱۰ میلیون تومان در ماه خواهد رسید.
این در حالیست که تازهترین رقم «خط فقر» در ایران ۱۲ میلیون تومان برآورد شده است! مقایسه این اعداد نشان می دهند حقوق مود نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچنان معلمان را زیر خط فقر نگه میدارد. از سوی دیگر این ارقام برای سال ۱۴۰۱ است که تازه بیش از سه ماه دیگر آغاز خواهد شد. به این ترتیب، با نرخ تورم که در ایران روند افزایشی دارد و در نتیجه بر رقم خط فقر نیز صعودی افزوده خواهد شد، حقوق معلمان در ماههای آینده نیز همچنان فاصله بیشتری با خط فقر پیدا کرده و ارزش آن کمتر خواهد شد!
همبستگی سراسری، تنها راهکار در برابر جمهوری اسلامی
آموزگارانی که برای حقوق صنفی به خیابانها آمدهاند در حالی سرکوب میشوند که جمهوری اسلامی نشان داده محتوای اعتراضی مردم برای آن چندان اهمیتی ندارد بلکه نظام از هراس فروپاشی هرگونه تجمعی را که «همبستگی مردم» و قدرت آن را به نمایش میگذارد، تحمل نمیکند.
پلاکاردهای آموزگاران در اعتراضات اخیر آنها نیز نشان میداد که آنها چگونه در خیابان هم درس همبستگی و حقوق انسانی میدهند.
یکی از آموزگاران دستنوشتهای داشت که روی آن نوشته شده: «دانشآموزان عزیز، شرمنده شما هستیم که بسیاری از محتوای کتابها دروغ است!»
روی دستنوشته دیگری آمده «دانشآموز عزیزم، هنوز هم میگوییم علم بهتراز ثروت است. دانش باعث میشود در برابر ظلم و بیعدالتی فریاد بزنیم!»
در شهر اصفهان هم یکی از آموزگاران پلاکاردی در دست داشت که روی آن نوشته شده دانشآموزش هدف گلوله پلیس قرار گرفته و نابینا شده است. این دستنوشته اشاره به سرکوب خونبار مردم معترض در اصفهان دارد. تظاهرات اصفهان سه هفته پیش در اعتراض به مدیریت نامناسب منابع آبی و خشک شدن زایندهرود و پرداخت نشدن حقابه کشاورزان انجام گرفت. پلیس و نیروهای بسیج در این اعتراضات با شلیک گلولههای ساچمهای مردم را هدف قرار دادند و صدها نفر را مجروح و بازداشت کردند. بر اساس گزارش نهادهای حقوق بشری دستکم ۱۹ نفر از ناحیه چشم دچار آسیبهای جدی شدند و بینایی خود را از دست دادند. در میان مجروحان چند نوجوان دانشآموز هم وجود داشت.
به خیابان آمدن دهها هزار آموزگار، سه هفته پس از سرکوب گسترده در اصفهان نشان میدهد مردم قصد ندارند در برابر «شعار» و «وعده» و «سرکوب» عقبنشینی کنند. اعتراضات در ایران زمانی آرام خواهد گرفت که معترضان به حقوق انسانی خود برسند. از آنجا که جمهوری اسلامی نه میخواهد و نه میتواند این حقوق را تأمین کند، به سرکوب و بگیر و ببند روی میآورد و بیش از پیش در برابر مردم قرار میگیرد. در مقابل اما نشانههای روشنی وجود دارد که مردم در اقشار و اصناف مختلف در حال پیدا کردن نقاط مشترک و حمایت از یکدیگر در جهت گسترش همبستگی هستند. آنها نیز میدانند تنها با همبستگی سراسری و یکپارچه میتوانند جمهوری اسلامی را بیش از پیش تضعیف کرده و آن را به پایانِ محتوم خود نزدیک کنند.
