جمشید عنبرستانی – تلاش رهبران و تشکیلات سیاسی و اپوزیسیون جمهوری اسلامی که خواهان و طرفدار مبارزه مدنی (مماشات) با رژیم عقبافتاده و متحجر آخوندها جهت ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی در کشور هستند، از دهههای گذشته تا امروز خلاصه شده در اینکه مردم را تشویق کنند برای نشان دادن اعتراض و مخالفت خود به حکومت اسلامی، سر ساعت معینی درشب چراغهای خانه خود را خاموش کنند و یا در خیابان چراغهای اتوموبیل خود را روشن کنند و بوق ماشینهای خود را به صدا درآورند و یا صدور بیانیه در محکوم کردن جنایات حکومت علیه مردم بیپناه و آزادیخواه ایران بوده است.
این اواخر نیز برخی تلاشگران سیاسی به اسم به اصطلاح مبارزه مدنی خشونتپرهیز، مردم را جهت نشان دادن اعتراض به فقر و سفرههای خالی خود به حاکمان، دعوت به قاشق کوبیدن به قابلمههای خالی کردهاند!
دعوت از مردم به انجام اینگونه نمایشهای اعتراضی بینتیجه و بیاثر که بیشتر به جوک و تمسخر و سر کار گذاشتن مردم شباهت دارد تا یک حرکت اعتراضی موثر و تاثیرگذار، عملکرد منادیان مبارزه مدنی را زیر سوال میبرد. از طرفی حکومت هم نشان داده که با مبارزه مدنی مخالفان خود در این شکل و اندازه هیچگونه مشکلی ندارد و با آن صفا میکند.
بزرگترین نمایش اعتراضی مدنی مردم ایران «نه به جمهوری اسلامی» و عدم شرکت گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ بود. اما آیا اعتراضات مدنی تاثیری بر رفتار حکومت ملایان داشته است؟
پس از گذشت چهل و سه سال سلطه ننگین جمهوری اسلامی بر کشور و مردم ایران، تشکیلات سیاسی و اپوزیسیون مخالف حکومت ملایان حاضر به پذیرفتن این واقعیت نیستند که حاکمان و سرکردگان حکومت راه خود را میروند و برای مردم ایران و مخالفان خود تره هم خرد نمیکنند.
رهبر و حاکمان فاسد رژیم ملایان برای تحقیر و به سخره گرفتن و ناچیز شمردن مردم اقداماتی را در مقابل خواستهها و واکنشهای مردم به انجام میرسانند که حیرتآور است.
مردم ایران انتخابات نمایشی ریاست جمهوری اسلامی را در مقیاس گسترده تحریم کردند اما حکومت در مقابل این حرکت و عمل مردم ناراضی، یک آخوند جنایتکار و بیسواد را به مقام ریاست جمهوری خودش منصوب کرد و عدم مشارکت مردم را با این انتصاب نامشروع به تمسخر گرفت و ملت هم پس از این انتصاب هیچگونه واکنشی در این رابطه از خود نشان ندادند و آب هم از آب تکان نخورد. اما اپوزیسیون و فعالان سیاسی طرفدار مبارزه مدنی خود و ملت را به خاطر بایکوت گسترده و عدم مشارکت در آن انتخابات نمایشی و فرمایشی پیروز اصلی اعلام کردند. اما واقعیت آنست که پیروز واقعی حکومت بوده که با میل و اراده خود فردی را که تحصیلات شش کلاس اول دبستان را در رزومه خود دارد به کاخ ریاست جمهوری اسلامی فرستاد که البته لیاقتی هم بیشتر از همین رؤسای تا کنونی ندارد.
فقر، فساد، فحشا و اعتیاد در سراسر کشور بیداد میکند. در شهر مشهد آخوندهای «قواد» مراکز گوناگون صیغه زنان و دختران و فاحشه خانههای اسلامی دایر کردهاند و اکثر مشتریان این مراکز عربها و خاصه عراقیهای اوباشی هستند که در ظاهر برای زیارت اما در حقیقت برای عیش و عشرت به ایران و به ویژه به شهرهای مذهبی قم و مشهد سفر میکنند.
