در آستانه میلیونی شدن آمار مربوط به کودکان بازمانده از تحصیل و دانشآموزانی که در نیمه راه مجبور به ترک تحصیل میشوند، مقامات جمهوری اسلامی هنوز این مسئله را جدی نگرفته و به عنوان یک بحران فراگیر به آن توجهی نشان نمیدهند.
سالانه گزارشهای متعددی از ترک تحصیل دانشآموزانی و بازماندگان از تحصیل منتشر میشود که به دلایلی چون اعتیاد و طلاق والدین، بدسرپرستی یا نداشتن سرپرست مؤثر، ازدواج زودهنگام، مشکلات جسمی، فقر فرهنگی و اقتصادی، مهاجرت و… امکان آغاز یا ادامه تحصیل را از دست میدهند.
بازماندگان از تحصیل همان کودکانی هستند که در بازه سنی پایههای ابتدایی در هیچ مدرسهای ثبتنام نشدهاند. ترک تحصیلیها هم دانشآموزانی هستند که پس از ثبتنام و آموزش در سالهای اولیه یا بیشتر، تا قبل از گرفتن دیپلم، از چرخه تحصیل خارج شدهاند.
در دو سال اخیر مخاطرات ویروس کرونا و شرایط حاکم بعد از آن به این معضل بیش از پیش دامن زد و ترک تحصیل و بازماندن از تحصیل را چشمگیرتر کرده است. علیرضا کاظمی سرپرست وزارت آموزش و پرورش سال گذشته گفته بود که حدود ۲۱۰هزار دانشآموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰هزار دانشآموز دوره متوسطه که ترک تحصیل کردهاند وجود دارد. مجموع این رقم نشان میدهد اوضاع محرومان از تحصیل در آستانه میلیونی شدن است بدون اینکه حساسیتی در جامعه و نزد مسئولین برانگیخته باشد.
اگرچه به گفته خود مسئولان، کیفیت آموزش برای دانشآموزانی که هماکنون در حال تحصیل هستند نیز چندان جالب نیست. سرپرست وزارت آموزش و پرورش پیش از این گفته بود: «در دوران کرونا همه دنیا با کاهش کیفیت آموزشی روبرو شدند ولی صحبت من در مورد کیفیت پایین آموزشی در دوران قبل از کرونا است که مهارت خواندن، نوشتن و سواد مهارتی در آموزش و پرورش، حتی در آن دوران هم از کیفیت بالایی برخوردار نبود.»
در چنین وضعیتی تنها عاملی که موجب افتخار جمهوری اسلامی شده، ارائه برخی گزارشهای آماری و افزایش نرخ باسوادی است که مانند آمارهای دیگر نمیتوان اعتباری برای آنها قائل بود. در تازهترین گزارش مرکز آمار ایران، طی سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ نرخ باسوادی در نقاط شهری و روستایی روند افزایشی داشته و در کل کشور از ۹/۸۷ درصد در سال ۱۳۹۶ به ۷/۸۹ درصد در سال ۱۳۹۹ رسیده است.
ضمن اینکه سرانه فضاهای آموزشی کشور نیز در سالهای تحصیلی ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ از ۱۷/۵ مترمربع به ۲۲/۵ مترمربع رسیده است. سرانه فضای آموزشی دانشآموزان مقطع ابتدایی در همین بازه زمانی سهم بیشتری بین مقاطع تحصیلی داشتهاند. در همین سال تحصیلی گذشته سهم مقاطع تحصیلی ابتدایی از این سرانه ۲/۵۷، متوسطه اول ۸/۱۸ و متوسطه دوم ۰/۲۴ درصد بوده است.
افزایش حضور دانشآموزان مدارس غیردولتی به کل دانشآموزان نیز قابل تامل است. بر اساس گزارش موجود، نسبت دانشآموزان مدارس غیردولتی به کل دانشآموزان از ۴/۱۱درصد در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ به ۶/۱۱درصد در پایان سال ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ رسیده است.
