دیدگاهی درباره «کنفرانس ایران و گذار از استبداد» (۲)

شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ برابر با ۰۵ فوریه ۲۰۲۲


لادن بازرگان – سازمان حقوق بشر ایران در روزهای ۱۱ و ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ با برگزاری کنفرانس «ایران و گذار از استبداد» گامی‌ استثنایی در جهت  انتقال مباحث آکادمیک و تخصصی به بدنه جامعه و گفتگو میان شهروندان و متخصصان حوزه‌های مختلف برداشت. در برنامه روز ۱۲ بهمن این کنفرانس چهار سخنران درباره مقاله‌ای که درباره عدالت انتقالی، عدالت هم زمان و عدالت محیط زیستی نوشته‌اند صحبت کردند. نسخه کامل این مقالات به زودی به زبان‌های فارسی و انگلیسی در جلد یکم کتاب «ایران و گذار از استبداد» به همت سازمان حقوق بشر ایران منتشر خواهند شد.

سخنرانان به ترتیب عبارت بودند از: رها بحرینی حقوقدان با تخصص حقوق بشر بین‌المللی و محقق بخش ایران در عفو بین‌الملل، فرنگیس بیات دکترای علوم سیاسی از انستیتو علوم سیاسی لیون فرانسه و محقق حوزه‌های روابط بین‌الملل و سیاست خارجی ایران و سیاست‌گذاری اجتماعی و مسائل زنان، مهرانگیز کار حقوقدان ایرانی و کنشگر حقوق بشر  که مدتی به عنوان محقق میهمان در دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی به پژوهش پرداخت و گذار از دوران آپارتاید را مطالعه کرده، و کاوه مدنی استاد محقق موسسه سنجش از دور سیستم زمین دانشگاه شهری نیویورک و معاون سابق سازمان حفاظت محیط زیست ایران که سابقه گسترده‌ای در حوزه تحقیقات محیط زیست و مدیریت منابع آب در نقاط مختلف جهان از جمله خاورمیانه و ایران دارد.

https://kayhan.london/1400/11/13/%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%da%a9%d9%86%d9%81%d8%b1%d8%a7%d9%86%d8%b3-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%88-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1-%d8%a7

رها بحرینی درباره عدالت انتقالی و ساز و کارهای آن صحبت کرد و آن را چنین تعریف کرد، «عدالت انتقالی عموما در کشورهایی موضوعیت پیدا می‌کند که در فرآیند عبور از یک رژیم استبدادی و تمامیت‌خواه، به دموکراسی و آزادی هستند. طبیعتا بخشی از این فرآیند، ایجاد رویه‌ها و راهکارهایی برای رسیدگی به جنایت‌ها و بی‌عدالتی‌هایی‌ست که در گذشته آن کشور صورت گرفته است. بی‌عدالتی‌هایی که برای مدت زمانی طولانی نه به آنها رسیدگی شده و نه مسببان‌شان مجازات شده‌اند. عدالت انتقالی به معنای آن است که در دوران گذار، مرز پررنگی با گذشته کشیده شده و یک تعهد جمعی و سیاسی شکل بگیرد که از این به بعد، افراد متهم به نقض حقوق بشر، از امتیازات ویژه برخوردار نباشند، رنج آسیب‌دیدگان نادیده نماند و این رنج‌ها به رسمیت شناخته شود و از سوء استفاده از قدرت برای سرکوب و ستم، جلوگیری شود.» رها بحرینی سپس درباره چهار رویه عدالت انتقالی یعنی تشکیل کمیته‌های حقیقت‌یاب، برگزاری دادگاه‌های کیفری، ارائه تسهیلات جبرانی و  بررسی جامع سوء پیشینه برای شناسایی و برکناری ناقضان  حقوق بشر از مشاغل دولتی، به ویژه در نهادهای مربوط به امور قضایی، انتظامی‌ و زندان، صحبت کردند.