علاوه بر فاحشهخانههای اسلامی متعدد و متنوعی که در شهرهای قم و مشهد به عراقیها سرویس میدهند و زنان و دختران ایرانی گرفتار فقر و بدبختی و نیازمند را در اختیار خوشگذرانهای عراقی قرار میدهند، سلطان خراسان و مشهد آخوند علمالهدی نیز زنان و دختران ایرانی را تشویق میکند که خود را در اختیار زائران عراقی قرار دهند زیرا این انگلها بوی کربلا میدهند! از طرفی همین آخوند فاسد دستور داده است تا از برگزاری کنسرت مویسقی و همچنین ورود زنان و دختران به ورزشگاهها در شهر مشهد جلوگیری شود زیرا این آخوند مالیخولیایی تشخیص داده که امکان دارد زنان و دختران در لحظاتی دچار شادی و شعف شوند و برقصند و یا به هوا بپرند و یا سوت بزنند که این اعمال باعث گناه میشود.
در دوران پیش از شورش سال ۵۷ در وجود اکثریت ملت ایران چیزی به نام «غیرت» وجود داشت. اما با روی کار آمدن حکومت ملایان نسلهای بعدی با این خصوصیت بیگانه شده و اگر از افراد زاده شده و بزرگ شده در حکومت آخوندها پرسش شود «غیرت» چیست و به چه معناست شاید کمتر کسی بتواند به این پرسش جواب و پاسخ درستی بدهد.
بسیاری از فعالان و کنشگران سیاسی اظهار داشتهاند که مردم ایران با تحمل خفت و خواری و فقر و نکبتی که آخوندها و سرکردگان اوباش و مافیایی حکومت در مدت چهل و سه سال به مردم تحمیل کردهاند تا کنون از خود صبوری نشان دادهاند. اما این تعاریف و اظهارات گمراهکننده و کاملا اشتباه و دور از حقیقت است زیرا مردم ایران به نکبت و حقارت خو گرفتهاند و تحمل زورگویی و نکبت و حقارت با صبوری منافات داشته و به تسلیم و ترس و پذیرش حقارت بیشتر نزدیک است.
هر روزه در نقاطی از کشور تجمعات اعتراضی عمدتا صنفی و حقطلبانه اقشاری از مردم کشور را شاهد هستیم، اما نه مسئولی که پاسخگو باشد در محل وجود دارد و نه گوش شنوایی که خواستههای بحق معترضین را بشنود. پایان همه این اعتراضات نیز همواره با ضرب و جرح معترضین و بازداشت عدهای از سوی ماموران مزدور حکومت همراه بوده است.
زمان آن فرا رسیده است که اپوزیسیون برانداز در داخل کشور دست به اقدامات عملی بزند تا بودن و موجودیت خود را به عنوان رهبر میدانی در صورت شروع و وقوع اعتراضات ضد حکومتی و نیز رهبری دوران گذار به مردم ثابت کرده و معرفی نماید و از این جهت بتواند اعتماد عموم مردم را به سوی خود جلب کند، زیرا مردم ایران هیچگونه شناخت درستی از افراد، سازمانها و اپوزیسیونهای گوناگون مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور ندارند.
شرایط اسفباراقتصادی و فقر گستردهای که حکومت به اکثریت مردم ایران تحمیل کرده افراد و خانوادههای نیروهای مسلح ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج را نیز شامل میشود. اگرنیروهای برانداز موفق شوند در چندین شهر بطور همزمان اعتراضات خیابانی علیه حکومت آخوندها را اغاز کنند و در شهرهای کوچک کنترل شهرها را به دست گیرند بدون شک شهرهای دیگر هم بپا خواهند خاست و با توجه به اوضاع و شرایط نکتبار مردم به احتمال بسیار زیاد اینبار بدنه نیروهای مسلح در کنار مردم خواهند ایستاد.
حاکمان جمهوری اسلامی اعتماد کامل به نیروهای ارتش و بدنه سپاه پاسداران و بسیج ندارند و اتکای ملایان و فرماندهان فاسد ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صورت شورش سراسری ملت علیه حکومت ملایان به نیروهای مزدور و آدمکش نیابتی خود در سوریه و عراق است. همانگونه که در آبان ۹۸ از این نیروهای مزدور و جنایتکار در سرکوب مردم و کشتار جوانان کشور استفاده نمود.
نیروهای ارتش و همچنین سپاه پاسداران برای حراست از جان و مال هموطنان به جان آمده خود در روز رستاخیز و قیام ملی مردم ایران برای در هم پیچیدن تومار جمهوری اسلامی وظیفه ملی، وجدانی و انسانی آنان حکم میکند که از ورود مزدوران نیابتی حکومت به داخل کشور جلوگیری کنند و یا در صورت ورود این مزدوران وحشی آنان را تا رو مار کنند.
آزاد شدن کشور از شرّ حکومت آخوندها دروازه خوشبختی را به روی همه مردم ایران باز خواهد کرد و ملت و کشور به آزادی و رفاه و جایگاه قابل احترام خود خواهند رسید.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.