با بازتاب گسترده خبر اتوبوسخوابی شهروندان تنگدست و بیخانمانها در تهران، شورای شهر تهران از بازتاب این اخبار در رسانهها انتقاد کرده است. رئیس شورای اسلامی شهر تهران نیز راهکار این پدیده تکاندهنده را در «جمع کردن بساط اتوبوسهایی که در شب محل خواب افراد است» دانسته است.
اتوبوسخوابی یا بیآرتیخوابی جدیدترین پدیده اجتماعی ناشی از فقر و فلاکت در ایران است که پس از کارتنخوابی، گورخوابی، جویخوابی، پشتبامخوابی و زندگی کانتینری گسترش پیدا کرده است. افراد بیخانمان از نیمهشب تا صبح را در اتوبوسهای شیفت شب مسیرهای شهری به صبح میرسانند تا بتوانند چند ساعتی بخوابند!
رسانهای شدن این پدیده تأسفبار در روزهای گذشته با واکنشهای زیادی روبرو شده است. رسانههای داخلی در ایران گزارش دادهاند که «بیآرتی خوابی» یا «اتوبوسخوابی» تنها راهی است که برای بخشی از تنگدستان باقی مانده است: «یک صندلی در اتوبوس برای آنها خانهای است ارزان در پایتخت! اما همین خانه ارزان برایشان در ماه ۳۶۰ تا ۷۵۰ هزار تومان خرج دارد. اتوبوسخوابها شغل و درآمد دارند، اما نه آنقدر که بتوانند رهن و اجاره یک خانه در تهران را بدهند.»
وبسایت تجارت نیوز در گزارشی نوشته که اتوبوسخوابها باید هر ۴۵ دقیقه پیاده شوند و به اتوبوس بعدی برسند؛ هزینه بلیت بدهند و سوار اتوبوس جدید شوند و بخوابند. سوز سرمای شب آنها را هل میدهد که خودشان را زودتر به اتوبوس برسانند.
این گزارش تأکید کرده بود افرادی که به «اتوبوسخوابی» روی آوردهاند لزوماً معتاد نیستند. اغلب آنها شغل و درآمد دارند اما قادر به تأمین هزینههای رهن و اجاره یک واحد مسکونی در تهران نیستند.
گزارشها نشان میدهد که «حدود ۱۲ تا ۲۵ هزار تومان هزینه یک شب بیآرتی خوابی در تهران است. بسیاری بجای اجاره خانه اینجا میخوابند. البته بیآرتیخوابی چندان هم راحت نیست، حداقل تا صبح باید پنج بار اتوبوس عوض کنند و چند دقیقه بین هر بار پیاده و سوار شدن سرما را تحمل کنند.»
رانندههای اتوبوسهای شهری یا بیآرتی نیز این پدیده را تأیید میکنند. یکی از رانندگان گفته که منسیر تجریش-راهآهن بهتر است: «اینجا بهتر از خط آزادی- تهرانپارس است. اتوبوسهای آنجا به درد نخور و سرد است. همه طور آدم اینجا میخوابند حتی کودک ۱۲ ساله.»
در این میان اعضای اصلی شورای اسلامی شهر تهران بجای پرداختن به مشکل، از رسانههای فارسیزبان خارج از کشور برای پوشش خبرها و گزارشهایی در مورد این مشکل انتقاد کردهاند. مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران پوشش اخبار مربوط به اتوبوسخوابی را «موجسواری رسانههای بیگانه و معاند» خوانده و این پدیده را «موضوع حاشیهای» دانسته است. ناصر امانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران نیز انتشار این خبرها را «موج عظیم تخریب و دروغ از سوی رسانههای بیگانه» قلمداد کرده است. در حالی که گزارشهای مربوطه و مشابه در رسانههای داخلی خود ایران منتشر شده است و در عین حال واقعیت را مردمی که مخاطب این گزارشها هستند به چشم میبینند و یا خودشان با این فلاکت دست و پنجه نرم میکنند.
مهدی چمران به عنوان رئیس شورای اسلامی پایتخت، راهکاری که در رویارویی با این پدیده ارائه داده «جمع کردن بساط» بوده است: «شنبه یا یکشنبه بساط اتوبوسهایی که در شب محل خواب افراد است جمع میشود!» به این ترتیب بخشی از شهروندان که به رفت و آمد با این اتوبوسها وابسته هستند، این امکان را از دست خواهند داد!
رئیس شورای اسلامی شهر تهران همچنین گفته «البته گرمخانهها جا و فضا دارند و جایگزین مناسبی هستند.»
اینهمه در حالیست که رسانههای داخل کشور در دو هفته گذشته اخبار و چندین گزارش میدانی در این زمینه منتشر کردند.
برای نمونه روزنامهنگار خبرگزاری پانا در گزارشی با عنوان «آنها زامبیهای شب نیستند» نوشته که «بر عکس تصورم همه کسانی که سوار میشوند معتاد متجاهر با لباس مندرس نیستند. در پایانه آزادی افرادی در ایستگاه اول مسافر بیآرتی شده اند که هم بلیت خریدهاند و هم ظاهری کاملا مناسب دارند. آنها فقط مسافران شب هستند که مقصد هم دارند و در مسیر یا انتها پیاده میشوند و میروند دنبال کار خود، اما در تمام مدتی که در اتوبوس هستند خوابند.»
حمیدرضا بیژنی جامعهشناس درباره پدیده اتوبوسخوابی گفته که «اتوبوسخوابان را میتوان گروهی به شمار آورد که در یک دهه فشار اقتصادی اخیر کمرهایشان خم شده است.»