فرنگیس بیات تلاش کرد به مفهومی‌ از عدالت بپردازد که  بتواند به گذار سیاسی در ایران کمک کند و اسم این عدالت را، عدالت «همزمان» نامید چرا که این نوع از عدالت در زمانی که رژیم، هنوز بر سر قدرت است تلاش خواهد کرد تا شکلی از رویه گذار سیاسی از داخل ایران را برنامه‌ریزی کند و دست رژیم برای انجام جنایات بیشتر را ببندد. فرنگیس بیات به درستی اشاره کرد که «با سطحی از شهروندان مواجهیم که در طول چند دهه گذشته، عزیزانشان را از دست داده‌اند، اعدام‌شدگانی دارند، کشته‌شدگانی در سطح خیابان دارند، مفقودشدگان قهری دارند، سربه‌نیست شده یا از کارافتاده قهری دارند و سوال هیچکدام از این خانواده‌ها در مورد این سطح از جنایت، پاسخ روشنی پیدا نکرده و عدالت برای هیچکدام از آنها اجرا نشده است. ما با کوهی از جنایات رسیدگی نشده طرفیم. این وضعیت دو جزء کلی دارد، نخست، تداوم خود رژیم است. رژیمی‌ که زمینه بروز جنایات تسلسل‌وار را فراهم کرده است. جزء دوم آن،‌ انباشت خشونت است. در پناه تسلسل جنایت و بقا رژیم است که ما با انباشت خشونت مواجهیم.» فرنگیس بیات سپس فرق بین «عدالت‌گذاری» و «عدالت همزمان» را توضیح داد و گفت، «اگر در عدالت‌گذاری، طبق قاعده «دیگر هرگز»، هدف ما عدم خشونت در آینده است، در عدالت همزمان هدف ما توقف خشونت در همین دم و همین امروز است. بدون توقف خشونت نمی‌توانیم شکلی از اشکال عدالت را متحقق کنیم. عدالت همزمان،‌ عدالتی است که زمینه گذار سیاسی را به شیوه گذاری که روز گذشته مجید توکلی به آن اشاره کرد، یعنی گذار جامعه‌محور، تحقق بخشد. امروز، سازمان قدرت در ایران به قدری آغشته به خشونت و فساد است که هیچ روزنه‌ای برای تغییر و اصلاح و بهبود باقی نگذاشته و تنها راه حل موجود، رفتن آزادانه به خیابان و ماندن در آنجاست.» درواقع طرحی که فرنگیس بیات ارائه می‌دهد اینست که با استفاده از ساز و کارهای بین‌المللی مانند تحریم، شورای امنیت سازمان ملل، قانون «صلاحیت جهانی»، قوانینی که «جنایت علیه بشریت» را محکوم می‌کنند، دادگاه کیفری بین‌المللی و هر اهرم فشار دیگری که وجود دارد رژیم را تحت فشار قرار داده ان را «عقیم» کنیم تا دیگر نتواند علیه مردم خشونت به خرج داده و مانند دی ماه ۹۶ و یا آبان ۹۸ تظاهرکنندگان را در خیابان‌ها به گلوله ببندد.

مهرانگیز کار درباره ایجاد یک قوه قضاییه مستقل در عصر گذار برای مهار خشونت رادیکال و زایدالوصف مردمی‌ که تخم آن را حکومت با خشونت بی‌رویه در دل آنها کاشته است، صحبت کردند. وی با اشاره به اعدام‌های فراقانونی بعد از انقلاب به دنبال ایجاد راه حل‌هایی است تا در روند گذار از رژیم جمهوری اسلامی دیگر شاهد چنین بی‌عدالتی‌هایی نباشیم.

کاوه مدنی نیز درباره شرایط اقلیمی‌ ایران، مشکل آب، خشکسالی و مشکلات محیط زیست سخن گفت و توضیح داد که هیچ دولتی در آینده نمی‌تواند به مسائل اقلیمی، گرمای زمین و مشکلات ساختاری که به دلیل عدم توجه به حفظ کره زمین به وجود آمده، بی‌تفاوت باشد.

من فکر می‌کنم این سمینار و کتاب آینده آن یکی از بزرگترین گام‌هایی است که در دهه‌های اخیر برای رسیدن به آزادی و دموکراسی برداشته شده و باید از «سازمان حقوق بشر ایران» برای برپایی چنین سمیناری و از سخنرانان این برنامه برای اینهمه زحمت و تولید اینهمه اندیشه و تهیه این مقالات قدردانی کرد. وجه مشخصه این سمینار دو روزه و گفتمان سخنرانان آن پایبندی به منشور جهانی حقوق بشر، مخالفت با اعدام و «گذار مسالمت‌جویانه» با استفاده از تاکتیک‌های نافرمانی مدنی بود. سخنرانان این کنفرانس دوروزه از یکسو برنامه و تحلیل‌هایی برای عبور از این رژیم فاشیست و رسیدن به یک حکومت دموکراتیک بر پایه منشور جهانی حقوق بشر ارائه کردند و از سوی دیگر ساز و کارهایی برای جلوگیری از خشونت، «عدالت همزمان» و «عدالت انتقالی» مطرح کردند.