این در حالیست که با سوادی به معنی تمام کردن دوران تحصیل نبوده و در بسیاری از مناطق، دانشآموزان پس از فرا گرفتن آموزش پایههای ابتدایی، به جمع ترک تحصیلیها میپیوندند. بنابراین با اینکه نرخ باسوادی افزایش داشته، اما ترککنندگان تحصیل و بازماندگان از آن نیز بیشتر شدهاند.
در بازماندگان از تحصیل وضعیت در مقطع ابتدایی بدتر و در متوسطه اول و دوم بهتر شده. چنانکه مرکز آمار ایران اعلام کرده است بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ از ۷میلیون و ۴۵۱هزار و ۹۸۱ دانشآموز در مقطع ابتدایی، ۱۶۱هزار و ۸۶۷ نفر است. این آمار در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با ۸میلیون و ۲۳۳هزار و ۹۸۵ دانشآموز، ۲۱۰هزار و ۲۲۱ نفر شده است.
بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز به ترتیب، ۲۱۵هزار و ۶۸۱ نفر و ۳۷۰هزار و ۳۶۳ تن بوده است. این آمار در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز به ترتیب به ۲۰۴هزار و ۷۳۵ نفر و ۵۶۵ هزار و ۹۱۵ تن رسیده است.
این اعداد نشان میدهد به استثنای متوسطه اول، در ۲ مقطع ابتدایی و متوسطه دوم آمار بازماندگان از تحصیل افزایش داشته است. بر اساس این آمار در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ چیزی حدود ۹۷۰هزار و ۸۷۱ نفر، یعنی نزدیک به یک میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندهاند.
با عبور از این نگاه آماری سهم دختران و پسران محروم از تحصیل است که اهمیت بیشتری پیدا میکند. در این میان معمولا سهم پسران خصوصا در ۲ مقطع ابتدایی و متوسطه دوم بیشتر و مدام رو به افزایش است در همین گزارش آماری آمده است که تعداد ۸۲هزار و ۴ نفری پسران بازمانده در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵در مقطع ابتدایی، به ۱۱۳هزار و ۳۹۶ نفر در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسیده است. سهم دختران همین مقطع نیز از ۷۹هزار و ۸۶۳ نفر به ۹۶هزار و ۸۲۵ نفر بوده است.
در مقطع متوسطه اول اما این محرومیت در میان دختران بیشتر است. بر این اساس سهم پسران بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵در این مقطع ۸۱هزار و ۹۷۴ نفر اعلام شده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تا عدد ۹۱هزار و ۷۹۶ نفر نیز پیش رفته است. تعداد دختران در همین مقطع از ۱۳۳هزار ۷۰۷ نفر به ۱۱۲هزار و ۹۳۹ نفر رسیده است.
در متوسطه دوم نیز در پسران این عدد در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ از ۱۶۶هزار و ۵۰۸ نفر به ۲۸۴هزار و ۶۷ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ رسید. این آمار در میان دختران از ۲۰۳هزار و ۸۵۵ نفر به ۲۸۱هزار و ۸۴۸ تن رسیده است.
بهروز نظری مدیر گروه پژوهشی آموزش و توسعه مطالعات و توسعه سازمان جهاد دانشگاهی که به همراه گروه خود به تازگی پژوهشی در اینباره انجام داده است، میگوید: «شهر تهران یکی از شهرهایی است که آمار بالایی از کودکان کار و بازمانده از تحصیل دارد. پس از آن استانهای سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خوزستان از دیگر مناطقی هستند که برحسب آمار به دست آمده بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل را دارند.»
او با اشاره به نقش اساسی شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه، تاکید میکند که بچهها در بسیاری از مناطق غیربرخوردار کشور به عنوان بازوی حمایتی اقتصاد خانواده محسوب میشوند و فقر محیطی سبب میشود کودکان بجای تحصیل، به مراکز کار فرستاده شوند.