روشنک آسترکی |توئیتر | اینستاگرام|
درود یاران جان
بعد از مدت ها چند نظر وکامنت ارزشمند وخالی از تبلیغات گروهی
را مشاهده کردیم که عجیب است .میدانیم ومیدانیدکه بعد از خلف
وعده خمینی که چند ماه پس از ۲۲ بهمن اتفاق افتاد ونقاب از چهره
زشت خدعه وریا وتقیه برداشته شد اگر مردم گروه گروه ومتفرق نشده
بودند سرنوشت ما این نبود واکنون چهل واندی سالگی ج الف را نمی دیدیم
هنوز هم با هزاران دوز وکلک عده ای تمام قد سعی در تفرقه دارند وگمان
کرده اند زرنگی است که بجای نام شعار نوشت و برعمر آخوندها افزود.
مگر در جامعه آزاد که پنجاه در سد مردم بعضافه یک نفر انتخابش کرده اند
بجز زیاده طلب هایی که اقلیت هستند اما نمی پذیرند وبه رای اکثریت
احترام نمی گذارند گروه و دسته ای گله مند باقی میماند ؟ پس چرا
از هم اکنون سهم خواهی کنیم ؟آیا با لچک بسر های مقیم آلبانی که دم
از آزادی میزنند اما خانم پرزیدنت مادام العمر لچک دار برای ۸۵ ملیون
ایرانی انتخاب !!!کرده اند تفاوتی هم داریم؟ آیا درست است که عده ای
از همین الان دوران مثلن مصدق را برجسته کرد ه و باعث تفرقه ای وتشدد
جدیدی شوند ؟مگر در محیط آزادی که بزودی میرسد نمی توان از صبح
تا شب تبلیغ دوران طلایی مصدق را جار زد واگر اکثریت شد ……..
بهر روی جا دارد از سرکار خانم روشنک استرکی برای مقاله وبه ویژه کامنت
آموزگار پیر وتوهینی بنام… هزاران بار تشکر کرد چرا که در جهت همگرایی
ومرگ سریع استبداد وتفرقه است .دست مریزاد بانوی بزرگ.
با درود.
در خبرها آمده:
« ژنرال کنت مکنزی، فرمانده سرفرماندهی مرکزی ارتش آمریکا «سنتکام»، با توجه به حملات موشکی اخیر ایران به پایگاههای «عینالاسد» در عراق و «التنف» در سوریه، گفته است در حال حاضر خطر موشکی ایران بیشتر از تهدید اتمی آن است، اما در رویارویی مستقیم، آمریکا رژیم ایران را شکست میدهد…
به گزارش نیویورکر، دوشنبه، ۲۷ دسامبر، به نظر مکنزی، تهران این توانایی را به دست آورده تا دشمنان خود را از طریق «آبشار موشکی» فلج کند. او میگوید: «آنها ظرفیت استراتژیک بالایی دارند، چرا که توانایی غرق کردن دشمن توسط آبشار موشکی را به دست آوردهاند.»
ایران در حال حاضر دارای بزرگترین مجتمعهای زیرزمینی شناختهشده در خاورمیانه برای برنامههای موشکی و هستهای است. آنها تونلهای زیادی در دل کوه کندهاند که گاهی تا پانصد متر زیر زمین فرو میروند. برخی از مجتمعها چندین کیلومتر طول و عرض دارند، و رژیم ایران آنها را «شهرهای موشکی» مینامد.»
اما من به عنوان آموزگاری پیر ۸۷ ساله در اینجا نه به عنوان پادشاهی طلب، نه به عنوان جمهوریخواه و فقط به عنوان یک ایرانی آزادیخواه و دموکرات و لائیک و البته سوسیالیست نظر می نویسم.
خانمها و آقایان و پیران و جوانان. اگر خواهان براندازی این نظامی هستید که همگانتان آنرا ضد بشر و البته اسلامیش می نامید باید برای انقلابی ایرانی وارد میدان شویم. چرا که این تونلهای زیر زمینی را با پول ما ساخته اند و حالا که با این همه خرج ساخته شده، حیف است که نابود شود. این تونلها در یک حکومت ملی میتوانند بکار آیند. اما اگر ما به میدان نیائیم و هر صنف و هر طبقه و هر فرقه دیگری را تنها بگذارد چنانکه تا به حال گذاشته امریکا و متحدانشان این حق را به خود میدهند تا در غیاب یک همگرائی ایرانی برای برچیدن این نظام ضد بشر وارد میدان شوند. چرا که مردمی که اینچنین مخالف و حتا ضد این حکومتند اما متفرق باعث طولانی تر شدن عمر این نظامند و بنا بر این گناهکار! و برای همین هم آنها هزینه ی بسیار بالائی را پرداخت خواهند کرد و هم ایران تخریب خواهد شد.