برای پی بردن به اهمیت صحبت‌ها و ایده‌های مطرح شده در این سمینار باید آن را با گفتمان رایج در در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی مقایسه کنید تا ببینید که ظرف ۴۰ سال چه مسافت طولانی‌ای را پیموده‌ایم  و چقدر فعالان سیاسی و متفکران ما پیشرفت کرده‌اند. از بیش از یک دهه قبل از انقلاب سال ۵۷ و دهه‌ها پس از آن گفتمان غالب چه از طرف رژیم اسلامی و چه از طرف مخالفان آن، ایدئولوژیک، آرمانگرایانه،  فرازمینی، ایده‌آلیستی، و در جهت خدمت به «امت» و یا «خلق» بود. در گفتمان آن دوران فرد جایی نداشت و همه به دنبال رستگاری و ایجاد «مدینه فاضله» اسلامی و یا کمونیستی بودند. در نگاه متفکرین آن دوران انسان جایی نداشت و همه چیز به دور «خداوند، رستگاری، بهشت، جهنم. پرولتاریا، انترناسیونال، جامعه بی‌طبقه توحیدی، حکومت اسلامی، حکومت خلقی، کمونیسم، مائوییسم،  محمد، علی، حسن، حسین، معاویه، یزید، لنین، استالین، مائو، چه گوارا، کاسترو» و غیره می‌گذشت. همه گروه‌ها، چه حزب‌اللهی‌ها، چه مجاهدین، و چه چپی‌ها با کشتن و کشته شدن مشکلی نداشتند و همه گروه‌ها فکر می‌کردند که کشتن در راه «آرمان و عقیده برتر» هیچ قبحی ندارد.

اما نسل جدید متفاوت است. نسلی که متولد دهه ۶۰ به بعد هستند، با اینکه در یک حکومت تمامیت‌خواه اسلامی بزرگ شده‌اند، سکولار هستند، پایبندی به گفتمان مذهبی ندارند، زمینی فکر می‌کنند و برایشان انسان، زندگی فردی و آزادی‌های اجتماعی مهم است. نسل‌های جدید آرمانگرا نیستند، شعار نمی‌دهند. عملگرا و واقع‌بین هستند. از خشونت و اعدام و شکنجه و شلاق بیزارند و به دنبال یک «زندگی نرمال» و حکومتی هستند که به آزادی‌های فردی آنها و به هویت انسانی آنها احترام بگذارد. در حالی که رژیم اسلامی در ۴۳ سال گذشته با مشت آهنین حکومت کرده و قوانین جزایی آن پر از تبعیض، شکنجه، تعزیر، قصاص و اعدام بوده، سخنرانان این برنامه درباره عدالت انتقالی و ساز و کارهای آن تحقیق می‌کنند و مقاله می‌نویسند و به دنبال راهکارهایی هستند که هم به جنایت‌ها و بی‌عدالتی‌ها رسیدگی شود و ناقضین حقوق بشر تنبیه شوند، هم رنج آسیب‌دیدگان به رسمیت شناخته شود، هم از سوء استفاده از قدرت برای سرکوب و ستم جلوگیری شود، و هم چرخه خشونت، انتقام و قصاص متوقف شود. شما چنین رشد فکری‌ای را، در این مدت زمان کوتاه، و در زیر سایه یک حکومت تمامیت‌خواه در کمتر ملتی مشاهده می‌کنید.

