مقارن با چهل و سومین سالگرد شوم ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بانگ مرغ توفان اینبار از گلوی میلیونها ایرانی رنجدیده و عاصی از بیداد رژیم منفور آخوندی در ایران، اساس دستگاه حاکمیت را به لرزه درآورده و خواب رهبر جاهل و فاسدش را به کابوسِ خوفناکِ سقوط محتوم رژیم ضدایرانی تبدیل کردهاست.
دکتر شاپور بختیار با اصرار افسران و محافظین میهندوست خود در ساعت دو بعد از ظهر ۲۲ بهمن ماه و دقایقی قبل از آنکه اجامر هوادار امام دروغگو و سالوس ساختمان نخستوزیری را تحت تسلط خود درآورند، آن محل را به سوی نقطهی نامعلومی ترک کرد.
آخرین نخست وزیر نظام مشروطه سلطنتی، و تنها نخستوزیر قانونی و بااختیار آن نظام بعد از مصدق در حالی دفتر خود را ترک میکرد که علیرغم تحمل بار سنگین مشکلاتی که دشمنان دوستنمای وی بر دوشش نهاده بودند از همان لحظه فکر مبارزه با رژیمی را که در حال تکوین بود و از دیدگاه او بنیانگذارانش مأموریت داشتند و کمر بسته بودند که ایران را نابودکنند، در سر داشت.
شاپور بختیار از محل دفتر نخستوزیری بیرون رفت اما در سنگر دفاع از قانون اساسی، همان دستاورد ارزشمند مبارزات زنان و مردان آزادهی جنبش مشروطیت و حاصلِ تدبیر و خردِ کوشندگان فرهیختهای که سند افتخار ملت را تدوین کردهبودند، باقی ماند.
دانش سیاسی، تاریخی و اجتماعی، ارادهی خللناپذیر، شناخت از رموز مبارزه با بیداد و دیکتاتوری از او فولادی آبدیده ساخته بود که از زَنگار عدم شناخت برخی از منتسبین به پیروی از مکتب مصدق از ماهیت خودکامگی و سستی آنها در مقابله با خودکامگی در آن اثری نبود.
فراموش نکنیم که شاپور بختیار در شش ماهی که در مخفیگاه خود گذراند از طریق ارسال پیامهایی که در خارج انتشار مییافت و در ایران منعکس میشد و به گوش ملت میرسید از ماهیت رژیمی که با درآمیختن جعلی دو عنصر متضاد: جمهوریت و شریعت، ابداع شدهبود پرده بر میداشت و مخالفت صریح و آشتیناپذیر خود با آن را به گوش همگان میرساند.
از دیدگاه شاپور بختیار سازمان دادن نیروهای سیاسی آزادیخواه و معتقد به دموکراسی به منظور مبارزه با جمهوری اسلامی در جهت استقرار نظامی دموکراتیک در ایران فوریت داشت؛ از این رو وی در اولین فرصت نهضت مقاومت ملی ایران را با همکاری جمع معدودی از طرفداران و یارانش در پاریس بنیانگذاشت.
انتخاب عنوان نهضت مقاومت ملی یادآور پیوستگی بختیار جوان به نهضت مقاومت ملی فرانسه در دوران اشغال فرانسه و مبارزه علیه نازیسم و سالها بعد از آن، پیشنهادِ همان عنوان از سوی او به جنبشی بود که آیتالله سیدرضا زنجانی، طرفدار راستین مصدق، برای سازماندهی به منظور مقابله با خودکامگی پس از کودتای ۲۸ مرداد بنیاد گذاشتهبود.
دکتر شاپور بختیار در طی هفتههای قبل از ۲۲ بهمن و در حالی که اجرای نقشهی شوم نابودی نظام مشروطه و لگدمال شدن سند آزادی و سربلندی ملت ایران یعنی قانون اساسی آن نظام سرعت میگرفت، علاوه بر اجرای بموقع برنامهی دولت ملی خود، برای جلوگیری از نفوذ بیشتر هواداران دخالت شریعت در امور حکومت و مقابله با سیل ویرانگری که توسط روحالله خمینی و ملازمین وی همراه با تبعیت بیچون و چرای حزب توده، فدائیان خلق و مجاهدین خلق از او به راه افتاده بود به مردم و بالاخص به نخبگان جامعه که ظاهراً به مدت یک ربع قرن در انتظار پایان دیکتاتوری بودند از عواقب دهشتناکی که با پیروی از آن امام دروغین و بیعت با او در انتظار ملت و میهن بود، هشدار میداد.