تحلیل من به عنوان ساکن تهران این است که این مردم متفرق که هر کسی هر صنفی، هر طبقه ای دیگران را تنها گذاشته قربانی این تفرق خواهد شد. من فقط نام میبرم تا این تفرق را مشاهده کنیم:
بازنشتگان که آنچه داریم از آنها ست همه ناراضی همه معترض، همه در تظاهرات و تنها!
رانندگان کامیون آورندگان خوراک و پوشاک و زندگی همه ناراضی همه معترض ، همه در تظاهرات و تنها!
معلمان که سازندگان آینمده ایران و فرزندانمان بوده و هستند همه ناراضی، همه در تظاهرات و تنها!!
بازاریان که سازندگان اقتصاد کشور بوده اند همه ناراضی همه معترض و تنها!
پرستاران و پزشکان که ادامه دهندگان تندرستی و زندگی آحاد کشور ما هستند همه ناراضی، همه در تظاهرات و تنها!
شرکت واحدی ها و رانندگانشان که باعث روند و شوند زندگی ما هستند تنها!
دانشجویان ما در تظاهراتشان همه ناراضی، همه در تظاهرات و تنها!
اساتید دانشگاه که چشم و چراغ علمی ما هستند همه ناراضی همه معترض، همه در تظاهرات و تنها!
کشاورزان که کارندگان گندم و جو و میوه و گوسفند و گاور و مرغ و خروس ووو سازندگان خوراک و حتا پوشاک منا هستند همه دردمند، همه ناراضی، همه در تظاهرات و تنها!
جوانان کشور، متخصصین مهندسین، تکنسینها، پزشکان، هنرمندان، روزنامه نگاران، فیلسوفان، دانشمندان زنان و دختران که ضد حجاب اجباریند همه ناراضی همه معترض و در حال فرار از کشور و تنها!
و حالا شما اینها را با هم جمع کنید و ببینید با یک روز به خیابان آمدن همگی با هم چه اتفاقی خواهد افتاد.
و حالا دوباره فکرش را بکنید که همین طور متفرق به میدان بیائیم و همدگیر را تنها بگذاریم! چه میشود!؟ آنها با هم و ما تنها هی سرکوب می شویم.
تمام نامبردگان بالا هر هفته و هر ماه سرکوب شده و میشوند. البته سرانجامش هم این است که اگر به میدان نیائیم هم سرکوبها ادامه پیدا خواهد کرد و هم رژیم مقدسی که منطقه و جهان را ناآرام کرده و خواهان نابودی، نه! بلکه در حال آمده کردن وسائل نابودی یک کشور است -اسرائیل-، آمریکا، اروپا، اسرائیل و حتا «دوستانش» چین و روسیه هم وارد میدان میشوند. آنگاه تمامی کفاره ی گناه هان این تفرقه را زیر بمبهای متحدین ریشه کن کردن این نظام مقدس خواهیم پرداخت!
مردم امروز ایران در اثر این تفرقه بسیار پرداخته اند. اگر این تفرقه تبدیل به یک اتحاد شود ایران طرحی را درخواهد انداخت که نه تنها میهن ما و منظقه بلکه جهان از آن بهره مند خواهد شد.
امیدوارم سخن مرا این متفرقین بشنوند و در یک روز همگی با هم به میدان بیائیم. من به روحانیون نیز هشدار و پیشنهاد میکنم تا از این خودکشی و ایران کشی دست بردارند و خودشان کنار روند و خودشان اندرونشان را افشاء کنند. چنان که کار مهم مولوی محمدخسین گرگیج کرد. در غیر این صورت فردائی بسیار تاریک و دودآلود و آتشین و مرگبار در انتظار ماست!
آموزگار پیر ۸۷ ساله از تهران
آموزگاران مبارزان واقعی و بی ادعای ایران پس از انقلاب هستند. گروههای رنگ و وارنگ و الیت های مطرح سیاسی ایران در هیئت اپوزیسیون سالهاست که علیرغم ادعاهایشان از مبارز واقعی بودن و از مردم ایران عقب مانده اند همۀ آنها که مدعی مبارزه و خبره گی در دموکراسی و آزادی و آزادگی هستند حتی نتوانستند طی ۱۲ سال گذشته نیز از مردم ایران بیاموزند.