اما برای به زیر کشیدن این رژیم از قدرت چه باید کرد؟ مطالعات علمی‌ نشان می‌دهد که ھﯾﭻ رژﯾﻣﯽ ﺑدون ھﻣﮑﺎری ﻣردم ﻧﻣﯽﺗواﻧد ادامه ﺣﯾﺎت ﺑدھد. برای عبور از این نظام تمامیت‌خواه ﻣﺎ باید وارد فاز ﻧﺎﻓرﻣﺎﻧﯽ ﻣدﻧﯽ و اﻋﺗراﺿﺎت دﺳﺗﺟﻣﻌﯽ بشویم. همانطور که مجید توکلی اشاره کرد باید شبکه‌سازی کرد و این شبکه‌ها باید بهم وصل بشوند. بجای اینکه یک روز کشاورزان به خیابان بیایند و به خاطر بی‌آبی تظاهرات کنند و هفته بعد معلمان به دنبال حقوق خود باشند و سپس کارگران تحصن کنند، همه این اعتراضات باید بهم وصل شده و همزمان انجام بگیرند. این گروه‌های مختلف باید درک کنند که سرنوشت‌شان بهم گره خورده و تا وقتی نظام اسلامی برپاست، آنها به هیچیک از خواسته‌ها و حقوق خود نخواهند رسید.

راه مبارزه با این رژیم این است که چرخه‌های آن را از کار بیاندازیم. اﮔر ﮐﺎرﻣﻧدان دوﻟت ﮐم‌ﮐﺎری ﮐﻧند ﺑوروﮐراﺳﯽ ﮐﺷور فلج خواهد شد. اگر مردم ﭘول‌ھﺎی خود را از ﺑﺎﻧک‌ها ﺑﯾرون ﺑﯾﺎورند سیستم بانکی سقوط خواهد کرد و کار رژیم تمام است. اﻗﺗﺻﺎد اﯾران ﺑدون ﭘول  ﺳرﭘﺎ ﻧﺧواھد ﻣﺎﻧد. مردم باید ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ که ﻣﯽﺗواﻧند ﭘول آب و ﺑرق را ﻧدھند ﯾﺎ دﯾر ﺑدھند. ھﯾﭻ ﭼﯾز ﻏﯾرﺿروری ﻧﺧرند. ھر ﭘوﻟﯽ را که به دوﻟت ﺑدھﮑﺎرهستند ﻧدھند و ﯾﺎ دﯾر ﺑدھند. ﺳﮭﺎم ﻧﺧرند. ﻣﻠﮏ ﻧﺧرند. روزﻧﺎمه‌ها و ﻣجله‌های رژﯾم ﻣﺎﻧﻧد «ﮐﯾﮭﺎن» را ﻧﺧرند. ﻣﺳﺎﺑﻘﺎت ورزﺷﯽ را ﺗﺣرﯾم ﮐﻧند و به ﺗﻣﺎﺷﺎی آن ﻧروند. ﮐﺎﻧﺎل‌ھﺎی ﺗﻠوﯾزیون رژیم را ﻧﮕﺎه ﻧﮑﻧند. به ﺳﯾﻧﻣﺎ و ﮐﻧﺳرت ﻧروند. ﺑﺎ ﺗﺣرﯾم و ﺧﺎنه‌‌ﻧﺷﺳﺗن ﺳﯾﺳﺗم اﻗﺗﺻﺎدی رژﯾم ﺟﻣﮭوری اﺳﻼﻣﯽ را ﻓﻠﺞ ﮐﻧند. مردم نباید از صعود تیم فوتبال رژیم به جام جهانی خوشحال بشوند. ما نباید اﺟﺎزه بدھﯾم ﭘرﭼم ﺟﻣﮭوری اﺳﻼﻣﯽ در اﺳﺗﺎدﯾوم‌ھﺎی ﺟﮭﺎﻧﯽ به اھﺗزاز درﺑﯾﺎﯾد. رژﯾﻣﯽ که ﻣردم را ﺷﻼق ﻣﯽزﻧد، ﺣﮑم ﻗﺻﺎص اﺟرا ﻣﯽﮐﻧد و دم از «ﺣﻖ‌اﻟﻧﺎس» ﻣﯽزﻧد ﻟﯾﺎﻗت ﺣﺿور در ﺟﺎمعه ﺟﮭﺎﻧﯽ را ﻧدارد.

رژیم جمهوری اسلامی قَدَرقدرت نیست که اگر می‌بود احتیاجی به اینهمه زندان و احکام شلاق و حبس و اعدام نمی‌داشت. این جنایت‌ها برای ایجاد فضای رعب و وحشت است. باید در مقابل این رژیم قرون وسطایی بایستیم و اجازه ندهیم جان‌های بی‌گناه دیگری قربانی ادامه حیات این رژیم اهریمنی بشود. برای رسیدن به «دوران گذار» و فردایی بهتر باید تلاش کنیم، و هزینه بپردازیم.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=273324