نوروز را چگونه شادباش گویم به دلهایی که شاد نیست.
چهار دهه گذشت و هر سال به امید بهتر شدن زندگی مردم بر دست باد رفت و گفتیم دریغ از پارسال.
نوروز را پیش از این با پوششهای رنگین، لبان خندان به هم شادباش میگفتیم، عیدی یا سکه زرین میگرفتیم یا اسکناسهایی که ارزش و اعتباری داشت.
چهل و چهار سال است که نابودی کشورمان را با اندوهی جانکاه به تماشا نشستهایم؛ هر سال نه تنها از ارزش ریال ما کاسته میشود که حساب کردن با پایه ریال را باید به سُخره گرفت زیرا سالها است نسل جوان ما یک ریالی ندیده ولی با شگفتی به پولش نگاه میکند که رویش نوشته ریال و شگفتآورتر این که به تومان هم باید پَرگست [مبادا! هرگز!] گفت زیرا یک تومانی را هم ندیده است.
در سراشیبی بودن پول ما که هرساله با دریغ و درد شاهدش هستیم تا کی دنباله خواهد داشت نمیدانیم ولی میدانیم و میبینیم که چگونه ثروت ملی به غارت میرود ومشتی چپاولگر بر مسندهای بالا نشسته و دزدی برایشان نه تنها عادی که برخی به آن خو هم گرفتهاند و شمارههای چند میلیاردی شگفتی نمیآفریند ولی فریادهای خشمگین مردم را پاسخ باغل و زنجیر و زندان میدهند.
مسندنشینانی که مردم برایشان هیچ ارزشی ندارند همانند زالو بر پیکره این سرزمین چسبیده و خونش را میمکند.
خداوندا در این روزهای اهورایی نوروزی به یاری ستمدیدگان برخیز و پادافره ستمکاران را ده که دیگر تابی برای زیستن نمانده است.
گیتی پورفاضل وکیل بازنشسته دادگستری و از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ فعال حقوق زنان
یکم فروردین ۱۴۰۱