کوروش رشیدی – در تاریخ مکتوب بشر و در طول تاریخ، مدیریت سرمایههای آبی به ویژه در مناطق جغرافیایی گرم و خشک از نشانههای پیشرفت تمدنی آن مناطق به حساب میآمده است. به گونهای که ممالکی که توانایی بیشتری در مدیریت و کنترل منابع آبی خود داشتهاند، از پیشرفت کلی بهتری نیز برخوردار بودهاند.
در این میان ایرانیان در این حوزه در طول تاریخ در میان کشورهای دارای اقلیم گرم و خشک پیشرو بوده و روشهای ابداعی آنها در مدیریت منابع آب، هماکنون نیز به عنوان ایدههایی خلاقانه در معتبرترین دانشگاههای جهان تدریس میشود. به عنوان نمونه در حال حاضر سیستم آبرسانی قنات ایرانی به عنوان یکی از نوآورانهترین روشهای سیستم آبیاری در جهان شناخته میشود که تجزیه و تحلیل جزییات آن بخشی ثابت در مباحث معماری، شهرسازی و کشاورزی در معتبرترین مراکز علمی جهان به شمار میآید. تحلیل و بررسی همین یک نمونه از مدیریت آب در ایران، نشان میدهد که این فنآوریهای خلاقانه به چه نحو شهرهای تاریخی این سرزمین را شکل دادهاند که خود از نمونههای موفق پیشرفت مدنیت در جوامع بشری به حساب میآیند.
بطور خلاصه میتوان عنوان کرد که مدیریت آب در طول تاریخ در فلات ایران بر ایجاد یکسری زیرساختهای شبکهای بهم پیوسته استوار بوده که علاوه بر رفع نیاز مردم در هر شهر و منطقه، باعث پیوند آن مردمان با مناطق همجوارشان نیز میگردیده است. در صورتی که رشته قناتهای مناطق مرکزی و شرق فلات ایران بطور دقیق بررسی شوند، دیده میشود که به عنوان نمونه این سیستمهای شبکهای آبیاری، علاوه بر رفع نیاز آبی مردم در این مناطق، سبب شکل گرفتن نوعی رابطه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در بین مردمان این مناطق میگردیده که اساس آن بر پایه یک سیستم هوشمندانه مدیریت آب در این مناطق کاملا گرم و خشک استوار بوده است. اما همانطور که انتظار میرود، نمادهای برجای مانده از مدیریت موفق ایرانیان در حوزه منابع آبی صرفا محدود به این یک مورد نمیشود و به آن میتوان سازههای عظیم پلبندها و پلهایی را که عمدتا در دورههای پیش از اسلام در مناطق مختلف لرستان ایجاد شدهاند نیز اضافه کرد. در این رهگذر بندها و سدهای ایجاد شده در مناطق جغرافیایی موسوم به استان فارس کنونی که عمدتا در دوران هخامنشیان تا ساسانیان شکل گرفتهاند، از شاهکارهای مدیریت آب در این مناطق به حساب میآیند.
اما آنچه در این حوزه تمدنی به عنوان ارزشمندترین میراث بشری در برنامه مدیریت آب به شمار میآید، در مناطقی از خوزستان قابل مشاهده است که سرآمد آنها آسیابهای آبی شوشتر است که در لیست میراث فرهنگی بشر یونسکو نیز ثبت گردیده است. آنچه مسلم است اینکه پرداختن به هر یک از این موارد، نیازمند صرف مطالعه و وقت فراوان است که در اینجا مقدور نیست به همه آنها پرداخت اما در نگاهی کوتاه میتوان به این نکته اشاره کرد که مدیریت کلان آب در ایران در طول تاریخ، حول محور ایجاد همبستگی ملی در بین تمام اقوام ایرانی میچرخیده است. این مؤلفه که در بسیاری از مقاطع تاریخی، سرلوحه زمامداران حاکم بر این سرزمین بوده، همسان با دیگر ساختارهای زیربنایی در کشور، به خوبی در مدیریت آب نیز به کار گرفته شده که رد آن در آثار برجای مانده از دوران قدیم کاملا نمایان است. نقش مدیریت منابع آبی در ایران در طول دورههای مختلف تاریخی، در ایجاد همبستگی ملی بین اقوام متعدد ایرانی نیز غیرقابل انکار بوده که درک بهتر این نقش، نیازمند بررسی ریشهای آن است.