نظری همچنین بیان کرد که همهگیری ویروس کرونا، اوضاع بد گذشته را بدتر کرد و با اینکه بازماندگی از تحصیل یک چرخه در حال تکرار است، اما ناتوانی برخی خانوادهها در تامین برخی لوازم و تجهیزات آموزش مجازی از جمله گوشی همراه و تبلت و لپتاپ، در فاصله گرفتن دانشآموزان از تحصیل نقش بسزایی داشته است.
او همچنین با یادآوری اینکه بر اساس برخی آمارها حدود سه تا هفت میلیون نفر کودک خیابانی در کشور وجود دارد، گفته است: «بسیاری از کودکان بازمانده از تحصیل و خیابانی در معرض انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند و به مرور زمان برای جامعه بحرانزا میشوند، لذا حل این مسئله به شکل اساسی نیازمند عزم ملی و ورود همه دستگاهها است.»
در این میان، سعید ربوشه معاون آموزش ابتدایی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران ادعا کرده که هر سال فهرستی از اسامی این کودکان از طریق حوزه ستاد ارسال شده و یک به یک آنها شناسایی و در صورت احراز وضعیت بازماندگی، آموزش میبینند.
به گفته این مقام مسئول، ۲ نفر از همکاران واجد شرایط و مورد اعتماد از مناطق، انتخاب و بهمدت ۲ ماه در محل اداره کل شهر تهران حاضر میشوند و با تک تک خانوادههای درگیر تماس تلفنی میگیرند.
طبیعی است با شرایط موجود برخی خانوادهها از بازگشت فرزندشان به مدرسه استقبال نکنند. در عمل اما مشخص نیست چرا چنین پیگیریهایی نه تنها نتیجه نداشته بلکه آمار محرومان از تحصیل اعم از بازماندگان و ترک تحصیل کنندگان افزایش مییابد.
رضوان حکیمزاده معاون آموزش ابتدایی در اوایل دوران کرونا هشدار داده بود که با شیوع این ویروس و مجازی شدن مدارس، در مسائل تربیتی و آموزشی مشکلات جدی به وجود آمده که بعضی از آنها در کوتاهمدت قابل رصد شدن است و بعضی تأثیر بلندمدت بر نظام آموزشی خواهد گذاشت.
بنا بر آماری که اداره ثبت احوال اعلام کرده، در سال جاری باید یک میلیون و ۵۴۶هزار نفر در کلاس اول ثبتنام میکردند، اما یک میلیون و ۷۲۵هزار نفر ثبتنام کردند. میتوان نتیجه گرفت آنهایی که سال گذشته ثبتنام نکرده بودند امسال شرایط را برای ورود فرزندانشان به مدرسه، مساعد دیدهاند.
میگویند کودکان آیندهسازان هر کشوری هستند. به این ترتیب محرومیت کودکان از مدرسه و آموزش و پرورش مطابق با زمانه، پیامدهای گاه جبرانناپذیر خواهد داشت. در کنار کودکانی که پس از شیوع بیماری کرونا و اختلال در وضعیت معیشتی خانواده از تحصیل دور ماندهاند، باید کودکان مهاجر افغانستانی را هم در نظر داشت که پس از استقرار طالبان در آن کشور از تابستان پارسال، تعدادشان در ایران بیشتر شده و تحت فشارهای چندجانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کرونا، شرایط پیچیدهتری دارند.
در مجموع، باید گفت کودکانی که به هر دلیل فرصت تجربه کافی برای حضور در محیطهای آموزشی ندارند، به دلیل اینکه پیش از رشد عقلی و آموزشهای لازم وارد «بازار کار» میشوند، در کمین انواع آسیبهای اجتماعی و جرائم از اعتیاد و سرقت و حتی قتل و البته مشکلات روحی و روانی قرار دارند.