سپیده حجامی – در تصویری که در فضای مجازی منتشر شده است فرزند نوجوان مامور نیروی انتظامی علی اکبر رنجبر که به قتل رسیده، با خشم و بغض رو به فردی که مظنون به قتل است، فریاد میزند: «چرا دستت نلرزید؟ چرا موقع کشتن پدرم دستت نلرزید؟»
پرسش این نوجوان یادآور دستان خونآلود حاکمان جمهوری اسلامی است که ۴۳ سال است نلرزیدهاند! پرسشی که با خود موجی از پرسشهای دیگر را در ارتباط با خود جمهوری اسلامی به ذهن میآورد.
هنگام شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی چرا دستتان نلرزید؟
در آبان ۹۸ هنگام شلیک به قلب و سر فرزندان ایران، پژمانها، پویاها، ابراهیمها، نیکتاها و… چرا دستتان نلرزید؟
در خرداد ۸۸ زمانی که قلب ندا آقاسلطان را نشانه گرفته بودید چرا دستتان نلرزید؟
زمان به دار آویختن روحالله زم، نوید افکاری، مصطفی صالحی، ریحانه جباری و… چرا دستان نلرزید؟
هنگام شکنجه ستار بهشتی در زندان چرا دستتان نلرزید؟
هنگامی که با تفنگ ساچمهای چشم هموطنان را در اصفهان کور می کردید، چرا دستتان نلرزید؟
هنگام تزریق دارو به بهنام محجوبی و آزار او در امینآباد چرا دستتان نلرزید؟
در دی ۹۶ هنگامی که سارو قهرمانی را میکشتید چرا دستتان نلرزید؟
در عاشورای ۸۸ وقتی با ماشین نیروی انتظامی از روی پیکر بیجان امیرارشد تاجمیر و شهرام فرجزاده عبور میکردید چرا دستتان نلرزید؟
هنگام اجرای هزاران حکم شلاق چرا دستان نلرزید؟
هنگام اجرای اعدامها و تیربارانها و صدور هزاران حکم حبس ناعادلانه برای مبارزان سیاسی و مدنی چرا دستتان نلرزید؟
و دهها پرسش مشابه که ۴۳ سال است نشان میدهد که دستان جمهوری اسلامی هرگز همگام هیچ جنایتی نلرزیده است.
اقدام نیروی انتظامی فارس و رو در رو قرار دادن فرزند مقتول با قاتل از چند جهت قابل بررسیست.
روشن است که قرار دادن یک نوجوان در چنین موقعیتی، تجاوز به حقوق کودکان محسوب میشود و ضربه روحی این اتفاق آسیبهای بسیاری به روان او وارد میکند.
از منظر قانون هم این عمل محکوم است. یک فرد مظنون به قتل باید بعد از گذراندن مراحل بازجویی در یک دادگاه عادلانه محاکمه گردد و حکمی متناسب با جرم علیه وی صادر شود.
جمهوری اسلامی اما حکومت تبعیض و جنایت است و در اجرای قتلهای قانونی که «قصاص» نامیده میشود، مسئولیت آن را به گردن خانوادههای مقتولین میاندازد.
اما بابت پرسش سادهی این نوجوان، ۴۳ سال است که خانوادههای دادخواه تاوان پس میدهند؛ مجبور به سکوت میشوند؛ تحت انواع فشار قرار میگیرند و… منوچهر بختیاری یکی از آنهاست که به جرم دادخواهی پسری که حکومت دستش در شلیک به سر و قلب وی نلرزید، در زندان است.
رو در رو کردن قاتل با خانواده مقتول، به این شکل، اگر حق هم باشد، که نیست، حق همه دادخواهان ایرانی است؛ حق ناهید شیرپیشه، محبوبه رمضانی، حامد اسماعیلیون، شعله پاکروان، سکینه احمدی، بتول حسینی، بهیه نامجو، رضا سلمانزاده و هزاران هزار ایرانی است که داغدار عزیزان از دست رفتهشان هستند و قاتلانی را در برابر خود دارند که دستانشان در جنایت علیه مردم هرگز نلرزیده است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.