سرنوشت تک‌درخت دَرَک در سیستان و بلوچستان نماد فاجعه‌ای که حکومت آخوندی بر سر میراث فرهنگی و گردشگری ایران آورده است

- میزان تخریب در دوره جمهوری اسلامی به ویژه در حوزه حذف بافت‌های تاریخی و فرهنگی شهرهای کشور به حدی وسیع است که بر اساس اسناد و مدارکی که در اختیار متخصصین مستقل حوزه میراث فرهنگی کشور قرار دارد، می‌توان و باید در فردای ایران آزاد با استناد این اسناد علیه حاکمان کنونی این مرز و بوم به دادرسی پرداخت و آنان را با طرح  جنایت علیه هویت و فرهنگ ملی و بشری، به دست عدالت سپرد.

یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۰ برابر با ۲۰ مارس ۲۰۲۲


کوروش رشیدی – آنچه اخیرا بر تک‌درخت نخل منطقه درک در جنوب سیستان و بلوچستان گذشت، نشانی از عمق فجایع جبران‌ناپذیریست که ایدئولوژی حاکم در ایران بر سر مواریث تاریخی و فرهنگی کشور آورده است. این تک‌درخت که نشانی بی‌مانند از تقابل استقامت در میانه اتصال کویر و دریا بوده و طی سال‌های گذشته گردشگران بسیاری را به این منطقه محروم جذب کرده و به هویت فرهنگی بومی‌ و منطقه‌ای جنوب سیستان و بلوچستان مبدل گردیده بود، توسط گروهی خودسر و متحجر که پیش از اینهم از راه‌های دیگر در صدد خشکاندن این درخت برآمده بودند، از بُن بریده شد و بار دیگر و به شکلی عیان بر خوی و هویت فرهنگ‌ستیز طبقه حاکم در کشور صحه گذاشت.

ایدئولوژی متحجر حاکمیت آخوندی در ایران طی بیش از چهل سال اخیر بسیاری از نمادهای تاریخی و فرهنگی این مرز و بوم کهن را ویران کرده و در این راه از تخریب بناها و شهرها و بافت‌های ارزشمند تاریخی و تحریف هویت فرهنگی این سرزمین کهنسال فروگذار نکرده‌ است. عزم جزمی‌ که از همان بهمن سال ۱۳۵۷ با ایده بمباران تخت‌جمشید آغاز گردید و با تخریب آرامگاه رضاشاه فقید عینیت یافت و سپس به تخریب بافت‌ها و بناهای ارزشمند شهرهای اصفهان، شیراز، مشهد و غیره گسترش پیدا کرد و در این راه فجایع جبران‌ناپذیری به بار آورده که قابل قیاس با تخریب‌های لشکرکشی‌ اسکندر و اقوام عرب صدر اسلام و حاکمان مغول نیست.

این ایدئولوژی مخدوش و عقب‌مانده که نطفه آن در میانه بلوای سال ۵۷ شکل گرفت، هر نوع نشانه و سمبل هویت ملی جامعه اعم از مواریث تاریخی و فرهنگی را در ضدیت با ایده و تئوری «امت اسلامی» دانسته و از هر راه ممکن سعی در حذف آن نموده است. میزان این تخریب به‌خصوص در حوزه حذف بافت‌های تاریخی و فرهنگی شهرهای کشور به حدی وسیع است که بر اساس اسناد و مدارکی که در اختیار متخصصین مستقل حوزه میراث فرهنگی کشور قرار دارد، می‌توان و باید در فردای ایران آزاد با استناد این اسناد علیه حاکمان کنونی این مرز و بوم به دادرسی پرداخت و آنان را با طرح  جنایت علیه هویت و فرهنگ ملی و بشری، به دست عدالت سپرد. گرچه با این عمل نیز امکان جبران برخی خسارت‌های وارده به این سرمایه‌های عظیم ملی دیگر وجود ندارد اما درس عبرتی است برای آیندگان که بدانند هویت ملی یک ملت و سرزمین به چه میزان به وجود و دوام این مواریث فرهنگی وابسته است و در کشورهای پیشرفته چگونه آنها را پاس می‌دارند.

https://kayhan.london/1400/12/27/%d9%82%d8%b7%d8%b9-%d8%aa%da%a9%d9%86%d8%ae%d9%84-%d9%88-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%a7%d8%ab-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d9%88-%d8%a8%d9%84%d9%88

در این میانه اما گرچه تزلزلی در عزم چهل ساله حکومت آخوندی برای هویت‌زدایی از ایران دیده نمی‌شود، اما شاهد رستاخیزی در میان ایرانیان هستیم که نشان می‌دهد دیگر نسبت به این رویکردهای مخرب بی‌تفاوت نیستند. نشانه بارز این رستاخیز را می‌توان در موج‌های خروشان هر ساله یافت که در آبان‌ماه به سمت آرامگاه کوروش بزرگ می‌جوشند و تلاش حکومت برای توقف آن به تقویت و تداومش انجامیده، به گونه‌ای که دیگر هیچ جریانی را یارای مقابله با آن نیست. به عبارت دیگر مردم نسبت به نیات متحجر حاکمان فعلی در کشور در برخورد با مقوله مواریث تاریخی و فرهنگی آگاه شده و نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند که این خود به مثابه رستاخیزی فکری و فرهنگی در دهه چهارم حیات رو به زوال حکومت اسلامی در ایران است.

رویکرد مردمان منطقه جنوب سیستان و بلوچستان نیز در قطع کردن تک‌درخت منطقه‌شان نشان داد که این رستاخیز به جغرافیای شهرهای بزرگ کشور محدود نمی‌شود و ایرانیان در دورافتاده‌ترین نقاط کشور نیز به نیات و نحوه برخورد حاکمان فعلی کشور با مواریث ملی و فرهنگی پی برده و به شکلی عیان در مقابل آن واکنش نشان می‌دهند.

گرچه تک‌درخت منطقه درک توسط ایدئولوژی متحجر وابستگان به حکومت اسلامی از بن بریده شد اما به یک روز نکشید که مردم این منطقه همچون همه نیاکان راستین خود به پاسداشت هویت ملی و فرهنگی سرزمین‌شان و در ضدیت با این تفکر مترود، بپا خاسته و درختی دیگر را بجای آن نشاندند تا بر این نکته پافشاری کنند که آنچه رفتنی است حاکمان و حاکمیت جاهل و بی‌خرد است و آنچه هرگز از پهنه فلات ایران زدودنی نیست آثار هویتی و ملی و فرهنگی هزاران ساله آن است، چنانکه تاریخ بلند این کشور موارد بی‌شماری از این دست را در گذشته خود به ثبت رسانده است.

این رخداد بی‌مانند در جنوب استان سیستان و بلوچستان از سویی نشان از زوال مطلق توان حاکمیت در هویت‌زدایی بیشتر از این مرز و بوم دارد گرچه در ایدئولوژی منحط آن کماکان بر این هدف اصرار می‌ورزد و از سویی دیگر نشان رستاخیزی فکری و فرهنگی در میان مردمانی است که پیش از این نیز از پس ویرانگری اسکندر و اعراب و مغولان دوباره بپا خاستند و هویت ایرانی را از نو احیاء کردند. این رستاخیز فکری و فرهنگی، بارزترین نشانه دگرگونی ایران‌شمول است و باشد که با فرا رسیدن نوروز و آغازی نو، در سراسر کشور گسترش و عینیت یابد.

*کوروش رشیدی کارشناس میراث فرهنگی ساکن آمریکا و عضو گروه گردشگری «پروژه ققنوس ایران» است.


♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=278229