حمیدرضا بیژنی افزوده که «یکی از وظایف مسئولان و مدیران شهری شناخت آسیبهای موجود در سطح شهر و کمک به بهبود و مدیریت آنها است. صرف وجود چند گرمخانه که نمیتواند مشکلات مسکن اقشار آسیبپذیر را بر طرف کند.»
این جامعهشناس گفته «انسانی که اتوبوس را بجای زاغهنشینی انتخاب کرده است از پذیرش شرایط و شکست خود سر باز می زند و امید دارد که تنها با روشن شدن هوا میتواند قدمی به سوی رهایی از وضعیت بغرنج خود بیابد، امیدی که گویی نشأت گرفته از خاطراتی هستند که از زندگی در ساختار مستحکم خانواده در ذهن دارد و پذیرش فروریختگی همیشگی آن را برایش دشوار کرده است.»
حمیدرضا بیژنی در ادامه با کنایه به گفته رئیس شورای اسلامی شهر تهران مبنی بر اینکه گرمخانهها جایگزین مناسبی هستند گفته «شخصی که در اتوبوس میخوابد امید به ایستادنی دوباره دارد و با باور به فردیت ارزشمند خود، همچنان برای بازپسگیری زندگی آبرومندانه یک شهروند قابل احترام، در تلاش است. او حاضر به حضور در گرمخانه نیست چراکه خویشتن را ارزشمندتر از آن میداند تا با جمعی آسیبپذیر یکسان تلقی شود. او این معنا را نمیپذیرد چراکه زندگی انسان موفق امروزی را منوط به موفقیتش برای حفظ آن فردیت میداند و این فردیت است که او را امیدوار به تحقق خویشتن نگاه داشته است. او قائل به این است که من یک شهروند قابلاحترام هستم که تنها برای گذر از شرایط دشوار و رسیدن به ایستگاه آرامش در این اتوبوس خواهم خفت. او با این انتخاب در حال بیان این نکته است که من کارتنخواب نیستم، من متجاهر نیستم، من شکستخورده نیستم، من فروریخته نیستم؛ او میگوید که من میخواهم زنده بمانم و خانه منتظر رسیدن من است.»
ممنون بابت این خبر و مصاحبه ی کوتاه .برای همین است که این روزنامه همیشه خواندنی بوده و هست .
(…شخصی که در اتوبوس میخوابد امید به ایستادنی دوباره دارد و با باور به فردیت ارزشمند خود، همچنان برای بازپسگیری زندگی آبرومندانه یک شهروند قابل احترام، در تلاش است. … او با این انتخاب در حال بیان این نکته است که من کارتنخواب نیستم، من متجاهر نیستم، من شکستخورده نیستم، من فروریخته نیستم؛ او میگوید که من میخواهم زنده بمانم و خانه منتظر رسیدن من است.)
واقعا زیبا بود این تحلیل .ما ایرانی ها نیاز به چنین امید و دیدی نسبت به همدیگر داریم .درک کنیم و محبت کنیم به همدیگر و به هم کمک کنیم تا عزت و احترام و جایگاه شایسته ی فردی و اجتماعی خود را دوباره بازیابیم .
در میان مخالفان تروریستی-اسلامی-غارتگر این سخنان را تنها از زبان میهن پرستان و آزادی خواهانی چون شاهزاده رضاپهلوی و روزنامه ی کیهان و چند رسانه و رادیوی اینترنتی می توان شنید .همدلی و همدردی بین ما می می توانید به اتحاد برای آزادی و نجات ایران ختم شود .همانطور که شهبانوی عزیز و مهربان ما همیشه می گوید که نور بر تاریکی پیروز است .ما هم با همین امید و ایمان حرکت کنیم تا برای نجات ایران متحد شویم .
در ضمن بی خانمان هایی که در امریکا هستند حاصل سیستم سرمایه داری نیستند .متاسفانه این بی خانمان ها دچار مشکلات فراوان روانی و روحی و خانوادگی و اعتیاد بوده و هستند .متاسفانه با کاهش بیمارستان های روانی در امریکا ، بیماران روانی را در خیابان رها کرده اند.از طرف دیگر کارتل های مکزیکی به گسترش ماده ی مخدر به شدت خطرناک فنتانیل در امریکا می پردازند (با کمک دولت فخیمه ی کمونیست چین و مرزهای بی درو پیکر دموکرات های وطن فروش ) و اگر به اسکید رو (skid row) ها بروید ، مجسمه های متحرک انسانی را می بینید که در حال مرگ هستند و گاهی برای دقایقی در حالت ایستاده و نیم ایستاده در هپروت می روند و خشک می شوند و این دردناک ترین چیزهایی است که می توان دید .اگر در چنین شهرهایی هستید می توانید به این ها کمک کنید حتما انجام دهید . رنج و سختی های زندگی در بسیاری از موارد مالی نیست اما این مساله تاثیر می گذارد در زندگی آنها و مسایل مالی آنها .خیلی دردناک است وقتی بیماران روانی و جنسی و روحی در دنیای سیاه خود گم شده اند و با مواد مخدر به سرعت به نابودی می روند .
کیهان خوب ما بهتر از همه میداند که پدیده های گور خوابی و اتوبوس خوابی و در یک کلام، بیخانمانی، ریشه در نابسامانیها و آشفتهحالیهای نهفته در ذات ببخشید، سیستم سرمایهداری دارد که تعدیل ویا مقابله با آن در توان قومی که حکومتش با آن هیچچی معروف شروع شد و با نظریه اقتصاد مال خره، تا امروز ادامه دارد، نیست. ساماندهی به معیشت مردم، امریست سترگ که نه در شعار فلانی روحت شاد میگنجد ونه در تلاوت آیه الکرسی. همین.
از راهکارهای بدیع جمهوری قجری & توده ای دزدان مسلمان حاکم بر ایران :
فقر را از بین نبرید فقیر را از بین ببرید