نادر زاهدی – بیست و چهار اسفند سالگرد تولد رضاشاه کبیر است؛ ایرانی آزادهای که با جسارت و اهتمام خویش، با حفظ چارچوب سرزمینی ایران، دوران نوینی را در تاریخ طولانی کشورمان بنیان گذاشت. انسجام جغرافیایی و سیاسی ایران از اهداف اصلی و اولیه رضاشاه بود تا در سایه آن بتواند مطالبات بلاتکلیف مانده مشروطهخواهان را به اجرا درآورد. خواستههایی که با ایجاد آشوبهای داخلی و تهاجم برخی کشورهای خارجی، بحرانهای سرنوشتسازی برای ایران بعد از مشروطیت فراهم آورده بودند.
در زمانی که فرماندهی قوای نظامی، وزارت جنگ و سپس رئیس الوزرایی به رضاخان واگذار شد، مناطق شمالی ایران با دستاندازی رژیم بلشویکی و توسط کمونیستها و اسلامگرایان گیلانی، به صورت جدا شده از کشور تحت عنوان «جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران» شناخته میشد. در مناطق جنوبی، شیخ خزغل با عنوان خلیفه عربی، «ولایت عربستان» را برای خوزستان جعل کرده بود. در مناطق مرکزی، راهزنان و غارتگران نایب حسین کاشی، بر جان و مال ایرانیان دستاندازی میکردند. در بخشی از آذربایجان، پیروان کمونیسم روسی با راهاندازی کودتا، سودای برقراری کشوری جدا داشتند. تدبیر و جسارت رضاشاه پهلوی تمامی این ایرانستیزان را از بین برد و با برقراری نظم و امنیت در سراسر کشور، ایران را به راه نوسازی و رشد اجتماعی و تحول فرهنگی کشاند.
فرایند نوسازی رضاشاهی با پشتوانه حفظ چارچوب سرزمینی و امنیت ملی ایران شروع شد؛ به بخشی از آنها تیتروار اشاره میکنم:
– ایجاد دانشگاه
– سازمان اسناد ملی
– سازمان ثبت احوال
– موزهها
– بوروکراسی اداری
– انتظام ارتش ملی
– تأسیس راه آهن
– تعمیر و گسترش راههای بین شهری
– معماری نوین ایران
– آموزش و پروش همگانی
– آزادی پوشش زنان
– تحصیل دختران
– …
درواقع، حفظ امنیت ملی ایران، ساختارهای نوین ایران را به وجود آوردند و دوران مدرن را سلسله پادشاهی پهلوی برای ایران به ارمغان آوردند.
در حالی که پروسه مدرنیزاسیون در ایران با برنامههای توسعه صنعتی، اصلاحات ارضی و آزادی مشارکت همهجانبه زنان در اداره اجتماعی و فرهنگی ایران جریان داشت، باز نیروهای ضدایرانی و ایرانستیز اسلامگرا و چپگرا، پادشاهی ایرانگرای پهلوی را مورد هجوم نابخردانه خود قرار دادند؛ در فرصت ایجاد شده توسط کشورهای متخاصم جنگ جهانی دوم، چپ روسوفیل با ایجاد جعلی «حکومت ملی» خواهان تجزیه آذربایجان از مام میهن شد، که با پایمردی مردم آذربایجان و فرماندهی پادشاه فقید- محمدرضا شاه پهلوی، آن اقدام ضدایرانی ناکام ماند. همان سالها تودهایهای روسپرست هم در سودای تفویض استخراج نفت شمال ایران به رژیم استالینی بودند. سالیانی بعد، اسلامگرایان به تشکیل گروههای تروریستی مبادرت کرده و خیال ایجاد حکومت اسلامی ضدایرانی را در سر داشتند. دهههای بعد در اوج رشد اقتصادی و امنیت ملی، ایران به یغمای اتحاد نامقدس سرخ و سیاه رفت و ایرانگرایی و ملیگرایی آزادیخواهانه ایران در اپوزیسیون مستقر شد.
امروز در سالگرد تولد رضاشاه پهلوی، کشورمان گرفتار خشونت همهجانبه مذهبی و توطئه وابستگان به برخی کشورهای خارجی است؛ گرفتاری که استقلال، هویت و شخصیت ایرانیان و ایران را هدف گرفتهاند. ایرانستیزان از سویی در حاکمیت اسلامی منفعت ملی کشورمان را به یغما میبرند و از سوی دیگر تجزیهطلبان با هدف گرفتن نشانهها، نمادها، آثار تاریخی، زبانها، به تهاجم علیه فرهنگ و هویت ملی– تاریخی ایران میپردازند. اسم رمز این همگرایی ضدایرانی، زبان فارسی، چارچوب سرزمینی ایران، ایجاد تنش و اختلاف میان ایرانیان ترک و عرب و کرد و… است. تخریب و تحریف تاریخ پرشکوه ایران عصر پهلوی، از محورهای همگرایی اسلامگرایان و تجزیهطلبان ایرانستیز است که با بنیادهای قومگرایانه و امتباوری سنتی، بخشی از پروپاگاندای امنیتی رژیم را تشکیل میدهند؛ همگرایی ایرانستیزانهای که پادشاه فقید- محمدرضا شاه پهلوی- به درستی آن را اتحاد نامقدس و ضدملی «ارتجاع سرخ و سیاه» نامید.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.