اما آنچه در اینجا مورد توجه است اینکه این سیستمهای مدیریتی که روزگاری از اصول و مبانی بنیادین ایجاد همبستگی ملی در کشور به حساب میآمدهاند، طی چهل سال گذشته زمینه ایجاد تفرقه و بالا رفتن تنشهای قومی و منطقهای در ایران را فراهم کردهاند.
ناگفته پیداست که واگذاری مدیریت آب و منابع آبی در کشور به افراد غیرمتخصص و ناآگاه، پس از روی کار آمدن حکومت آخوندی، زمینه تغییر رویکرد در مدیریت آب و سوق دادن آن به سمت یک بحران عمومی را فراهم کرد. نقش ویرانگر این غیرمتخصصین زمانی نمایان شد که رویکرد حکومت به موضوع آب و منابع آبی کشور به عنوان یک اصل فرامنطقهای و ملی به سمت عمدتا استانی کردن آن تغییر کرد. مدیران، فرمانداران، استانداران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی از هر استان و منطقهای، که جزو فاسدترین گردانندگان در ساختار حکومت کنونی ایران به حساب میآیند، هر یک کوشیدند تا بر اساس صرفا منافع منطقهای محدود خود به نحوی مدیریت کلان آبی کشور را در سایه قرار داده و از این طریق دیگر مناطق همجوار را نیز ناخواسته به یک رقابت دو سر باخت بکشانند که نتایج ویرانگر آن هماکنون دامن همه مردمان این مناطق را گرفته است.
این رویه مزورّانه در طول چهل سال بطور نامحسوس مسبب کشمکشهای بین اقوام و مناطق مختلف ایران گردیده که امروز دیگر آثار و نشانههای شوم آن به هیچ طریقی قابل کتمان نیست. بحران کنونی تا بدانجا پیش رفته که مؤلفهای که روزگارانی بر اساس مدیریت کلان متعهد به همبستگی ملی در بین تمام اقوام ایرانی، با ایجاد شبکهای منظم، از دلایل اصلی ثبات و یکپارچگی در این مرز و بوم به شمار میآمد، هماکنون با سوء مدیریتها و فساد و طمعکاریهای منطقهای و قومی به تهدیدی جدی برای اتحاد و همبستگی و یکپارچگی در کشور تبدیل شده و خطر این تهدید در آینده نزدیک با شدت گرفتن ورشکستگی آبی، بیشتر نیز خواهد شد.
قابل توجه اینکه حکومت جمهوری اسلامی چگونه توانسته است با سوء مدیریت، موضوعی را که در طول تاریخ به عنوان مؤلفهای بنیادین برای اتحاد و کنار هم نگاه داشتن اقوام مختلف ایرانی به حساب میآمده تبدیل به یک تهدید بالقوه برای یکپارچگی این سرزمین کهنسال بنماید! این مسئله تأییدی روشن بر نظریه خطر فروپاشی و اضمحلال کلی تمدن ایرانی است که اخیرا توسط برخی نخبگان آگاه و میهندوست مطرح گردیده است. بر پایه آنچه مطرح شد، شایان یادآوریست که اصلاح ساختاری مدیریت کلان کشور در حوزههای استراتژیک مانند آب، برای احیای دوباره اتحاد و همبستگی ملی و فاصله گرفتن از اضمحلال تمدن ایرانی بسیار ضروری مینماید که البته این اصلاحات ضروری و بنیادین از توان حکومتی فاسد که خود مسبب مستقیم این تهدیدها بوده، خارج است. این موضوع باید سرفصل برنامهریزیهای کلان مطالعاتی اندیشکدههای مستقل همچون پروژه ققنوس ایران باشد که جزئیات آن به مرور مطرح خواهد شد.
*کوروش رشیدی کارشناس میراث فرهنگی ساکن آمریکا و عضو گروه گردشگری «پروژه ققنوس ایران» است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.