کارِ من،
احوالپرسی از غم است
کارِ من،
پارو زدن بر شبنم است
کارِ من،
کشف زبان آبهاست
گفتگوی ساده با تالابهاست
کارِ من،
صید هوای صبحگاست
جرّ و بحث فلسفی با موجهاست
کارِ من،
پروردن است
کارِ من،
در هر صدف گوهر به بار آوردن است
کارِ من،
دیدار با صیاد نیست
کار ِ من،
با صید پیمان بستن است
لِنجها ماهی به خشکی میبَرند
کار ِ من،
ماهی به دریا بردن است