نتوانستند بفهمند که مردم چه می خواهند و چه رهبران سیاسی را باور دارند.
اپوزیسیونی که حتی برای حفظ ظاهر هم که شده نمی تواند دست به یک ائتلاف نمایشی کامل در بین خود بزند هیچگاه مورد اعتماد مردم قرار نخواهد گرفت. اگرچه مردم ایران هشیارتر از آن هستند که “نمایش های مسخره در جلب آراء شان” تاثیری بر افزایش اعتماد به آنها داشته باشد. مردم ایران بخوبی می دانند که مشکلات آنها برای رسیدن به یک ائتلاف چیست ولی این را هم می دانند که ظرفیتِ رسیدن به چنین ائتلافی هم در آنها تا کنون مشاهده نشده.
هر یک از این شعب و شاخه ها و گروهها بدنبال سرباز گیری از بین مردم برای خودشان هستند تا سکه پیروزی را بنام خود ضرب کنند اما غافلند از آنکه مردم از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و از زمانی که تقریبا همه آنها در پشت سر خمینی صف بستند تمام حرکات آنها را در حافظه تاریخی خود سپرده اند.
می توان با ضرس قاطع گفت که هیچیک تا کنون حاضر به نقد رفتارهای سیاسی خود و دلجویی از مردم ایران نشده اند. اقدامات بی نتیجه و یا بی عملی خود را که سبب اتلاف وقت، عمر، منابع و جان و مال این مردم و کشور شده نقد نکرده اند. هیچگاه به بهره وری در فعالیت سیاسی باور نداشته اند. هر یک بلند گویی بدست گرفته و کالای خود را فریاد می زنند. بی خود نیست که این مردم با آنکه می دانند بدون سازماندهی به جنگ شیر شرزه رفتن خودکشی است ولی بدلیل بی اعتمادی به حضرات اپوزیسیون حاضرند با دست خالی بسوی مبارزه خونین با حکومت بروند. آیا این ننگی برای اپوزیسیون ایران نیست؟
معلمان فرزندان رنج کشیده این آب و خاک هستند. هم دشمن داخل را خوب می شناسند هم شرکای بیرونی شان وهم آنانکه بیرون گود ایستاده اند و با هر حرکت داخلی فریاد “آی لنگش کن” سر می دهند یا “حمایت نامه” منتشر می کنند.
عده ای در بیرون هنوز متاع ایدئولوژیک می فروشند؛ عده ای بدنبال جلب نظر مِهر و موافق ولی نعمت و پدر خواندۀ جمهوری اسلامی اند؛ عده ای بنیان خود را تماما بر گذشته های برباد رفته و پوشالی بنا کرده اند؛ عده ای … و همه نیز خود را مبدع و مبتکر روشها و نسخه های شفابخش مردم می دانند.
مردم ایران سالهاست که بیدارند آنکه خوابست هم اینانند. تا اینان هستند کسی هوس اپوزیسیون شدن بسرش نخواهد زد و خاورمیانه با دکترینِ کانون بحران، چشم اندازی جز رنج و فقر و مرگ در سایۀ دیکتاتوری های داخلی و استعمار خارجی نخواهد داشت.
بقول گلسرخ فراموش نشدنی: اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم…
…
[روی دستنوشته دیگری آمده «دانشآموز عزیزم، هنوز هم میگوییم علم بهتراز ثروت است. دانش باعث میشود در برابر ظلم و بیعدالتی فریاد بزنیم!»]
اگرفشار تحریمها بدرجه ای برسد که «جمهوری اسلامی وشرکا» دیگر جرأت نکند درتضاهرات اعتراضی خیابانی، شهروندان را به گلوله ببندد و ازکشته پشته بسازد، مردم بجان آمده طوفانی بپا خواهند کرد که بساط تشکیلات جنون وخون وجنایت اسلام ناب محمدی را از ریشه بکند و به زباله دان تاریخ اندازد.
آنروز نزدیک میشود!