همانطور که قبلاً اشارهکردیم، شاپور بختیار بعد از وقوع فاجعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و از همان نخستین روز، طی پیام نوروزی ۱۳۵۸ از مخفیگاهش مخالفت خود با فتنهی خمینی یعنی «انقلاب شکوهمند اسلامی» و جمهوری کاذب آن را به ملت اعلام کرد. او در ادامهی اعلام صریح مخالفتش با نظام درحال تکوین «جمهوری»-«اسلامی»، بلافاصله پس از ورود به پاریس و در اولین فرصت ممکن با تأسیس نهضت مقاومت ملی ایران و برافراشتن پرچم مبارزه با نظام منبعث از حاکمیت الله (تصریح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی)، توانست آن دسته از عناصر آگاه سیاسی داخل و خارج کشور را که وسوسهی رسیدن به قدرتِی هرچند ناچیز و گرفتن حکم از دست آخوندی ناآشنا با تاریخ کهنسال و فرهنگ ایران، آنها را فریفتهی خدعهی خمینی نکردهبود، گرد هم آورد.
از فاجعهی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، یعنی روزی که نخستین خشت بنای تسلط «حاکمیت الله» بر ایران نهادهشد تا به امروز چهل و سه سال میگذرد. در این مدت طولانیِ نگونبختی و سرشکستگی کشور ما، که درستی هشدارهای شاپور بختیار در واقعیتی تلخ و جانفرسا نمایان شده است، ملت ایران خصوصاً بخش بزرگ نسلهای بیگناه بعد از فتنهی خمینی- بجز «نورچشمیهای» مرفه کاست فاسد و غارتگر حاکم- تحت بدترین شرایط معنوی و مادی زندگی، تاوان آن «انقلاب» را میپردازد.
در حال حاضر که رژیم توتالیتر و ارتجاعی «جمهوری» اسلامی به سرعت آخرین مراحل سقوط را طی میکند میبایست بیشتر از هر زمان دیگر برای ترمیم خرابیهایی که سردمداران آن در سطح و عمق جامعه از خود بجا گذاشتهاند و تا نابودی رژیم همچنان بجا خواهند گذاشت، فکر چاره کرد و با سرعت بخشیدن به این سرنگونی از ویرانیهای بیشتر جلوگیری کرد.
روند زندگی سیاسی و اجتماعی پربار و ارزشمند شاپور بختیار، شخصیت والا و پایبند به انساندوستی، آزادیخواهی و دموکراسی، ایستادگیاش در مقابله با خمینی، این نخستین مخالف سرسخت «دیکتاتوری نعلین»، پرچمدار صف مقدم مبارزه با «جمهوریِ» اسلامیِ زاییدهی آشوب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، و آخرین نخستوزیر نظام مشروطهی سلطنتی در ایران را به مقام شایستهی رهبر ملی ترفیع داد؛ مقامی که از هماکنون به این عنوان در تاریخ ثبت شدهاست.
زدودن آثار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی «حاکمیت الله» (تصریح شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی) به زمانی طولانی احتیاج دارد و امری است که تنها با شرکت وسیع همهی اقشار ملت ایران بالاخص فرهیختگان آن در عرصهی سیاسی، علمی و فرهنگی امکانپذیر خواهدشد.
باید از هماکنون همهی ملیون ایران، همهی کسانی که به عنوان عضوی از خانوادهی نهضت ملی در چارچوب جبهه ملی ایران مبارزهکردهاند و از این لحاظ نه تنها از همهی هموطنان به ما نزدیکترند، بلکه عضو بالقوهی نهضت مقاومت ملی ایران، یعنی دنبالهی تاریخی اصیل جبهه ملی ایران، نیز به شمار میروند، این سازمان را خانهی سیاسی خود بدانند، و با پیوستن فعال به آن، عضویت خود در آن را از حالت بالقوه به حالت بالفعل درآورند.
شاپور بختیار بارها گفتهبود که گذار جامعه از «دیکتاتوری نعلین» به دموکراسی سخت است اما بایستی آنرا از یکجا شروع کرد، نباید ناامید شد و دست از کار کشید، بلکه با اخلاص قدم در راه گذاشت و ایمان داشت که:
ایران هرگز نخواهد مرد
پنجشنبه، ۲۱ بهمنماه ۱۴۰۰ / ۱۰ فوریه ۲۰۲۲
نهضت مقاومت ملی ایران